#داستان_آموزنده
💠روزی حضرت موسی ( علیه السلام ) در كوه طور ، به هنگام مناجات عرض كرد :
✨ای پروردگار جهانیان !
جواب آمد : لبیك!
✨سپس عرض كرد : ای پروردگار اطاعت كنندگان!
جواب آمد :لبیك!
✨سپس عرض كرد :ای پروردگار گناه كاران !
موسی علیه السلام شنید :لبیك، لبیك ، لبیك!
🌟حضرت گفت : خدایا به بهترین اسمی صدایت زدم ، یكبار جواب دادی ؛ اما تا گفتم : ای خدای گناهكاران ،
سه مرتبه جواب دادی ؟خداوند فرمود :
🔆ای موسی ! عارفان به معرفت خود و نیكوكاران به كار خود و مطیعان به اطاعت خود اعتماد دارند ؛ اما گناهكاران جز به فضل من پناهی ندارند و اگر من هم آنها را از درگاه خود ناامید گردانم به درگاه چه كسی پناهنده شوند؟
📚:قصص التوابین/ص 198
کانال امام مهدی(عج)
@imammahdii313
📚#داستان_آموزنده
یکی از کسانی که احادیث امام سجاد علیهالسلام را روایت کرده و آن احادیث را نشر و گسرتش داده، شخصی است به اسم محمدبن مسلم بن عبدالله زهری.
این زهری، از بنی امیه است! پدربزرگش (عبیدالله) در جنگ بدر با پیامبر اکرم جنگیده بود و پدرش (مسلم) همراه با مصعب بن زبیر در سرکوب مختار نقش داشت.
خودش هم در دستگاه خلافت اموی صاحب منصب بود و برخی خلفا او را برای معلمی سرخانه بچههایشان انتخاب می کردند.
یعنی طرف جد اندر جد دشمن اهل بیت علیهمالسلام به حساب میآمد؛
اتفاقا یک بار هم امام سجاد علیهااسلام شنیده بودند که او در مسجدالنبی سخنانی توهین آمیز درباره امیرالمومنین علیهالسلام گفته که او را به خاطر این سخنان سرزنش کردند.
آن وقت امام سجاد علیهالسلام برای چنین آدمی، یک نامه مفصل نوشته است و در آن با لحنی کاملا دوستانه و خیرخواهانه نصیحت کرده که نگذارد حکومت بنی امیه از موقعیت علمی او سوءاستفاده بکنند.
این رفتار امام سجاد چنان در زهری تاثیر کرد که او به کل عوض شد و در شمار شاگردان امام درآمد!
در تاریخ نوشتهاند او طوری به امام علاقه داشت که باقی بنیامیه سر همین موضوع مسخرهاش میکردند و با حالت تمسخر به او میگفتند: زهری! پیامبرِ تو، علی بن الحسین تازه چه کار کرده و چه گفته؟!
📙 (تحف العقول، ترجمه پرویز اتابکی، ص 280-283)
(شرح الاخبار، ج 3، ص 258).
کانال امام مهدی(عج)
@imammahdii313
🌹#داستان_آموزنده
(انس) گويد: نزد امام حسين عليه السلام
بودم كه كنيزى وارد شد و يك
دسته گل به ایشان تقديم كرد.
امام به او فرمود:
تو را به خاطر خدا آزاد كردم.
انس گويد: من گفتم: او يك دسته گل
كه بهایی ندارد براى تو آورد،
آنگاه تو او را آزاد میكنى؟!!!
امام عليه السلام فرمود:
خداوند اين گونه ما را ادب كرده و
در قرآن فرموده است :
«و إذا حيّيتم بتحية فحيّوا بأحسن
منها أو ردّوها»(نساء آیه۸۶).
يعنى : هر گاه مورد تحيتى قرار گرفتيد
بهتر از آن تحيت كنيد يا همان گونه
پاسخ گوييد. و بهتر از اين تحيتى
كه او به من داشت، آزادى او ميباشد.
