#موضوع : نشانه سقوط!
تصویب بسته حمایتی کم سابقه 95 میلیارد دلاری در مجلس نمایندگان امریکا برای حمایت از اوکراین، تایوان و رژیم صهیونیستی نشان می دهد که ایالات متحده همچنان رویکرد مداخله جویانه خود را حفظ کرده و از آن پا پس نکشیده است. به طور مشخص حمایت امریکا از رژیم صهیونیستی، آن هم پس از کشتار بی سابقه صهیونیست ها در نوار غزه (بیش از سی و چهار هزار شهید)، مایه رسوایی برای واشنگتن و نشانه آشکاری از نقض حقوق بشر از سوی کاخ سفید است. با این وجود یک پیام کلیدی آشکار در این حمایت ها به چشم می آید و آن، وضعیت اسفناک افول نظامی رژیم صهیونیستی است. این رژیم که زمانی خود را صاحب ارتشی شکست ناپذیر و مقتدر در برابر اعراب معرفی می کرد، امروز بدون حمایت های مستقیم و بی پروای امریکا قابل دوام نیست. مجموعه شواهد گویای این واقعیت است که وضعیت برای رژیم صهیونیستی متزلزل تر و تیره تر از آن چیزی است که تصور می شود. این بسته حمایتی امریکا در نهایت قادر نیست کمکی به وضعیت شکننده نظامی رژیم صهیونیستی نماید. هم عملیات طوفان الاقصی و هم عملیات وعده صادق، هر دو به عنوان اقدام های نظامی تاریخی و شوکه کننده علیه صهیونیست ها شناخته می شود. این دو عملیات بی سابقه به خوبی ضعف ها و حفره های عمیق نظامی، اطلاعاتی، و امنیتی رژیم صهیونیستی را عیان ساخت و نشان داد که نفوذ به عمق خاک سرزمین های اشغالی، امری ممکن و دست یافتنی است. توهم اصل بازدارندگی مورد نظر اشغالگران صهیونیست، اکنون به طور کامل فرو ریخته و نشانی از آن ارتش شکست ناپذیر و افسانه ای دهه شصت و هفتاد میلادی دیگر به چشم نمی آید. بحران تا مغز استخوان رژیم صهیونیستی را دربرگرفته و بسته حمایتی امریکا در حکم یک تنفس مصنوعی موقتی است که شاید چند صباحی دیگر بتواند به وحشی گری های خود، این بار در قالب تهاجم به رفح، ادامه دهد. از سوی دیگر انگیزه ایالات متحده امریکا از این اقدام کاملاً روشن است. امریکایی ها تحت هر شرایطی و با وجود تمامی وحشی گری های رژیم صهیونیستی در طول ماههای گذشته (بیش از 34 هزار شهید)، همچنان خود را متعهد به امنیت اشغالگران می دانند. فرا رسیدن موسم تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری 2024 خود یک بستر مساعد برای نشان دادن ارادت دو حزب مسلط امریکایی به رژیم صهیونیستی و لابی آیپک است. بنابراین سیاست رسوای امریکایی با پشت پا زدن به هرگونه اصل اخلاقی و وجدان بشری، فضیحت بارترین وجه قدرت طلبی دنیای غرب را به نمایش گذاشته است. در این شرایط نیروی مقاومت فلسطین تنها و تنها با اتکای به سلاح می تواند بدیهی ترین و ابتدایی ترین حقوق ملت ستمدیده خود را تأمین نماید. تحولات ماههای گذشته به خوبی ثابت کرد که هدف پایان بخشیدن به حیات اشغالگران صهیونیسم اساساً دور از ذهن نیست و بسیار نزدیک و دست یافتنی می باشد.
✍ محمود حسین زاده خوشدل
https://eitaa.com/imam_khomeini
#موضوع: بررسی سفر رئیس جمهور ایران به پاکستان.
سفر رئیس جمهور ایران به پاکستان که در طی چند روز اخیر اتفاق افتاد باید بسیار به موقع و هدفمند دانست چرا که این سفر و دیدار مقامات در این سطح بالا ،که بعد از حمله موشکی ایران به خاک پاکستان و نیز جواب پاکستان در این خصوص و نیز تحولات مهم منطقه و سفر وزیر امور خارجه عربستان سعودی به اسلام آباد و نیز سفر رئیس جمهور ترکیه به عراق در طی این چند روز اتفاق افتاده، می توان این سفرها را در چارچوب تحرکات سیاسی کشورهای تاثیرگذار و مدعی منطقه در نظر گرفت .
دو کشور ایران و پاکستان با داشتن ۹۲۰ کیلومتر مرز مشترک و دارای موقعیت ژئوپلیتیک حساس در غرب و جنوب آسیا ، میتواند روابط راهبردی خود را در زمینههای ذیل از سطح فعلی به سطح بالاتر ارتقا داده و باعث عمیقتر شدن روابط دو کشور دوست و برادر و نیز اتحاد بیشتر گردد.
۱- حوزه اقتصاد:
ایران و پاکستان با توجه به نیازمندیهای متقابل و مهمی که در زمینه اقتصادی دارند میتوانند در خصوص تامین کالاهای اساسی و راهبردی همچون مرغ و گوشت و سایر اقلام کشاورزی و نیز در راستای افزایش امنیت غذایی خود گام برداشته و حجم مبادلات اقتصادی را با توجه به ظرفیت و پتانسیل های موجود و نیز اقداماتی همچون افزایش و تقویت پایانههای مرزی از ۶ به ۹ مرز و حمایت از بازارچههای مرزی ، مبادلات را از حدود ۵ میلیارد دلار به عدد معقول و قابل دسترس ۱۰ میلیارد دلار رساند.
۲- حوزه انرژی :
کشور پاکستان و نیز کشورهای جنوب آسیا نیازمند نفت ، گاز و سوختهای حاصل از نفت ایران میباشد.
۳ -حوزه ترانزیت و حمل و نقل:
کشور ایران با توجه به موقعیت جغرافیائی استثنائی و نیز راه زمینی و ریلی مناسب و امنیت پایدار ، می تواند راه ترانزیت محصولات پاکستان به غرب آسیا و آسیای مرکزی ، روسیه و اروپا باشد و پاکستان نیز یک پل مناسب برای حضور ایران در بازار بزرگ آسیای جنوبی محسوب شود.
۴- حوزه نظامی و مبارزه با تروریسم :
دو کشور جمهوری اسلامی ایران و پاکستان در حوزه نظامی و مبارزه با تروریسم به خصوص گروههای تروریستی تحت حمایت کشورهای غربی و نیز عربی منطقه، بالاترین سطح همکاری را داشته و در حال حاضر مقامات نظامی و امنیتی دو کشور در خصوص دیپلماسی دفاعی فعال بوده و پاکستان با توجه به کیفیت و قیمت مناسب تسلیحات ایران، از مشتریهای جمهوری اسلامی گردد.
۵- حوزه فرهنگی و گردشگری :
کشور پاکستان با دارا بودن ۲۴۰ میلیون نفر مسلمان که با در نظر گرفتن گذشته تاریخی آن، این مردم دارای نگاه مثبت نسبت به کشور و مردم ایران بوده و ارادت خاصی نسبت به فرهنگ ایرانی دارندکه این میتواند تاثیرات خوبی در حوزه فرهنگ داشته باشد .
جمعیت ۵۰ میلیون نفری شیعیان در پاکستان، که میتوان این کشور را از نظر جمعیت شیعه دومین کشور شیعه جهان اسلام به حساب آورد که با توجه به سفر سالانه این شیعیان به قم ، مشهد و دیگر مراکز مذهبی ایران و نیز استفاده از خاک جمهوری اسلامی جهت زیارت به عتبات عالیات و نیز مراسم اربعین حسینی، در بحث گردشگری زیارت و نیز حتی پزشکی مورد توجه قرار گرفته و می بایست برای استفاده بیشتر در این خصوص، برنامهریزی بیشتر و دقیقتری گردد.
در پایان می توان با توجه به ظرفیتها و فرصتهای همکاری اشاره شده در بالا و امضاء ۸ سند همکاری توسط مقامات عالی رتبه دو کشور، که این میتواند در عمیق تر شدن ارتباط و همکاری دو کشور تاثیر گذار در منطقه موثر بوده ، دو کشور را در حوزههای مختلف به یکدیگر نزدیکتر نماید که این خود عاملی جهت جلوگیری از سوء تفاهماتی همچون تنشهای مرزی و مبارزه با تروریسم که در سال قبل رخ داد و به خوبی مدیریت گردید بگردد و در این راستا نسبت به عمیقتر شدن روابط راهبردی تهران و اسلامآباد کمک نماید.
✍ عباس موحدفر
https://eitaa.com/imam_khomeini
#موضوع : تحلیل و برآورد راهبردی از روند تحولات منطقهای و بین المللی
۱ - روند جنگ ترکیبی غرب علیه کشورمان در مرحله جدید با هدف تضعیف اقتدار سپاه پاسداران در محیط داخلی، منطقهای و بین المللی و به اجرا گذاشتن سناریوهای مختلف افزایش یافته است.
۲ - بررسی پاسخ غربیها به عملیات وعده صادق بیانگر تمرکز آنها بر محیط داخلی ایران و بهرهگیری از ظرفیتهایی است که در این حوزه برای آنها در چارچوب امنیتی سازی محیط داخلی وجود دارد.
۳- عملیات وعده صادق برای طرفهای غربی بسیار سنگین و حامل پیامهای جدی بود. به همین دلیل شاهد افزایش واکنشهای فوری آنها در حوزه فعالسازی ظرفیتها و قابلیتهای در اختیارشان برای فشار به ایران هستیم. هر چند در این خصوص با محدودیت ها و موانع جدی مواجه اند.
۴ - طرح ابتکارات جدید ترانزیتی و کریدوری در مناطق ژئوپلیتیکی ایران و تشدید انگیزههای رقابتی در این مناطق با هدف تضعیف همگرایی منطقهای و شکست سیاست همسایگی ایران افزایش یافته است.
۵ -با گذشت ۷ ماه از جنایات رژیم صهیونیستی در غزه و به رغم شکستها و بنبستهای نظامی این رژیم در ابعاد مختلف به نظر میرسد هنوز ایدههای کارآمد و موثری برای پایان این جنایات شکل نگرفته است و اکثر تلاشهای منطقهای و بین المللی در این خصوص فاقد چشم انداز روشن می باشد. در این راستا آمریکاییها کماکان بر تضمین امنیت رژیم صهیونیستی و حفظ مواضع کشورهای عربی در این چارچوب تمرکز دارند.
۶- روند تلاشهای دیپلماتیک برای دستیابی به توافق آتش بس در غزه با محوریت مصر مجددا آغاز شده است. با این وجود شاهد تداوم اختلافات میان طرفین در مورد تبادل امتیازات هستیم. در این راستا رژیم صهیونیستی حاضر به پذیرش شروط اصلی حماس مانند خروج کامل از غزه و بازگشت آوارگان نیست.
۷-طرح اخراج رهبران حماس از قطر و برجسته سازی آن در رسانهها همزمان با مذاکرات آتش بس در قاهره با هدف فشار به حماس صورت میگیرد.
۸- گسترش اعتراضات دانشجویی در دانشگاههای آمریکا و متعاقب آن در چند کشور دیگر مانند انگلیس فرانسه ترکیه در مورد حمایت از فلسطین موجب افزایش نگرانیها در محور غربی شده است.
۹- روند حمایت آمریکا از رژیمصهیونیستی به دلیل افزایش چالش ها و محدودیت هایش در این خصوص وارد مرحله جدیدی شده است. در این راستا شاهد افزایش اتخاذ سیاست های تهاجمی تر از سوی آمریکا هستیم.
۱۰- غرب تلاش میکند تا روسیه را در جنگ اوکراین درگیر یک نبرد بلند مدت و راهبردی نموده و با ارسال کمکهای نظامی به اوکراین و افزایش دخالتهای مستقیم در صحنه میدان مانع از یکسره سازی جنگ توسط روسیه شود.
۱۱- از طرف دیگر شاهد افزایش تحرکات غرب و ناتو در مناطق ژئوپلیتیکی متنوع روسیه هستیم تا با تحریک سیاسی امنیتی این مناطق روسیه را متحمل هزینههای بیشتر نمایند.
۱۲- در عین حال در روند جنگ اوکراین شاهد شکلگیری الگوهای جدید نبرد میان روسیه و ناتو و بهرهگیری از مدلهای جنگ ترکیبی و شناختی هستیم. این امر حکایت از تبدیل شدن جنگ اوکراین به صحنه تقابل بلند مدت در روابط روسیه و غرب دارد.
✍ رضا مومن زاده
https://eitaa.com/imam_khomeini
#موضوع : اعتراض دانشجویی آمریکا آگاهی و بصیرت دانشجویان در مقابل ظلم
اعتراضات دانشجویی در آمریکا را دلیلی بر آگاهی و بصیرت نسل جدید آمریکا نسبت به چهره زشت امپریالیسم و صهیونیسم جهانی است. آمریکا و متحدان آن در غرب در حالی شعار حقوق بشر و آزادی را مطرح میکنند که به وسیله این شعارها تنها میخواهند چهره خود را زیبا نشان داده و ماهیت امپریالیستی و استعماری خود را در زیر این چهره مخفی کنند. آنها ملتها را با ادعای این ارزشها فریب میدهند و در تمامی جنگهای خود ادعای حمایت از ارزشهای دموکراتیک و حقوق بشر را بهانه قرار میدهند و به همین علت اقدام به انتشار گزینشی اطلاعات و اخبار برای افکار عمومی آمریکا و جهان در رسانههای بزرگ میکنند. گسترش رسانههای جمعی باعث شده دانشجویان با بصیرت به اطلاعاتی دست پیدا کنند که در گذشته امکان دستیابی به آن را نداشتند. آنها به چشم خود فجایع تجاوز به غزه را که با همدستی و کمک آمریکا و کشورهای غربی انجام میشود، مشاهده میکنند. وجدانهای بیدار دانشجویان در آمریکا و اروپا و دیگر نقاط جهان در اعتراض به سیاستهای دولتهای خود به میدان آمدهاند. این موضوع خطر بزرگی برای حاکمیت این کشورها است. لذا حاکمان آمریکایی و اروپایی معتقدند که باید این اعتراضات دانشجویی سرکوب شود، چرا که ممکن است به دیگر اقشار جامعه نیز سرایت پیدا کند.
این درحالی است که چنین اقداماتی نتایج معکوس خواهد داشت، همانطور که در دهههای ۶۰ و ۷۰ و به علت جنگ با ویتنام این نتایج آشکار شد و در دهه ۸۰ نیز در اعتراضات ضد رژیم نژادپرست در آفریقای جنوبی نیز این اعتراضات نتیجه داد. در واقع دوگانگی رفتارهای غربی در خصوص ادعای دموکراسی و آزادی قوانین یهودی ستیزی که به وسیله آنها امکان هرگونه انتقاد از صهیونیستها و همراهی با جنبشهای آزادی بخش فلسطین از بین میرود، دلیلی بر این مدعا است؛ این در حالی است که صهیونیستها بزرگترین جنایتها را ضد یک ملت مرتکب میشوند و آنها را از خانه و کاشانه خود آواره کردهاند.
و این دلیلی بر هوشیاری و آگاهی نسل جدید آمریکا می باشد این آگاهی چهره واقعی امپریالیسم آمریکایی را که انواع سو استفادهها از ملتها را انجام میدهد و در نسل کشی ملت فلسطین، حامی صهیونیستها است، آشکار کرد.
تمام مردم دنیا از جمله دانشجویان آمریکایی امروز فجایع غزه و تصاویر کودکان شهید و تخریب بیمارستانها و مدارس و دانشگاهها و تمامی زیرساختهای زندگی را میبینند و رسانههای صهیونیستی و حامیان آنها نمیتوانند بر این جنایتها که جزو خطرناکترین جنایتهای جنگی و ضد انسانی به شمار میرود، پنهان و آنرا مخفی نگهدارند.
✍ دکتر مهدی مرادی
https://eitaa.com/imam_khomeini
#موضوع : سیاست خارجی در دولت شهید رییسی
آیتالله رئیسی زمانی که سکان هدایت ریاست جمهوری را در مردادماه 1400 به دست گرفت، تیرگی روابط با کشورهای عرب منطقه و مسئله تحریمها از معظلات جدی جمهوری اسلامی در سیاست خارجی بود و شهید رئیسی از همان ابتدا اهتمام زیادی به خرج داد تا بر این چالشها بدون ذرهای عقبنشینی از مواضع اصولی جمهوری اسلامی در عرصه منطقهای و بین المللی و منافع ملت ایران غلبه کند.
شهید رئیسی تلاش کرد تا عرصه دیپلماسی را با میدان همسو کرده و منافع ملی ایران را تامین کند. دولت رئیسی این تصور را که برخی معتقد بودند با تقویت میدان نمیتوان دیپلماسی موفقی در سیاست خارجی داشت، باطل کرد و با تقویت میدان، روابط جمهوری اسلامی با کشورهای منطقه و جهان را هم بهبود داد و علاوه بر تقویت همه جانبه همکاریها با همسایگان نزدیک و دور، ایران را به یکی قدرتهای تاثیرگذار در تحولات جهانی تبدیل کرد و سفرهای مکرر مقامات ارشد دیگر کشورها به تهران و و بالعکس، زدن رکورد تجارت خارچی غیرنفتی تاریخ ایران را در کارنامه فعالیتهای کوتاه سه ساله دولت سیزدهم ثبت کرد. آیتالله رئیسی در 33 ماه ریاست جمهوری خود دهها سفر به کشورهای دیگر انجام داد و تلاش کرد تا با تقویت سه راهبرد «دیپلماسی همسایگان»، «دیپلماسی اقتصادی» و «احیاء نگاه به شرق» مرحله به مرحله گرههای چالش زا را در معادلات پیچیده بینالمللی به نفع منافع ایران بازگشایی کند.
در روابط منطقهای یکی از چالشهای مهم در یک دهه اخیر بحث تنش با عربستان سعودی بود که شهید رئیسی روی آن متمرکز شده بود و از زمان روی کار آمدن تیمی متشکل از مقامات سیاسی و امنیتی را مامور کرد تا مذاکرات با سعودیها را در عراق ادامه دهند و این مذاکرات فشرده در دومین سال فعالیت دولت سیزدهم به ثمر نشست.
اوج موفقیت دیپلماسی دولت سیزدهم در راهبرد منطقهای حمایت از مقاومت، در ماجرای عملیات «طوفان الاقصی» در غزه رقم خورد که دیپلماسی فعالانه جمهوری اسلامی بویژه با مجاهدتهای شهید امیرعبداللهیان در سخنرانی اجلاسهای بین المللی و دیدارهای دیپلماتیک با مقامات کشورهای جهان، تأثیرات بسیار مثبتی در تحول فضای سیاسی بین المللی علیه جنایات رژیم صهیونیستی و به نفع ملت مظلوم فلسطین برجای گذاشت.
در عرصه امنیتی هم ایجاد همکاری گسترده بین گروههای مقاومت برای تنبیه دشمن صهیونیستی در غزه، یکی از نکات محوری همراهی دیپلماسی و میدان در دولت سیزدهم بود که ضربه بزرگی به حیثیت و قدرت پوشالی رژیم صهیونیستی و متحدان غربی آن در منطقه وارد کرد. عملیات انصارالله در دریای سرخ که تردد کشتیهای صهیونیستی از این آبراه بینالمللی را به صفر رساند، خسارات سنگین مالی به این رژیم تحمیل کرد که مقامات تلآویو نسبت به ادامه این وضعیت ابراز نگرانی کردهاند. تا جایی که مقامات آمریکایی در ماههای اخیر به میانجیگران منطقهای و بینالمللی متوسل شدهاند تا جمهوری اسلامی را به توقف عملیات انصارالله در دریای سرخ متقاعد کند و این تحرکات واشینگتن از قدرت فزاینده ایران در عرصه منطقهای حکایت داشت.
علاوهبر مسائل سیاسی و امنیتی، نقش دولت سیزدهم در توسعه روابط اقتصادی با سایر کشورها هم قابل تحسین بود. در دوره دولت سیزدهم پس از سالها انتظار، ایران به عضویت دائم سازمان همکاری شانگهای درآمد و روابط تهران با کشورهای منطقه در چارچوب این سازمان گسترش یافت و افزایش مبادلات با روسیه، چین، هند و جمهوریهای آسیای مرکزی در سه سال گذشته، از دستاوردهای دولت رئیسی بود که در آینده نقش تاثیرگذار این تعاملات بیشتر دیده خواهد شد.
