eitaa logo
شهید مدافع حرم ایمان خزاعی نژاد
293 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
391 ویدیو
12 فایل
کانال تازه داماد شهید ایمان خزاعی نژاد شهیدی که هم در سوریه دفن است هم در ایران تولد:۶۶/۳/۳ شهادت:۹۴/۸/۲۳ ارسال نظرات @yazahra147 آدرس وبلاگ: http://imanekhazaee.blogfa.com آدرس آپارات: https://www.aparat.com/imanekhazaee
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید مدافع حرم ایمان خزاعی نژاد
🎥کلیپ«شهید مدافع حرم مجتبی ذوالفقار نسب» ✨برگی از زندگی شهید مجتبی ذوالفقارنسب #کمک_مؤمنانه #رزما
ایام نوروز که میشد با کارتن های مواد غذایی وارد خونه می شد و می گفت: مادر آماده ای؟ می گفتم: آره پسرم و راهی می شدیم. من رو میفرستاد و بسته ها رو بین فقرا پخش می کرد آره مجتبی ساده زندگی می کرد و به اندازه نیاز خودش و خانواده اش مصرف می کرد و اهل اسراف نبود و مابقی رو به اندازه توانش به فقرا کمک می کرد مجتبی اگر یه جعبه شیرینی برای من می گرفت ، پول سه تا جعبه شیرینی رو به فقرا کمک میکرد همدرد بو د با مردم جامعه... مجتبی رو خدا گلچین کرد و شد مدافع حرم.. ✨روایتی از مادر بزرگوار شهید مدافع حرم مجتبی ذوالفقار نسب 💠کانال شهید مدافع حرم کربلایی ایمان خزاعی نژاد @imanekhazaee
من عادت داشتم شب موقع خواب باید یه چیزی گوش بدم قبلا موسیقی گوش میدادیم حالا دیگه مداحی میذارم. دوستم بهم میگفت این چیزا چیه میزاری یه چیز دیگه بذار ؟! دوستم که موسیقی میذاشت، من هیچی نمیگفتم ،فقط سعی میکردم گوش ندم و از اتاق میرفتم بیرون. الان دیگه وقتی مداحی میزارم،دوستم اعتراضی نداره و حتی اونم مداحی گوش میده یه روز دوستم گفت : از شهدا واسم میگی؟ گفتم: کدوم شهید بگم گفت: از شهید ایمان واسم بگو اون روز یکی از داستان های شهید ایمان رو از توی کتابش (دریچه ای رو به ایمان)واسش گفتم... الان هم داریم کتاب شهید ایمان باهم میخونیم قراره یه روز باهم بریم گلزار شهدا... 🌷رفیق شهیدم... 👈مراقب شنیده هایمان باشیم ✨🌷✨🌷✨🌷 🌷شبیه شهدا که باشی...شبیه شهدا پرمیگیری 💠کانال شهید مدافع حرم کربلایی ایمان خزاعی نژاد @imanekhazaee
🌷شبیه ایمان باشیم... پای تردمیل مداحی گوش می‌داد با نوای حسینی انس گرفته بود و همین، ایمان را از موسیقی و آهنگهای لهو بی نیاز کرده بود. در مجالس عروسی که موسیقی لهو و لعب پخش می شد، نمی رفت... مجلس عروسی اش، بدون موسیقی برگزار شد 👈مراقب شنیده هایمان باشیم 💠کانال شهید مدافع حرم کربلایی ایمان خزاعی نژاد @imanekhazaee
«كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ» با قرآن مأنوس بود. قبل یا بعد از نماز صبح، زمزمه قرآن از اتاقش به گوش می‌رسید. در کنار قرآن، تفسیرقرآن هم مطالعه می‌کرد. مسئول عملیات گردان بود و با برنامه‌هایش به گردان فضای معنوی می‌بخشید. این یکی از طرح هایش بود که همۀ کارکنان،‌‌ شبهای دوشنبه دست جمع سورۀ واقعه را قرائت کنند. 💠کانال شهید مدافع حرم کربلایی ایمان خزاعی نژاد @imanekhazaee