📙تحفالعقول،بخش مربوط به امام حسین
کانال امام مهدی(عج)
@imammahdii313
🌹#داستان_آموزنده
(انس) گويد: نزد امام حسين عليه السلام
بودم كه كنيزى وارد شد و يك
دسته گل به ایشان تقديم كرد.
امام به او فرمود:
تو را به خاطر خدا آزاد كردم.
انس گويد: من گفتم: او يك دسته گل
كه بهایی ندارد براى تو آورد،
آنگاه تو او را آزاد میكنى؟!!!
امام عليه السلام فرمود:
خداوند اين گونه ما را ادب كرده و
در قرآن فرموده است :
«و إذا حيّيتم بتحية فحيّوا بأحسن
منها أو ردّوها»(نساء آیه۸۶).
يعنى : هر گاه مورد تحيتى قرار گرفتيد
بهتر از آن تحيت كنيد يا همان گونه
پاسخ گوييد. و بهتر از اين تحيتى
كه او به من داشت، آزادى او ميباشد.
📙تحفالعقول،بخش مربوط به امام حسین
کانال امام مهدی(عج)
@imammahdii313
#داستان_آموزنده
🔆جام زهر
🌟در صحرا مىگشت . تشنگى بر جانش چنگ انداخته بود . از دور كاروانى را ديد كه مىآيد . نزديك آنان شد. گفت: آيا شما را آبى هست كه بنوشم. گفتند: مشكهاى ما نيز خالى شده است . با ما باش تا ساعتى ديگر به آبادى رسيم.
🌟مرد گفت در ميان اسباب و اثاثيه شما جامى مىبينم؛ آيا آن نيز تهى است؟ گفتند: آن جام، پر است؛اما از زهر . گفت: زهر از كجا و براى كه مىبريد؟ گفتند: در آن شهرى كه ما بدان سو مىرويم، حاكمى است كه دشمنانى دارد . برخى را به شمشير نتوانست كشت . از ما زهرى خواست تا دشمنان پنهان را با آن بكشد . چه، همه را با تيغ نمىتوان از ميان برداشت . مرد، گفت: آن را به من دهيد كه من را نيز دشمنى است كه به تيغ شمشير از پاى در نمىآيد .
💫اميد كه اين زهر بر آن دشمن خونى كه در درون من است، كارگر افتد . جام را گرفت و خواست كه بنوشد. گفتند: اگر خواهى كه بنوشى، قطرهاى تو را كفايت كند، كه اين جام براى كشتن لشكرى است .
🌟گفت: از قضا اين دشمن كه در درون من است، به عدد لشكرى است . بسا مردان كه از پاى درآورده، و بسا خونها و آبروها كه ريخته و بسا آدميان كه از دشمنى او به هلاكت افتادهاند . جام را از او گرفتند و گفتند:
💫 آن دشمن كه تو مىگويى، به اين حيلت و ضربت، از پاى در نمىآيد .
📚حكايت پارسايان، رضا بابايى
کانال امام مهدی(عج)
@imammahdii313
🌹#داستان_آموزنده
عربى بادیهنشین نزد پیامبر اکرم آمد و گفت: اى رسول خدا، قیامت چه زمانی برپا میشود؟ در این هنگام وقت نماز شد.
پیامبر نمازش را خواند و سپس فرمود: «کو آن مردى که از قیامت پرسید؟» مرد گفت: من هستم اى پیامبر خدا؛
حضرت فرمود: «براى قیامت چه فراهم آوردهاى؟» گفت: به خدا، چیز زیادى از نماز و روزه فراهم نیاوردهام، جز آنکه خدا و پیامبرش را دوست میدارم. پیامبر به او فرمود: «انسان با کسى است که دوستش دارد»(۱).
همچنین فرمودهاند: «هرکس، مردمى را به سبب کردارشان دوست بدارد، روز قیامت، در جمع آنان گرد خواهد آمد و مانند آنان محاسبه خواهد شد؛ اگرچه کردارش مانند کردار آنان نباشد»(۲).