از سوی دیگر، عضویت در گروه اقتصادی «بریکس» به رهبری چین و روسیه هم از دستاوردهای موفق دولت رئیسی در عرصه سیاست خارجی بود. یکی از اهداف بریکس انفصال از دلار به عنوان ارز معیار تجارت بینالمللی است. این نشان دهنده محور تقویت روابط سیاسی و تجاری دولت سیزدهم با کشورهای همسایه و نیز متحدان خود در شرق است، رویکردی که هدف از آن باز کردن اقتصاد ایران و مقابله با تحریمهای اقتصادی آمریکاست.
✍ مجید سهیلی مهر
https://eitaa.com/imam_khomeini
#موضوع : ارزیابی کارنامه دیپلماسی دولت سیزدهم
شهادت آیت الله رئیسی و هیأت همراه موجی از بهت و حیرت را در داخل و خارج از کشور پدید آورد. این حادثه که به شهادت رئیس جمهور و وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران منجر شد، به طور خاص بازتاب گسترده ای در خارج از کشور یافت و بازیگران مهم منطقه ای و بین المللی هر یک واکنش ویژه ای به این حادثه از خود بروز دادند. به نظر می رسد می توان از نوع واکنش این بازیگران متعدد دریافت که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در دوره شهید رئیسی به چه سمت و سویی گرایش داشته است. از یک سو بازیگران همسایه ایران (همچون عراق، ترکیه، پاکستان، هند، سوریه، لبنان و ...) هر یک با اعلام عزای عمومی، همدردی شان را با جمهوری اسلامی ایران ابراز داشتند. باید توجه داشت که دولت آیت الله رئیسی بیشترین سطح تماس را با این کشورها برقرار کرده بود. استراتژی دیپلماسی مقاومت منطقه ای (که در طول ماههای گذشته شاهد توسعه آن بودیم)، به طور خاص در دستور کار دولت سیزدهم قرار داشت و ثمرات بسیاری نیز در تقویت زنجیره های محور مقاومت بر جای گذاشت. در کنار آن شاهد اعزام هیأت های ویژه ای از سوی کشورهای عربی به تهران برای تسلیت شهادت رئیس جمهور و وزیر امور خارجه بودیم. این مسأله نیز ناشی از این امر بود که دولت، اهتمام فوق العاده ای در تنش زدایی با بازیگران منطقه ای داشت و توانست موفقیت های قابل تحسینی در این خصوص کسب نماید. به گونه ای که علاوه بر احیای مناسبات با عربستان سعودی، شاهد سفر وزیر امور خارجه بحرین به تهران بودیم که در کنار سخنان اخیر پادشاه این کشور، نشان از اراده جدی در میان منامه و سایر بازیگران عربی برای تقویت روابط با ایران دارد. این نکته ای است که گویای یک موفقیت خارق العاده دولت سیزدهم، شخص رئیس جمهور و وزیر امور خارجه مبتکر آن می باشد. در کنار آن کشورهایی نظیر روسیه، چین، ژاپن، آفریقای جنوبی و ... نیز بیشترین نشان همدردی با ایران را از خود بروز دادند. در این زمینه نیز باید به ابتکار دولت سیزدهم و رئیس شهید آن اشاره کرد که با پذیرش تکثرگرایی و مناسبات مبتنی بر چند جانبه گرایی، بستر مساعدی را برای تقویت کنش سیاسی ایران در روابط بین المللی فراهم کردند. اما در این میان واکنش امریکا و غرب به شهادت رئیس جمهور و وزیر خارجه انقلابی قابل توجه بود. عمده کشورهای غربی و از جمله امریکا، شهادت آیت الله رئیسی را تسلیت گفتند و همدردی خود را با جمهوری اسلامی ایران ابراز داشتند. باید توجه داشت که دولت سیزدهم در عین تعهد به رویکرد نگاه به شرق و همچنین چند جانبه گرایی در روابط خارجی، به هیچ روی از مناسبات با غرب غافل نبود. دولت سیزدهم هیچ گاه مسیر مناسبات با غرب را مسدود نکرد و شخص وزیر خارجه همواره در تعامل با بازیگران غربی، کانال های ارتباطی را حفظ نمود و سیاست خارجی متکی به سه اصل عزت، حکمت و مصلحت را به نمایش گذاشت. کارنامه دیپلماسی دولت سیزدهم (به رغم مجموعه موانع و چالش های عظیم پیش روی آن) در مجموع موفق بود و باید شهید آیت الله رئیسی و شهید دکتر امیر عبداللهیان را از این بابت تحسین کرد و بر آنان درود فرستاد.
✍دکتر مجید پیروز
https://eitaa.com/imam_khomeini
#موضوع:نزدیک قله ایم، ناامیدی ممنوع
ضایعه غم انگیز و سنگین از دست دادن رئیس جمهور محبوب و مغتنم کشور ایت الله رئیسی، داغی است که به مانند داغ حاج قاسم عزیز هیچگاه فراموش نخواهد شد و خدمات این شهید عزیز در موضوعات مختلف سالها در چشم و یاد این ملت خواهد ماند، اما انچه در این یادداشت قابل بیان است توجه به نکاتی است که می تواند به تحلیل و ارزیابی و چگونی مسیر اینده کشور کمک کند که مواردی عرض می شود:
۱_نکته اول و بسیار مهم دلیل بی تابی و بی قراری مردم برای رئیس جمهور شهیدشان است. به راستی چرا اکثریت مطلق مردم ایران این میزان در سوگ رئیس جمهور بی تابی و بی قراری کردند؟ پاسخ مشخص است، مردم ایران تفاوت مسئولی که به صورت شبانه روزی در حال خدمت به آنهاست و زندگی خود را وقف مردم کرده با مسئولی که احیانا صرفا ادای انجام کار را در می آورد اما عملا بی رمق و بی انگیزه و بی حوصله هست را درک می کنند. مردم ایران عمیقا اعتقاد داشتند رئیس جمهور شهید رییسی همه زندگی خود را وقف آنها کرده و این دلیلی بر بی تابی مردم است.
۲_خود نوع و کیفیت شهادت رئیس جمهور مدال افتخاری برای نظام جمهوری اسلامی است. چرا که عالی ترین مسئول اجرایی کشور در حین خدمت به مردم و در تلاش برای حل مشکلات کشور در نقطه صفر مرزی این چنین فدای ایران و ایرانیان می شود. و آنچه در میان مردم تقویت می شود امید و اعتمادی است که البته با شروع دولت سیزدهم در دل مردم زنده شده بود و حالا این نوع شهادت، امید و اعتماد را مجددا در میان مردم تقویت خواهد کرد.
۳_این حضور چند ده میلیونی در شهرهای مختلف کشور از تبریز گرفته تا قم و تهران و بیرجند و مشهد یک رفراندوم و آری بزرگ به نظام جمهوری اسلامی است.
نظامی که ۴۵ سال از عمر مبارک آن می گذرد و حالا این حضور، تجدید بیعتی مجدد با آرمان های انقلاب اسلامی است. و البته نکته قابل تامل تفسیر واژه مردم در این حضور بود. مردم واقعی ایران افرادی بودند که در خیابانها بودند نه آنها که در مجازی توسط سایبری های خارج نشین نشان داده می شوند.
۴_با این که از دست دادن شهید رئیسی بسیار سخت و سنگین بود اما یک نکته را نباید فراموش کرد و آن موضوع اصل بودن انقلاب اسلامی است.
حضرت امام(ره)، شهدای انقلاب اسلامی، شهدای ۸ سال جنگ و شهدای مدافع حرم و امنیت، شهیدان رجایی و باهنر و بهشتی، حاج قاسم و حالا هم شهید رئیسی، همه و همه یک هدف داشتند و آن هم رشد و پیشرفت و پایداری و ماندگاری نظام جمهوری اسلامی است و این بزرگان خود را وقف این اصل کردند وآن هم اصل انقلاب اسلامی است.
بنابراین شهادت شهید رئیسی را نیز باید در این مسیر ارزیابی کرد.
۵_شهادت شهید رئیسی ضایعه بسیار دردناکی است اما آنچه باید مورد توجه قرار گیرد ادامه مسیر دولت و انقلاب با قدرت و اقتدار بیشتر است. آن چه که در دیدارهای اخیر رهبر معظم انقلاب شاهد بودیم گویای همین موضوع است و رهبر انقلاب در دیدار با مقامات خارجی بر ادامه همکاری ها و توافقات گذشته تاکید کردند که این خود اصرار بر ادامه مسیر کشور بدون ذره ای توقف و کوتاهی است.
۶_شهادت آیت الله رئیسی با این حضور مردم در مراسمات تشییع و یادبود، منجر به وحدت، یکپارچگی و حتی ایجاد امنیت ملی و سرمایه اجتماعی برای کشور شد و طبیعی است باید از فرصت پیش آمده به بهترین شکل استفاده کرد و در جهت رشد و پیشرفت کشور از آن کمک گرفت
۷_نکته مهم دیگر، توجه به قانون اساسی فوق العاده بی نظیر و مترقی کشور است که برای همه بحران های احتمالی، چاره لازم را اندیشیده و در این چالش، نیز سربلند بیرون آمد و امورات کشور به خوبی پیگیری شد. که این موضوع خود نشانی از کارآمدی نظام جمهوری اسلامی است.
۸_نکته پایانی و مهم دیگر انتخابات آینده کشور است.
انتخاباتی که قرار است ۸ تیر برگزار شود. انچه که قابل اهمیت است فردی باید جایگزین شهید رییسی شود که نزدیکترین به ایشان باشد، هم از جهت رویکردی و فکری و هم از جهت برنامه ای و کارکردی.
نکته دیگر، ریاست جمهوری ایت الله رئیسی، انتظارات مردم از این جایگاه را بسیار بالا برد و حالا این مسئولیت برای رئیس جمهور بعدی سخت و سنگین است و کسی باید در این مسیر قدم بردارد که به معنای واقعی خستگی ناپذیر و ادامه دهنده راه شهید رئیسی باشد.
جمع بندی اینکه به گفته رهبرمعظم انقلاب، جمهوری اسلامی هم اکنون در مسیری قرار دارد که نزدیک به قله است. و حتی می توان ادعا کرد مسیر انقلاب اسلامی در دوران ریاست جمهوری شهید رییسی به مرحله دولت اسلامی رسیده است. بنابراین در این مسیر هیچکس حق ناامیدی و از دست دادن روحیه را ندارد و نباید نگران آینده بود، چرا که مسیر روشن است و انشالله کشور از این روزهای سخت از دست دادن شهید رییسی عبور خواهد کرد و مجددا بر مدار رشد و پیشرفت و بالندگی قرار خواهد گرفت.
