eitaa logo
امام رضائی ها
3.1هزار دنبال‌کننده
888 عکس
835 ویدیو
5 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ عزیزان دعا برای شروع روز بسم الله الرحمن الرحیم اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبـَاحَ الْـاَبـْـــــرَار وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الْـاَشَـــــرَار اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَقـْبـُولـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَرْدُودِیــــن اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْصّـَالـِحـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْطّـَالـِحـِیـن الـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْخـَیْـرِ وَ السَّعـَادَة وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـشَّـرِ وَ الْشِّـقـَاوَة امين يا رب العالمین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️دعای امیرالمومنین برای تعجیل فرج، کنار پیکر مقدس حضرت زهرا سلام الله علیهما؛ » امام باقر علیه‌السلام می‌فرمایند: هنگامی که حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها از دنیا رفتند، امیرالمومنین علیه‌السلام بر پیکر مقدس او ایستادند و فرمودند: ... اللَّهُمَّ إِنَّهَا قَدْ ظُلِمَتْ فَاحْكُمْ لَهَا وَ أَنْتَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ. خدایا به درستی که در حقّ فاطمه ظلم شد. پس انتقامش را بستان که تو بهترین قاضی هستی! 📚 الخصال، ج۲، ص۵۸۵. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
namaaz43.mp3
3.62M
  نه تنها دعای سبک شمارنده نماز... به اجابت نمی رسه، بلکه دعای دیگران هم در حقش مستجاب نمیشه. و از او در روز قیامت؛ حساب سختی خواهند کشید. 🎤
💢ته پیاز و رنده رو پرت کردم توی سینک، اشک از چشم و چارم جاری بود. در یخچال رو باز کردم و تخم مرغ رو شکستم روی گوشت، روغن رو ریختم توی ماهیتابه و اولین کتلت رو کف دستم پهن کردم و خوابوندم کف تابه، برای خودش جلز ولز خفیفی کرد که زنگ در رو زدند. پدرم بود. بازم نون تازه آورده بود. نه من و نه شوهرم حس و حال صف نونوایی نداشتیم. بابام می گفت: نون خوب خیلی مهمه! من که بازنشسته‌ام، کاری ندارم، هر وقت برای خودمون گرفتم برای شما هم میگیرم. در می زد و نون رو همون دم در می داد و می رفت. هیچ وقت هم بالا نمی اومد. هیچ وقت. دستم چرب بود، شوهرم در را باز کرد و دوید توی راه پله. پدرم را خیلی دوست داشت. کلا پدرم از اون جور آدمهاست که بیشتر آدمها دوستش دارند، این البته زیاد شامل مادرم نمی شود. صدای شوهرم از توی راه پله می اومد که به اصرار تعارف می کرد و پدر و مادرم را برای شام دعوت می کرد بالا. برای یک لحظه خشکم زد. ما خانواده ی سرد و نچسبی هستیم. همدیگه رو نمی بوسیم، بغل نمی کنیم، قربون صدقه هم نمیریم و از همه مهم تر سرزده و بدون دعوت جایی نمیریم. اما خانواده ی شوهرم اینجوری نبودن، در می زدند و میامدند تو، روزی هفده بار با هم تلفنی حرف می زدند؛ قربون صدقه هم می رفتند و قبیله ای بودند. برای همین هم شوهرم نمی فهمید که کاری که داشت می کرد مغایر اصول تربیتی من بود و هی اصرار می کرد، اصرار می کرد. آخر سر در باز شد و پدر مادرم وارد شدند. من اصلا خوشحال نشدم. خونه نامرتب بود؛ خسته بودم. تازه از سر کار برگشته بودم، توی یخچال میوه نداشتیم ... چیزهایی که الان وقتی فکرش را می کنم خنده دار به نظر میاد اما اون روز لعنتی خیلی مهم به نظر می رسید! شوهرم توی آشپزخونه اومد تا برای مهمان ها چای بریزد و اخم های درهم رفته ی من رو دید. پرسیدم: برای چی این قدر اصرار کردی؟ گفت: خوب دیدم کتلت داریم گفتم با هم بخوریم. گفتم: ولی من این کتلت ها رو برای فردا هم درست می کردم. گفت: حالا مگه چی شده؟ گفتم: چیزی نیست؟؟؟!!! در یخچال رو باز کردم و چند تا گوجه فرنگی رو با عصبانیت بیرون آوردم و زیر آب گرفتم. پدرم سرش رو توی آشپزخونه کرد و گفت: دختر جون، ببخشید که مزاحمت شدیم. میخوای نونها رو برات ببرم؟ تازه یادم افتاد که حتی بهشون سلام هم نکرده بودم! پدر و مادرم تمام شب عین دو تا جوجه کوچولو روی مبل کز کرده بودند. وقتی شام آماده شد، پدرم یک کتلت بیشتر بر نداشت. مادرم به بهانه ی گیاه خواری چند قاشق سالاد کنار بشقابش ریخت و بازی بازی کرد. خورده و نخورده خداحافظی کردند و رفتند و این داستان فراموش شد و پانزده سال گذشت. پدر و مادرم هر دو فوت کردند. چند روز پیش برای خودم کتلت درست می کردم که فکرش مثل برق ازسرم گذشت: نکنه وقتی با شوهرم حرف می زدم پدرم صحبت های ما را شنیده بود؟ نکنه برای همین شام نخورد؟ از تصورش مهره های پشتم تیر می کشد و دردی مثل دشنه در دلم می نشیند. راستی چرا هیچ وقت برای اون نون سنگک ها ازش تشکر نکردم؟ آخرین کتلت رو از روی ماهیتابه بر می‌دارم. یک قطره روغن می چکد توی ظرف و جلز محزونی می کند. واقعا چهار تا کتلت چه اهمیتی داشت؟! حقیقت مثل یک تکه آجر توی صورتم می‌خورد: "من آدم زمختی هستم" زمختی یعنی: ندانستن قدر لحظه ها، یعنی نفهمیدن اهمیت چیزها، یعنی توجه به جزییات احمقانه و ندیدن مهم ترین ها. حالا دیگه چه اهمیتی داشت وسط آشپزخانه ی خالی، چنگال به دست کنار ماهیتابه ای که بوی کتلت می داد، آه بکشم؟ آخ. لعنتی، چقدر دلم تنگ شده براشون؛ فقط … فقط اگر الان پدر و مادرم از در تو می آمدند، دیگه چه اهمیتی داشت خونه تمیز بود یا نه ... میوه داشتیم یا نه ... همه چیز کافی بود: من بودم و بوی عطر روسری مادرم، دست پدرم و نون سنگک. پدرم راست می گفت که: نون خوب خیلی مهمه. من این روزها هر قدر بخوام می تونم کتلت درست کنم، اما کسی زنگ این در را نخواهد زد، کسی که توی دستهاش نون سنگک گرم و تازه و بی منتی بود که بوی مهربونی می‌داد. اما دیگه چه اهمیتی دارد؟ چیزهایی هست که وقتی از دستش دادی اهمیتشو می فهمی! ⛔️ زمخت نباشیم!💢 📚برگرفته از کتاب "زندگی کن" اثر امیررضا آرمیون
💢انسانها زود پشیمان می شوند گاه از گفته هایشان گاه از نگفته هایشان اما سراغ ندارم کسی را که از مهربانی پشیمان شده باشد زیرا که مهربانی منطقی ترين گفت و گوی زندگیست💢
💠خاطره‌ای کوتاه از سبک زندگی از کانادا آمده بود آقا را ببیند، از پدر و مادری لبنانی و کانادایی بود. چیزهایی شنیده بود و کنجکاو بود. دلهره و شک در چهره‌اش پیدا بود. وارد اتاق شد، دید آقا دارد تسبیح می‌چرخاند. به لب‌های آقا خیره شد، دید تکان نمی‌خورند. با خود گفت: این چه عالمی است که تسبیح می‌گرداند و ذکر نمی‌گوید؟! هنوز ننشسته بود که آقا فرمود: بله! ذکری از امام سجاد علیه‌السلام روایت شده است که هر کس آن ذکر را بعد از نماز صبح بخواند، تا غروب هر چه تسبیح بگرداند، برای او ذکر می‌نویسند. رنگش پرید. فقط سکوت کرد. آن‌هایی که نشسته بودند، چیزی نفهمیدند؛ نمی‌دانستند چه خبر است؟! بر اساس خاطرۀ حجت‌الاسلام و المسلمین علی بهجت 📚این بهشت، آن بهشت، ص۵۶
🧿چشم زخم ✍امام رضا علیه السلام: چشم زخم حقیقت دارد و اگر چشم زخمی به تو رسید، دستت را مقابل صورتت بالا ببر و سوره حمد، توحید و معوذتین ( سوره های ناس و فلق ) را بخوان و روی پیشانی خود مسح کن؛ همانا نافع است به اذن خدای متعال. 📚 مکارم الاخلاق، ص ۴۱۳ مواظب باشیم خودمان یا دیگران را چشم نزنیم. اگر از چیزی تعجب کردیم، چه در خودمان، چه در دیگران، سه مرتبه این ذکر را بگوییم: 💠 ماشاءالله لا قوة إلا بالله العلي العظيم.
📛 دو سوره در قرآن، با کلمه "ویل" شروع شده است 📛 "ویل" یکی از هست، و آن دو آیه اینها هستند: 💠 ویل للمطففین ♦️وای بر 💠 ویل لکل همزه لمزه ♦️وای بر ✅اولی در مورد . ✅دوم در مورد . مراقب هر دو باشیم
حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام: ✨« اگر به كسى خوبى كردى در واقع با اين كار خود را گرامى داشته‌اى و به خودت آبرو داده‌اى، پس به سبب خوبى‌اى كه به خودت كرده‌اى از ديگران خواهان تشكر مباش.» 📚تصنیف غرر الحکم ص ۳۸۲
🎁 هدیه آیةالكرسى پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله) : اگر مؤمن ، آیةالکرسی را قرائت کند و ثواب قرائت آن را برای اهل قبور قرار دهد ، خداوند متعال ، آن آیه را داخل قبر هر میّتی می‌کند ، و درجه خواننده آن‌ را هفتاد مرتبه بالا برده و خداوند از هر حرف آیةالکرسی ، فرشته ای را خلق می‌کند که تا روز قیامت برای او تسبیح کنند. 📚 مستدرك الوسائل ، ج‏۲ ، ص۳۴۰
@Ebnehydar.mp3
9.48M
🎧 | هوای این روزای من هوای سنگره سید رضا نریمانی 🎙 پ‌ن: تک تک کلمات این نوحه وصف حالِ این لحظاتِ بچه شیعه‌هاییه که نگران زینبیه‌ان...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️از اشعار امیرالمومنین در فراق حضرت زهرا سلام الله علیهما: كُنَّا كَزَوْجِ حَمَامَةٍ فِي أَيْكَةٍ مُتَمَتِّعِينَ بِصِحَّةٍ وَ شَبَابٍ‏ دَخَلَ الزَّمَانُ بِنَا وَ فَرَّقَ بَيْنَنَا إِنَّ الزَّمَانَ مُفَرِّقُ الْأَحْبَاب‏ 💬 ما دو کبوتر در چمنزار بودیم، بهره‌مند از سلامتی و جوانی، روزگار آمد و بین ما جدایی انداخت، روزگار، کارش جدایی انداختن بین عاشقان است. 📚 دیوان امیرالمومنین علیه السلام، ص۸۶. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