امام علی فرمود: «هرکه ما را دوست بدارد، در روز قیامت، همراه ما خواهد بود، و اگر شخصى سنگى را دوست بدارد، خداوند، او را با آن، گِرد خواهد آورد»(۳).
پ.ن: هر چند محشور شدن همراه انبیاء و اولیاء فواید زیادی دارد اما به معنای قرار گرفتن در جایگاه آنان نمیباشد.
(۱)(علل الشرائع،ج۱ص۱۳۹)
(۲)(تاریخ بغداد،ج۵ص۴۰۵)
(۳)(أمالی صدوق،ص۲۰۹)
کانال امام مهدی(عج)
@imammahdii313
#داستان_آموزنده
🔆پادشاه مصر
♨️شبی، یوسف علیهالسلام پهلوی پدرش خوابیده بود و خوابی دید. فردای آن روز خواب را برای پدر نقل کرد و گفت که: «در رؤیا دیدم یازده ستاره و خورشید و ماه برای من سجده میکنند.»
♨️یعقوب علیهالسلام فرمود: «تو به مقام سلطنت میرسی و برادرانت همه ذلیل تو میشوند و از برای تو سجده و تواضع میکنند؛ پس خوابت را برای برادرانت نقل مکن!»
♨️زن شمعون، از پشت پنجره این سخنان را گوش میداد. آن را بر شوهرش نقل کرد. پس برادران باهم گفتگو کردند و تصمیم بر قتل یوسف نمودند… وقتی یوسف، پادشاه مصر شد و برادران همه او را سجده کردند، پدر گفت: «این تعبیر خوابی است که قبلاً دیده بودم.»
📚(جامع النورین، ص 214)
کانال امام مهدی(عج)
@imammahdii313
🥀🌿🥀🌿🥀🌿🥀🌿🥀
#داستان_آموزنده
✍ خالق هستی بهترینها را برایمان مهیا کرده
🔹نقاش ﻣﺸﻬﻮﺭﯼ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺍﺗﻤﺎﻡ ﻧﻘﺎﺷﯽﺍﺵ ﺑﻮﺩ. ﺁﻥ ﻧﻘﺎﺷﯽ بهطور ﺑﺎﻭﺭﻧﮑﺮﺩﻧﯽای ﺯﯾﺒﺎ ﺑﻮﺩ.
🔸ﻧﻘﺎﺵ ﺁﻧﭽﻨﺎﻥ ﻏﺮﻕ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﻧﺎﺷﯽ ﺍﺯ ﻧﻘﺎﺷﯽﺍﺵ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻧﺎﺧﻮﺩﺁﮔﺎﻩ ﺩﺭ حالی که ﺁﻥ ﻧﻘﺎﺷﯽ ﺭﺍ ﺗﺤﺴﯿﻦ ﻣﯽﮐﺮﺩ، ﭼﻨﺪ ﻗﺪﻡ ﺑﻪ ﻃﺮﻑ ﻋﻘﺐ ﺭﻓﺖ.
🔹ﻧﻘﺎﺵ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻋﻘﺐﺭﻓﺘﻦ، ﭘﺸﺘﺶ ﺭﺍ ﻧﮕﺎﻩ ﻧﮑﺮﺩ ﮐﻪ ﯾﮏ ﻗﺪﻡ تا ﻟﺒﻪ ﭘﺮﺗﮕﺎﻩ ﺳﺎﺧﺘﻤﺎﻥ ﺑﻠﻨﺪﺵ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺩﺍﺭﺩ.
🔸ﺷﺨﺼﯽ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪ ﮐﻪ ﻧﻘﺎﺵ ﭼﻪ میکند. ﻣﯽﺧﻮﺍﺳﺖ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺑﺰﻧﺪ، ﺍﻣﺎ ﻣﻤﮑﻦ ﺑﻮﺩ ﻧﻘﺎﺵ ﺑﺮ ﺣﺴﺐ ﺗﺮﺱ ﻏﺎﻓﻠﮕﯿﺮ ﺷﻮﺩ ﻭ ﯾﮏ ﻗﺪﻡ ﺑﻪ ﻋﻘﺐ ﺑﺮﻭﺩ ﻭ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﺷﻮﺩ.
