eitaa logo
همگام با ولایت🇮🇷
1.5هزار دنبال‌کننده
15.8هزار عکس
16.1هزار ویدیو
60 فایل
با ما همراه باشید ❁❅❁❅❁❅❁❅❁❁❅❁❅❁❅❁❅❁ کانال خبری همگام_با_ولایت اخبار مهم ایران، استان ها، جهان و محورمقاومت/ با ما همراه باشید: پل ارتباطی ما و شما : 👇 @ESF557148 @Mm8416
مشاهده در ایتا
دانلود
به شکرانه ی نزول برف و باران لطفِ خدا شامل به ما، از یُمنِ باران گشته‌ است از برکتِ باران زمین ،امروز خندان گشته است از برف سیمایِ زمین خود جلوه‌ای‌دیگرگرفت فصلِ زمستان اندکی‌بر عهد و پیمان‌گشته است این جلوه‌ی مهرِ خداست اینگونه گشته‌آشکار صد شکر الطافِ خدا شامل به ایران گشته است   باران به دشت و دامنه برف است اندر قُلّه‌ها زیباییِ رویَش عیان چون نوعروسان گشته است سیراب شد کامِ زمین دارد به رویِش اشتیاق شد دیوِ خشکی نا امید،یکسو گریزان گشته است باران لطافت دارد و برف است بر اواقتدار  آلودگی‌از هیبَتَش، در خانه پنهان گشته است این پیکِ فرّخ فالِ را باشد پیامی دلنشین زین مژده‌اَش عازم به رَه فصلِ بهاران‌گشته‌ است باغ وگلستانها همه زنده زِ باران است و برف زین موهبت هر عاقلی بر حق ثناخوان گشته است باران لطافت می‌دهد برکوه و دشت و دامنه از این همه لطفِ خداخوش‌،حالِ یاران گشته است یارب مکن از ما دریغ باران و برفِ رحمتت هرچند کارِ بندگان،عصیان و طغیان گشته است   از رحمت و نعمت که شد امروز نازل بر زمین زین رو(فدایی)شاکرِ درگاهِ یزدان گشته است سلام و عرض ادب خدمت یکایک شما دوستان همگروهی روز برفی آرام و پر نشاطی داشته باشید ان شاءالله🙏🌺🌾💐🌿🌸   🇮🇷 @Insyncwiththeprovince
کانال نوای بیکلام4_6005850574715619455.mp3
زمان: حجم: 12.41M
پلی کنیم و با حس و حال شعر استاد علی برخی فدایی رو بخونیم... (وصل نگار) سحرگاهان به اذنِ حیّ دادار سحر خیزان شوند از خواب بیدار روند عشّاق بر درگاهِ معبود همان صاحبدلانِ مستِ هشیار نوایِ عاشقان وقتِ سحرگاه کُنَد هموار، راهِ صَعب و دشوار اگر از دل بر آید بانگِ اَلغَوث از او گردد دلِ بیمار تیمار بگویند رازِ دل را اهلِ تدبیر فقط با ناخدایِ چرخِ دوّار نباشد در جهان بی عیب و نقصی به جُز آن خالقِ عالِم به اسرار کجا معشوقِ دیگر بر گزیند دلی گر شد به عشقِ او گرفتار به او همراز باشند ماهِ روزه  سبکبالانِ  مست از جلوه‌ی یار نمایند جسم وجان پاک ومطهّر که زیباتر از این ناید به پندار    دل ودست و زبان را روزه دارند شَوَد این روزه را خالق خریدار زِاَکل و شُرب هم امساک دارند که این بازار از سودِ است سرشار بگیرند بهره زین کالایِ پُر سود همه صاحبدلان از خیلِ اَبرار سپس مهمانِ خاصّ کردگارند سرِ خوانِ کَرَم هنگامِ افطار (فدایی) گر شدی مهمانِ این خوان به شکرانه سرَت بر سجده بگذار تمنّایت اگر وصلِ نگار است به دیوِ نفس باید کرد پیکار سلام ودرود فراوان خدمت شماسحرخیزان وروزه داران ارجمند نماز و روزتون قبول حق ان شاءالله 🙏 التماس دعا🙏 ✾ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 @Insyncwiththeprovince
