✨﷽✨
#قهرمان_کربلا
✍حضرت زَینب سومین فرزند حضرت فاطمه (سلام الله علیها) و امام علی بن ابیطالب (علیه السلام) است . حضرت زینب خواهر امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام)، و در واقعه کربلا حاضر بود و پس از آن نیز هنگام اسارت، در دفاع از حقانیت برادر شهید خود، امام حسین (علیه السلام) نقشی ویژه ای داشت.
حضرت زَینب در سال ۶۸۱ میلادی معادل با سال ۶۲ هجری قمری درگذشت. ایشان با عبدالله ابن جعفر ازدواج نموده بود، و از وی پنج پسر و یک دختر به دنیا آورد .
وی در نبرد کربلا در سال ۶۸۰ میلادی برابر با محرم ۶۱ هجری قمری همراه برادرش امام حسین بود. و پس از شهادت ایشان، حضرت زَینب نقش مهمی در محافظت از جان برادر زادهاش امام علی ابن حسین (علیهالسلام) ایفا کرده و به سبب فداکاری و قهرمانیهایش، لقب «قهرمان کربلا» گرفت .
🏴شهادت بانوی صبر و استقامت
حضرت زینب کبری (س) تسلیت
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
تبیین در برابر تحریف
ابتدا درباره تاثیرات شگرف تبلیغ حضرت زینب(س) در ماندگاری نهضت عاشورا نکته ای عرض می کنم
شیوه جباران در تاریخ اسلام این بوده که تلاش میکردند قیامهای حقطلبانه و عدالتطلبانه را به هر نحوی که شده به انحراف بکشانند، لذا یکی از بارزترین شیوههای جباران در مواجهه با چنین قیامهای حقطلبانهای، ابتدا سرکوب و بایکوت خبری و سپس تحریف و تدلیس در نحوه روایت داستان است. جباران تاریخ توانستهاند در بسیاری از موارد با این سیاست، بسیاری از قیامهای حقطلبانه را در نطفه خفه یا از ادامه مسیرشان جلوگیری کنند. جباران اموی همین سیاست را در برابر قیام عدالتطلبانه امام حسین(ع) نیز پیگیری کردند اما با یک سد بزرگ مواجه شدند؛ شخصیت والایی به نام زینب کبری(س). حضرت زینب(س) سیاست خبیثانه بایکوت خبری و تحریف تاریخی واقعه عاشورا را ناکام گذاشت. آن حضرت با راهبردهای خردمندانه جریانهایی را پایهگذاری کرد تا خبر شهادت حسین(ع) در همه جهان اسلام بپیچد. از طرفی با خطبههای خردمندانه که حقیقتا بلاغت آن و فصاحت آن یادآور خطبههای نهجالبلاغه است، جریان تحریف را ناکام گذاشت.
جریان تحریف به دنبال این بود که با استفاده از حربههای الهیاتی و رویکردهای جبرگرایانه قتل امام حسین(ع) را به اراده خداوند منسوب کنند، یا ماهیت واقعه کربلا را تغییر دهند و انگشت اتهام را از یزید و خاندان اموی برگردانند، یا اساسا حرکت امام حسین(ع) را خروج از قواعد دینداری نشان بدهند اما حضرت زینب(س) همه راهبردهای رسانهای جریان تحریف را ناکام کرد.
حضرت زینب(س)، نمونه موفق جهاد تبیین است. جهاد تبیینی او توانست همه هیمنه و هژمونی جریان تحریف را برای همیشه تاریخ از بین ببرد تا جایی که سلسله اموی کاملا خود را در برابر آن حضرت خلع سلاح شده میدید. این نکتهای حقیقتا اعجابانگیز است که یک زن آزاده، همه هیمنه یک دستگاه سیاسی با آن پولپاشیها و چاکر و نوکرپروریها را نقش بر آب میکند.