🔹ﻣﺮﺩ ﺑﻪﺳﺮﻋﺖ قلممویی ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺭﻭﯼ ﺁﻥ ﻧﻘﺎﺷﯽ ﺯﯾﺒﺎ ﺭﺍ ﺧﻂﺧﻄﯽ ﮐﺮﺩ!
🔸ﻧﻘﺎﺵ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺻﺤﻨﻪ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ، ﺑﺎ ﺳﺮﻋﺖ ﻭ ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ ﺗﻤﺎﻡ ﺟﻠﻮ ﺁﻣﺪ ﺗﺎ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺭﺍ ﺑﺰﻧﺪ. ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺑﺮﺍی نقاش ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺳﻘﻮﻁ ﺑﻮﺩ.
🔹بهراستی ﮔﺎﻫﯽ ﺁﯾﻨﺪﻩماﻥ ﺭﺍ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺯﯾﺒﺎ ﺗﺮﺳﯿﻢ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ، ﺍﻣﺎ ﮔﻮﯾﺎ ﺧﺎﻟﻖ ﻫﺴﺘﯽ میبیند ﭼﻪ ﺧﻄﺮﯼ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻣﺎﺳﺖ ﻭ ﻧﻘﺎﺷﯽ ﺯﯾﺒﺎﯼ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺧﺮﺍﺏ ﻣﯽﮐﻨﺪ.
🔸ﮔﺎﻫﯽ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﺮ ﺳﺮﻣﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻣﯽﺷﻮﯾﻢ. ﺍﻣﺎ ﯾﮏ ﻣﻄﻠﺐ ﺭﺍ ﻫﺮﮔﺰ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﮑﻨﯿﻢ؛ ﺧﺎﻟﻖ ﻫﺴﺘﯽ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯾﻤﺎﻥ ﻣﻬﯿﺎ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ.
کانال امام مهدی(عج)
@imammahdii313
#داستان_آموزنده
🔆اكنون اميرى
چوپانى به وزارت رسيد . هر روز بامداد بر مىخاست و كليد بر مىداشت و در خانه پيشين خود باز مىكرد و ساعتى را در در خانه چوپانى خود مىگذراند . سپس بيرون مىآمد و به نزد امير مىرفت.
شاه را خبر دادند كه وزير هر روز صبح به خلوتى مىرود و هيچ كس را از كار او آگاهى نيست . امير را ميل بر آن شد تا بداند كه در آن خانه چيست . روزى ناگاه از پس وزير (چوپان) بدان خانه در آمد . وزير را ديد كه پوستين چوپانى بر تن كرده و عصاى چوپانان به دست گرفته و آواز چوپانى مىخواند . امير گفت:اى وزير!اين چيست كه مىبينم؟
وزير گفت: هر روز بدين جا مىآيم تا ابتداى خويش را فراموش نكنم و به غلط نيفتم، كه هر كه روزگار ضعف، به ياد آرد، در وقت توانگرى، به غرور نغلتد.
امير، انگشترى خود از انگشت بيرون كرد و گفت: بگير و در انگشت كن؛ تاكنون وزير بودى، اكنون اميرى .
📚حكايت پارسايان، رضا بابايى
کانال امام مهدی(عج)
@imammahdii313
🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀
#داستان_آموزنده
🔆توکّل و پرندگان
🍂🍂پیامبر صلیالله علیه و آله فرمود: «اگر شما توکّل بر حق کنید، بهطوریکه حق توکّلش باشد، روزی شما خواهد رسید، همانطوری که روزی پرندگان میرسد؛ چه آنکه صبح آنان از آشیانه خود با شکمهای خالی بیرون آیند و شب با شکم سیر به آشیانه بازگردند.»