حیله‌هایِ استکبار اینها همه حیله‌هایِ استکبار است فکر ترورِ مجاهد و اَحرار است این کارِ کثیف و دور از شَانِ بشر  ازبهرِ بقایِ صهیونِ خونخوار است بیچاره نتانیاهو شده مُستَاسل  این شخص مریض و مفلس و بیمار است آن قاتلِ‌کودک کشِ ملعونِ کثیف عامل به بسی جنایتِ بسیار است عمرش شده اتمام و به پایانِ رَه است این فرضیه را نه جایِ هیچ انکار است دنیا به سکوت حامیِ او شده است با حالِ چنین راه به او هموار است وجدانِ بشر خفته چرا وا اَسَفا  تاریخ دوباره در پیِ تکرار است اِی مدّعیان کجا حمایت کردید ؟ ازکودکِ غزّه که بُنِ آوار است دلواپسِ دنیا و حقوقِ بشرید قانونِ شما کمین و بی مقدار است گر شکوه کُنَد کلکِ(فدایی)نه عجب افسوس زر و زور و سِتَم معیار است 🇮🇷 @Insyncwiththeprovince
به مناسبت سالروزشهادت حضرت رقیه (س) به هرجا نامِ حق فصل‌الخطاب است در آنجا هر سوالی را جواب است نباشد نامِ او گر مصدرِ کار دگر آن کار از بنیان خراب است بُوَد ماهِ صفر در پنجمین روز درونِ سینه دل در پیچ و تاب است چه رُخ داده در این دارِ مکافات که اینگونه جهان در انقلاب است به شهرِ شام جشن و سور بر پاست  صدایِ بربط و چنگ و رباب است یزیدِ بی حیا بر تختِ شاهی نشسته درعتاب و در خطاب است چه دارد در نظر این چرخِ گردون چرا آواره آلِ بوتراب است زِ طفلانِ حسین(ع) کُنجِ خرابه  سه ساله دُختری در التهاب است تَنَش رنجور و بیمار است و تبدار پریشان از فراقِ رویِ باب است پرستارش در آن  تاریکیِ  شب بُوَد عمّه که قلبِ او کباب است شود جویایِ باب از عمِه‌ی خویش ولی عمّه فراری از جواب است چو جان زینب گرفت او را در آغوش که بر دیدارِ بابا در شتاب است بخواب اِی کودکِ شیرین زبانم که در رویا میسّر وصلِ باب است زبانحالِ خود با عمّه  می‌گفت زهجرِ باب کِی بَر چشم خواب است بگو  عمّه که  بابایم  بیاید یتیمان را کَرَم کَردن ثواب است پدر را یکدمی در خواب دیدم که مِهرَش بر سَرَم چون آفتاب است چنان سازد فغان و بی‌قراری که دشمن بر تمنّایَش مُجاب است بیاورد عمّه پیشش آن طَبَق را یکی مِجمَر،که بر رویَش نقاب است به عمّه گفت نِی وقتِ طعام است که مقصودم نه اکنون نان و آب است زِ دوریِّ پدر هستم پریشان دل از هجرِ پدر در اضطراب است عزیزِ عمّه مقصودِ  تو اینجاست در این مِجمَر سوالَت را جواب است مکن دیگر فغان و آه و زاری دگر پایانِ این هجر و عذاب است نقاب از رویِ مجمر حال بردار مکن تاخیر هنگامِ شتاب است زِ رویِ آن طبق برداشت پوشش  سَری را دید که اندرخون خضاب است سر پاکِ  پدر بود آنچه او دید که سبطِ حضرتِ ختمی مآب است چه می بیند خدایا چشمهایش به بیداریست یا در حالِ خواب است بلی آن راسِ اَنوَر از حسین است که بر رویَش زِ خاکستر سَهاب است کُنَد شیرین زبانی  با سرِ باب که بابا بازویَم زخم از طناب است نبودی همرهم از کوفه تا شام که بی تو زندگی رنج و عذاب است زِ رنجِ این سفر بابا چه گویم که درد و غُصّه بیرون از حساب است   به طفلانِ تو و جمعِ اسیران  پرستار عمّه‌ی عُلیا جناب است سرِ عمّه شکست از چوبِ مَحمِل دلم از غربتش بابا کباب است سرِ پاکِ پدر بودش در آغوش که نورانی بسانِ آفتاب است چرا باباسخن با من نگویی چرا منزل به ما شامِ خراب است بگو بابا کجا باشد عمّویَم گمانم در پیِ یک مشکِ آب است بگو دیگر نمی‌خواهم از او آب  دلم مشتاقِ رویِ آن جناب است علیِّ اکبر و قاسم کجایند علی اصغر چرا دور از رُباب است به رَاسِ باب گرمِ گفتگو بود زِ قلبَش رفته دیگر صبر و تاب است دگر  نامد صدا زان ناز دانه تصوّر