eitaa logo
کانال تبلیغی امامعلی پور
95 دنبال‌کننده
132 عکس
53 ویدیو
0 فایل
کانال پاسخ به سوالات شرعی ودینی @jabimamalipour
مشاهده در ایتا
دانلود
خادم و نشانه های امام زمان امام عسکری به یکی از خادمین متدین و خوب خودش به نام ابوالادیان نامه ای داد گفت برو مدائن این نامه ها را برسان به فلانی فلانی بعد از ۱۵ روز برمیگردی به سامرا وقتی برمیگردی دیگر مرا زنده نمیبینی من دیگر از دنیا رفتم ابوالادیان فهمید که امام دارد از شهادتش خبر می دهد شروع میکند به گریه کردن و ناله زدن. امام عسکری علیه السلام می فرماید: تقدیر الهی اینطور هست من تا دو هفته دیگر از دنیا می‌روم و به شهادت میرسم. ابوالادیان گفت آقا امام بعدی شما کیست و چه نشانه ای دارد؟ امام عسکری امام زمان را که هنوز به او نشان نداده بود، امام فرمود که سه تا نشانه را از او می بینی: یک نشانه اینکه جواب نامه هایی را که تو از مدائن می آوری از تو میخواهد . کسی که جواب نامه ها را از تو می خواهد و نامه ها را از تو می گیرد. دوم کسی که بر جنازه من نماز می خواند بعد از شهادت. و سوم کسی که از محتویات داخل کیسه ها خبر می دهد. ابوالادیان می گوید من این سومی را نفهمیدم ولی عظمت امام عسکری جوری بود که نتوانستم بپرسم یعنی چی؟ می گوید رفتم مدائن دنبال ماموریت نامه هایی که امام داده بود را به افراد رساندم و برگشتم بعد از ۱۵ روز که وارد سامرا شدم دیدم در خانه امام عسکری گریه و شیون هست فهمیدم آقا به شهادت رسید. وارد که شدم دیدن جنازه امام عسکری را آوردند میخواهند بر آن نم،از بخوانند یک مرتبه دیدم برادر ایشان جعفر کذاب که معروف بود به این نام و ادعای امامت می کرد و آدم فاسقی بود آمده بر امام عسکری می خواهد نماز بخواند. ابوالادیان می گوید من تعجب کردم این می‌خواهد بر امام نماز بخواند؟ چون نشانه را امام گفته بود، یک مرتبه دیدم کودکی مثل خورشید از اندرونی بیرون آمد لباس جعفر کذاب عمویش را گرفت گفت: یا عَمّ تَأخَّر فَإنّی أولی بَالصّلوة عَلَی أبی. من سزاوار تر هستم که بر پدرم نماز بخوانم. جعفر کذاب هم بدون هیچ مقاومتی رفت کنار امام ایستاد. ابوالادیان می گوید این یک نشانه که بر جنازه امام عسکری این کودک نماز خواند. بعد که نماز خواند رفت داخل به من اشاره کرد آن نامه هایی که از مدائن آوردی به من بده دیدم این دومین نشانه که نامه ها را درخواست کرد. دنبال سومین نشانه میگشتم که امام عسکری فرموده بود کسی که از محتویات درون کیسه خبر می دهد یعنی چی؟ چند روزی گذشت یک عده از شیعیان قم آمدند سامرا برای اینکه وجوهاتشان را با امام عسکری حساب کنند دیدند امام به شهادت رسیده جعفر کذاب نشسته بود در آن خانه و ادعای امامت می کرد. کیسه های که وجوهات در آن بود را آوردند به جعفر کذاب خواستند بدهند گفتند ما هر دفعه که خدمت امام که می رسیدیم از محتویات داخل کیسه خبر داشتند که چقدر پول داخل آن هست. جعفر کذاب گفت از من می خواهید که علم غیب