هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز چهار شنبه»
✨آنچه در فصل دوم رمان ققنوس عشق خواهید دید:
_قرار بود جلیقه بپوشی..
_باور کنم که خودتی؟؟
_چرا اینجا، اصلا چرا تو؟
_الهی دور هردوتون بگردم من..
_خوشگل شدیا، نگو نه خانومم...
_روز عروسی هم ول کن کارت نیستی نه؟
_من نخوام تو این کار باشی باید کیو ببینم؟ اصلا الویت زندگیت هستم یا نه؟ فقط برای دلخوشی خودت منو داری، خودم مهم نیستم که..
_چرا انقدر دروغ میگی! از کی دروغ گو شدی از کی شدی مامور دروغ گفتن به من؟ به خاطر کی دروغ میگی؟؟ جوابمو بدههه
و........
رمان ققنوس عشق (فصل دوم)
با ژانر #عاشقانه_نظامی ، #خانوادگی #امنیتی و کلی اتفاقات جالب و هیجان انگیز..
منتظر نگاه گرمتون هستیم✨🍃
https://eitaa.com/joinchat/485687510C556e01e90e
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز چهار شنبه»
رُفقابیاییناینجاروببینین!🙊👇🏻💕
_یه رمان ناب😌🌸
-یه عالمه پست های خفن:) 🌻
-میدونَمشمامعاشِقِاین#رُمانش میشد
عاشق اون #ولاگ هاش👩🏻🎓🌚🥤
Clik⇨... https://eitaa.com/Malekab
برایِدیدنِهمهاینخوشگِلاڪلیککن!
Clik ⇨... https://eitaa.com/Malekab
#فانتزۍ⛄️|#مذهبی|#دخترونھ💆🏼♀
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز چهار شنبه»
@bashgah_ghatl00 حتما یه سر بزن 😉💕👌پشیمون نمیشی
حسادت، انگلی که ریشه زده در وجودمان، شکنجهگری قهار. اما آیا حسادت همه را به یک اندازه و یک شکل شکنجه میکند؟ یا هرکسی را به شیوه و روش خودش! گرچه تعداد آدمهای خوشبختی که چشم روی این شکنجه ابدی میبندند کم نیست، ولی عده بداقبالی نیز هستند، چنان درد میکشد که در آخر دستان سرد خود را به خون گرم آغشته میکنند. خون میریزند که آرامش رفته را باز گردانند. اما برای کسی که خود شکنجهگر خود است راه فراری نیست.
خون، مایعی سرخ رنگ که هرکس به شکلی انتقام آن را میگیرد. یکی با دستان قدر قانون و دیگری با دستان پاک خود.
آدمها، همه میمیرند. مرگ رخدادی ناگزیر است؛ اما هیچ مرگی شبیه مرگ دیگری نیست.
و در آخر او که برای پایان دادن به شکنجه خود خونهای بیگناهان زیادی را بر خاک ریخت.
مرگ🖤عشق❤️انتقام🗡صلح🌥.....
الو سلام رسول حس میکنم یکی دنبالمه ....
______
سعید سعید کجایی صدام ومیشنوی .......
______
مرتضی اون پوشرو بده به من ......
______
میگم فرشید خطرناک نیست .......
______
اقا محمد حله .....
____
مسعود اسدی مربی همین باشگاه اقا چیکارش کنیم ....
___
ابولفضل بهنام به حبس ابد و یک روز ....
___
هر پنجشنبه که یکی میره تو اون باشگاه دیگه بر نمیگرده
__
داداش ابد و یک روز یعنی چی ..؟ یعنی یک روز بعد اخرین روز عمرشم باید توی زندان باشه.......
__
پس برای همین بهش میگم باشگاه قتل پنجشنبه ها
________________
اگه یکم صبر کنی همش رونمایی میشه 😉📜🎁♥️
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز چهار شنبه»
•🌱ـبسـمـالـݪّٰـہـالـࢪحمنـالـࢪحیمـ♥️•
👇🏻👇🏻یه خـــــــبــــــــر خــــــــــوبــــــــــــ😍👇🏻👇🏻
.
.