کرد زینب طفل خواب است مصیبتها که دیدند آلِ اطهار شود تحریر خود صدها کتاب است رقیّه (س) خفته و گردید خاموش کنون جسمَش فتاده بر تُراب است سه ساله می‌شود باب الحوائج دعاها با دعایش مستجاب است از  او می خواه حلِّ مشکلت را که این اَصلَحترینِ انتخاب است درِ این خاندان بابِ نجات است به محتاجان کلیدِ فتحِ باب است (فدایی)مدحِ  کُن بر آلِ اطهار  از این دَرگَه نه جایِ اِجتناب است شهادت مظلومانه ی دختر سه ساله ی امام حسین(ع)باب‌الحوائج حضرت رقیّه(س) بر شیعیان و ارادتمندان خاندان  عصمت و طهارت تسلیت و تعزیت باد ⚫️🖤⚫️🖤 🇮🇷 @Insyncwiththeprovince
به مناسبت فرارسیدن فصل پاییز و آغاز سال تحصیلی     (رسالت سنگین) پاییز بِرون آمده از پشتِ نِقاب آورده خَبَر زِ مِهر و از درس و کتاب آغازِ کلاسِ درس و آموختن است فرزندِ وطن نِما در این راه شتاب بر جمله معلّمان زِ ما باد درود  اینجا به معلّم است یک نکته خطاب  زان عهد و رسالتی که داری بر دوش   با مِهر سُخن بگو نه تُندی و عَتاب پویا بشود جامعه از  همّتِ  تو هر  آرزویی نباشد آنگاه سَراب شاگردِ تو را سوال باشد بسیار بر پُرسشِ او زِ مِهر بَر گوی جواب   در محضرِ تو تشنه‌ی آموختن است بنمای زِعلم تشنگان را  سیراب تعلیم و تعلُّمِ  جوانان با توست بیدار کُنی تو خفتگان را از خواب    آماجِ حوادث است  فرزندِ وَطَن روشن بِنَما مسیرِ او چون مهتاب  بردوشِ تو این رسالتِ سنگین است این نوگُلِ باغِ زندگی را دریاب دانش شده کشتی و هدایت با توست تدبیر نما تا نَرَوَد در گِرداب  بَر وِفق اگر نیست تو را اَمرِ معاشِ بَس جایِ تَاَسُّف است این از هَر باب  فکرِ تو اگر به نانِ شب در گیر است پس کار بدان که هست از ریشه خراب حقِّ تو اگر اَدا شَوَد بی کَم وکاست این است طریقِ منطق و راهِ صواب بَر دستِ تو بوسه زَد (فدایی)زِ ادب با رَای و خرد شده به این امر مُجاب آغاز سال تحصیلی بر همه‌ی معلمین و دانش آموزان استادان و دانشجویان وهمه‌ی اهالی فرهنگ سرزمین ایران خجسته باد🌺🌾 🇮🇷 https://eitaa.com/Insyncwiththeprovince
به نام خدا (درد جانسوز) آنچه که بود این روزها در راسِ اخبار جان باختند معدنچیان در جبهه‌ی کار بودند در معدن به خدمت جمله‌مشغول در کسوتِ سازندگی کردند ایثار از انفجارِ معدن و زین دردِ جانسوز داغی به رویِ سینه‌ها گردیده انبار زحمتکشان عرصه‌های کار و تولید ایرانیان از داغِ آن یاران عزادار مامِ وطن از هجرشان اندوهگین است سنگین به قلبش این مصیبت بود بسیار یارب بده صبری به بابِ و مامِ آنها آسان به لطفت کُن به آنها راهِ دشوار اکنون که فرزندان پدر را داده از دست بر زخمشان خود مرهمی نِه بهرِ تیمار از دردِ همنوعان نشاید بود غافل هر‌کَس که دارد در دلش وجدانِ بیدار چشمِ(فدایی)اشکِ غم بارد از این داغ بر رویِ قلبش کوهِ غم گردیده آوار اِی خالقِ ما یا غیاث‌المُستغیثین عاجلِ عنایت کن شِفا بر هرچه بیمار در گذشت جانگداز عدّه‌ای از کارگران زحمتکش معدن طبس قلب همه‌ی مردم ایران را به درد آورد این مصیبت جانسوز را به خانواده‌ی آن عزیزان سفرکرده تسلیت وتعزیت می‌گوییم روحشان شاد با اولیای خدا محشور باشند ان شاءالله🖤🌑🖤 برای مصدومین این حادثه‌ی غمبار هم شفای عاجل از خداوند بزرگ مسئلت داریم 🇮🇷 https://eitaa.com/Insyncwiththeprovince