✍ محمدحسین صالحی
اhttps://eitaa.com/imam_khomeini
#موضوع
"ابعاد راهبردی جنبش جهانی اعتراضی دانشجویان حامی فلسطین"
در ماه هفتم جنگ غزه شاهد شکل گیری جنبش جهانی اعتراضی دانشجویان در حمایت از فلسطین و توقف نسل کشی و جنایت در غزه بودیم. این جنبش که از دانشگاه های مطرح آمریکا آغازگردید، به سرعت به سایر دانشگاه های این کشور و برخی دانشگاه های کشورهای اروپایی سرایت کرد و هنوز ادامه دارد. در این راستا، برخی ابعاد راهبردی این جنبش دانشجویی را به اختصار مورد اشاره قرار می دهیم:
1. حرکت و جنبش اعتراضی دانشجویان در روند جنگ غزه در حالی صورت گرفت که سازمان های بین المللی و کشورهای جهان در متوقف سازی این جنگ کاملا به بن بست رسیده اند.
2. در حالیکه دستگاه های امنیت داخلی آمریکا به سرعت نسبت به گسترده تر شدن جنبش مزبور نگران و واکنش های خشونت آمیزی در قبال آن نشان دادند، اما دانشجویان معترض به هیچ عنوان به شیوه های خشونت آمیز متوسل نشدند.
3. صداهایی که از جنبش جهانی دانشجویی شنیده شد، هرچند بسیار متفاوت بود، اما عمدتا بر توقف نسل کشی و جنایات جنگی در غزه تاکید دارد. این جنبش خواستار قطع همکاریهای علمی و پژوهشی دانشگاه های آمریکا با رژیم صهیونیستی می باشد.
4. تاسیس جنبش جهانی اعتراضی دانشجویان علیه رژیم صهیونیستی و حمایت از ملت مظلوم فلسطین به معنای ناکارآمدی دستگاه های رسانه ای و تبلیغاتی غرب در روند روایت گری های انحرافی و دروغ در مورد جنگ غزه می باشد.
5. در حالیکه رژیم صهیونیستی و حامیان غربی آن تلاش کردن تا عملیات وعده صادق توسط ایران علیه رژیم صهیونیستی را یک اقدام ضد امنیتی و در تضاد با صلح و ثبات جهانی جلوه دهند، فعال شدن جنبش اعتراضی دانشجویان مانع از موفقیت آنان گردید.
6. جنبش اعتراضی دانشجویان که در داخل آمریکا ابعاد گسترده تری یافته است، می تواند شکاف دولت-ملت در داخل آمریکا را مبتنی بر انتقاد از سیاست های جنگ طلبانه آمریکا در جهان تعمیق بخشد.
7. پس از جنبش اعتراضی دانشجویان، امکان شکل گیری اعتراضات گسترده تر مردمی در جهان به شدت افزایش یافته است.
✍دکتر رضا مومن زاده
https://eitaa.com/imam_khomeini
#موضوع :دلم برای رئیسی سوخت
این جمله ای از سویدای قلب رهبری است که هم سیاست راخوب می فهمد هم مدیریت راخوب می داند وهم حوادث ریز ودرشت را می داند،آری او امام خامنه ای است که در مراسم سالگردامام خمینی فرمودند: رئیس جمهور عزیز ما، همه اعتراف کردند مرد کار و خدمت و صفا و صداقت بود.
🔸️-رئیس جمهور عزیز، ایران را در چشم رجال سیاسی دنیا برجسته کرد.
🔸️- رئیس جمهور به کسانی که به خود او بدی کرده بودند با کرامت برخورد میکرد؛ به لبخند دشمن اعتماد نمیکرد.
🔹️-بعد از فقدان رئیس جمهور عزیز همه جریانها از خدمات او حرف میزنند؛ دلم برای رئیسی سوخت، در زمان حیات او یک کلمه حاضر نبودند از این حرفها بزنند.
🔹️اما چرا جریان ها حاضرنشدند ازخدمات او حرف بزنند؟؟؟🔸️
📌_کارنامه سیاه ۸ساله دولت گذشته که هیچ دستاوردی برای کشور به جهت اعتماد به غرب مخصوصاًآمریکا نداشت.
📌_عضویت های ایران در مراودات وتجارت با بخش قابل توجهی از کشورهای دنیا که در گذشته در حد حرف باقی مانده بود همچون بریکس،وشانگهای برای برخی بیانش سنگینی می کرد.
📌_دستان خالی کسانی که مدعی بودند زبان دنیا را می فهمند،ولی در مراودات بین المللی روی زمین چیزی غیر از هیچ برجانگذاشتند
_📌ترسیم چهره دولت جهادی،امیدآفرین،وپرتلاش که در منظر مردم تداعی گر عملیاتی شدن شعارهای انقلاب بود را با کارنامه۳ساله خود هم در داخل وهم به دنیا ثابت کرد وگواه آن را در تشیع دهها میلیونی او می توان دید،برخلاف کارنامه خالی برخی که هنرشان در متهم کردن نظام وانقلاب بود.
📌_ترس از رسوایی بزرگی که داشت باعملکرد رئیسی عزیز همه را متوجه خیانت جریان غربگرا می کرد
📌_حرف باعمل رئیسی ودر میدان بودن او که به معنی واقعی کلمه جهادگر در راه خدا بود
📌_عشق به ولایت که هرگز از زبان وعمل او خارج نمی شد وهمواره خود را سرباز ولایت می دانست
📌_مردم داری،سادگی،بی مونه بودن برای نظام وانقلاب باعث شده بود برخی از این جاهلان اورا به تمسخر بگیرند که او پرستیژ رئیس جمهوری را بهم زده
📌_پیگیر حل صدها کارخانه وشرکت برای احیای آنها تاحصول نتیجه که برای برخی جماعت خسته وملول امری نشدنی بود ولی او رفت میدانی وبه نتیجه رسانید.
📌_عدم مماشات با مدیران متخلف وضعیف وخسته برخلاف گذشتگان که مدیران پیر وفرسوده را مدیران کاربلد خطاب می کردند
📌_وقت گذاری برای مردم در بدترین شرایط آب وهوایی برخلاف برخی که از داخل خودرو شیشه دودی دست تکان می دادند برای کارگران،حضور او در بین کارگران هم طعام شدن با کارگر،سرباز،عشایر،روستایی،و...اورا در چشم همه بزرگ کرد.
📌_اهل انتقادوآغوش باز برای آنان که دنبال نقد وگاهی هم از روی کینه دنبال حواشی بودند ولی او صبورانه نقدها را می شنید وکمک می کرد برخلاف برخی که منقد را ترسو،بزدل،بی شناسنلمه خطاب می کردند.
📌_ترس این جماعت که آقا هم فرمودند در زمان حیات او لب به تبیین دستاوردهای او نکردندازاین بود که مردم در آینده دیگر رغبتی به این طیف وتیپ نداشته باشند باعث سکوت از سر حسادت وترسشان بود
⚜_ان شاالله طبق فرمایش مولایمان امام خامنه ای رئیس جمهوری از جنس او وتلاش وجهاد او در ۸تیر انتخاب می کنیم
✍ محمدحسین صالحی
https://eitaa.com/imam_khomeini
#موضوع : قطعنامه انتخاباتی
در جلسه روز چهارشنبه 16 خرداد 1403 شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی قطعنامهای علیه برنامه هسته ای جمهوری اسلامی ایران به تصویب اعضا رسید. دو روز قبل از این جلسه طراحان قطعنامه یعنی سه کشور اروپایی بریتانیا، فرانسه و آلمان در نامه ای به شورای امنیت سازمان ملل موارد نقض تعهدات خود ذیل توافق سال 2015 موسوم به برجم که طی قطعنامه 2231 به تصویت شورا رسیده بود را برشمردند. مواردی از جمله افزایش ذخایر و میزان تولید اورانیوم غنیشده که البته نماینده ایالات متحده در بیانیه جداگانه ای توقف اجرای تعهدات هستهای مرتبط با برجام و حذف تجهیزات نظارتی برجامی، را تضعبف تلاشهای آژانس قلمداد نموده بود.
این رویکرد را می توان برآیند چند رویداد تلقی نمود:
نخست ناکامی رژیم صهیونیستی در تحقق اهداف خود در تقابل با جبهه مقاومت به رهبری جمهوری اسلامی،
دوم موضع دکتر خرازی در مورد تغییر دکترین هسته ای تهران در صورت تهدید موجودیت نظام پس از رفتارهای دیوانه وار رژیم صهیونیستی،
و سوم انتخابات زود هنگام ریاست جمهوری کشور پس از شهادت آیت اله رئیسی.
ایجاد دو قطبی و مهندسی افکار عمومی حربه ای است که همواره در موسم انتخابات در کشورمان توسط غرب برای پیشبرد جریان تحریف و تحریم به کار گرفته می شود. ایجاد شوک به بازار برای افزایش قیمت ارز، طلا و بسیاری کالاهای اساسی همواره از نتایج چنین اقداماتی بوده تا در کارکردی کوتاه مدت ابتدا مردم را از مشارکت در انتخابات باز دارند و دوم اینکه جریانی حامی سازش را بر مسند قدرت بنشانند.
لذا بار دیگر دشمن در کارزاری ترکیبی و در شرایطی که کشور رئیس جمهور و رئیس دستگاه دیپلماسی خود را از دست داده همه ابزارها و توان خود را به کار گرفته است تا ضمن نجات رژیم صهیونیستی از باتلاق غزه تداوم نهضت خدمت صادقانه رئیس جمهور شهید را منقطع سازد.