#حضرت_زینب
50M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نکاتی در عظمت مقام
حضرت زینب سلام الله علیها
🔸 حجت الاسلام والمسلمین رفیعی
🔹 دکتر رفیعی در این ویدیو به نکات مهمی از مقام و عظمت و ویژگیهای بی نظیر حضرت زینب کبری سلام الله علیها اشاره می کنند.
#ام_المصائب
#ماه_رجب #امام_زمان
#حضرت_زینب #حجاب
🏴القاب حضرت زينب (س )
🌹عالمه غير معلمه: داناى نياموخته
🌹فهمة غير مفهمه : فهميده بى آموزگار
🌹كعبة الرزايا: قبله رنجها.
🌹نائبة الزهراء: جانشين و نماينده
🌹مليكة الدنيا: ملكه جان ، شهبانوى گيتى
🌹عقيلة النساء: خردمند بانوان .
🌹عديلة الخامس من اهل الكساء: همتاى پنجمين نفر از اهل كساء.
🌹شريكة الشهيد: انباز شهيد.
🌹كفيلة السجاد: سرپرست حضرت سجاد.
🌹ناموس رواق العظمه : ناموس حريم عظمت و كبريايى .
🌹سية العقائل : بانوى بانوان خردمند.
🌹سر ابيها: راز پدرش على (ع )
🌹سلالة الولاية : فشرده و خلاصه و چكيده ولايت .
🌹و ليدة الفصاحة : زاده شيوا سخنى .
🌹شقيقة الحسن : دلسوز و غمخوار حضرت حسن (ع ).
🌹عقيلى خدر الرسالة : خردمند پرده نشينان رسالت .
🌹رضيعة ثدى الولاية : كسى كه از پستان ولايت شير خورده .
🌹بليغة : سخنور رسا.
🌹فصيحة : سخنور گويا.
🌹صديقة الصغرى : راستگوى كوچك (در مقابل صديقه كبرى ).
🌹الموثقة : بانوى مورد اطمينان .
🌹عقيلة الطالبين : بانوى خردمند از خاندان حضرت ابوطالب (و در بين طالبيان ).
🌹الفاضلة : بانوى با فضيلت .
🌹الكاملة : بانوى تام و كامل .
🌹عابدة آل على : پارساى خاندان على
🌹عقلية الوحى : بانوى خردمند وحى
🌹شمسة قلادة الجلالة : خورشيد منظومه بزرگوارى و شكوه .
🌹نجمة سماء النبالة : ستاره آسمان شرف و كرامت .
🌹المعصومة الصغرى : پاك و مطهره كوچك .
🌹قرينة النوائب : همدم و همراه ناگوارى ها.
🌹محبوبة المصطفى : مورد محبت و محبوب حضرت رسول (ص ).
🌹قرة عين المرتضى : نور چشم حضرت على (ع ).
🌹صابرة محتسبة : پايدارى كننده به حساب خداوند براى خداوند.
🌹عقيلة النبوة : بانوى خردمند پيامبرى .
🌹ربة خدر القدس : پرونده پرده نشينان پاكى و تقديس .
🌹قبلة البرايا: كعبه آفريدگان .
🌹رضيعة الوحى : كسى كه از پستان وحى شير مكيده است .
🌹باب حطة الخطايا: دروازه آمرزش گناهان .
و ...
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
📌آیا طلسم و سحر و جادو اموری واقعی هستند؟ چرا خداوند آنها را در اختیار عده ای قرار داده تا دیگران را اذیت کنند؟
👈پاسخ
1️⃣این امور ـ با تفاوت هایی که می تواند در آنها باشد ـ همگی حقیقت دارند و منشأ آثار واقعی هستند.
2️⃣ اثر آنها گاهی چنین است که امور غیرواقعی را در چشم افراد، واقعی جلوه میدهد (چشم بندی، اعراف، 116) گاه نیز موجب تأثیراتی منفی در زندگی افراد ـ مانند اختلاف میان زن و شوهر ـ می شوند.(بقره، 102)
3️⃣ هرچند این امور واقعیت دارند، ولی نمی توان، پیشامدهای ناگوار زندگی را همیشه به این امور مربوط دانست.