داشته باشم من نمی دانم چقدر داخل آن هست، قمی‌ها ندادند می دانستند که باید نشانه ای از امامت ببینند. همان موقع بود که خادمی آمد از ان درونی. ابوالادیان می گوید من هم نشسته بودم گفت این کیسه ها را بدهید به فرزند امام عسکری، او می‌گوید ۱۰۰۰دینار در این کیسه ها هست که ۱۰ دینار آن تقلبی هست. قمی ها گفتند کاملاً درست است وقتی نگاه کردند ۱۰ دینار تقلبی را در آن پیدا کردند. گفتند او امام هست که ابوالادیان می‌گوید من دیگر مطمئن شدم امام ایشان هست که پنج ساله بود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ 🌼دوره ی مخفی شدنِ امام زمان ✍دوره های زندگی حضرت را میتوان به چهار بخش «اختفا»، «غیبت صغری»، «غیبت کبری» و «پس از ظهور» تقسیم کرد.دوره ی اختفا و مخفی بودن حضرت، از هنگام تولد (255ه.ق) شروع و تا رحلت امام عسکری (260ه.ق) پایان پذیرفت. امام حسن عسکری در این دوران دو وظیفه مهم و حساس را عهده دار بودند؛ یکی حفظ فرزندش از گزند خلفای عباسی و دیگر اثبات وجود او و اعلام امامتش بعنوان امام دوازدهم. ایشان از عهده هر دو به بهترین شکل برآمد. ولی بخاطر اختناق شدید توسط عباسیان، تنها تعداد اندکی از یاران و نزدیکان صدّیق امام عسکری از ولایت حضرت آگاه بودند. 💥معاویة بن حکیم و محمد بن عثمان عمری و محمد بن ایوب نقل میکنند: چهل تن از شیعیان نزد امام عسکری آمدیم. ایشان فرزندش را به ما نشان داد و فرمود: این امام شما پس از من و جانشین من است، از او پیروی کنید و از گرد او پراکنده نگردید که هلاک میشوید و دینِتان تباه میگردد، این را هم بدانید که پس از امروز او را نخواهید دید. 📚کمال الدین ص435 🌹سالروز آغاز امامت حضرت مهدی صاحب الزمان (عج) مبارک باد. ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
🦋🍃🦋🍃🦋🍃🦋🍃🦋 🔆افتخار خدمت با حفظ اسرار ✨مرحوم كلينى رضوان اللّه عليه در كتاب شريف كافى آورده است : ⚡️يكى از اصحابِ حديث - به نام ضوء بن علىّ عجلى به نقل از شخصى كه از اهالى فارس بود حكايت كند: ⚡️پس از آن كه به قصد خدمت گزارى خاندان عصمت و رسالت عليهم السلام وارد شهر سامراء شدم ، به منزل امام حسن عسكرى عليه السلام آمدم و در خدمت آن بزرگوار بودم تا آن كه روزى مرا خواست و فرمود: براى چه از ديار خويش به اين جا آمده اى ؟ ⚡️در جواب حضرت ، عرضه داشتم : عشق و علاقه خدمت گزارى در محضر مقدّس شما، مرا بدين جا آورده است . ⚡️امام عليه السلام فرمود: پس بايد دربان من بشوى و افرادى كه در رفت و آمد هستند، مواظب باشى . ⚡️بعد از آن داخل منزل در كنار ديگر غلامان و پيش خدمتان بودم و همكارى مى كردم و چنانچه چيزى لازم داشتند، از بازار خريدارى مى كردم تا به مرحله اى رسيدم كه بدون اجازه رفت و آمد داشتم و در مجالس آن حضرت نيز حاضر مى شدم . ⚡️روزى بر آن حضرت وارد شدم و ناگهان حركت مخصوص و صدائى غيرعادى را شنيدم و تعجّب كرده ، خواستم جلو بروم تا از نزديك بفهم كه چه خبر است . ⚡️ناگاه امام