✍ محمدرضا مختاری
#موضوع
"ملاحظاتی پیرامون تعیین دورنمای تصویب قطعنامه اخیر شورای حکام"
اقدام اخیر کشورهای عضو تروئیکای اروپایی مبنی بر ارائه پیش نویس قطعنامه ضد ایرانی در جلسه شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی که در نهایت منجر به تصویب آن گردید، هر چند از ابعاد مختلف قابل بررسی است؛ اما باعث طرح این پرسش مهم شده است که آیا در نظام محاسباتی تروئیکای اروپایی گزینه فعال سازی مکانیزم ماشه را باید صرفاً به عنوان یک ابزار و اهرم فشار در نظر گرفت یا این روند بیانگر احتمال شکلگیری عملیاتی شدن تهدیدات بالفعل ناشی از فعال شدن مکانیسم ماشه علیه کشورمان باشد؟
فارغ از آنکه حرکت جدید کشورهای عضو تروئیکای اروپایی در مسیر فعال کردن مکانیزم ماشه از منظر حقوقی میتواند جنبه عملیاتی بگیرد، اما به نظر میرسد این سناریو تحت ملاحظات جدی زیر قرار دارد:
۱-بررسی آراء موافقین به قطعنامه صادره در شورای حکام بیانگر آن است که کشورهایی که به این قطعنامه رای موافق دادهاند، بخشی از ائتلاف سازیهای جدید غربی در نظام بینالملل محسوب می شوند که در قالبهایی چون تقویت ناتو، فعال سازی سازوکار گروه ۷ ، توسعه ائتلاف کواد و ... در حال هماهنگ ساختن بیشتر مواضع و رجوع کمتر به نهادهای بینالمللی هستند.
۲-با عنایت به اختلافات جدی میان اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل در موضوعات راهبردی دیگر در جهان، به نظر میرسد موضوع هستهای ایران نمیتواند به راحتی محل اجماع بینالمللی در این شورا قرار گیرد.
۳-مواضع جدید جمهوری اسلامی ایران مبنی بر احتمال بازنگری در دکترین هستهای خود در صورت افزایش فشارها و تهدیدهای غرب و همچنین روند تحولات جدید منطقهای تحت تاثیر جنگ غزه به طور جدی نظام محاسباتی غرب و به طور ویژه آمریکاییها را تغییر داده است.
۴-همراهی نکردن اولیه آمریکاییها با تروئیکای اروپایی در مورد بندهایی از متن پیشنویس قطعنامه پیشنهادی که در نهایت منجر به برخی تعدیلها در این متن قبل از تصویب در شورای حکام شد، بیانگر آن است که گزینه مطلوب آمریکا در شرایط کنونی علیه ایران فعال کردن مکانیسم ماشه نیست.
۵-اقدام اخیر کشورهای تروئیکای اروپایی با توجه به جایگاه متزلزل و ضعیف اروپا در روندهای جدید جهانی صرفاً با هدف خریدن وقت برای بعد از انتخابات آمریکا ارزیابی میشود؛ به خصوص اینکه اروپا امروزه به شدت وضعیت امنیتی پیدا کرده و نباید کنشگریهای جدید این قاره در موضوع هستهای ایران را بیارتباط با این شرایط دانست.
۶-از طرف دیگر باید توجه داشت که موضوع ایران در داخل اروپا محل اختلافات نسبی میان کشورهای این قاره میباشد.
✍ دکتر رضا مومن زاده
#موضوع :
کابینه ترور صهیونیستی در سراشیبی سقوط.
این روزها بیش از ۸ ماه از جنایات صهیونیستها را در غزه به طوری پشت سر میگذاریم که استعفاهای معنادار با فاصله چند ساعته، لرزه بر اندام رژیم سفاک و کودکش صهیونیستی انداخته است.
پس از جنایت بیسابقه و تاریخی در غزه و به خصوص در "النصیرات"، سه عضو کابینه جنگ رژیم صهیونیستی یعنی "بنی گانتس" ، "گادی آیزنکوت" و "هیلی تروپر" به دلیل عدم موفقیت و ناکامیهای مکرر بنیامین نتانیاهو در جنگ غزه از کابینه استعفا داده و خواستار برگزاری هرچه زودتر انتخابات شدند.
تلاشهای ناموفق نتانیاهو در منصرف نمودن آنان از استعفا و حتی ارسال پیامهای احساسی به آنان و به خصوص شخص بنی گانتس که رهبر حزب میانهرو اتحاد اسرائیل میباشد نتوانست شرایط را تغییر داده و با رفتن وی، اعضای راست افراطی ائتلاف نتانیاهو برای جبران و بهبود وضعیت، خشونت را علیه فلسطینیان مظلوم بالاتر ببرند اما تجربه این چند ماهه گذشته نشان داده که با افزایش خشونت نه تنها هیچ پیروزی و گشایشی را در جنگ برای صهیونیستها در پی نداشته بلکه شرایط این رژیم را در عرصههای مختلف و به خصوص واکنش مردم جهان علیه آنان که تا قبل از این جنگ با دروغ و ریختن اشک تمساح مظلوم نمائی می نمودند، تغییر داده است.
استعفا و کنارهگیری شخص بنی گانتس شاید در کوتاه مدت و در روزهای آینده نتواند کابینه نتانیاهو را سرنگون کند اما تلاش وی در به سقوط کشاندن نتانیاهو و نیز اصرار به برگزاری زود هنگام انتخابات ،میتواند قدرت را از حلقه نتانیاهو خارج کرده و با راضی نمودن بقیه وزرای ناراضی نتانیاهو جهت خروج از کابینه، سقوط وی و کابینه اش را سریع و محتملتر نماید.
از سوی دیگر استعفای نابهنگام این اعضای کابینه و به خصوص گانتس نشان داد که دو دستگی و بحران، نه تنها در جامعه صهیونیست و شهروندان عادی آن وجود دارد بلکه این شکاف به کابینه نتانیاهو رخنه کرده که این نشان از تشدید نارضایتی بر سر مدیریت وی در جنگ هشت ماهه می باشد که میتوان گفت که این اولین و کاریترین ضربه بزرگ سیاسی به بنیامین نتانیاهو در طول جنگ غزه است.
با در نظر گرفتن شرایط جنگی صهیونیستها و عدم موفقیت نتانیاهو در رسیدن به اهداف جنگ غزه و متهم شدن شخص وی به ناتوانی، توسط برخی از افراد کابینه در پذیرفتن توافق آتش بس و پایان دادن به جنگ و تضمین آزادی گروگانهای اسرائیلی در غزه و خالی شدن به یکباره زیر پای نتانیاهو با این استعفاها ، موج یأس و ناامیدی و احساس شکست در جامعه صهیونیست فراگیر شده است که این نشان میدهد هیچ یک از جریاناتهای سیاسی در اسرائیل جهت پایان دادن جنگ غزه استراتژی روشنی نداشته و در عین حال نمیخواهند شکست خود را در این جنگ بپذیرند.
✍ عباس موحدفر
https://eitaa.com/imam_khomeini
#موضوع : رئیس جمهور آینده امریکا و بازی هوشمندانه ایران
با توجه به مناظره اخیر بایدن و ترامپ و نمایش پرده جدیدی از افتضاح به سبک بایدن؛ حزب دمکرات به این نتیجه رسید که دیگر از این کالبد فاقد مشاعر دست شسته و جهت جلوگیری از به لجن کشیده شدن بیش از پیش حزب دمکرات دست به دامن معاونین او یعنی کاملا هریس یا میشل اوباما شوند.
با توجه به فضای کنونی در آمریکا، تکیه زدن ترامپ به جایگاه ریاست جمهوری آمریکا که در آبانماه سال جاری برگزار خواهد گردید، بسیار محتمل شده است و چنانچه بخواهیم جایگاه آمریکا را با ریاست جمهوری آینده و کنش گری ریاست جمهوری آینده ایران مورد بررسی و واکاوی قرار دهیم، موارد ذیل قابل اذعان می باشد:
با توجه به تهدید ترامپ در خصوص عدم امکان حمایت آمریکا از اتحادیه اروپا و اعضای ناتو دلیل هزینههای سرسام آور پایگاههای این کشور در اروپا و منوط کردن ادامه این حمایت در ازای تخصیص بخشی از درآمد حاصل از تولید نا خالص ملی اتحادیه اروپا و پرداخت آن به آمریکا که اروپا اعتنایی به آن نکرد می توان پیش بینی کرد که با روی کار آمدن او کار برای اتحادیه اروپا بسیار سخت خواهد شد و امکان واگرایی بین اتحادیه اروپا و آمریکا نیز محتمل است علی الخصوص که در اروپا نیز همانند آمریکا قدرت سیاسی عمدتا بدست احزاب راست افراطی در حال انتقال هست و چنانچه این روند را در قالب عقاید ترامپ به عنوان یک راست افراطی مقایسه کنیم روند واگرایی بسیار محتمل تر خواهد شد زیرا ترامپ کشور آمریکا را به سیستم آمریکا ترجیح داده و عمدتا قایل به تقویت قدرت و بنیه صرفا آمریکا محدود به جغرافیا آمریکا دانسته و اهمیت چندانی برای گسترش گفتمان آمریکایی در سایر جهان نداشته و یا در درجه چندم آن را طبقه بندی کرده است و لذا این یک فرصت مناسب برای بازیگری کشورهایی هست که از این واگرایی بهره کافی را ببرند که از جمله مهمترین این کشورها در درجه اول روسیه و بعد ایران می باشد لذا بر این اساس نیاز بسیار زیادی به بازی هوشمندانه سیاسی و روابط بین الملل متناسب با منافع ملی در این کشورها می باشد .
مواضع ترامپ گویای این حقیقت است که برای وی تقویت اقتصادی و بهبود وضعیت مالی آمریکا از طرفی به عنوان مهمترین تهدید وبع موازات بهترین فرصت برای وی جهت اجرای سیاست های مالی می باشد تا بدهی بیش از۸۶ تریلیون دلاری این کشور در زمینه بدهی داخلی و خارجی را سرو سامان دهد کاری که در دوره ریاست جمهوری خود نیز با خروج از پیمان هایی مثل معاهده پاریس و سایر موارد انجام و وضعیت اقتصادی این کشور را از حالت بحرانی بیرون آورد و لذا در این روند اولویت ترامپ جنگ اقتصادی بوده و طبیعتا هر وقت آمریکا صحبت از جنگ اقتصادی کند دشمن اصلی او چین می باشد و سیبل اصلی جنگ ترامپ کشور چین و نوع جنگ جنگ اقتصادی می باشد.
