eitaa logo
کانال ایمانی مقدم
44 دنبال‌کننده
821 عکس
1.4هزار ویدیو
39 فایل
با سلام ممنون میشم نظراتتون رو راجع به کانال بفرمایید آیدی: @hadiimani لینک ثبت‌نام عتبات etkarbala.ir/?agent=82
مشاهده در ایتا
دانلود
AUD-20210426-WA0055.m4a
12.43M
سلام لطفا این فایل راتا انتها گوش دهید ومنتشر کنید***** لطفا ****
13.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به نظر شما چرا روحانی به روی خودش نمی آورد که اولین قطعنامه شورای حکام علیه ایران در دولت خاتمی صادر شد؟ یا اولین قطعنامه شورای امنیت زمانی صادر شد که علی لاریجانی مذاکره کننده هسته ای ایران بود؟ یا اصلا قطعنامه ۲۲۳۱ که بعد برجام تصویب شد را چرا به یاد نمی آورد؟ در این چند دقیقه نکاتی را در این باره مطرح کرده ام. @Sabeti @bours_plase
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اصلاحات تا الان دو بار برای رای آوردن در انتخابات، منافع ملت رو فدای خودش کرده. هیچ تضمینی نیست که برای سومین بار در وین اینکار رو نکنه... @masafe_akhar
5.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 پیش بینی "علی‌اکبر رائفی‌پور" از سقوط این روزهای دلار 🔺8 سال گرانی و فلاکت اقتصادی، دو ماه ارزانی تا ، و 8 سال دیگر با دولت روحانی @masafe_akhar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اثبات بی شرفی و بی غیرتی اصلاح طلبان با استدلال خودشون! یعنی با تریلی 18 چرخ از روی نماینده اصلاح طلبان رد شد😂 @masafe_akhar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شرایط رییس جمهور از نظر مرحوم منتظری (زمان انقلاب) اگر این شرایط اجرا میشد، اصلاح طلبا از دم در پاستور هم نمی‌تونستن رد بشن 😂 @Masafe_akhar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقا یکی به اینا بگه نه حافظه ملت ضعیفه، نه عصر حجره که فیلم صحبتا و ادعاهاشون موجود نباشه! واقعا وقیح پیش شما لنگ میندازه بزرگوار! @masafe_akhar
دقت به اولویت ها ⭕️ از امروز یه نکته خیلی خیلی مهم را همه عزیزان انقلابی مد نظر داشته باشند: اینکه همه باید مراقب حرکات و فریب های رسانه ای دشمن باشیم. دشمن ما چون بویی از تقوا نبرده استاد فریبکاری رسانه ای هست. 💢 یکی از مهم ترین راه های دشمن برای فریب افکار عمومی اینه که مردم رو "درگیر برخی " میکنند تا " و بزرگ" رو فراموش کنند. 🔶 از اونجایی که کاندیداهای جبهه انقلاب عیب و ایرادهای بزرگ ندارند این حربه در مقابل کاندیداهای انقلابی به شدت استفاده میشه. ⭕️ مثلا بحث مردم به جای اینکه فساد چند صد هزار میلیاردی روحانی و جهانگیری و همتی و لاریجانی باشه یه دفعه ای میبینید که موضوع اصلی جنگ و دعواها میشه ساعت قدیمی و هدیه ای دکتر سعید محمد! یا کارت ملی قدیمی آیت الله رئیسی ! 💢 یا به جای پرداختن به موضوع تاراج دارایی مردم در بورس و دلار و مسکن و ازدواج و ... یه دفعه ای موضوع اصلی بحث در رسانه ها میشه اینکه چرا فلان کاندیدای انقلابی فلان جا یک ثانیه ماسکش رو برداشته! 😒 و به این ترتیب هست که جای مسائل اصلی و فرعی عوض میشه و کاندیداهای جبهه انقلاب همش و کاندیداهای غربگرایان همیشه خواهند بود. ✅ برای شما عزیزان تا از این دست موارد پیش اومد یه جواب کوتاه بدید و سریع حالت طلبکاری و هجومی نسبت به غربگرایان بگیرید. با این کار میشه تا حدی اثر این حیله های شیادان غربگرا رو خنثی کرد...
