eitaa logo
اینم ببین
97 دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
4.4هزار ویدیو
83 فایل
هر چیزی که ممکنه در زندگی کمکت کنه دیدت رو باز کنه زندگیت رو هوشمندانه تر کنه ایرانی تر و شادترت کنه اینجا پیدا می‌کنی اینجا برای همه مونه حرفهایی که میخوای همه بدونن به ادمین بگو
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 و چه شد؟ شیخ بهاءالدین در یکی از کتاب‌ های خود مینویسد: «روزی زنی نزد قاضی شکایت کرد که پانصد مثقال طلا از شوهرم طلب دارم و او به من نمیدهد. قاضی شوهر را احضار کرد. سپس از زن پرسید: آیا شاهدی داری؟ زن گفت: آری، آن دو مرد شاهدند.قاضی از گواهان پرسید: گواهی دهید که این زن پانصد مثقال از شوهرش طلب دارد. گواهان گفتند: سزاست این زن نقاب صورت خود را عقب بزند تا ما وی را درست بشناسیم که او همان زن است. چون زن این سخن را شنید، بر خود لرزید! شوهرش فریاد برآورد شما چه گفتید؟برای پانصد مثقال طلا، همسر من چهره ‌اش را به شما نشان دهد؟! هرگز! هرگز! من پانصد مثقال را خواهم داد و رضایت نمی‌دهم که چهره‌ی همسرم درحضور دو مرد بیگانه نمایان شود. چون زن آن جوانمردی و غیرت را از شوهر خود مشاهده کرد از شکایت خود چشم پوشید و آن مبلغ را به شوهرش بخشید.» چه خوب بود که مردان امروز ماهم مثل قدیم باغیرت بودن