شهید بهشتی: «در زندگی دنبال کسانی حرکت کنید که هر چه به جنبه های خصوصی تر زندگی ایشان نزدیک شوید تجلی ایمان را بیشتر می بینید.» 🌷مثل ایمان.... 💠کانال شهید مدافع حرم کربلایی ایمان خزاعی نژاد @imanekhazaee
یک روز عصر که از مدرسه آمد، من توی حیاط لباس‌ها را روی طناب آویزان می‌کردم. سلام کرد و همین طور که یک لباس روی دستم بود که پهن کنم، سر و صورتش را بوسیدم و رفت توی هال. با یک کوله بار لباس که از روی طناب جمع کرده بودم، وارد هال شدم که دیدم ایمان یک گوشۀ هال نشسته و یک چیزی لای نان ساندویچ کرده و خیلی هم با نمک و خوشمزه می‌خورد. غذایی از ظهر که زیاد نیامده بود. لباس به دست رفتم نزدیکش و سری تکان دادم و با تعجب و لبخند از آن حالت بامزه¬اش، گفتم: «چی داری میخوری؟» غذا را قورت داد نفسی گرفت و گفت: «ساندویچ خرما.» عصرها که از مدرسه می‌آمد گرسنه بود. اصلاً به من نمی‌گفت مامان گرسنمه یا پول بده فلان چیز بخرم. این جور عادتها نداشت. خرماها را بی هسته میکرد و لای نان می‌گذاشت و به قول خودش ساندویچ می-کرد و می‌خورد. توقع زیادی نداشت به همانی که بود قانع بود. اهل ایراد گرفتن از غذا و غر زدن نبود. ✨روایتی از شهید ایمان خزاعی نژاد 🔹برگرفته از کتاب« دریچه ای رو به ایمان» مادرانه های شهید ایمان خزاعی نژاد 💠کانال شهید مدافع حرم کربلایی ایمان خزاعی نژاد @imanekhazaee
با عکس شهدا مأنوس بود. ✨ لابه لای دفتر و کتاب‌هایش و تصویر غالب پاسویچی‌هایش عکس شهدا بود. دفتری داشت که برگ‌هایش را پرکرده بود از زندگینامه و تحقیقاتش راجع به شهدا. 🌷 🔸 از شهید نبی ابراهیمی که از اقوام بود، می‌پرسید. شهید را دیده بودم. رفت و آمد خانوادگی داشتیم، ولی چیز خاصی درباره‌اش نمی‌دانستم. در جواب سؤالش لحظه‌ای مکث کردم اما ایمان مهلت نداد و با اشتیاق گفت: «پاشین بریم خونه‌شون تا بپرسم چه خصوصیاتی داشته.» ✨ سؤال می‌کرد و‌ پاسخها که حاکی از سبک زندگی شهید بود را در دفترش ثبت می‌کرد. انگار در زندگی شهدا مسیر عشق را دنبال می‌کرد. 📚برگرفته از کتاب «دریچه ای رو به ایمان» مادرانه های شهید مدافع حرم ایمان خزاعی نژاد # شهید_نبی_الله_ابراهیمی 💠 کانال شهید مدافع حرم کربلایی ایمان خزاعی نژاد @imanekhazaee