علی لاریجانی در کلاب‌هاوس درباره برنامه هویت گفت: پخش برنامه هویت در زمان مدیریت بنده در صداوسیما کار اشتباهی بود. هر چند بنده مسول بودم اما مطلع نبودم و کار زیردستان بود. بعدهم با ساخت برنامه چهره‌های ماندگار، تلاش کردم اشتباه را اصلاح کنم.‌ ‌ 🔻بخشی از گفت‌وگوی علی لاریجانی با نشریه صبح در آبان ۷۵ را می‌بینید: ۱۷ سال است در جمهوری اسلامی همه افراد و نشریاتی که در این مجموعه تلویزیونی [هویت] از آنها نام بردیم آزادانه اقدام به نشر و توزیع مجلات و سخنان خود می‌کند. حضرات فکر می‌کنند ما نمی‌دانیم که از کنار کدام سفارتخانه پول به اینها می دهند که فلان مقالات را بنویسند؟ یعنی ما بدانیم و هیچ چیز هم نگوییم؟ ما هم کاری نکردیم و سکوت کردیم منتها کار را به جایی رساندند که ما مجبور شدیم بگوییم. تازه کلی هم ملاحظه کردیم اسناد شما رو نکردیم 🔻از سوی دیگر لاریجانی در حالی می‌گوید از این برنامه مطلع نبوده که تعداد شبکه‌های تلویزیونی آن زمان نهایتا سه شبکه بود. @Drsalaam
6.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
انقلاب کردیم که وضعمون این بشه ! حتما ببینید 👆 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🔸«گِرا» در ایتا : Eitaa.com/Gera_97 🔹«گِرا» در سروش: Sapp.ir/Gera_97 🔸 «گِرا» در بله : http://ble.im/gerabale کانال دکتر امیر حمزه مهرابی (استاد دانشگاه)
مهمانی مختلط سارا کنار زهرا ایستاد. دستش را دور گردنش انداخت. آهسته کنار گوشش گفت: فردا خونه ما دعوتید. میای دیگه؟ زهرا کمی خودش را عقب کشید. چشم در چشم سارا شد. گفت: به چه مناسبت؟ سارا لبخندی زد. گفت: فردا تولد آبجی کوچیکه اس. مامانمم کشته مرده شه. برا همین قول یه جشن حسابی بهش داده. به منم گفته به دوستات بگو بیان. خونه شلوغ تر باشه بچه ام بیشتر ذوق می کنه. زهرا روی جدول کنار باغچه حیاط مدرسه نشست. گفت: کی تا حالا دیدی بچه با دیدن چارتا غریبه ذوق کنه؟ سارا مانتوش را بالا زد و روی زمین ولو شد. دستان زهرا را درون دستانش گرفت. گفت: اولا که سمانه دیگه بچه نیست. هفت سالشه. دوما چند دفعه دیدیش اونم ازت خوشش اومده. خودشم می گفت ازت دعوت کنم. -باشه باید از بابام اجازه بگیرم. اگه اجازه دادن میام. -إن شاءالله که اجازه میدن. روز بعد همه را مجبور به شرکت در کلاس جبرانی ریاضی کردند. التماس های سارا برای زودتر برگشتن به خانه فایده نداشت. بعد از کلاس، زهرا و فاطمه همراه سارا به سمت خانه شان حرکت کردند. فاطمه روبه سارا کرد و گفت: جشن تولدتون خودمونیه دیگه؟ -آره بابا. فقط یه چندتا زنای همسایه رو هم مامانم دعوت کرده. زهرا چادرش را جمع کرد. سرش را پایین انداخت و تغییر مسیر داد. فاطمه و سارا به سمتش برگشتند: سارا داد زد: کجا میری؟ خونه ما اون وری نیست که. زهرا سرش را برگرداند و گفت: آخه نگفته بودی همسایه هاتونم هستن. سارا به سمت او دوید. دستش را گرفت و گفت: مرد که دعوت نکردیم. همه زن هستن. بیا بریم تو که خجالتی نبودی؟! -آره خجالتی نبودم. ولی ... - ولی نداره. بیا بریم. هر سه به خانه رسیدند. سارا کلید انداخت. در را باز کرد. هر سه وارد شدند. صدای ساز و آواز از داخل اتاق به بیرون درز کرده بود. زهرا، گوشه چادر فاطمه را کشید. گفت: من از دلینگ و دولونگ بدم میاد. بیا بریم. سارا دست هر دو را گرفت و به داخل کشاند. وقتی پایشان به داخل اتاق رسید، هر سه خشکشان زد. عده ای زن و مرد غریبه وسط اتاق درهم می لولیدند. زهرا به سرعت خودش را از در بیرون انداخت. خواست از در حیاط بیرون برود، اما در قفل بود. مادر سارا از پشت سر گفت: عزیزم کجا؟ مگه من بذارم مهمونم غذا و شربت نخورده از خونه بیرون بره؟ زهرا با حال زاری گفت: تو رو خدا، من غذا نمی خوام. روی پله های سرسرا نشست. چادرش را توی صورتش کشید. موبایلش را آرام از کیفش درآورد. زیر چادر به پدرش پیام داد: بابایی من تو خونه سارا گیرافتادم. اینجا مجلس مختلطه بیا نجاتم بده. مادر سارا آنها را به اتاقی برد و گفت: دخترا اینجا می تونید لباساتون رو عوض کنید. زهرا زیر لب ذکر گفت و از خدا کمک خواست. روی صندلی گوشه اتاق نشست. اشک روی گونه هایش جریان داشت. ناگهان با صدای زنگ در از جا پرید. پلیس از سر و کول خانه بالا می رفت. خانه محاصره شد. همه دستگیر شدند. پدر زهرا بین شلوغی ها دنبال او می گشت. زهرا با دیدن صورت پر از استرس پدرش قند توی دلش آب شد. 🖼مرسلون پنجره ای رو به اگاهی سایت: Morsalun.ir تلگرام: http://t.me/morsalun آپارات www.aparat.com/morsalun.ir ایتا: @morsalun_ir مدیر کانال: @tanha_sajjad