عليه السلام با صداى بلند، به من فرمود: همان جا بِايست و جلوتر نَيا؛ و من نيز همان جا ايستادم و ديگر نتوانستم نه جلو بروم و نه به عقب برگردم . ⚡️پس از گذشت لحظاتى ، كنيزى از نزد حضرت بيرون آمد، در حالى كه چيزى را در پارچه اى پيچيده و همراه خود داشت ، بعد از آن امام حسن عسكرى عليه السلام مرا صدا نمود و فرمود: وارد شو. ⚡️وقتى بر آن حضرت وارد شدم ، كنيز را دستور داد كه تو هم برگرد و بيا، چون كنيز برگشت و وارد اتاق شد، حضرت فرمود: آنچه در پارچه پيچيده اى باز كن و نشان بده . هنگامى كه پارچه را گشود، متوجّه شدم كه كودكى زيبا و نورانى با قيافه اى گندمگون در آن مستور بود. ⚡️سپس امام حسن عسكرى عليه السلام فرمود: اين نوزاد بعد از من ، امام و پيشواى شماها است و به كنيز دستور داد: او را بپوشان و بِبَر. راوى گويد: من ديگر آن نوزاد مبارك را نديدم تا پس از آن كه امام حسن عسكرى عليه السلام از دنيا رفت . 📚اصول كافى : ج 1، ص 329، ح 6.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🦋🌱🦋🌱🦋🌱🦋🌱🦋🌱🦋 🔆ختم قرآن بهتر از ذبح! 🍁سعدی گوید: ثروتمندی بود که دارای یک پسر بیمار و رنجور بود، خیر خواهان به او گفتند: «مصلحت آن است که برای شفای پسرت ختم قرآن کنی، یا قربانی ذبح کنی و با ذبح و خون ریختن گوسفند یا شتر و صدقه دادن گوشت آن‌ها، فرزندت خوب شود.» 🍂ثروتمند که حاضر نبود پول خرج کند و بخیل بود، اندکی در فکر فرورفت و سپس سر برداشت و گفت: «ختم قرآن بهتر است، چون قرآن در دسترس می‌باشد، اما قربانی کردن حیوان از گله‌ای که از محل دور است، سخت‌تر می‌باشد!» 🍁صاحب دلی سخن او را شنید و گفت: او ازاین‌رو ختم قرآن را برای شفا برگزید که قرائت آن کار زبان است و زحمت و هزینه‌ای ندارد؛ ولی قربانی کردن به پول وابسته است و آن به جان بسته است؛ و دل برداشتن از آن دشوار خواهد بود. به دیناری چو خر در گِل بمانند * ور الحمدی بخوانی، صد بخوانند 🍁بعضی برای دادن یک دینار مانند الاغ در گل می‌مانند، ولی اگر سوره حمد را صدبار بخواهی، برایت می‌خوانند. 📚(حکایت‌های گلستان، ص 236)
🍁🍁🍁🍁 🌷‌ که سر بی تنش سخن گفت در جاده بصره خرمشهر همین طور که می دوید از پشت از ناحیه سر مورد اصابت قرار گرفت و سرش از پیکر پاکش جدا شد. در همان حال که تنش داشت می دوید، سرش روی زمین غلتید. سر مبارک این شهید حدود پنج دقیقه فریاد " یا حسین، یا حسین" سر می داد. همه رزمندگان با مشاهده این صحنه شگفت گریه می کردند... چند دقیقه بعد از توی کوله پشتی اش وصیتنامه اش را برداشتند، نوشته بود: ألسلام علی الرأس المرفوع خدایا من شنیده ام که امام حسین علیه السلام با لب تشنه شهید شده است، من هم دوست دارم این‌گونه شهیدبشوم خدایا شنیده ام که سر امام حسین (ع) را از پشت بریده اند، من هم دوست دارم سرم از پشت بریده بشود. خدایا شنیده ام سر امام حسین(ع) بالای نیزه قرآن خوانده، من که مثل امام اسرار قرآن را نمی دانم، ولی به امام حسین (ع)خیلی عشق