4️⃣در پاسخ به اینکه چرا خداوند چنین قدرتی به برخی داده است، باید گفت که این قدرت، گاه اکتسابی است، یعنی انسان خودش آن را فراگرفته است. گاه نیز ممکن است این قدرت برای برخی اعطایی از جانب خداوند متعال باشد.
5️⃣لازمۀ مختاربودن انسان، آن است که بتواند از توانایی هایش ـ در مسیر خیر یا شر ـ استفاده کند؛ چنانکه خداوند به دیگر افراد ظالم، اختیار ظلم کردن داده، به فرد #ساحر و #طلسم ساز نیز چنین اختیاری داده است هر چند او می تواند از آن در مسیر درست، یعنی ابطال #سحر و طلسم استفاده کند.
6️⃣وجود این قدرتها برای ساحر و طلسم ساز، مایۀ امتحان است؛ چنانکه ما نیز با داشتن یک اسلحه، قدرت ظلم به دیگران یا دفاع از آنها را داریم، و داشتن این قدرت برای ما امتحان است و در صورت سوء استفاده از این قدرت، عذاب خواهیم شد. فرد ساحر و طلسم ساز نیز، اگر از قدرت خود در امور شر استفاده کند، ظلم کرده است و عذاب خواهد شد.
7️⃣گفتنی است راههایی برای مقابله با ظلم و سحر و طلسم نیز وجود دارد؛ مانند دعا، آیت الکرسی و نیز برخی حرزها.
#داستان_آموزنده
🔆يك خلاف ، پنج نوع مجازات !
اصبغ بن نباته كه يكى از اصحاب حضرت اميرالمؤ منين ، علىّ عليه السلام است حكايت كند:
روزى عمر بن خطّاب نشسته بود كه پرونده پنج نفر زِناكار را نزد او آوردند تا حكم مجازات هريك را صادر نمايد.
عمر دستور داد تا بر هريك ، حدّ زنا اجراء نمايند.
امام علىّ عليه السلام كه در آن مجلس حضور داشت ، خطاب به عمر كرد و فرمود: اين حكم به طور مساوى براى چنين افرادى صحيح نيست و قابل اجراء نمى باشد.
عمر گفت : پس خود شما هر حكمى را كه صلاح مى دانى صادر و اجراء نما.
امام علىّ عليه السلام اظهار داشت : بايد اوّلين نفر اعدام و گردنش زده شود، دوّمين نفر سنگسار گردد، سوّمين نفر صد ضربه شلاّق بخورد، چهارمين نفر پنجاه ضربه شلاّق و پنجمين نفر را تعزير يعنى ، مقدارى شكنجه نمايند.
عمر و حاضرين در مجلس ، از صدور چنين حكمى بسيار تعجّب كرده ؛ و علّت اختلاف مجازات را براى يك معصيت جويا شدند؟
اميرالمؤ منين علىّ بن ابى طالب عليه السلام فرمود: شخص اوّل مشرك بود و حكم مرد زناكار مشرك با زن مسلمان اعدام است .
شخص دوّم مسلمان بود ولى چون همسر داشت ، زناى او محصنه بوده است و مى بايست سنگسار شود.
شخص سوّم نيز مسلمان بود، و چون ازدواج نكرده بود، حدّ آن صد ضربه شلاّق است .
شخص چهارم غلام و عبد بود و حدّ او نصف حدّ افراد آزاد مى باشد.
و شخص پنجم ديوانه است و بر ديوانه حدّ جارى نمى گردد؛ بلكه بايد او را تعزير و شكنجه نمايند.
📚وسائل الشّيعة : ج 28، ص 64، ح 16، تهذيب شيخ طوسى : ج 10، ص 50، ح 188.
🔴 راهنمایی در توسل
یکی از علمای نجف اشرف که مدتی به قم آمده بود، برای من چنین نقل کرد که:من مشکلی داشتم به مسجد جمکران رفتم و درد دل خود را به محضر حضرت بقیة الله حجّة ابن الحسن العسکری امام زمان (عج) عرضه داشتم و از وی خواستم که نزد خدا شفاعت کند تا مشکلم حل شود.
برای این منظور، مکرر به مسجد جمکران رفتم ولی نتیجه ای ندیدم .روزی هنگام نماز دلم شکست و عرض کردم: مولا جان !آیا جایز است که در محضر شما و منزل شما باشم و به دیگری متوسّل شوم؟شما امام زمان من می باشید آیا زشت نیست با وجود امام حتّی به علمدار کربلا قمر بنی هاشم (ع) متوسّل شوم و او را نزد خدا شفیع قرار دهم؟!
از شدت تأثّر بین خواب و بیداری قرار گرفته بودم. ناگهان با چهره ی نورانی قطب عالم امکان حضرت حجة ابن الحسن العسکری (عج) مواجه شدم.
بدون تأمل به حضرتش سلام عرض کردم، حضرت با محبّت و بزرگواری جوابم را دادند و فرمودند: نه تنها زشت نیست و نه تنها ناراحت نمی شوم که به علمدار کربلا متوسّل شوی، بلکه شما را راهنمایی هم می کنم که به حضرتش چه بگویی.
چون خواستی از حضرت ابوالفضل (ع) حاجت بخواهی، این چنین بگو:
یا ابالغوث ادرکنی
در کتاب«مسجد جمکران میعادگاه دیدار» مطلبی به نقل از آیت الله العظمی مرعش نجفی (ره) نقل شده.
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
💛✨💛
✍ حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
موتور کشتی بزرگی خراب شد .
مهندسان زیادی تلاش کردند تا مشکل را
حل کنند . اما هیچکدام موفق نشدند!
سرانجام صاحبان کشتی تصمیم گرفتند
مردی را که سالها تعمیر کار کشتی بود
بیاورند..
وی با جعبه ابزار بزرگی آمد و بلافاصله
مشغول بررسی دقیق موتور کشتی شد
دو نفر از صاحبان کشتی نیز مشغول
تماشای کار او بودند
بعد از یک روز وارسی کامل و سپس خلوت
کردن، فردا صبح مرد از جعبه ابزارش آچار
کوچکی بیرون آورد و با آن به آرامی ضربه
ای به قسمتی از موتور زد ، بلافاصله موتور
شروع به کار کرد و درست شد.
یک هفته بعد صورتحسابی ده هزار دلاری
از آن مرد دریافت کردند.
صاحب کشتی با عصبانیت فریاد زد :
او واقعا هیچ کاری نکرد!
ده هزار دلار برای چه میخواهد بگیرد؟
بنابراین از آن مرد خواستند ریز صورتحساب
را برایشان ارسال کند؟
مرد تعمیر کار نیز صورتحساب را اینطور
برایشان فرستاد :
ضربه زدن با آچار : ۲دلار
تشخیص اینکه ضربه به کجا
باید زده شود : ۹۹۹۸ دلار
و ذیل آن نیز نوشت :
تلاش کردن مهم است اما دانستن اینکه
کجا باید تغییر کند میتواند همه چیز را
تغییر بدهد.
❣قرار نیست همه زندگی ما تغییر کند
تا زندگی مان متحول باشد.
از خودمان بپرسیم کدام بخش از زندگی
من نیاز به ضربه دارد؟
مهارت ارتباطاتی ام را باید بهبود دهم؟
مدرک دانشگاهی باید داشته باشم؟
یک شریک تجاری خوب باید داشته باشم؟
شبکه روابطم را باید گسترش دهم؟
کجاست آن نقطه ای که باید با چکش
کوبیده شود تا تحولی بزرگ
در زندگی ام رخ دهد؟
#داستان_آموزنده
🔆اهميّت يك ضربت شمشير يا عبادت جنّ و انس ؟!
زمانى كه تمام گروه هاى منحرف و احزاب كفر و نفاق بر عليه انقلاب اسلامى پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله شوريدند؛ و جنگى را به عنوان ((جنگ احزاب )) برپا كردند؛ كه معروف به جنگ خندق مى باشد.
يكى از جنگ آوران دلير در سپاه دشمن به نام عمرو بن عبدود به ميدان آمد و با صداى بلند نعره كشيد؛ و با نداى ((هل من مبارز))،براى خود، هم رزم طلبيد.
و چون او به عنوان قهرمان و دلير قريش معروف بود، كسى ياراى رزم و مقابله با او را نداشت ، از اين جهت بسيار فخر مى كرد و به خود مى باليد.
هنگامى كه او در وسط ميدان رزم قرار گرفت و براى خود هم رزم طلبيد، تمام افراد در لشكر اسلام سكوت كردند.
حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله فرمود: هر كه با او مبارزه كند من برايش بهشت را تضمين مى كنم ؛ و چون هيچكس جوابى نداد؛ و از ترس سرهاى خويش را به زير افكنده بودند، علىّ بن ابى طالب عليه السلام كه نو جوانى بيش نبود، از جاى بر خاست و اظهار داشت : يا رسول اللّه ! من آماده ام تا با او مبارزه كنم .
و حضرت رسول صلوات اللّه عليه او را سر جاى خود نشانيد و فرمود: يا علىّ! بنشين ، تو هنوز جوانى ، صبر كن تا بزرگ ترها حركت كنند و پيش قدم شوند.
و چون تا سه مرتبه اين كار تكرار شد؛ اجازه نبرد داد و بر تن او زره پوشانيد و شمشير ذوالفقار را به دستش داد و سپس عمامه خود را بر سر او نهاد و آن گاه وى را راهى ميدان نمود.
و هنگامى كه علىّ عليه السلام براى قتال و مبارزه با عمرو بن عبدود حركت كرد، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله لب به سخن گشود و فرمود:
((بَرَزَ الايمانُ كُلُّهُ اِلى الشِّرْكِ كُلِهِ)).
يعنى : تمامى ايمان در مقابل تمامى شرك قرار گرفت .
پس از آن كه امام علىّ عليه السلام وارد ميدان نبرد شد و سخنانى بين آن حضرت و عمرو بن عبدود ردّ و بدل گرديد، حضرت عمرو را مخاطب قرار داد و فرمود: قبل از هر حركتى سه شرط را پيشنهاد مى كنم ، كه يكى از اين سه شرط را انتخاب نمائى و بپذيرى :
اوّل آن كه اسلام آورى ؛ و شهادتين : ((لا إ له إ لاّ اللّه ، محمّد رسول اللّه )) را بگوئى ؟
عمرو گفت : نمى پذيرم .
حضرت فرمود: دوّم آن كه برگردى و لشكر مسلمانان را به حال خود رها كنى ؟
عمرو گفت : اگر چنين پيشهادى قبول نمايم و برگردم ، زنان قريش بر من خواهند خنديد؛ و در چنين موقعيّتى بين همگان رسوا و ذليل خواهم شد.
بعد از آن فرمود: پس شرط سوّم را پذيرا باش ؛ و آن اين كه از اسب پياده شوى تا با يكديگر رزم و پيكار كنيم ؟
عمرو آنرا پذيرفت و از اسبش پياده شد؛ و آن دلير حقّ و باطل با يكديگر مقاتله و مبارزه عظيمى كردند.
پس از گذشت لحظاتى حضرت امير عليه السلام با آن سنين جوانيش ، عمرو را با آن هيكل قوى و تنومندى كه داشت بر زمين زد؛ و بر سينه اش نشست و سرش را از بدن جدا كرد
📚بحارالانوار : ج 20، ص 202 239.
#داستان_آموزنده
🔆احساس مسئوليّت و عاقبت انديشى
بعد از آن كه عثمان ، روز جمعه هيجدهم ذى الحجّه كشته شد، مسلمين متوجّه اميرالمؤ منين امام علىّ بن ابى طالب عليه السلام گشتند تا با آن حضرت بيعت كنند.
پس هنگامى كه حضرت در يكى از باغات مشغول كار بود، عدّه اى از مهاجرين و انصار به همراه طلحه و زبير وارد شدند؛ و چون خواستند با حضرت بيعت كنند، اظهار فرمود: شما نيازى به من نداريد و هر كه غير از من انتخاب كنيد، من راضى خواهم بود.
جمعيّت حاضر گفتند : كسى غير از شما براى اين كار وجود ندارد؛ و اين مقام تنها شايسته شما مى باشد؛ وليكن حضرت در مقابل اظهارات آن ها زير بار نمى رفت .
و اين جريان چند روزى به طور مكرّر ادامه يافت ؛ و در نهايت مسلمين به آن حضرت عرضه داشتند: امروز كسى شايسته تر از شما نيست ، به جهت آن كه باسابقه ترين افراد، در اسلام و نزديك ترين فرد به رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله هستى .
حضرت فرمود: چنانچه ديگرى را خليفه كنيد؛ و من وزير او باشم بهتر است .
گفتند: خير، كسى غير از شما سزاوار اين مقام وجود ندارد و بايستى كه ما با تو بيعت كنيم .
حضرت امير عليه السلام اظهار نمود: اكنون كه چنين است ، بايد به مسجد برويم و در حضور همگان با من بيعت نمائيد، چون كه اين امر مهمّ، نبايد مخفى بماند.
و جمعيّت حاضر پيشنهاد آن حضرت را پذيرفتند، پس هنگامى كه حضرت سلام اللّه عليه وارد مسجد گشت ، جمعى ديگر از مهاجرين و انصار نيز وارد شدند؛ و به همراه آن افراد خواستند با آن حضرت بيعت كنند، كه دوباره حضرت امتناع ورزيد و فرمود: مرا رها نمائيد؛ و غير از مرا، برگزينيد.
وليكن جمعيّت براى بيعت با آن حضرت پافشارى مى كردند.
و در نهايت اوّل كسى كه با حضرت بيعت كرد، طلحه و سپس زبير بود.
حقير گويد: همين دو نفر چون به مقاصد دنيوى و شهوى خود نرسيدند اوّلين كسانى بودند كه با آن حضرت مخالفت و عهد شكنى كردند تا جائى كه به سركردگى عايشه ، جنگ جمل را به راه انداختند و آن همه خونريزى و كشتار انجام شد.
📚اعيان الشّيعه : ج 1، ص 444.
💠 جایگزین کردن نماز غُفَیله با نافله مغرب
💬 سؤال:
آیا می شود نماز غُفَیله را به جای نافله مغرب خواند؟
✅ پاسخ:
🔹 طبق نظر آیت الله خامنه ای
نماز مذکور که دو رکعت است، می تواند جایگزین دو رکعت از چهار رکعت نافله مغرب شود. [۱]
📝 توضیح‼️
به طور کلی تداخل در نیّت، در بعضی از اعمال، صحیح است؛ مثل یک غسل با چند نیّت.
و در بعضی از اعمال، تداخل نیّت صحیح نیست؛ مثل نماز.
لذا مکلّف نمی تواند دو نیّت نماز کرده و یک نماز به جا آورد، مگر در دو مورد:
الف) تداخل بین نماز جعفر طیّار سلام الله علیه با چهار رکعت از نافله ی شبانه روزی ادای یا قضائی.
ب) تداخل بین نماز غفیله با دو رکعت از نافله ی مغرب.
چند نکته‼️
1️⃣ مکلف می تواند یک نماز به نیت غفیله و نافله، ولی به صورت نماز غفیله بخواند و کفایت از هر دو نماز می کند. (لذا به فضل و کرم الهی، هم ثواب نماز غفیله را به او می دهند و هم ثواب نافله ی مغرب)
2️⃣ آنچنان که مشخص است، نماز غفیله، جایگزین دو رکعت از نافله ی مغرب است، نه چهار رکعت؛ لذا برای اینکه مکلف نافله ی مغرب را به جا آورده باشد، لازم است دو رکعت دیگر به صورت معمولی بخواند.