به مناسبت گرامیداشت هفته ی بسیج به نامِ  یگانه جهاندارِ  پاک که شمس و قَمَر شداز او تابناک   در او جمع شد بَرتَرینها صفات به تدبیرِ او گردشِ کائنات به جز او کسی مَحرمِ  راز نیست درِ رحمتِ کَس چو او باز نیست به اِذنش نویسا  شَوَد خامه‌اَم که  زیبا  نگارش  کُنَد چامه‌اَم     بخواهم زِ یَزدان که  یارم  شود  در این رَه دلیلی به کارم شود که تا این سرودم شَوَد ماندگار   بمانَد پَس از من همی  یادگار کنون  پس  به  امّیدِ آن لا یَزال که  هرگز  نبیند   فَنا و  زَوال   برانَم زِ دل هر چه  تشویش را نِگارِش کُنم  مطلبِ خویش را     سُخن از بسیج است در این مقال دراین باره گویَم کَمی  شرحِ  حال مُزیّن همین  هفته  بَر نامِ  اوست که نامَش برایِ وَطن آبروست بسیج مظهرِ عشق و دلدادگیست بسیج تشنه‌ی کارو سازندگیست بسیجی  بُوَد  ساده و  بی  ریا بود اهلِ  ایمان و  دین و خدا  بسیج مردِ میدان و بی ادّعاست بسیج از غرور و  تَکَبّر  جداست بُوَد  در  تلاش و   تکاپو  مُدام ولی نیست در فکرِ پُست ومقام به  میزِ  ریاست  ندارد  نَظَر ولی هست آماده ، گاهِ  خَطَر بُوَد  یار  با  دوستانِ  وَطَن ولی دشمنِ  دشمنانِ  وطن کُنَم یادِ  دیروز و  امروزها ز ایّامِ  جنگ و از آن روزها یکی  نوجوان و دگر  پیرِ مرد نمودند  رو سویِ  رزم و  نبرد سیانَت ز دین و زمیهن  کنند جهنّم زمین  بهرِ  دشمن کنند   به یکسوی ارتش دگر سو سپاه بسیجی به آنها شُد همراهِ راه  چه جانانه با خَصم  پیکار کرد همه روزِ دشمن شبِ تار کرد در آن رزمگاه و در آن گیر و دار عجب جلوه هایی که  شُد  آشکار چه جانانه بر خصمِ دون تاختند در این راه مردانه جان باختند گروهی در این صحنه شاخص شدند چنان گوهری ناب و  خالص شدند شِنو  قصّه‌ی  نوجوانی رشید که تا اوجِ افلاکیان پر کشید   حسین نامَش و کُنیه فهمیده بود که راهِ حسین را پسندیده بود دلی صاف چون رویِ آیینه داشت زخَصمِ وَطَن زخم در سینه داشت به خود بست نارنجکی روزِ جنگ  به تانک حمله‌ور شد بدونِ درنگ   همه کارِ او درسِ ایثار بود خدا خود متایش خریدار بود به کارِ خود آن کودک اِعجاز کرد سبکبال تا عَرش پَرواز کرد اگرچه  عُروجَش بُدی دردناک به راهِ وطن از شهادت چه باک   اَز آن رزم و کوبنده  پیغامِ  او پُر آوازه شُد در  جهان  نامِ  او   یَلی سیزده  ساله  بود آن  پِسَر جهان مات از کارِ او سَر به سَر   بسیجی و دَریا دِل و شیر مَرد ندارَد هراسی ز رَزم و نَبَرد بُزرگی  بَرازنده‌ی نامِ اوست پذیرفت این را چه دُشمن چه دوست از این  قهرمانان  فراوان  بُدند که سَر دَر رَهِ عهد و پیمان بُدند بنازم  به  آن  عَزم  و ایمانشان به آن  ماه  رُخسارِ  تابانشان به هرجا به دفتر به شعر و سرود فرستَم  به  اِخلاصِ آنها  دُرود   زَبون گشت دُشمَن ز ایثارشان از آن رَزم و مَردانه پِیکارشان ولی قِصّه‌ی تَلخ دانی کُجاست  در اینجا اِشاره به آن مُدّعاست گروهی گذشتند از جانِ خویش گروهی دگر فکرِ اَنبانِ خویش به دشمن  نِشَستند  دورِ  هَمی نکردند شَرم از شهیدان دَمی ز خِصلت چنان مار و کَژدُم شدند شُدند نیش و بَر جانِ مَردُم شدند به تاراج بُردند از این آب وخاک که این  واقعیّت بُوَد  دَرد ناک یکی اِختلاس و  دگر اِحتکار خیانت نمودند چنین آشکار وَطَن رَنجها  دید اَز  کارشان بَیان شُد کَمی شَرحِ اَخبارشان رَوا آنکه  آنها عُقوبت  شوند که خشنود آحادِ ملّت شوند دوباره سخن از بسیجی رَواست که در وَصفِ آنها چه ناگفته هاست زپیرِ جماران سُخن  آشناست بسیج لشکرِ مُخلصی از خداست نهالی نشانده کنون شد دِرخت نَلَرزد زِ باد و زِ طوفانِ سَخت  زِهَر قِشر  باشد در این  رَزمگاه خدا هم  به اخلاصِ  آنها  گُواه تمامی به اوج و برازندگی که اَندر جهادند و  سازندگی   به جبهه چو شیری دلاور شدند به سازندگی هم چو گوهر شدند زنان هم در این عَرصه پُر افتخار چو مردان به میدانِ شُدند رَهسپار که  آباد  سازند  این مَرز و بوم مبادا که دشمن  کُنَد فکرِ شوم بُوَد  کشور امروز  در اقتدار که راهِ  بسیجی  بُوَد افتخار بسیجی در این راه  شُد سَرفراز به هر جا  مهیّاست  وقتِ  نیاز خدایا به آنها  مَدَد کار باش به همره در این راهِ دُشوار باش  (فدایی)سِتایش کُند کارشان   الاهی که دستِ خدا یارِشان تقدیم به همه ی شیر مردان و شیر زنان بسیجی دریا دلان بی ادّعای عرصه های مختلف نبرد نظامی  اقتصادی و سازندگی دستِ خداوند یارو یاورشان باد ان شاءالله 🙏🙏 🇮🇷 https://eitaa.com/Insyncwiththeprovince
🌹به نام خدایِ شهیدان 🌹 به مناسبت هفت آذر سالروز شهادت دانشمند هسته ای کشورمان شهید دکترمحسن فخری زاده و روز نیروی دریایی یاد این دانشمند بزرگ هسته‌ای شهدای نیروی دریایی و ناوچه‌ی قهرمان پیکان وهمه‌ی شهدای سرافراز میهن عزیزمان ایران را گرامی می‌داریم🌹🌹🌹🌹🌹 روحشان شاد یاد و نامشان جاودان🌹 شهید)  تا همیشه نامِ تو جاوید باشد اِی شهید رویِ دستت پرچمِ توحید باشد اِی شهید در جهانِ فانی و باقی درخشان نامِ توست این زِ قرآنِ خدا تَاکید باشد ای شهید جُوفِ قرآن آیه‌ها و نکته‌ها‌چندین وچند از مقام و رتبه‌اَت تمجید باشد ای شهید روزیِ تو نَزدِ داوَر جایگاهت در بهشت باز از قرآن چنین تایید باشد اِی شهید    رتبه‌ات در دفترِ تاریخ و در اَدوارها برتَر از کیوان و اَز ناهید باشَد ای شهید نورِ رُخسارت چنان دارد تَلَالُو در جهان طعنه زن بر ماه و بر خورشید باشد ای شهید   تو به راهِ دوست بگذشتی زِ جان و مالِ خویش راهِ تو تا هست ،پَس‌اُمّید باشد اِی شهید  جنگِ دریاها اگر دارد مدالِ افتخار ناوچه‌ی پیکان به آن کاندید باشد ای شهید هفتِ آذر روزِ آن دریا دلانِ مومن است کارشان سرلوحه‌ی تقلید باشد اِی شهید حال خوش باشد سخن از کارِ فخری زاده ها از فراقَش داغِ ما تشدید باشد اِی شهید دانشِ امثالِ او بر دشمنان باشد هراس لرزه بر جانش چو شاخِ بید باشد اِی شهید فتح گشته تا ثُریّا قلّه‌ها از گامِ او این مقامَش حاصلِ تَمهید باشد اِی شهید    کلک و دَفتر از شهیدان درس و پویایی گرفت این حقیقت کِی در آن تردید باشد اِی شهید   دشمنان دانی چرا این نُخبه‌ها را می کُشند عِلمِشان بر دشمنان تهدید باشد اِی شهید بیشَک هَر تجلیل و هر تکریم، از این عاشقان بارها شایسته‌ی تمدید باشد اِی شهید  نامشان باشد بلند و رتبه‌‌ی آنها رفیع هرطرف سازم نظر، دَر دید باشد اِی‌شهید  در ‌جهان هرچه کمال و عزّت وبالندگیست حاج قاسم بهرِآن‌ کاندید باشد اِی شهید   اَز(فدایی) شعرِ بی مقدار شد تقدیمتان کِی زِ الطافِ شما نومید باشد اِی شهید 🇮🇷 https://eitaa.com/Insyncwiththeprovince