#⃣ #زن در انديشه نيچه، فوکو و دريدا
نوشته حاضر مي کوشد، شمه اي از ياري انديشه هاي #فردريش_نيچه، #ميشل_فوکو و #ژاک_دريدا را در حوزه زنان نشان دهد.
1⃣تاکنون نيچه فيلسوفي ضد زن معرفي شده اما از زاويه اي ديگر مي توان او را ياريگر انديشه در محور زنان دانست.
وي با توجه نهادن به فرهنگ ديونيزي و به تبع موسيقي، رقص، ترديد در معنا، و استعاره که همه به نوعي ويژگي تاريخي زن محسوب مي شوند کمک شاياني به ايجاد متن زنانه داشته است. نيچه ديونيزوس – خداي رقص و سرمستي و مظهر بي خودي و نا آگاهي- را در مقابل آپولون ايزد خرد و خودآگاهي و نظم زنده مي کند و باروري فرهنگ يونان را همزيستي اين دو با هم مي داند. محمد ضيمران در کتاب نيچه بعد از هايدگر و دلوز اشاره به مترادف بودن زن با ديونيزوس و مرد با آپولون دارد که گذرا است.
2⃣پس از نيچه فوکو متاثر از او بحث موجودات حاشيه اي را بيان مي کند. موجوداتي که درقفس خردگرايي زنداني اند (سياه، برده، ديوانه و زن) . فوکو نيز به گونه اي فرهنگ را بدون وجود اين موجودات کامل نمي داند.
3⃣ژاک دريدا زبانشناس و فيلسوف با نظام تقابل هاي دوتايي زبان به بررسي منشا برتري يک قطب بر قطب ديگر مي پردازد. بنابراين آن چه اين سه را به هم پيوند مي دهد دغدغه آنها درباره موجود ديگر بوده است که زنان عضوي از اين گروه اند.
✅ادامه مقاله: http://wrc.ir/?action=News.Home&Type=3&ID=63520
@International_club
کانون بین الملل مطالعات زن و خانواده