#یاعلی_اصغر
«به جُرم علی بودن»
کربلا یکسره درحال فراخواندن توست
معرکه منتظر شور رجز خواندن توست
قدرِ شش ماه ، شمردی که به امروز رسد
زود برخیز علی! وقت خروشیدن توست
گریه کردی که حسین إذنِ جهادت بدهد
نوبتی هم که شود نوبت جنگیدن توست
مادرت بسته به دورت زره ات را محکم
اشک می ریزد و او بندِ کفن کردن توست
مادرت جان تو را بُرد و خودش راهی کرد
زد تماشای تو و مستِ غمِ بردن توست
جای شمشیر به خود ، نور حمایل کردی
شب به سر آمده، هنگامه ی تابیدن توست
تا درآغوش حسین (ع) ،زیر عبا می آیی
دشمن از فاصله مشغول به پاییدن توست
بر بلندای پدر ، گریه امانت را بُرد
خوفِ دشمن ، همه بر ذکر ، فرستادن توست
حرمله دید سفیدی گلت را از دور
با سه شعبِ سیه اش در پیِ خشکاندن توست
رد شد از حنجره ی کوچک تو تیر سه بار
سرت آویخت به مو ... موسمِ روییدن توست
روی دستانِ خودش با تو حسین هم جان داد
بی گمان مرگِ پدر ، لحظه ی جان کندن توست
نوحه می خوانْد حسین(ع)،خون به هوا می پاشید:
قد بکش اصغر من ، موعدِ بالیدن توست
با علی ها ز غدیر ست خصومت دارند
سن مهم نیست که جرمِ تو علی بودن توست
پای آقا وسط دشمن و مادر مانده
مادری مانده که دلواپس آوردن توست
سرِ خورشید فرود آمده نزدیک رباب
که غروبِ سرِ آقا سرِ کوچیدن توست
با غلافش تنِ شنزار ، تو را کاشت پدر
تو رسیدی به خدا مرحله ی چیدن توست
سهم گهواره ی تو یک وجب از خاک شده
بر دل خاک، پدر سعی به خواباندن توست
خبر آمد وسط عرش ، ملائک دورت
دایه ای باده چِشان ، وقف به نوشاندن توست
ز شرابت نکند بر دلِ «آلاله» زدی
که شده مست تو ، مدهوش سُراییدن توست
#الهه_پورحاجی_آلاله
#نذر_قلم #شب_ششم
#نشر_خوبیها
#آجرک_الله_یاصاحب_الزمان_عج
«سوز بی کسی»
میان حجره ، امشب بی کسی هایش رقم خورده
به تقدیرش ازین پس تا ظهورش رنگ غم خورده
تمام جان بابا ذوب شد از سوزِ جانکاهی
درونش را چه دهشتناکو خوف انگیز، سَم خورده
پدر،سر می گذارد روی پای کوچک مهدی(عج)
هوای چشم ها، ابری و بارانی و نم خورده
تمام عمر، زندان،خانه بود و خانه زندان شد
از اول، طالع اش انگار، آزادی ،قلم خورده
درآغوش پسر، پرواز کرده عاقبت بابا
ولی حالا برایش در دلِ زندان حرم خورده
یتیمانه ، زمان،کشدار شد باغربت مهدی
به قلبش حزنِ تنهایی و سوگش تنگِ هم خورده
پدر رفت و ازآن هنگام، سوز بی کسی هایش
میان زلف مشکینش هنوزم پیچ و خم خورده
به خیمه،کنج صحرا، قرن هایی، بیت الاحزان زد
که خبطِ شیعه چون تیری، به قلبش دم به دم خورده
خدایا کاش پایان می رسید این غربت مهدی(عج)
ولی از غفلت ما بر دلش غم لاجَرم خورده
#الهه_پورحاجی_آلاله
#شهادت_پدر_صاحب_الزمان_تسلیت
@mashghe_eshgh69
#یامحمدرسول_الله_ص
«انوار محمّد»
حرا لرزیده سرتاپاش ، اذکارِ محمّد را
چهل روزی چه خوش نوشیده گلزار محمّد را
تمام دربِ عالم، باز شد روی حرا امشب
ملائک ، گل فشان، صف بسته دیدار محمّد را
به لب ، جبریل ، اقرأ پیشکش کرده به پیغمبر
خدا گویی تبسم کرده تکرار محمّد را
سرش تاجی ز آیات خدا بارید و قرآن شد
هبوط آمد به ناگه عرش ، دربارِ محمّد را
عوالِم زیر گامش یا رسول الله می خواند
نگاه آسمان بوسیده دستارِ محمّد را
علی آیینه وارَش شد...علی یار نهانش شد
علی بی پرده امشب دیده اسرارِ محمّد را
مبارک باد عالم را ، خدا بخشیده نعماتش
به ما نوشانده عیدی، جان و رخسار محمّد را
چنان بیچاره شد ابلیس تا محشر چه می سوزد
که می بیند چنین عاشق، هوادار محمّد را
شکوهش طاق کسری را سرآخر سجده آورده
به خاکش شد که زد نشنیده اخطار محمّد را
تبر بر لات و عزّا خورد و پایان یافت دنیاشان
تنِ تثلیث ها لرزیده افکار محمّد را
علی را برده گر معراجِ خود در کعبه پیغمبر
خدا معراج بردش جانِ بیدار محمّد را
خدا در سدره خلوت کرده رو در رو به پیغمبر
علی آمد ندا ، قلبِ علی دارِ محمّد را
خدا لَوْلاک گفته از ازل وقتی که خلقش کرد
که مخلوقاتِ بعدش گشته دوّارِ محمّد را
ملائک سجده زد چون در الست، آدم هوایی شد
ندانست او ، زدندَش سجده انوار محمّد را
غزل می ریزد از جان قلم تا می برم نامش
چه ذوقی زد ، ردیفش کرده اشعار محمّد را
خدایا تا ابد بر قلب هر آلاله نازل کن
ولای اهل بیت و عشق سرشار محمّد را
شاعر #الهه_پورحاجی_آلاله
اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُم
عید مبعث بر عاشقان مبارک باد 🌺🌺🌺
@mashghe_eshgh69