ترامپ احتمالا به جنگ اوکراین بدلیل تحمیل هزینه سرسام اور و بیهوده پایان داده و با دادن امتیاز تصرف مناطقی که روسیه از اوکراین بدست آورد به نوعی پوتین را در آغوش کشیده و زلنسکی را طرد می نماید که برای روسیه برد و خط پایانی بر اوکراین و عمر دولت زلنسکی کشیده خواهد بود
با توجه به جمیع جهات در دسته بندی روسیه و آمریکا در مقابل چین بهترین بازی ماندن ایران در کنار روسیه و گرفتن امتیاز مناسب از این همراهی و از طرف دیگر در مواردی که خدشه به روابط ایران و روسیه در آن زمان ایجاد نشود همکاری محدود با چین و گرفتن امتیازی مناسب نیز از این کشور می باشد.
ترامپ برای این جنگ نیاز به مزیت خاصی دارد که بتواند در مقابل غول اقتصادی مثل چین دوام آورده و او را از میدان بدر کند و آن مورد چیزی نیست جز پایین آوردن قیمت انرژی و به طور خاص نفت که این امر با همراهی روسیه برای آمریکا امکان پذیر بوده ما در بازی مناسب حاشیه امنی برای این زمان بیندیشند .
احتمالا ترامپ اقدام به حمایت کامل از اسراییل جهت حمله به لبنان و در نهایت نابودی حماس بعمل خواهد آورد زیرا ترامپ با توجه به اینکه مسیحی اوانجلیس می باشد حمایت و محافظت از اسراییل برای او جنبه ایدیولوژیک دارد.
در این جاست که ایران باید با بازیگری قوی و هوشمندانه ضمن حمایت از لبنان و محور مقاومت از کاهش قیمت نفت نیز جلوگیری کند و یا ترتیبی اتخاذ کند و امتیازی بگیرد که این کاهش قیمت اقتصاد ایران را تحت الشعاع قرار ندهد برا در این خصوص قدرت و نفوذ ایران در محور مقاومت بسیار تاثیر گذار می باشد و اینجاست که ریاست جمهوری بعدی چنانچه به محور مقاومت اقبال چندانی نداشته باشد و در جهت دوری از تنش با آمریکا قدم بردارد هم سبب تضعیف محور مقاومت شده و هم اقتصاد ایران را با بحران روبرو خواهدکرد.
✍ سعید صحراگرد
#موضوع
"مسئله تحریمها و رئیس جمهور آینده"
تحلیل محتوای ادبیات و گفتمان کاندیداهای ریاست جمهوری بیانگر آن است که مسئله تحریمها، فوریترین و چالشی ترین موضوع برای رئیس جمهور آینده میباشد. این امر بدین معنی است که تحریمها در حال حاضر منافع و امنیت ملی کشور را هدف گرفته و محیط سیاست داخلی و خارجی کشور به شدت تحت تاثیر آن قرار دارد.
فارغ از اینکه راهکار رئیس جمهور آینده برای حل و فصل تحریمها چیست و در رقابت های انتخاباتی کنونی هم شاهد ارائه برنامه روشن از سوی کاندیداها در این خصوص نبودیم، چند نکته را باید مورد توجه جدی قرار داد:
۱-در حالی که غرب و به طور ویژه آمریکا بر ناکارآمدی تحریمها علیه جمهوری اسلامی ایران اعترافات صریحی دارد، اما به نظر میرسد هنوز پیدا کردن راهکار مناسب و مطلوب برای غلبه بر آن جز دغدغههای اتاق های فکر و ساختارهای تصمیمساز و تصمیم گیر کشور می باشد.
۲- جمهوری اسلامی ایران طی دو دهه گذشته برای مقابله با تحریمها دارای تجربیات سنگینی است و تاکید مقامات کشورمان بر تداوم اثرگذاری تحریمها بدین معنی است که باید در سیاستهای ضد تحریمی خود، راهکارها و برنامههای هوشمندانهتری را به کار بندد.
۳-آنچه در این خصوص مهم است آنکه جمهوری اسلامی ایران اکنون به یک موقعیت راهبردی دست یافته که هرگونه یی توجهی به این موقعیت می تواند موجب تکرار برخی سیاست گذشته و تحمیل هزینههای غیرقابل جبران بر ملت و کشور شود.
۴- اهداف دشمنان در کاربرد سیاست تحریم امروزه به شدت دچار تغییرات ماهوی شده و به نظر میرسد اهداف امنیتی در برنامههای دشمنان اولویت بالایی پیدا کرده است. در این راستا تاکید میگردد تحریم ها امروزه نظام ذهنی و ادراکی جامعه را در نوردیده است.
۵-نکته حائز اهمیت دیگر آن است که تحریمها دارای روند انباشتی هستند و نباید انتظار داشت دشمن از این تلاش خود دست بکشد. بنابراین تمرکز بر موضوع تحریمها و ارائه وعدههای غیر عملی اقدامی بس خطرناک در مواضع و شعارهای کاندیداها میباشد.
✍ دکتر رضا مومن زاده
https://eitaa.com/imam_khomeini
#موضوع
"۱۰ پیام سیاسی انتخابات چهاردهم ریاست جمهوری"
اکنون که ملت ایران به رغم بسیاری از دشمنیها و مشکلات داخلی، انتخابات چهاردم ریاست جمهوری را با موفقیت برگزار کردند، مناسب است پیام های این انتخابات به خوبی درک شود. در این راستا، به نظر می رسد تبیین دقیق پیام های این انتخابات در محورهای زیر صورت گیرد تا انشالله شاهد آثار و برکات آن باشیم:
۱- اثبات کارآمدی مردم سالاری دینی
۲- تداوم پویاییهای محیط داخلی
۳-اعتماد عمومی به نظام سیاسی
۴-حفظ اقتدار و عزت ملی
۵-شکست تحریم انتخابات
۶-تقویت اراده ملی برای پیشرفت
۷-اهمیت انسجام ملی در مسیر آینده
۸- امنیت و ثبات کشور
۹-دفاع از منافع و امنیت ملی
۱۰-بالندگی فرهنگ کهن ایرانیان
✍ دکتررضا مومن زاده
#موضوع
"چشم انداز انتخابات ریاست جمهوری آمریکا پس از نخستین مناظره ترامپ- بایدن"
جو بایدن رئیس جمهور ۸۱ ساله کنونی از حزب دموکرات و دونالد ترامپ رئیس جمهور سابق آمریکا از حزب جمهوریخواه پنجشنبه گذشته مورخ ۷ تیر ماه ۱۴۰۳ نخستین مناظره خود را به میزبانی شبکه سی ان ان برگزار کردند.
طبق ارزیابیهای صورت گرفته پس از این مناظره، جو بایدن بسیار ضعیف و نامنسجم ظاهر شد و نتوانست در مقابل شخصیت جنجالی ترامپ موفق ظاهر شود؛ هرچند کیفیت واکنشها به این مناظره را نباید به عنوان نقطه تعیین کننده در مورد وضعیت هر دو کاندیدا در نظر گرفت، اما این مناظره نخستین نتیجهای که داشت آن بود که در درون حزب دموکرات شاهد ایجاد نگرانیهای جدی هستیم. ضمن اینکه باید گفت ترامپ در بیشتر نظرسنجیهایی که در سطح ملی تاکنون صورت گرفته پیشتاز است.
بسیاری از شخصیتهای عضو حزب دموکرات آمریکا پس از این مناظره موضوع کنار رفتن جو بایدن از کاندیداتوری نهایی این حزب را طرح کردهاند؛ این در حالیست که تا انتخابات نهایی ریاست جمهوری آمریکا تنها ۵ ماه باقی مانده و این امر بدین معنی است که احتمال مواجه شدن حزب دموکرات با بحرانها و عدم هماهنگی ها افزایش یافته است؛ به خصوص اینکه جو بایدن اصرار دارد در این انتخابات حضور داشته باشد. در این راستا، سخنگوی مطبوعاتی کاخ سفید گفته است بایدن فقط یک شب بد در مناظره داشت و به حضور در صحنه ادامه خواهد داد.
در عین حال کاملا هریس معاون کنونی بایدن از سوی بسیاری از حامیان مالی حزب دموکرات به عنوان جایگزین مناسب بایدن شناخته میشود و برخی تحلیلگران معتقدند که احتمال اینکه در آینده نزدیک حزب دموکرات در مورد وی به اجماع برسد بسیار قویست.
به هر روی به نظر میرسد طی چند ماه آینده انتخابات ریاست جمهوری آمریکا کانون توجهات جهانی قرار خواهد گرفت و جمهوری اسلامی ایران نیز از این قاعده مستثنی نخواهد بود. در این راستا، کارشناسان بر این باورند ضرورت دارد ضمن پرهیز از ترامپ هراسیهای کاذب، همه انواع سناریوهای احتمالی در نظر گرفته شود؛ به خصوص اینکه به نظر میرسد ساختار اصلی قدرت در آمریکا موسوم به deep state هنوز در مورد بسیاری از موضوعات به جمعبندی نهایی نرسیده است.
✍ دکتر رضا مومن زاده
#موضوع
"تاملی بر مواضع غیر سازنده غربی ها در قبال انتخابات ریاست جمهوری ایران"
به دنبال برگزاری چهاردهمین انتخابات ریاست جمهوری ایران و پیروزی آقای دکتر پزشکیان، مقامات و رهبران جهان ضمن اظهار خوشحالی نسبت به برگزاری انتخابات، پیروزی آقای پزشکیان را به ایشان و ملت ایران تبریک گفتند. با این وجود کشورهای غربی در این خصوص مواضع غیر سازندهای اتخاذ نمودند و از ارسال پیام و تبریک خودداری کردند.
در این راستا، مقامات آمریکایی در چندین نوبت تلاش کردند تا برگزاری انتخابات و پیروزی آقای پزشکیان را کم اهمیت جلوه دهند و به شکل کاملاً هدفمند از اظهار نظرهای مثبت فاصله گرفتند.
در عین حال شاهد هستیم که کشورهای غربی همزمان با تحولات فوق، روی چند محور زیر در ارتباط با ایران تاکید دارند:
۱- به کارگیری ادبیات و مواضع هماهنگ برای تقویت فشار به ایران در حوزه های مختلف
۲-برجسته سازی ابزارها و اهرمهای فشار علیه ایران به ویژه موضوع تروریستی اعلام کردن سپاه در مواضع رسمی و غیر رسمی
۳- قرار دادن ایران در جایگاه تهدید علیه امنیت داخلی کشورهای غربی و تشدید جنگ روانی در این خصوص
موارد فوق بدین معنی است که کشورهای غربی سعی میکنند مسیر افزایش تنش با ایران را حفظ نمایند و دلایل آن نیز بدین شرح میباشد:
۱-روابط ایران و غرب تحت تاثیر متغیرهای پیچیدهای قرار دارد و امروزه نمیتوان برای این رابطه مواضع صریح و شفاف اتخاذ کرد.
۲-پیچیدگیهای روابط ایران و غرب و تنوع موضوعات در این ارتباط بدین معنی است که برای حل آنها صرفا نمیتوان به یک نسخه مانند مذاکره یا دیپلماسی اکتفا کرد.
۳-غربیها در اتخاذ یک رویکرد راهبردی موثر در قبال ایران به شدت عاجز هستند؛ هرچند هنوز راهبرد جنگ ترکیبی را با قدرت ادامه میدهند.
بدین ترتیب به نظر می رسد، غرب برای القاء ناامیدی در داخل کشورمان و ایجاد تردید در مسیر پیشرفت و توسعه ایران از طریق تخریب جایگاه نهاد انتخابات و حتی کاندیدای پیروز عزم جدی دارد.
✍ دکتر مومن زاده
#موضوع
"تداوم رویکرد تهدید نمایی ایران"
مدیر اطلاعات ملی آمریکا اخیراً برای چندمین بار ایران را متهم به دخالت در مسائل داخلی آمریکا کرده و گفته است ایران طی سالهای اخیر در تلاش بوده تا در گروههای ضد جنگ غزه و معترضین داخلی آمریکا نفوذ کند و از فعالان چهرههای تاثیرگذار اجتماعی داخل آمریکا در این راستا سوء استفاده نماید.
ادعاهای مزبور که بدون هیچگونه سند و مدرکی بیان شده، بدین معنی است که:
۱- لابی صهیونیستی در داخل آمریکا تلاش میکند متکی بر برجسته سازی ادبیات تهدید نمایی ایران، مانع از روند شتابان مشروعیت رژیم صهیونیستی در داخل آمریکا و جهان شود؛ به خصوص اینکه طی ۹ ماه گذشته جنایات رژیم صهیونیستی در غزه و حمایتهای آمریکا از آن به شدت موجب کاهش قدرت نرم آمریکا و همچنین کاهش مشروعیت جهانی رژیم صهیونیستی شده و این امر میتواند برای جمهوری اسلامی ایران فرصتهای قابل توجهی را در سطح بینالمللی به وجود آورد.
۲ - از طرف دیگر در آستانه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا که قرار است در نوامبر ۲۰۲۴ برگزار شود، صهیونیستها تلاش میکنند تا مواضع دو حزب دموکرات و جمهوریخواه آمریکا را علیه ایران مدیریت نمایند.
۳ - همچنین به نظر میرسد آمریکا در داخل به دلیل برخوردهای خشونت آمیز و غیرقانونی با معترضین شامل دانشجویان و اساتید دانشگاهی به شدت تحت فشار است و با متهم سازی ایران تلاش می کند تا بر اقدامات غیرقانونی خود سرپوش بگذارد.
✍دکتر رضا مومن زاده
#موضوع
"ترور شهید هنیه؛ از سیاست حذف تا عملیات روانی"
در جریان انجام یک عملیات تروریستی در تهران در بامداد چهارشنبه 10 مردادماه 1403، اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس به شهادت رسید. اسماعیل هنیه به عنوان مهمان برای شرکت در مراسم تحلیف رئیس جمهوری اسلامی ایران به ایران سفر کرده بود؛ به همین دلیل این عملیات تروریستی واکنش جدی ایران را به دنبال داشته و مقام معظم رهبری تاکید کردند: "ما در این حادثه تلخ و سخت که در حریم جمهوری اسلامی ایران اتفاق افتاده است، خونخواهی وی را وظیفه خود می دانیم".
بر اساس مواضع و فعل و انفعالاتی که در خصوص کیفیت اقدام احتمالی ایران صورت گرفته، به نظر می رسد جمهوری اسلامی تصمیم گرفته است در چارچوب اعاده حیثیت و مقابله با نقض امنیت و حاکمیت سرزمینی و باز تعریف فوری معادله بازدارندگی جدید، پاسخ متفاوت تری از عملیات وعده صادق به رژیم صهیونیستی بدهد.
اما نکته حائز اهمیت در این روند، فضای عملیات روانی شدیدی است که در عرصه کنشگری های کنونی طرفین، بسیار برجسته شده و به نظر می رسد رژیم صهیونیستی و آمریکا به شدت روی کارکردهای عملیات روانی این عملیات ترور متمرکز شده اند. به عبارت دیگر، دشمن در روند این عملیات تروریستی بیش از آنچه به دنبال حذف یک شخصیت باشد، به دبنال بهره گیری از نتایج و تاثیرات روانی آن است.
در این راستا به نظر می رسد دشمن تلاش می کند کارویژه های عملیات روانی زیر را در روند تحولات جدید بازتولید نماید:
۱-تحقیر نظام امنیتی و اطلاعاتی ایران
۲-تضعیف سپاه پاسدران انقلاب اسلامی
۳-اختلاف افکنی در جبهه مقاومت
۴-تضعیف نشاط سیاسی پسا انتخابات در ایران
۵-از بین بردن آثار راهبردی عملیات وعده صادق
۶-تاثیرگذاری بر محاسبات ایران در ارائه پاسخ
✍ دکتر مومن زاده
#موضوع
"چشم انداز مذاکرات جدید آتش بس در قطر"
در حالی که جنگ غزه در میانه یازدهمین ماه خود قرار دارد و روند کشتار و نسل کشی رژیم صهیونیستی در این باریکه به شکل کاملاً هوشمندانه و هدفمند علیه ملت فلسطین ادامه دارد، دور جدیدی از مذاکرات سیاسی برای توقف این جنگ از روز پنجشنبه ۲۵ مرداد ماه ۱۴۰۳ در دوحه قطر با حضور مسئولین نهادهای امنیتی و اطلاعاتی آمریکا، مصر، قطر و رژیم صهیونیستی آغاز شده است.
همزمان با این مذاکرات، وزرای خارجه انگلیس و فرانسه نیز به سرزمینهای اشغالی سفر کرده اند.
در چنین شرایطی این پرسش مطرح است که آیا مذاکرات جدید در دوحه برای برقراری آتش بس و مبادله اسرا صورت میگیرد، یا باید برای این مذاکرات اهداف دیگری قائل شد؟ به خصوص اینکه نتانیاهو با دست زدن به اقدامات خطرناک مانند ترور شهید هنیه در تهران سعی میکند تا تنشهای منطقهای را افزایش دهد.
بر این اساس به نظر میرسد دور جدید مذاکرات قطر حداقل به چهار دلیل نمیتواند منجر به نتیجه مشخص در خصوص برقراری آتش بس حتی به صورت موقت در غزه گردد و باید این مذاکرات را تلاشی به منظور مدیریت تنشهای منطقهای دانست که با محوریت نتانیاهو در حال توسعه و گسترش است:
۱-نتانیاهو به هیچ عنوان حاضر به پذیرش آتش بس در غزه نیست؛ چرا که شرایط آن را ندارد و به دنبال طولانی کردن این جنگ نیز میباشد. در واقع، نتانیاهو امکان اعلام دستاورد ملموس از جنگ غزه را ندارد و این در حالیست که در داخل سرزمینهای اشغالی با موج شدید معترضین مواجه است و صرفاً به دنبال کنترل این وضعیت میباشد.
۲-جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت در واکنش به ترور شهید هنیه آمادگی کامل خود را برای پاسخ قطعی به رژیم صهیونیستی اعلام کرده و تاکنون هیچگونه میانجیگری را در این زمینه نپذیرفتهاند.
۳- آمریکا و به طور مشخص دولت بایدن قصد دارد از تاثیرگذاری جنگ غزه بر روند انتخابات ریاست جمهوری آبان ماه آینده این کشور بکاهد و این در حالی است که به شدت نگران وضعیت امنیت رژیم صهیونیستی در راهبردهای منطقهای آمریکا میباشد.
۴-محور چهار جانبه آمریکا، مصر، قطر و رژیم صهیونیستی که از بهمن ماه سال گذشته تاکنون چندین مرتبه دست به برگزاری نشستهایی اینچنینی به منظور برقراری آتش بس در غزه نمودهاند، ثابت کرده اند فاقد یک دستور کار منظم و فرایند اثربخش سیاسی برای جنگ غزه هستند.
✍ دکتر رضا مومن زاده
#موضوع
"ارزیابی موقعیت ترامپ در رقابتهای انتخاباتی آمریکا"
تا زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا کمتر از سه ماه باقیست و رقابت کاندیداهای دو حزب جهوریخواه و دموکرات وارد مراحل جدیتر شده است.
ماه گذشته کنگره ملی حزب جمهوریخواه در نشست نهایی خود دونالد ترامپ را به عنوان کاندیدای این حزب تایید کرد و این روزها نیز حزب دموکرات با برگزاری همایش ملی خود قصد دارد کاملا هریس را به عنوان کاندیدای نهایی این حزب معرفی نماید.
ترامپ و هریس توافق کرده اند تا نخستین مناظره انتخاباتی خود را در ۲۰ شهریور آینده برگزار کنند و قطعاً این مناظره نقش مهمی در وضعیت این دو رقیب خواهد داشت.
تا قبل از کنار رفتن جو بایدن از رقابتهای انتخاباتی، ترامپ در اکثر نظرسنجیهای داخل آمریکا نسبت به بایدن جلوتر بود، اما در روزهای اخیر خانم هریس در نظرسنجی های ملی از ترامپ پیشی گرفته است.
کمپین انتخاباتی ترامپ اخیراً ایران را متهم به دخالت در روند رقابتهای انتخاباتی آمریکا از طریق انجام عملیاتهای سایبری ملی کرده و نهادهای اطلاعاتی آمریکا به تحقیق در این زمینه ورود کردهاند.
فارغ از اینکه ادعای مزبور قابل تایید نیست، این ادعا ناظر بر این دیدگاه است که ترامپ کاندیدای مطلوب جمهوری اسلامی ایران در انتخابات آمریکا نیست.
البته باید در نظر داشت که موقعیت ترامپ تحت تاثیر سه سطح مولفه و متغیر به شرح زیر قرار دارد:
۱-در سطح اول، باید توجه داشت که مخاطرات ترامپ در داخل آمریکا اخبرا بسیار جدی ارزیابی می شود. در این خصوص ترامپ به عنوان تهدید علیه فرهنگ لیبرال دموکراسی، اتحاد یورو آتلانتیک، بسترساز تقویت راستگرایی افراطی و عاملی در جهت تشدید نامتعارف رقابتهای جهانی معرفی می شود.
