Hekayat Sheykh Sadogh.mp3
5.99M
#پست_ویژه⭐️
🔻این شخص، به دعای #امام_زمان " سلام الله علیه " متولد شد!
▪️حکایت جالب متولد شدن #شیخ_صدوق (ره) به دعای امام عصر "ارواحنافداه " به مناسبت ایام بزرگداشت آن بزرگوار.
#مهدویت
#حکایات
🕋 @imanhousein
🔴 حکایتی بس #مهم "
▪️در نجف اشرف در مدرسی ، استادی دید که شاگردش چرت می زند ، هنگامی که درس تمام شد استاد گفت :
شما بمانید!
چرا هنگام درس چرت می زدی؟ (استاد فهمیده بود که سعادتی نصیبش شده!)
به استاد گفت:
شبها یک دور قرآن می خوانم وتا اذان صبح بیدارم وبعد از کمی استراحت ، در درس شما شرکت می کنم.
استاد گفت :حالا امشب آن طور که من می گویم قرآن بخوان ، فکر کن من آنجا نشسته ام و شما در حضور من قرآن میخوانی.
شاگرد این کاررا کرد.
فردا صبح استاد در خلوت از او پرسید:چه کردی؟
گفت: بیش از یک جزءنتوانستم بخوانم.
استاد گفت:مرحبا ! امشب فکر کن در محضر رسول خدا(صلوات الله علیه) قرآن می خوانی.
شاگرد این کار را کرد.
صبح استاد پرسید چه کردی؟
گفت : بیشتر از دوصفحه باحالت گریه نتوانستم بخوانم! بااین که شب تا سحر بیدار بودم.
استاد گفت:امشب فکر کن در محضر مبارک حضرت رسول خدا(ص) و جبرئیل امین هستی!
دوباره فردا از او پرسید:چه کردی؟
گفت:بیش از سه چهار خط نتوانستم بخوانم!
استاد گفت: حالا امشب فکر کن در محضر خدا هستی، او در پیش توست وتو در کنار او قرآن میخوانی.
بنده خدا معلوم شد هنگام تلاوت حالش منقلب شده و جان را به جان آفرین تسلیم نموده بود.
فردا صبح استاد دید شاگردش نیامده،گفت:بروید ببینید چه شده؟
وقتی رفتند درب را بسته دیدند. درب را گشودند ،با جسد او برخورد کردند.
جسد را برداشته و بردن که غسل دهند و دفن کنند.
غسال بعد از چند لحظه گفت: من که سواد ندارم، ببینید چه روی سینه این مرد خدا با خط سبز نوشته شده است؟
استاد و بقیه شاگردان ناگهان دیدند روی سینه این جوان پاک با خط سبز نوشته شده:((شهید راه عشق)).
استاد هم فریادی کشید و او نیز جان را تسلیم عشق خدا نمود،سپس هردورا باهم تشییع نمودند و به خاک سپردند.
عاشقان کشتگان معشوق اند
برنیاید ز کشتگان آواز
📚خرمن معرفت ص۸۹
#حکایات
🕋 @imamhousein