من عادت داشتم شب موقع خواب باید یه چیزی گوش بدم قبلا موسیقی گوش میدادیم حالا دیگه مداحی میذارم. دوستم بهم میگفت این چیزا چیه میزاری یه چیز دیگه بذار ؟! دوستم که موسیقی میذاشت، من هیچی نمیگفتم ،فقط سعی میکردم گوش ندم و از اتاق میرفتم بیرون. الان دیگه وقتی مداحی میزارم،دوستم اعتراضی نداره و حتی اونم مداحی گوش میده یه روز دوستم گفت : از شهدا واسم میگی؟ گفتم: کدوم شهید بگم گفت: از شهید ایمان واسم بگو اون روز یکی از داستان های شهید ایمان رو از توی کتابش (دریچه ای رو به ایمان)واسش گفتم... الان هم داریم کتاب شهید ایمان باهم میخونیم قراره یه روز باهم بریم گلزار شهدا... 🌷رفیق شهیدم... 👈مراقب شنیده هایمان باشیم ✨🌷✨🌷✨🌷 🌷شبیه شهدا که باشی...شبیه شهدا پرمیگیری 💠کانال شهید مدافع حرم کربلایی ایمان خزاعی نژاد @imanekhazaee
🌷شبیه ایمان باشیم... پای تردمیل مداحی گوش می‌داد با نوای حسینی انس گرفته بود و همین، ایمان را از موسیقی و آهنگهای لهو بی نیاز کرده بود. در مجالس عروسی که موسیقی لهو و لعب پخش می شد، نمی رفت... مجلس عروسی اش، بدون موسیقی برگزار شد 👈مراقب شنیده هایمان باشیم # دفاع همچنان باقیست... 💠کانال شهید مدافع حرم کربلایی ایمان خزاعی نژاد @imanekhazaee
شهید مدافع حرم ایمان خزاعی نژاد
🌴ساندویچ خرما.... #قناعت #مثل_ایمان_باشیم #شهید_مدافع_حرم_ایمان_خزاعی_نژاد 💠کانال شهید مدافع حرم ک
یک روز عصر که از مدرسه آمد، من توی حیاط لباس‌ها را روی طناب آویزان می‌کردم. سلام کرد و همین طور که یک لباس روی دستم بود که پهن کنم، سر و صورتش را بوسیدم و رفت توی هال. با یک کوله بار لباس که از روی طناب جمع کرده بودم، وارد هال شدم که دیدم ایمان یک گوشۀ هال نشسته و یک چیزی لای نان ساندویچ کرده و خیلی هم با نمک و خوشمزه می‌خورد. غذایی از ظهر که زیاد نیامده بود. لباس به دست رفتم نزدیکش و سری تکان دادم و با تعجب و لبخند از آن حالت بامزه¬اش، گفتم: «چی داری میخوری؟» غذا را قورت داد نفسی گرفت و گفت: «ساندویچ خرما.» عصرها که از مدرسه می‌آمد گرسنه بود. اصلاً به من نمی‌گفت مامان گرسنمه یا پول بده فلان چیز بخرم. این جور عادتها نداشت. خرماها را بی هسته میکرد و لای نان می‌گذاشت و به قول خودش ساندویچ می-کرد و می‌خورد. توقع زیادی نداشت به همانی که بود قانع بود. اهل ایراد گرفتن از غذا و غر زدن نبود. ✨روایتی از شهید ایمان خزاعی نژاد 🔹برگرفته از کتاب« دریچه ای رو به ایمان» مادرانه های شهید ایمان خزاعی نژاد 💠کانال شهید مدافع حرم کربلایی ایمان خزاعی نژاد @imanekhazaee
هر چه اصرار کردیم قبول نکرد..... @imanekhazaee
«كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ» با قرآن مأنوس بود. قبل یا بعد از نماز صبح، زمزمه قرآن از اتاقش به گوش می‌رسید. در کنار قرآن، تفسیرقرآن هم مطالعه می‌کرد. مسئول عملیات گردان بود و با برنامه‌هایش به گردان فضای معنوی می‌بخشید. این یکی از طرح هایش بود که همۀ کارکنان،‌‌ شبهای دوشنبه دست جمع سورۀ واقعه را قرائت کنند. 💠کانال شهید مدافع حرم کربلایی ایمان خزاعی نژاد @imanekhazaee