«وصال» برگشت😍 این دفعه با کلی هیجان...😍😱👏🏻
°↓قسمٺـے از آینـده↓°
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
( #علیرضا )
بعد از کلی دویدن ، پشت یه دیوار نشستم تا خشاب اسلحهمو عوض کنم!
وقتی از پشت دیوار اومدم بیرون بلافاصله صدای شلیک بلند شد...
و روی زمین افتادم..!
پهلوم خیلی درد میکرد. با دیدن دست خونیم فهمیدم تیر خوردم!💔
زیرلب گفتم: توپ شیطونک بلاخره گیر افتاد!!😂😢
.
مردِ داعشی با خندهی شیطانی بهم نزدیک شد! سعی کردم بلندشم ولی نمیتونستم...
اومد نزدیک تر و رو سینهم نشست...
گفتم: آخـ... آروم تر بابا... خرس گنده... دنده هام شکست..!
با زبون فارسی که ته لهجهی عربی داشت ، با لبخند شیطانی گفت: به جهنم... میخوام بکشمت!
_خب بکش...
_پسر جون ، میخوام بکشمت میفهمی؟!
_آره میفهمم ، خب میگم بکش من مشکلی ندارم...😂
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
واااااای یعنی چه بلایی سرش میاد؟!😱
یعنی داعشیه میکشدش؟!🔪
.
سیدمرتضی چیکار میکنه اگه علیرضا شهید بشه..!؟😭😔
.
اینجا به جواب همهی این سوالا میرسی...👇🏻
•┈┈••✾•✨♥️✨•✾••┈┈•
@veesal_1401
•┈┈••✾•✨♥️✨•✾••┈┈•
🌱(پیام سنجاق شده خونده بشه)🌱
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز چهار شنبه»
اگر شماهم میخواید که از کانالتون همینجوری تبلیغ بشه در کانال تبادلات عضو بشید توضیحات بیشتر اونجا سنجاقه🖇👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/443613348C1213ff3558
مدیر های محترم حتما در کانال تبادلات عضو باشید و حتما جذبتون رو پیوی بگید💫
بعد از یک ساعت همه بنر هارو پاک کنید✅
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز چهار شنبه»
مگه ایتا همچین کانالیم داشت😳😱
باورم نمیشهههههه🤩
بهترررررین کانال ایتاا رو پیدا کردمممم😍
دیالوگ هایی از رمان #عشق_بی_پایان 👇🏻
_باورم نمیشه عاشق شده باشم..
_هرچی بین ما بود سال ها پیش تموم شده..
_چند سال گذشته اما هنوز نتونستم فراموشش کنم...
_وانمود میکنم عین خیالم نیست ولی از درون نابودم...
_هرروز دارم بهش فکر میکنم...
_شبا با فکر اون میخوابم.. صبحا با فکر اون بیدار میشم..
_خداروشکر تو رابطه ما یه ذره اعتماد نیست..
_دیگه کم اوردم...
_دیگه بهت علاقه ندارم..
_زود قضاوت کردی..
_الان بیمارستانه..
_غرق خاطرات شده بودم..
_تا الان اینجوری با احساساتم بازی نشده بود...
_همیشه فکر میکردم این اتفاقا فقط تو فیلما و داستانا میوفته...
_بلایی سرش آوردی که الان تو بیمارستان زیر سِرُمه..
_چطوری میتونی انقدر نامرد باشی..
_تا چشمم بهش افتاد اشکام سرازیر شد...
_محکم زدم تو گوشش...
_باید با عکسات روزامو شب کنم...
_با زانو روی زمین فرو اومدم...
_جلو همه کوچیکم کرد..
_ای کاش میتونستم حرف دلمو بهش بزنم..
_این غرور لعنتی رو بزار کنار حرف دلتو بزن..
_چشمام جایی رو نمیدید.. سرم گیج میرفت.. صداها و تصاویر برام مبهم بود و سیاهی مطلق..