3️⃣ فرقی ندارد دو رکعت اول، نماز غفیله باشد یا دو رکعت دوم.
📚 پی نوشت:
[۱] بخش استفتائات پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت الله خامنه ای
#احکام
*اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم
*منطق قرآن کریم در هدایت وتربیت جامعه انسانی به دین ودینداری*
*نفی اکراه واجباردرمنطق الهی*
منطق قرآن كريم در هدایت و تربیت انسان بر نفی اکراه و احبار ،
و زور و فشار استوار است ؛
و این امری فطری و عقلایی است که تجربۀ بشری گواه صدق آن است .
خداى متعال از زبان حضرت نوح (ع) چنين مىآموزد:
*أَ نُلْزِمُكُمُوهَا وَ أَنْتُمْ لَهَا كَارِهُونَ*
آيا ما شما را در حالى كه بدان اكراه داريد، به آن وادار كنيم؟
*دردین خدا اجبارنیست*
نوح (ع) خطاب به قوم خود مىفرمايد كه من حق ندارم شما را به آيين حق مجبور كنم،
زيرا در دين خدا اجبار نيست.
به بیان مرحوم علّامۀ طباطبایی اين آيه از جمله آياتى است كه اجبار و اكراه در دين را نفى مىكنند و بر اين حقيقت دلالت مىنمايد كه نفى اجبار و اكراه در دين،
يكى از احكام دينى است كه در قديمىترين شريعتها يعنى شريعت نوح (ع) وجود داشته است و تا به امروز بىآنكه نسخى در آن راه يافته باشد به قوّت خود باقى است.
*عدم تجبّر و تسلّط در تربيت*
راه تربيت انسان از خود او مىگذرد و نمىتوان كسى را با اجبار و اكراه به سوى كمال برد و در منطق دين هيچگونه تجبّر و تسلّط در تربيت راه ندارد.
خداى متعال خطاب به پيامبر اكرم (ص) چنين فرموده تا راه تربيت در منطق دين كاملاً روشن باشد:
*فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنْتَ مُذَكِّرٌ لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِرٍ*
پس تذكّر ده كه تو تنها تذكّر دهندهاى و بر آنان تسلّطى ندارى.
*وَ مَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِجَبَّارٍ*
و تو به زور وادارنده آنان نيستى.
*همراه كردن و همگام كردن مردمان*
در منطق دين، جايى براى قيموميت در تربيت و هدايت و راه بردن مردمان وجود ندارد و هنر تربيت همراه كردن و همگام كردن مردمان با ميل و خواست خودشان است و در غير اين صورت سختترين مانع فردى در تربيت ظهور مىنمايد و باب تربيت فطرى بسته مىشود.
خداى متعال در اين باره خطاب به پيامبر اكرم (ص) چنين رهنمود داده است :
*وَ مَا جَعَلْنَاکَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا وَ مَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ*
و ما تو را بر ايشان نگهبان نكردهايم، و تو وكيل آنان نيستى.
سوره انعام آیه ۱۰۷
سوره ق آیه ۴۵
سوره عاشیه آیه ۲۲-۲۱
المیزان فی تفسیر القرآن ، ج ۱۰ ، ص ۲۰۷-۲۰
سوره هود آیه ۲۸
#پندانه 🙏🤍
✍️ این نیز بگذرد
🔹بزرگی در عالم خواب دید کسی به او میگوید:
فردا به فلان حمام برو و کار روزانه حمامی را از نزدیک نظاره کن.
🔸دو شب این خواب را دید و توجه نکرد ولی فردای شب سوم که خواب دید، به آن حمام مراجعه کرد و دید حمامی با زحمت زیاد و در هوای گرم از فاصله دور برای گرمکردن آب حمام هیزم میآورد و استراحت را بر خود حرام کرده است.
🔹نزدیک حمامی رفت و گفت:
کار بسیارسختی داری، در هوای گرم هیزمها را از مسافت دوری میآوری و...
🔸حمامی گفت:
این نیز بگذرد.
🔹یک سال گذشت. برای بار دوم همان خواب را دید و دوباره به همان حمام مراجعه کرد. دید آن مرد شغلش عوض شده و در داخل حمام از مشتریها پول میگیرد.
🔸مرد وارد حمام شد و گفت:
یک سال پیش که آمدم کار بسیارسختی داشتی ولی اکنون کار راحتتری داری.
🔹حمامی گفت:
این نیز بگذرد.
🔸دو سال بعد هم خواب دید. این بار زودتر به محل حمام رفت ولی مرد حمامی را ندید.
🔹وقتی جویا شد، گفتند:
او دیگر حمامی نیست. در بازار تیمچهای (پاساژی) دارد و یکی از معتمدین بزرگ است.
🔸به بازار رفت و آن مرد را دید و گفت:
خدا را شکر که تا چندی پیش حمامی بودی ولی اکنون میبینم معتمد بازار و صاحب تیمچهای شدهای.
🔹حمامی گفت:
این نیز بگذرد.
🔸مرد تعجب کرد و گفت:
دوست من، کار و موقعیت خوبی داری. چرا بگذرد؟
🔹چندی که گذشت این بار خود به دیدن بازاری رفت ولی او آنجا نبود.
🔸مردم گفتند:
پادشاه فرد مورد اعتمادی را برای خزانهداری خود میخواسته ولی بهتر از این مرد کسی را پیدا نکرد و او در مدتی کم وزیر پادشاه شد و چون پادشاه او را امین میدانست، وصیت کرد که پس از مرگش او را جانشینش قرار دهند.
🔹کمی بعد از وصیت، پادشاه فوت کرد. اکنون او پادشاه است.
🔸مرد به کاخ پادشاهی رفت و از نزدیک شاهد کارهای حمامی قبلی و پادشاه فعلی بود.
🔹جلو رفت. خود را معرفی کرد و گفت:
خدا را شکر که تو را در مقام بلند پادشاهی میبینم.
🔸پادشاه فعلی و حمامی قبلی گفت:
این نیز بگذرد.
🔹مرد شگفتزده شد و گفت:
از مقام پادشاهی بالاتر چه میخواهی که باید بگذرد؟
🔸مرد سفر بعدی که به دربار پادشاهی مراجعه کرد، گفتند:
پادشاه مرده است.
🔹ناراحت شد. به گورستان رفت تا عرض ادبی کرده باشد. دید بر روی سنگ قبری که در زمان حیاتش آماده کرده، نوشته است: این نیز بگذرد.
◽هم موسم بهــار طرب خیـز بگــذرد
◽هم فصــل ناملایم پاییــز بگــــذرد
◾گر ناملایمی به تــو کـرد از قضــا
◾خود را مساز رنجه که این نیز بگذرد.
یارو داشت گریه میکرد
میگن چته؟
میگه پشیمونم کاش به حرفاى پدرم گوش کرده بودم 😔😒
میگن مگه چى میگفت؟
میگه نمیدونم، گوش نمیکردم که 😂😂😂
🌺امیرالمؤمنین علی علیهالسلام میفرماید:
بِرُّ الوالِدَینِ أكبَرُ فَریضَةٍ.
بزرگترین و مهمترین تكلیف الهی،
نیكی به پدر و مادر است.
[📚میزانالحكمة،ج10،ص709🌿]
اطاعت از والدین تا بدانجا واجب است که حتی می توانند مستحب را برای فرزند واجب یا مکروه را حرام کنند. تنها جایی که باید از امر والدین سرپیچی کرد جایی است که از واجب خدا نهی یا به حرام خدا امر کنند و در بقیه موارد اطاعت از والدین واجب است.