📚(میزان الحکمه ح 4988)
⚡️⚡️امام علی علیهالسلام فرمود: «توکّل یعنی بیزاری جستن از جنبش و نیروی خود و چشمبهراه بودن آنچه قدر الهی بیاورد.»
📚(غررالحکم، ج 2، ص 572)
کانال امام مهدی(عج)
@imammahdii313
#داستان_آموزنده
🔆پاداش بسيار اطعام
سدير يكى از شاگردان امام باقر (ع ) بود، او گويد: امام باقر (ع ) به من فرمود: اى سدير آيا هر روز يك برده آزاد مى كنى ؟. گفتم : نه .
فرمود: در هرماه ، چطور؟
گفتم : نه .
فرمود: آيا در هر سال ، يك برده آزاد مى كنى ؟ گفتم : نه .
فرمود: سبحان اللّه ! آيا دست يكى از شيعيان ما را نمى گيرى ؟
تا به خانه ات ببرى و به او غذا بدهى تا سير گردد، سوگند به خدا اگر اين كار را انجام دهى براى تو بهتر از آزاد كردن برده اى است كه از فرزندان اسماعيل پيامبر باشد.
📚داستان دوستان، جلد اول، محمد محمدى اشتهاردى
کانال امام مهدی(عج)
@imammahdii313
#داستان_آموزنده
🔆روش تهنيت
خداوند پسرى را نصب امام حسن عليه السلام كرد. قريش براى تهنيت مولود به محضر آن حضرت آمدند و گفتند:
قدم اين پهلوان بر تو مبارك باد. امام عليه السلام فرمود:
اين چه حرفى است شايد پهلوان نباشد.
جابر گفت : يابن رسول اللّه ! چگونه بگوييم ؟
امام عليه السلام فرمود وقتى خداوند پسرى به شما داد و براى مباركباد او رفتيد بگوئيد: خداى بخشنده را شكرگزار باش مبارك است . خداوند او را به دوران جوانى رساند و نيكوكاريش را نصب تو گرداند.
📚اصول كافى ، باب السمعى فى حاجة المومن .
کانال امام مهدی(عج)
@imammahdii313
#داستان_آموزنده
🔆بوى بهشت
يكى از خدمت گزاران امام صادق عليه السلام به نام سالمه مى گويد:
حضرت وقت احتضار (از شدت اثر سمى كه به او داده بودند) بى هوش بود، هنگامى كه به هوش آمد، فرمود:
به حسن افطس هفتاد دينار بدهيد و به فلانى اين مقدار و به ديگرى فلان مقدار.
عرض كردم : به كسى اين همه پول مى دهيد كه شمشير كشيد و قصد كشتن شما را داشت ؟
در پاسخ فرمود: آيا مايل نيستى من از كسانى باشم كه خداوند درباره آنها مى فرمايد:
((والذين يصلون ما امر الله به ان يوصل و يخشون ربهم و يخافون سوء الحساب )) (1)
آرى ! اى سالمه ! خداوند بهشت را آفريد و بويش را خوب و مطبوع قرار داد و بوى دل انگيز بهشت از مسافت دو هزار سال به مشام مى رسد و همين بوى خوش به مشام دو دسته نمى رسد: عاق پدر و مادر و قاطع صله ارحام . (2)
📚1-رعد: آيه 21.
2- بحار: ج 74، ص 96.
کانال امام مهدی(عج)
@imammahdii313
#داستان_آموزنده
🔆اول قرارداد، سپس كار
سليمان جعفرى كه يكى از ارادتمندان امام رضا عليه السلام بود، مى گويد:
براى كارى خدمت امام رفته بودم ، چون كارم تمام شد خواستم به منزل خود برگردم ، امام فرمود:
امشب نزد ما بمان !
در محضر امام به خانه او رفتيم ، غلامان آن حضرت مشغول بنايى بودند امام در ميان آنها غلامى سياه را ديد كه از غلامان آن حضرت نبود، پرسيد:
- اين كسيت ؟
عرض كردند:
- به ما كمك مى كند به او چيزى خواهيم داد.