۲- در سطح دوم، موقعیت خطرناک ترامپ در داخل آمریکا همواره مورد رصد و هشدار دهی قرار دارد. نهادهایی مانند: جامعه زنان، جامعه سیاه پوستان، اتحادیههای صنفی، جناح میانه رو جمهوریخواهان، نخبگان فراجناحی و اندیشکدهها در این خصوص به شدت فعال هستند.
۳- موقعیت خطرناک ترامپ در خارج آمریکا نیز با واکنش منفی بازیگران مهمی چون اروپا، چین، ایران، متحدین آمریکا در شرق آسیا، برخی متحدین آمریکا در غرب آسیا مواجه شده است.
✍ دکتر رضا مومن زاده
#موضوع : دوران جدید سیاست ورزی در ایران
رأی اعتماد قاطع مجلس شورای اسلامی به کلیت یکپارچه دولت چهاردهم نشان از آن دارد که به رغم برخی تحلیل های ناصواب، تمامی ارکان قوا تمایل فزاینده ای به سمت تشدید همگرایی و انسجام در شرایط حساس و خطیر کنونی دارند. نگاهی به ترکیب نمایندگان مجلس دوازدهم و نسبت آنها با دولت چهاردهم نشان می دهد که ترکیب پارلمان، عموماً با دولت همسو و هم جهت است. البته نمی توان طیف منتقدان سرسختی را که نزدیک به پنجاه نفر را شامل می شوند، نادیده گرفت. اما در مجموع با همکاری رئیس مجلس، اینگونه به نظر می رسد که رئیس جمهور و دولت برای پیشبرد برنامه ها و سیاست های مورد نظر خود با چالش های عجیبی روبرو نیستند و در صورت تعهد به اصل تفاهم و وفاق، می توان در دوره چهار ساله آینده بسیاری از گره های پیچیده کشور را گشود و ایران را به سمت پیشرفت هدایت کرد. از سوی دیگر قاطبه نهادهای حاکمیتی (اعم از قوه قضائیه، شورای نگهبان، نهادهای نظامی و امنیتی، و ...) آمادگی کامل خود را برای همکاری با رئیس جمهور و دولت اعلام کرده اند. در کنار آن باید به مشی تعاملی رئیس جمهور محترم اشاره کرد که در صورت استمرار و پرهیز از تأثیرپذیری از طیف رادیکال جریان اصلاح طلب، می تواند فصل نوینی را در عرصه سیاست ورزی در ایران آغاز نماید. مسأله وحدت و انسجام عمومی موضوعی است که در طول سال های اخیر بارها از سوی رهبری معظم انقلاب اسلامی تکرار گردیده و به آن توجه ویژه ای نشان داده شده است. اکنون دو جریان سیاسی اصلی در ایران (اصولگرا و اصلاح طلب)، نهادهای قدرت را در اختیار گرفته اند و هر دو در قبال عملکرد و کارنامه کلی نظام حکمرانی مسئولیت دارند. اگر زمانی یک جریان سیاسی به موضوع یکدست سازی قدرت معترض بود، اکنون خود در مقام مسئولیت قرار گرفته و باید با آگاهی به پیامدهای آن، نسبت به عملکرد خویش پاسخگو باشد. در مجموع اینگونه به نظر می رسد که شرایط برای رقم خوردن دوران جدیدی از کار و فعالیت و پویایی فراهم است و فضای وفاق و همدلی پدید آمده نیز موتور محرکه این دوران قلمداد می شود. باید همگان قدر این فرصت را بدانند و با تکریم آن، در جهت حل مشکلات کشور گام بردارند. بدیهی است مسأله اقتصاد و تقویت بنیان های اقتصادی کشور، مهمترین اولویت و فوریت امروز است و باید با نگاهی تخصصی و کارشناسی به تحول آفرینی در این عرصه مهم روی آورد.
✍ محمود حسین زاده خوشدل
#موضوع
"سایه سنگین جنگ غزه بر انتخابات ریاست جمهوری آمریکا"
تا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا کمتر از ۲ ماه باقیست و سایه سنگین تحولات منطقه غرب آسیا به ویژه جنگ غزه بر آن در حال افزایش است.
این در حالیست که در داخل آمریکا و رژیم صهیونیستی، دو ایده متفاوت البته با خطوط فاصل خاکستری در قبال منطقه و جنگ غزه مشاهده می شود:
۱- ایده اول بر این موضوع تاکید دارد که جنگ غزه را باید از مسیر راه حل سیاسی پایان داد و رژیم صهیونیستی هم نباید به دنبال توسعه و گسترش جنگ در منطقه باشد. بر اساس این ایده، آمریکاییها از طریق عادیسازی روابط عربستان و رژیم صهیونیستی و معامله آن با پذیرش راه حل دو دولتی، امنیت رژیم صهیونیستی را تضمین میکنند و تهدید ایران را هم از طریق افزایش فشار و تشدید جنگ ترکیبی دنبال خواهند کرد. بدین ترتیب در موضوع ایران روندهای دیپلماتیک نیز از اولویت برخوردار خواهد بود و فاز مذاکرات جدید البته با دستور کارهای متفاوتتر از برجام آغاز خواهد شد.
۲-اما ایده دوم بر این باور است که جنگ غزه را نمیتوان و نباید از طریق راه حل سیاسی خاتمه داد و رژیم صهیونیستی با حمایت آمریکا باید به گزینههای فراتر از جنگ غزه ورود کند و حداقل از طریق جنگ با حزب الله، تهدیدات امنیتی علیه خود را کاهش دهد. طرفداران این نگاه به دنبال آن هستند تا حمایت آمریکا را برای گسترش جنگ در منطقه جلب نمایند و در قبال ایران نیز آمریکایی ها گزینه بازدارندگی نظامی را تشدید نمایند. بنابراین روند جنگ فرسایشی در منطقه با شدت بیشتری باید ادامه یابد و امنیت رژیم صهیونیستی را باید از مسیر نابودی داراییهای جبهه مقاومت در منطقه و کاهش اثرگذاری ایران در حمایت از جبهه مقاومت دنبال کرد.
در این راستا به نظر می رسد دولت بایدن از ابتدای جنگ غزه در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ تاکنون سیاستهایش را معطوف به عدم خوشبینی مطلق به یکی از این دو دیدگاه دنبال کرده و اختلافات خود با نتانیاهو را در قالب دکترین جدیدی مدیریت میکند.
اما نتانیاهو به دلیل فهم متفاوتی که از عملیات طوفان الاقصی و آثار و پیامدهای آن دارد و همچنین اولویتهای سیاسی خود در داخل سرزمینهای اشغالی، در صدد است تا هرگونه تصمیم گیری در مورد جنگ غزه را به بعد از انتخابات آمریکا موکول نماید. موضوعی که دولت بایدن و حزب دموکرات آمریکا با آن مشکلی ندارند و صرفاً خواستار عدم فشار افکار عمومی به دکترین بایدن در قبال جنگ غزه در رقابت های دو ماه آینده تا برگزاری انتخابات هستند.
✍ دکتر رضا مومن زاده
#موضوع
هشدارجنگی
ارتش رژیم صهیونیستی پس از ترورها و حملات هوایی گسترده درصدد حمله زمینی به جنوب لبنان است.درشرایط جنگی حال حاضر و پیش بینی حملات دشمن به نظر می رسد راهبرد حزب الله با توجه به اینکه فاقد نیروی هوایی برای پشتیبانی است،بایستی با ایجاد خط فرضی در عمق اراضی شمال سرزمین های اشغالی و خط حایل بین خود و اسراییل ،این فاصله را تبدیل به زمین جنگ نموده و با پیش دستی در تدارک حملات چریکی و زمینی حضور خود را در خط اول مستحکم و با کمک سایر نیروهای مقاومت عراق ویمن خط دوم رادرعمق موشک باران نماید.در غیراینصورت و با تعلل درحملات پیش دستانه ،ممکن است شاهد نفوذ ماشین جنگی اسراییل درعمق خاک لبنان باشیم که نتیجه آن هزینه و تلفات بیشتر برای خارج نمودن این ارابه جنگی می باشد.
✍ احمد رضایی
#موضوع
"تشدید بن بست راهبردی رژیم صهیونی با گسترش جنگ"
در مورد اهداف رژیم صهیونیستی برای تشدید جنگ علیه حزب الله لبنان طی روزهای اخیر، دو فرضیه از بقیه فرضیات جدی تر میباشد:
۱-فرضیه نخست میگوید رژیم صهیونی برای تضعیف نقش و کارکرد حزب الله لبنان در سرنوشت جنگ غزه وارد مرحله ضربات نظامی و امنیتی شدید به این جنبش شده است.
۲-فرضیه دوم معتقد است رژیم صهیونی نابودی کامل حزب الله لبنان و تغییر معادلات منطقه که لازمه آن می تواند شکلگیری جنگ گستردهتر با ایران نیز باشد را دنبال میکند.
اما واقعیت آن است که هر دو فرضیه فوق در امتداد یکدیگر قرار دارند و نمیتوان پذیرش یکی را به معنی نادیده گرفتن دیگری دانست. بنابراین سوال اساسی آن است که آیا امکان تحقق اهداف فوق برای رژیم صهیونی وجود دارد یا فرایند قرار داشتن رژیم در بنبست راهبردی را تشدید می کند؟
در پاسخ به سوال فوق به نظر میرسد رژیم به دلایل زیر امکان خارج کردن خود از بنبست راهبردی را ندارد و با گسترش جنگ این روند تشدیدتر میگردد:
۱-عدم توانایی برای طراحی سیاسی پسا جنگ غزه
۲- چالشهای شدید اقتصادی و اجتماعی ناشی از جنگ یک ساله گذشته
۳- فعال بودن جبهه مقاومت منطقهای علیه این رژیم
۴- تقویت منطق تفکر مقاومت علیه رژیم در منطقه
۵- افزایش هزینههای نظامی- امنیتی رژیم برای غرب
۶-فعال شدن جنبش جهانی ضد صهیونیستی
۷- تداوم وابستگی رژیم به حمایتهای نظامی آمریکا برای ماجراجوییهای آینده
۸- وابستگی رژیم به انجام جنایت و خشونتهای ضد بشری در جنگ
✍ رضا مومن زاده