#بهای_بهشت ۶۳ ؛ حکایت سلمان فارسی
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
« اِبن عباس » و « سلمان فارسی » با هم دوست صمیمی بودند. او نقل میکند با سلمان کنار درختی قرار گرفتیم ایشان شاخهای از درخت را آن قدر تکان داد تا تمام برگهای زردش ریخت و گفت : علت را نمیپرسی ؟
گفتم : برای چه این کار را کردی ؟
گفت : من با پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله کنار درختی بودم و حضرت همین رفتار را انجام داد.
وقتی علت را از حضرت پرسیدم حضرت فرمودند : وقتی انسانی وضوی خوب میگیرد و نمازهای پنجگانهاش را میخواند ، گناهانش مثل برگهای این درخت میریزد. « فَهَزَّهُ حَتَّى تَحَاتَّتْ وَرَقُه » [1] هر چه بیشتر و بهتر نماز بخواند ، بیشتر و بهتر گناهان او میریزد و بعد این آیه را خواندند : « إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ » [2] خوبی ها ، بدیها را از بین میبرد.
یعنی نماز آن حرکت محکمی است که به روحِ مان میدهیم که به واسطهی آن برگهای گناه از روحِ ما ریخته میشود.
[1] بحار الأنوار ، ج79 ، ص 319.
[2] سوره هود ، آیه 114.