فرمود:
- مزدش را تعيين كرده ايد؟
عرض كردند:
- نه ، هر چه بدهيم راضى مى شود.
امام برآشفت و بسيار خشمگين شد. من عرض كردم :
فدايت شوم چرا خودت را ناراحت مى كنيد؟
فرمود:
من بارها به اينها گفته ام هيچكس را براى كارى نياوريد مگر آن كه قبلا مزدش را تعيين كنيد و قرارداد ببنديد. كسى كه بدون قرارداد قبلى كارى انجام دهد اگر سه برابر به او مزد بدهى ، خيال مى كند مزدش را كم داده اى ، اما اگر مزدش را قبلا تعيين كنى وقتى مزدش را بپردازى از تو خشنود خواهد شد كه به گفته خود عمل كرده اى و اگر بيش از مقدار قرارداد چيزى به او بدهى هر چه كم و ناچيز باشد، متوجه مى شود اضافه داده اى ، سپاسگزار خواهد بود.
📚بحار: ج 49، ص 106.
کانال امام مهدی(عج)
@imammahdii313
#داستان_آموزنده
🔆تقاضا نکردن از مردم
روزی گروهی از مسلمانان مدینه خدمت پبامبر (صل الله علیه وآله و سلم) آمدند و عرض کردند: «بهشت را از درگاه الهی برای ما ضمانت کن.» پیامبر (صل الله علیه وآله وسلم) پس از اندکی درنگ فرمود: «من با یک شرط، چنین ضمانتی را برای شما می کنم»، پرسیدند: آن شرط چیست؟ فرمود: انْ لاتسْئلوا احدا شَیئا؛[1]از هیچ کس (جز خدا) چیزی را تقاضا نکنید.
آنها نیز تعهّد کردند که در زندگی از احدی تقاضا نکنند. پیامبر هرگاه کنار سفره نشسته و دستش به آب نمی رسید، به کسی نمی گفت که آب به من بده، بلکه خودش برمی خاست و ظرف آب را برمی داشت و می نوشید. آری پیامبر (صل الله علیه و سلم)، هم خود این گونه می زیست و هم به شاگردانش این گونه توصیه می کرد.
1- جامع احادیث الشیعه، ج 8، ص 441
📚منبع : عفاف سرچشمه زیبایی، ص 54
🌺الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجَهُم🌺
کانال امام مهدی(عج)
@imammahdii313
#داستان_آموزنده
🔆اويس قرن
گويند اويس شتربانى ميكرد و از اجرت آن مخارج مادر خود را ميداد. يك روز از مادر اجازه خواست كه براى زيارت پيغمبر( صل الله علیه وآله و سلم) بمدينه رود.
مادرش گفت اجازه مى دهم بشرط آنكه بيش از نصف روز در مدينه توقف نكنى . اويس حركت كرد وقتى بخانه پيغمبر(صل الله علیه وآله و سلم ) رسيد اتفاقا ايشان هم تشريف نداشتند:
ناچار اويس بعد از يكى دو ساعت توقف پيغمبر(صل الله علیه وآله و سلم ) را نديده به يمن مراجعت كرد چون حضرت بخانه برگشت پرسيد اين نور كيست كه در اين خانه تابيده گفتند شترباني كه اويس نام داشت باينجا رسيد و بازگشت ، فرمود آرى اويس در خانه ما اين نور را بهديه گذاشت و رفت .
درباره چنين شخصى پيغمبر(صل الله علیه وآله و سلم ) ميفرمايد: (يفوح روائح الجنة من قب القرن و اشوقاه اليك يا اويس القرن ):
نسيم بهشت از جانب يمن و قرن ميوزد چه بسيار مشتاقم بديدارت اى اويس قرنى .
📚منتهى الامال ، ج 1، ص 142
کانال امام مهدی(عج)
@imammahdii313