eitaa logo
ایلیا🇵🇸‌🇮🇷 ༄
495 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
39 فایل
”بِسْـمـ‌ِ‌‌ اَللھـِ مَۿـ⋮🌙°ـدۍ ؏⃝🌻 ‌ ه‍‌َــرکہ‌ رف‍ـت‌ از دی‍ـدہ، مۍ‌گـوی‍ند از 𖥻دل‌ مۍرود ؛ دِلبـر ما از ن‍ظر دور اس‍ت و از 𖥻دل‌ دور‌ ن‍یس‍ت . . ! ˻‌🌿˺ ‌ـ ـــ شِـنـواێ‌ حـرف‌هـاێ‌ شـمـا؛ ایـن‌جــا را بِـڪـاویـد ــــ ـ ◜🌱 @iliya_52_110 •◝
مشاهده در ایتا
دانلود
ایلیا🇵🇸‌🇮🇷 ༄
این مختصر مفصل تر خواهد شد:) : 「@iliya_52 」•🌿•
این مختصر، مفصل‌تر خواهد شد. ۱.مدیریتِ فرهنگیِ بلاتکلیف، دههْ شصت را مسلخِ موسیقی کرد. خود را در حوزهٔ موسیقی تا حدِ زیادی به سانسورچی تنزل داد و موسیقیِ موسوم به پاپ را به لس‌آنجلس‌نشین‌ها سپرد. تا میانه‌های دههْ هفتاد، رویکردِ حداقلی به موسیقی و لوازم و متعلقاتِ آن ادامه پیدا کرد. سازها پنهان بود. ستاره‌سازی از اهالیِ موسیقی تقریبا ممنوع بود. کلا موسیقی در رودربایستی و تعارف، حیاتی قطره‌چکانی داشت. مذهبی‌تر‌ها با موسیقی آشنا نمی‌شدند و سلیقهٔ‌ غالبِ صاحبانِ رسانه و مدیرانِ فرهنگی انکار موسیقی بود. اصطلاحِ «ترانه» و «آهنگ» بارِ معناییِ خوبی نداشت و بهتر بود از لفظِ «سرود» استفاده شود، حتی برای آثاری که سرود نبودند. می‌دانید در نتیجه چه شد؟ دستِ جامعه از موسیقی خالی شد. دستِ همهٔ اقشارِ جامعه، از جمله قشرهایِ مذهبی‌تر و انقلابی‌تر. اما چه کسی است که با موسیقی کاری نداشته باشد؟ . ۲.مدیریتِ فرهنگیِ منفعل، ناگهان چشم باز کرد و دید موسیقیِ مذهبی عملاً وجود ندارد؛ حتی بسیاری از ذاکران و مداحان به ملودی‌هایِ لس‌آنجلسی و قبل‌انقلابی پناه می‌برند و از کیسهٔ‌ آن برمی‌دارند. تقریباً کسی با موسیقیِ دستگاهیِ ایرانی هم آشنا نیست. خب یک مقدار بد بود! در دهه هشتاد مخاطب ایرانی کم‌کم با پدیده‌هایی مثلِ سامی‌ یوسف مواجه شد. قطعه‌هایِ یوسف بدونِ آن که در پیچ‌وخمِ کسبِ مجوزِ مشروعیت و حلالیت از جانب نهادهای فرهنگی بماند مخاطب پیدا کرد و از رسانه‌های رسمی هم پخش شد. . ۳.مدیرانِ فرهنگیِ بیسواد، کم‌کم متوجه شدند که می‌شود بدون تعارف و ترس‌ولرز از موسیقی استفاده کرد، می‌توان برای موسیقی، حتی موسیقیِ مذهبی، ویدئو ساخت، و می‌توان ستاره و شبه‌ستاره داشت و منتظرِ عذابِ الهی نبود. احتمالاً در دلِ خود چیزهایی می‌گفتند با این مضمون: «این پسر انگار شیعه هم نیست. چرا ما از این‌ها نداشته باشیم؟ شیعه‌تر، هیاتی‌تر، انقلابی‌تر...» احساس می‌کردند که خیلی عقب مانده‌اند. . ۴.مدیریتِ فرهنگیِ کپی‌کار، حالا عجله دارد. می‌خواهد با خیلی‌ها رقابت کند. از سامی یوسف و ماهر زینِ مذهبی‌خوانِ غیرفارسی‌زبان گرفته تا ساسی و تتلوی فارسی‌زبانِ لجن‌پراکن. واکاویِ تلاشِ مضحکی هم که برای جذبِ این موردِ آخر داشت بماند برای فرصتی دیگر. . ۵.مدیریتِ‌ فرهنگیِ عقده‌ای، دنبالِ اثباتِ خود است. انتقامِ تنگ‌نظری‌هایِ دهه‌شصتی را امروز با پول‌پاشی و زرق‌وبرقِ تکنیک از بودجه‌هایِ دولتی و شبه‌دولتیِ فرهنگی (فرهنگی‌-نظامی؟) می‌گیرد. مشکلش اینجاست که «ما می‌توانیم» را این‌گونه می‌فهمد: من گند می‌زنم، پس هستم.