eitaa logo
مَجنون💕؛
9.9هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
997 ویدیو
6 فایل
_جزئی ازبخشِ قشنگ زندگی اکیپ دهه هشتادیا😌🤍 از نقاط مختلف ایران✨ آغشته به روزمرگی؛ اینجا هرکی برای خودش زندگی می‌کنه🐈 کپی؟نه..! تبلیغات؛ @zior13_klo
مشاهده در ایتا
دانلود
مجید بعد اون مسجد و هیئت میره پیش حاج اقا و میگه کاری کن منم برم سوریه حاج آقا میگه نمیشه و فلان مجید میگه حاج آقا جون من یه کاری کن من میخوام برم شهید شم حاج آقا میگه حالا که خیلی اصرار میکنی فردا ساعت ۸ جلو در خونمون باش باهم بریم ببینم چیکار میتونم بکنم مجید،از ساعت ۵ صبح جلو در خونه ی حاج آقا وایستاده بود حاج آقا که از خونه بیرون میاد میگه عه مجید کی اومدی؟ مجید میگه حاج آقا من از ساعت ۴ اینجام خلاصه راهی میشن
مجید یه ۴.۵روزی خونه نمیاد مامانش میگه که ولش کن بابا ،با دوستاش حتما رفته ولگردی و شمال اینا مجید اون زمون دوتا ماشین داشت،باکلاس اصلا هیچی.. بعد یه هفته مجید برمیگرده خونه زنگ خونه رو میزنه مادر میره درو باز کنه ،مادر مجیدومیشناختا ولی به روی خودش نمی آورد اون ریش و سیبل و و پیرهن مشکی و تسبیحی که خیلی مودبانه تو دستش بود
میگه مجید خیلی مودب و ...سلام داد اومد داخل لباسی عوض کرد ،اومد سر میز نهار بعد خوردن نهار مجید میگه که مامان من میخوام برم شهید شم مامانش میگه،بابا بشین سرجات بچه 😂عقل نداری تو نه؟ تو برو همون به شمالت برس مجید پاشد رفت اتاقش لباساشو جمع کرد و اون شب خوابید،صبحش که داشت میرفت به مادر گفت،مادر قرآنو بیار دارم میرم به مادر شوک وارد شده بود ولی به هرحال قرآنو آورد مجید یه بوسه به قرآن زد و مادرو بغل کرد در اومد بیرون مادر با خودش گفت برمیگرده من میدونم
یه روز دو روز سه روز مجید برنگشت مادر نگران شد،رفت پیش حاج آقا از ایشون پرسید حاج اقا گفت بذارید دفترو نگاه کنم اطلاع بدم حاج اقا به مادر مجید میگه بله یه هفته پیش رفتن سوریه فقط حال مادرش اون لحظه..(:
تا اینکه خبر شهادتش میرسه و الان گوگل بزنید عروسی شهید مجید قربانخانی میاره که پدر و مادرش با استخوناش براش عروسی گرفتن
بدی دانشجوی روانشناسی بودن اینه که هر وقت یه اختلال میخونی یه نفر میاد جلو چشمت:) من خودم یه سری اختلال هارو برای اینکه یادم نره با اسم دوستام حفظ کردم😂🚶🏻‍♀️
بریم🚶🏻‍♂️
حیف هناس نمیتونه بیاد🥺
آنتن نیییس البته عادیه
ویس خودمو میفرستن بهم امید بدن...واهاییییی🥲🥺♥️