دارم، دوست دارم وقتی شهید می‌شوم سر بریده ام به ذکر " یا_حسین" باشد... عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است 🌷شادی روح همه شهدا مخصوصا شهید علی اکبر دهقان صلوات بفرستید اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل الفرجهم 🌷 🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🌱🔅🌱🔅🌱🔅🌱🔅🌱 🔆بیانی دقیق و رسا ⚡️یکی از عارفان و صالحان سرزمین لبنان که در میان عرب به مقامات عالی رسید و به کرامت و کارهای فوق‌العاده شهرت داشت، به مسجد جامع دمشق آمد. ⚡️کنار حوض رفت تا وضو بگیرد، ناگاه پایش لغزید به داخل آب افتاد و با رنج بسیار از آب نجات یافت. چون نماز خواند، پس‌ازآن، یکی از اصحابش نزد وی آمد و گفت: اجازه هست تا چیزی بپرسم؟ ⚡️عارف فرمود: بپرس عرض کرد: به یاد دارم که عارف بزرگ بر روی دریای روم راه می‌رفت و قدمش تر نشد؛ ولی برای شما در حوض کوچک حالتی پیش آمد که نزدیک بود از بین بروید؟ عارف با بیانی رسا و کلامی دقیق و با تأمّل بسیار، به او فرمود: ⚡️«آیا نشنیده‌ای که سرور عالم، رسول خدا صلی‌الله علیه و آله و سلّم فرمود: «لی معَ اللهِ وقتٌ لا یَسَعنی فیه مَلَکٌ مقرّبٌ و لا نبیٌ مُرسَلٌ: مرا با خدای وقتی هست که در آن وقت (آن‌چنان یگانگی وجود دارد که) فرشته‌ی ویژه‌ای (همانند جبرئیل) و پیامبر مرسل در آن نگنجد!!» ⚡️ولی نگفت: همیشه؛ بلکه فرمود: وقتی از اوقات؛ پس پیامبر، در یک وقت جبرئیل و میکائیل به حالت او راه ندارد (و نامحرم‌اند) ولی در وقت دیگر با همسران خود حفصه و زینب، دمساز شده، خوش می‌گفت و می‌شنید. مشاهده و دیدار نیکان بین آشکاری و پوشیدگی است. ⚡️انسان‌های ملکوتی گاه تجلّی می‌کنند و دل عارف را می‌ربایند و گاه رخ می‌پوشند و عارف را گرفتار فراق می‌سازند.» اگر درویش در حالی بماندی **** سر و دست از دو عالم بر فشاندی 📚حکایت‌های گلستان، ص 110
پادشاهی، خوش اخلاق و عدالت خواه بود. او در روزهاى برف و سرما به گردش در محلات مى رفت، كه اگر كسى نیاز و حاجتى داشته باشد به او کمک کند. به او گفتند: پادشاهان چنين روزهای سرد و برفی از خانه بيرون نمى آیند. فرمود: در اين روزها غريبان و ستم رسيده گان پريشان تر و محتاج تر مى شوند و اگر کسی مشکل آنها را برطرف کند، دعاى با اثرى مى كنند. و دعای آن زمان بهتر و تاثیر گذارتر هست. 🔻در کتاب شانس دوم، رابرت کیوساکی اعتقاد دارد، انسان علاوه بر ، باید نیز داشته باشد. اگر کسی شغل معنوی برای خود ایجاد کند، به دنبال خوشگذرانی و و خیلی از کارها نمی رود. رابرت کیوساکی( ثروتمند آمریکایی و نویسنده کتاب پدر پولدار و پدر فقیر... ) میگوید: من شغل معنوی خود را در کمک به دیگران یافتم. و گم شده ای را که دنبال ان بودم، در این شغل معنوی پیدا کردم. ♦️لذا حضرت برای ترغیب،و تشویق کردن به نیکوکاری و ایجاد شغل معنوی فرمود: محبوب‏ترين مؤمن نزد خداوند ، كسي است كه مؤمن فقيري را ، در تنگدستي دنيا و گذران زندگي ، ياري رساند.