@rooman_gando_1400
@rooman_gando_1400
تازه شروع به نوشتن کرده بدووو عضو شو تا جا نموندییی😍👌🏻
وقت همگی بخیر🌹🍃
هدف ما پیشرفت شماست✅
جذب بالای 80 هم داشتم💫
شرایط تبادلاتمون👇🏻
1_کانالتون حتما حتما گاندویی باشه
2_آمارتون بالای 50 باشه
3_حتما در کانال تبادلات عضو باشید
جذبتون بستگی به بنرتون داره👌🏻
تا نیم ساعت بعد از ارسال تمومی بنر ها هیچ پیامی ندید❌
اطلاعات بیشتر از نحوه کاری در کانال زیر سنجاقه🖇👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/443613348C1213ff3558
اگر شرایط رو داشتید تشریف بیارید پیوی...
هدایت شده از «تبادلات گاندویی» پنج شنبه
🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸
سلاااام کانال آوردیم براتون فوق العادست😍همه چیز داره👍🏻
اونقدری خوبه که نمیتونم واستون توصیف کنم😀🧡
کلی ......خودت بیا ببین اگه خوب نبود اونوقت لفت بده قشنگم🌸
لینکش رو میدم فقط به کسی نده خز شه👇🏻😱
آیدی مدیر 💫👈
@Mkgihgy
به صورت ناشناس میشنویم 👈👈
https://harfeto.timefriend.net/16417083046394
مسابقه . کلیپ . پروفایل . مفحل . و .... خواهیم گذاشت ...😌
تبادل میکنیم از ساعت ۲۰ تا ۲۲⚡️🌹
اینم لینگمونه 😗🌷
@kodosa_23
دم در کانال منتظرم😇
پس سریع بزن رو پیوستن😗🌸
تازهههههه در آمار 200 پرداخت میدن😃🌷
پس عجله کن زیادمون کن 🥀
هدایت شده از «تبادلات گاندویی» پنج شنبه
❲بھنامآࢪامشنامش❳
سلام ادیتور جانا❤️
دنبال یه کانال با کلیی آموزش و ابزار برای ادیت های نانازت هستی؟🧐✨
اینجا کلیی آموزش،ادیت خافان،ابزار ادیت،ایده و... هرچی فکرشو کنییی داریمااا💐🌈
ورود کردن به اینجا=ورود به یه کانال جذاب🌸
ـ ـ ـ ــــــ◗❃◖ـــــــ ـ ـ ـ
اگه دلت یه عالم ابزار ادیت و آموزشای جذاب می خواد کلیک کن و وارد شو⇦https://eitaa.com/joinchat/917569667C0d579a0c00
هدایت شده از «تبادلات گاندویی» پنج شنبه
هدایت شده از «تبادلات گاندویی» پنج شنبه
آنچه خواهید خواند در فصل دوم یک ماموریت سری:
#نگارا
هممون دور قبر نشسته بودیم. رسول از موقعی که خبر رو شنید نه حرفی زد نه گریه کرد نه چیزخورد. زل زده بود به عکسش که با لبخند به دوربین خیره شده بود.
دستش لای خاک ها تکون میخورد. گل ها رو برگ برگ میکرد. اون نیمی از وجودش رو لای خاک کرد.
عمومحمد: رسول پسرم پاشو بریم.
رسول مثل این چند روز سکوت مطلق
عمو بازوش رو کشید ولی انگار قصد بلند شدن نداشت. دستش رو کشید.
عمو نگاهی بهم کرد.
من: شما برید من هستم.
عمو: خودت خوبی؟
من: خوب نیستم ولی نه به اندازه ی رسول. صدای زمزمه وار رسول اومد: میخوام تنها باشم همه برید.
من: من میمو....
رسول داد زد: گفتم همه
بلاخره بعد چند روز به چشمام زل زد....
من: باشه عزیزم تو ماشین منتظرتم. بریم.
همه رفتن.کاپشنش رو دورش انداختم و بوسه ای حواله ی گونش کردم.
من: مراقب مرد من باش. من هموز بهش احتیاج دارم.
اومدم بلند شم که مچم رو گرفت و گفت: ببخش که این چند روز روبه راه نیستم.
من: درکت میکنم عزیزت بود. زندگیت بود. نفست بود. منم بودم...
بغضم گرفت: منم بودم....دنیام خراب میشد....
داستانریحانهکهکناربرادراشوعموشزندگیمیکنهطییهاتفاقاتیتویدانشگاهواردیهماموریتمیشهومجبورمیشه.....
برای خوندن این رمان جذاب بفرمایید:
@yekmamoritseri