eitaa logo
اینجا نصرآباد
2.2هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
3.9هزار ویدیو
32 فایل
خبری تحلیلی ارسال نظرات و پیشنهادات به @line313
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺️🔻سپاه پاسداران اظهارات محسن رفیق‌دوست را تکذیب کرد: نظرات شخصی و غیرواقعی است معاون روابط عمومی و سخنگوی سپاه: 🔹️گفت‌وگوی اخیر محسن رفیقدوست با یکی از رسانه‌ها نادرست و غیر واقعی است. 🔹️رفیق‌دوست هیچگاه در مسائل اطلاعاتی، امنیتی و عملیاتی سپاه مسئولیت و نقشی نداشته‌اند. 🔹️عمده مسئولیت‌های وی در حوزه تامین تدارکات و پشتیبانی‌های سپاه در دوران دفاع مقدس بوده است. 🔹️این اظهارات، نظرات شخصی ایشان است 🆔 @inja_nasrabad_Original
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پزشکیان خطاب به ترامپ: حالا که تهدید می‌کنی، من اصلا نمی‌آیم با تو مذاکره کنم، هر غلطی می‌خواهی بکنی، بکن 🆔 @inja_nasrabad_Original
👸🏻مراسم داری و نمیدونی چه اکسسوری بندازی که بیشتر بدرخشی؟🤔 👸🏻میخوای هدیه بدی و نمیدونی چی باید هدیه بدی؟🤔 👸🏻گالری ملکه کلی خوشگلیجات داره براتون...😍😍😍👇👇 👸🏻انواع بدلیجات🤩 👸🏻ساعت😍 👸🏻اکسسوری💓 👸🏻باکیفیت عالی و قیمت مناسب🥰🥰 🪄 👸🏻آدرس:یزدل_بهاریکم_حیدریان https://eitaa.com/joinchat/3218014463C6ebcef6b3d
(خر برفت و خر برفت و خر برفت) : در یکی از روزها درویش فقیری که از مال دنیا فقط یک الاغ داشت، تصمیم داشت برای این‌که مقدار پولی دربیاورد راهی سفری طولانی به سمت شهر شود. بعد از یکی دور روز که توی راه بود به شدت گرسنه شد. با خود گفت: بهتر است به خانقاه - که محل زندگی درویش‌های این شهر است - بروم. حتما" آن جا مقداری غذا برای من پیدا می‌شود و می‌توانم یک جای گرم و نرمی پیدا کنم و راحت بخوایم. به همین خاطر شادی کنان از مردم شهر محل خانقاه را پرسید و به آن جا رفت. در خانقاه تعداد کمی از دراویش شهر با آن‌که حال و روز خوبی نداشتند اما با همدبگر زندگی می‌کردند و ایام را به سختی می‌گذراندند. درویش جلوی در خانقاه از الاغش پیاده شد. خر را به سرایدار خانقاه سپرد و به درویش‌های آن جا سلام و علیک کرد. دراویش خانقاه هم جواب سلامش را دادند و از رنگ و روی پریده، لب‌های خشک و چشم‌های سرخش فهمیدند که او به شدت گرسنه و تشنه و خسته است. یکی از درویش‌های خانقاه که از بقیه تیزتر بود، وقتی چشمش به خر درویش افتاد، جلو آمد و به گرمی از او استقبال کرد. بعد رو به میهمان کرد و گفت: «ای مرد شما خیلی خسته به نظر می‌رسید لطفا" کمی استراحت کن تا من غذایی برای شما و بقیه‌ی دوستان تهیه کنم.» او با اشاره، یکی دو نفر دیگر از درویش‌ها را همراه خود کرد و نقشه‌اش را برای آن‌ها گفت. درویش‌ها به سراغ سرایدار رفتند. خر میهمان‌شان را از او گرفتند و به بازار شهر بردند و فروختند. با پول خر، نان و غذای مفصلی تهیه کردند و به خانقاه برگشتند. آن شب درویش‌ها بعد از مدت‌ها خیلی خوشحال بودند و توانسته بودند شکم سیری غذا بخورند و دلی از عزا در آورند. آن‌ها بعد از شام به پایکوبی پرداختند؛ همه دور آتشی که افروخته بودند، شادی می‌کردند و می‌گفتند: «خر برفت و خر برفت و خر برفت.» درویش مهمان بی‌چاره هم که فکر می‌کرد این برنامه‌ی هر شب آن‌هاست، با آن‌ها هم صدا شده بود. او هم غذای خوبی خورده بود و استراحتی کرده بود و دیگر گرسنه و خسته نبود. بنابراین در شادمانی بقیه شرکت کرد و با آن‌ها «خر برفت و خر برفت و خربرفت» خواند. صبح زود درویش سرحال و پرانرژی از جا برخاست تا خرش را سوار شود و سفرش را ادامه دهد. هیچ کدام از درویش‌های خانقاه نبودند. آن‌ها به خاطر این که چشم‌شان به درویش میهمان نیفتد، صبح زود به بیرون رفته بودند. درویش مسافر، از این که کسی را دره خانقاه ندید، تعجب کرد. بار سفرش را برداشت و به طرف سرایدار رفت و گفت: «خر من كو؟ باید سوارش شوم و بروم.» سرایدار گفت: «دوسه نفر از درویش‌ها دیشب خر تو را بردند و فروختند تا با پولش غذا بخرند.» درویش میهمان گفت: «ای وااای؛ پس آن هم غذاهای رنگین و خوشمزه‌ای که دیشب من و درویش‌های دیگر خوردیم، با پول خر من خریداری شده بود!! »، فورا" گفت: «ای نامرد چرا نیامدی مرا خبر کنی؟ چرا به من نگفتی که آن درویش‌ها دارند چه بلایی سر من می‌آورند؟» سرایدار گفت: «اولا" آن‌ها چند نفر بودند و من یک نفر زور من به آن‌ها نمی‌رسید، از این گذشته، وقتی درویش‌ها غذا خریدند و برگشتند، من فرصتی پیدا کردم که بیایم تو را خبر کنم. آمدم و دیدم تو هم مثل بقیه داری شادی می‌کنی و فریاد میزنی خر برفت و خر برفت و خر برفت. با خود گفتم که حتما" با رضایت خودت خر را فروختند.» درویش مسافر مات و مبهوت در گوشه خانقاه نشست و زیر لب گفت:«لال بشود زبانم که بدون فکر به حرکت در آمد و آواز خر برفت و خر برفت و خر برفت سرداد» 🆔 @inja_nasrabad_Original
به وقت سفیدشهر / موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران 🗓 چهارشنبه ۲۲ اسفند/ یازدهم رمضان 🌑 اذان صبح: ۴:۵۸ 🌘 طلوع آفتاب: ۶:۲۰ 🌕 اذان ظهر: ۱۲:۱۵ 🌒 غروب آفتاب: ۱۸:۱۰ 🌑 اذان مغرب: ۱۸:۲۸ 🌙 نیمه شب شرعی: ۲۳:۳۴ ✅ تذکر: نماز صبح را بین ۸ تا ۱۰ دقیقه بعد از زمان اذان اقامه کنید. 🆔 @inja_nasrabad_Original
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا