eitaa logo
ادیت سریال های ایرانی
128 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
765 ویدیو
96 فایل
ادیت سریال های ایرانی برای تبادلات بیاید پی وی @najva138 در خدمتم🙂💕 تولد کانالمون 1399/10/29
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز شنبه»
مگه ایتا همچین کانالیم داشت😳😱 باورم نمیشهههههه🤩 بهترررررین کانال ایتاا رو پیدا کردمممم😍 دیالوگ هایی از رمان 👇🏻 _باورم نمیشه عاشق شده باشم.. _هرچی بین ما بود سال ها پیش تموم شده.. _چند سال گذشته اما هنوز نتونستم فراموشش کنم... _وانمود میکنم عین خیالم نیست ولی از درون نابودم... _هرروز دارم بهش فکر میکنم... _شبا با فکر اون میخوابم.. صبحا با فکر اون بیدار میشم.. _خداروشکر تو رابطه ما یه ذره اعتماد نیست.. _دیگه کم اوردم... _دیگه بهت علاقه ندارم.. _زود قضاوت کردی.. _الان بیمارستانه.. _غرق خاطرات شده بودم.. _تا الان اینجوری با احساساتم بازی نشده بود... _همیشه فکر میکردم این اتفاقا فقط تو فیلما و داستانا میوفته... _بلایی سرش آوردی که الان تو بیمارستان زیر سِرُمه.. _چطوری میتونی انقدر نامرد باشی.. _تا چشمم بهش افتاد اشکام سرازیر شد... _محکم زدم تو گوشش... _باید با عکسات روزامو شب کنم... _با زانو روی زمین فرو اومدم... _جلو همه کوچیکم کرد.. _ای کاش میتونستم حرف دلمو بهش بزنم.. _این غرور لعنتی رو بزار کنار حرف دلتو بزن.. _چشمام جایی رو نمیدید.. سرم گیج میرفت.. صداها و تصاویر برام مبهم بود و سیاهی مطلق.. @rooman_gando_1400 @rooman_gando_1400 تازه شروع به نوشتن کرده بدووو عضو شو تا جا نموندییی😍👌🏻
وقت همگی بخیر🌹🍃 هدف ما پیشرفت شماست✅ جذب بالای 80 هم داشتم💫 شرایط تبادلاتمون👇🏻 1_کانالتون حتما حتما گاندویی باشه 2_آمارتون بالای 50 باشه 3_حتما در کانال تبادلات عضو باشید جذبتون بستگی به بنرتون داره👌🏻 تا نیم ساعت بعد از ارسال تمومی بنر ها هیچ پیامی ندید❌ اطلاعات بیشتر از نحوه کاری در کانال زیر سنجاقه🖇👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/443613348C1213ff3558 اگر شرایط رو داشتید تشریف بیارید پیوی...
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز یک شنبه»
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز یک شنبه»
🕊💚ثنای‌ناب💚🕊 به نام مخلوق زیبایی‌ها💎 رمان(ثنا🕊) رمانی پراز جنجال،جدایی،اتفاق،هیجان و... 💚🕊💚🕊💚🕊💚🕊💚🕊 قسمتی‌از رمان: ریه هایم را مهمان کردم... مهمان هوای دل انگیز صبحگاه... گوش مهایم را مهمان کردم... مهمان اوازه های بلبل ها... ای کاش... ای کاش میتوانستم... دوست داری ببینی بقیه اش چی میشه؟! پس بیا تو کانال زیرتا بدونی چی میشه😁 لینک✅ @sanaenab
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز یک شنبه»
ـــــــــــــــــــ نزاشت حرفی بزنم که.. یه طرف صورتم بی حس شد... توهم پات به این پرونده باز شد جوجه امنیتی.. ولش کن اون کاره ای نیست.. رسووول ماااشینن.. 😭😱 متاسفم کاری از ما ساخته نیست... تسلیت میگم.. داغشو به دلت میزارم فرمانده... تیر خورد وسط قلبش.. 😱 شهادتت مبارک داداش.. فکرکردی ولتون میکنم.. حرفاشون خنده دار بود.. هنوز تو شک بودم... حالم دست خودم نبود.. بابا شدی...! دنیا رو سرم خراب شد.. خیلی نامردی... مزه خـون تو دهنم حس کردم... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خوشت اومد..!؟ 😍 میخوای رمانش بخونی..! بیا ببین چه اتفاق هایی قراره بیوفته.. 😱😍 بدو تا از دست ندادی... 👇🏼 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ https://eitaa.com/joinchat/713752760C3090dc77ed
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز یک شنبه»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ بالارو دیدی؟🤨 نمونه ای از فعالیت هامونه😌 ببین چی بهت معرفی میکنم 🤩 یه کانال خفن مذهبی😍 فعالیتارو فقط😳👇 😅🥀 📲🐝 🧕🦋 ❗️ و ‼️ 😎🙌 🤲🏻🍃 😍🌺 🦋🌗 🌱🤝 🤡🤳 🎶🎤 🎤🎵 🎧🎼 ?¿ 😂🎭 🍂🕯 🌿📿 ✨💎 😉😂 😑🤓 منتظر چی هستی😐 بکوب رو لینک زیر😉👇 https://eitaa.com/joinchat/2985754808C98daa20c9b هنو نرفتی!😨 یه سر بزن عاشقش میشی😍
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز یک شنبه»
تیم نسل سردار رو میشناسید؟ همون تیمی که روز قدس ترکوندن 😉 کاراشون رو دیدی تا حالا؟ دمشون گرم واقعا خیلی خلاق و با پشتکارن 😃 الانم وارد ایتا شدن و دارن مجازی هم کار میکنن نسل سردار https://eitaa.com/GenerationSardar لطفا حتی اگر وارد کانال هم نشدین یه صلوات برای شادی روح سردارمون بفرستید
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز یک شنبه»
سلام سلام رمان صدای پای آشنا رسیدیم به قسمتی که حال و هواتون رو با یه کار خیلی کوچیک تغییر بده بله 😌😌 حالا چه اتفاقی 😌 بخشی از رمان محمد :چی شده __........ +این امکان نداره یعنی شهید شده واقعا 🥺ولی اون قول داده _......... +وصیت نامه هه واقعا رفته باورم نمیشه چیشده کی شهید شده 🥺 https://eitaa.com/joinchat/730792112C0845a5c7d5 بیا این جا بخون 🥺
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز یک شنبه»
رمانی متفاوت تر از بقیه! یک رمان خواندنی با شخصیت های گاندو! ولی در نقش پزشک! ' ' بخشی از رمان زیبای "سیب سرخ" اقاجواد با تماسی که از جانب سرهنگ گرفته شده بود سریع خودش را به بیمارستان رساند پریشان بود! ماجرا؛راکه شنید پریشان ترشد! دنیا روی سرش اوار شد! احساس میکرد سرش گیج میرود! ارام روی صندلی های سرد بیمارستان نشست! سردی صندلی تنش را لرزاند! با فکربه اینکه روزی دستان گرمِ طاها اینگونه سرد شود مردمک چشمانش لرزید! سعی کرد قوی باشد و تکیه گاه! اما سخت بود! سخت بود خودت احتیاج به گریه داشته باشی ولی سنگ صبور دیگران باشی! سخت بود احتیاج به حرف زدن داشته باشی ولی محرم اسرار دیگران باشی! سخت بود! گفتنش اسان است وگرنه واژه سخت کمرش خم شد زیر بار این جملات! حال طاها روی تخت بیمارستان میان آن همه دستگاه خوابیده بود و معشوقش در اتاقی دیگر........! خوابی که ممکن بود هرگز از آن بیدار نشوند! و این بود حقیقت....! حقیقتی تلخ و دردناک! ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خب حالا لابد میگید! طاها کیه؟! آقاجواد کیه؟! طاها استاد رسول خودمونه! آقاجوادم همون آقا محمده! حالا میخوای بدونی چه بلای سر طاها(رسول)اومده؟! یک لینک میدم باید عضو اون بشی https://eitaa.com/joinchat/638582965C72e0004665 بفرمایید!
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز یک شنبه»
میدونی چیه بعضی مواقع آدما خیلی دلشون میگیره و دلشون میخواد یه چیزی باشه که حالشون رو خوب کنه تو این کانالی که بهت معرفی میکنم کلی فعالیت های جذاب دارن که حسابی حالت رو خوب میکنه🍒🍒😍😍😍 تازه رمان هم داخل کانالشون بارگذاری میکنن که نوشته خود مدیر کانال هست https://eitaa.com/hugfggik
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز یک شنبه»
اگه دنبال یه چنلی که انواع رمان رو بزاره.... رمان های با ژانر های مختلف عاشقانه ❤ غمگین 😔 کلکلی 😝 پلیسی👮🏻‍♂️👮🏻‍♀️ ترسناک 🧟‍♀️👹و...... وهمچنین بتونی pdf رمان ها رو بخونی.... تو چالش شرکت کنی و جایزه ببری و رمان های سریالی هم توش باشه پس بهت این چنل رو معرفی میکنم و 100% بهتون تضمین میدم که پشیمون نشی 👇🏿👇🏿👇🏿👇🏿👇🏿👇🏿👇🏿👇🏿👇🏿👇🏿👇🏿👇🏿 https://eitaa.com/joinchat/2906652999C6199f8206b
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز یک شنبه»
با ببخشید کوتاهی رفتم حیاط که با دیدن آرین عصبی خواستم برگردم که مچ دستم رو گرفت به معنای واقعی کلمه آتیش گرفتم دستش خیلی گرم بود نگاهی کردم زیر بارون و لرز گرفته بود دستش رو که کشید کمی خنک شدم. ارین: ریحانه... من دارم نکن این کار رو با من! ریحانه: برو دنبال زندگیت آقای علی حامد هیچ وقت و هیچ کجا نمیخوام ببینمت! نخواستم بببنم چطور خواهش میکرد نخواستم ببینم چطور زیر بارون اشک میریخت نخواستم تب و لرزش رو ببینم و جلوی چشمش با بی رحمی جواب به سامان دارم💔 صیغه محرمیت باطل شد و اتمام هرگونه نسبت با آرین! https://eitaa.com/joinchat/1009385788Cf9d67b6ae2 پارت واقعی‼️
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز یک شنبه»
❤️بهترین کانال برای سرگرمی❤️ اینجا کلیپ و پروف و اهنگ، کارتون هرچیزی که باعث میشه حوصلت سر نره هست😉🥰 پس بپره تو این لینکی که اینجا گذاشتم😘👇🏻👇🏻👇🏻 https://eitaa.com/xukdtjmko
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز یک شنبه»
اگر شماهم میخواید که از کانالتون همینجوری تبلیغ بشه در کانال تبادلات عضو بشید توضیحات بیشتر اونجا سنجاقه🖇👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/443613348C1213ff3558 مدیر های محترم حتما در کانال تبادلات عضو باشید و حتما جذبتون رو پیوی بگید💫 بعد از یک ساعت همه بنر هارو پاک کنید✅
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز یک شنبه»
مگه ایتا همچین کانالیم داشت😳😱 باورم نمیشهههههه🤩 بهترررررین کانال ایتاا رو پیدا کردمممم😍 دیالوگ هایی از رمان 👇🏻 _باورم نمیشه عاشق شده باشم.. _هرچی بین ما بود سال ها پیش تموم شده.. _چند سال گذشته اما هنوز نتونستم فراموشش کنم... _وانمود میکنم عین خیالم نیست ولی از درون نابودم... _هرروز دارم بهش فکر میکنم... _شبا با فکر اون میخوابم.. صبحا با فکر اون بیدار میشم.. _خداروشکر تو رابطه ما یه ذره اعتماد نیست.. _دیگه کم اوردم... _دیگه بهت علاقه ندارم.. _زود قضاوت کردی.. _الان بیمارستانه.. _غرق خاطرات شده بودم.. _تا الان اینجوری با احساساتم بازی نشده بود... _همیشه فکر میکردم این اتفاقا فقط تو فیلما و داستانا میوفته... _بلایی سرش آوردی که الان تو بیمارستان زیر سِرُمه.. _چطوری میتونی انقدر نامرد باشی.. _تا چشمم بهش افتاد اشکام سرازیر شد... _محکم زدم تو گوشش... _باید با عکسات روزامو شب کنم... _با زانو روی زمین فرو اومدم... _جلو همه کوچیکم کرد.. _ای کاش میتونستم حرف دلمو بهش بزنم.. _این غرور لعنتی رو بزار کنار حرف دلتو بزن.. _چشمام جایی رو نمیدید.. سرم گیج میرفت.. صداها و تصاویر برام مبهم بود و سیاهی مطلق.. @rooman_gando_1400 @rooman_gando_1400 تازه شروع به نوشتن کرده بدووو عضو شو تا جا نموندییی😍👌🏻
وقت همگی بخیر🌹🍃 هدف ما پیشرفت شماست✅ جذب بالای 80 هم داشتم💫 شرایط تبادلاتمون👇🏻 1_کانالتون حتما حتما گاندویی باشه 2_آمارتون بالای 50 باشه 3_حتما در کانال تبادلات عضو باشید جذبتون بستگی به بنرتون داره👌🏻 تا نیم ساعت بعد از ارسال تمومی بنر ها هیچ پیامی ندید❌ اطلاعات بیشتر از نحوه کاری در کانال زیر سنجاقه🖇👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/443613348C1213ff3558 اگر شرایط رو داشتید تشریف بیارید پیوی...
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز دو شنبه»
🍓هدیه ایتا 🍓 🍓پر از هدیه و چالش و پروفایل 🍓 https://eitaa.com/Maaaaaaahh 🍓فقط دخترا عضو بشن🍓
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز دو شنبه»
سلام گاندو رو دیدی؟ آخه کیه که گاندو رو ندیده این کانال همه چی میزاره از رمان گاندو بگیر تا هر چی که فکرشو بکنی و خیلی چیزای دیگه حالا یک تیکه رو بخون اگه خوشت اومد برو تو کانالش 👇 رفتیم خونه و ماجرا رو برای روهام و مامان توضیح دادیم رها: رفتم خونه درو که کلید زدم همه چشما اومد سمتم سلام چیزی شده؟ سعید:(دست زد) احسنت رها خانم احسنت شما مگه توی این خاک به دنیا نیومدی چرا اینکارو کردی چرا رها: چیشده میشه بگی چی شده سعید: میری جاسوسی این مملکتو میکنی ها مامان بابا اینطوری تربیتت کردن ها رسول: چرا جاسوسی کردی چرا با امیر و شارلوت رفتی چرا ها چرا رها (با بغض): من توضیح میدم سعید: چه توضیحی ها چه توضیحی رها از جلوی چشمام گمشو برو حالا اگر دوست داری ادامه ی رمان رو بخونی بیا توی این کانال زود باش 👇 🇮🇷عاشقان شهادت🇮🇷 @dkyhmspek
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز دو شنبه»
سلام یه کانال هست که فقط چالش های پرداخت میزاره سارا . 🍓واقعا سال هاست که دنبال کانال پرداخت میگردم 🍓 محیا . 🍌بله الان لینک میدم نری از دست میدی یعنی عالیه تازه تاسیس 🍌 سارا . 🍓ممنونم ازت 🍓 محیا . 🍌لینک کانال 🍌 @Maaaaaaahhj
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز دو شنبه»
یه کانال پر از کلیپ های گاندویی،عکس نوشته ها گاندویی ، کلی چالش و فال و رمان های جذاب و هیجانی😍😍😍😍😍زود عضو شو تا از دستش ندادی😉😉😉😉https://eitaa.com/tarafdarangondoo بخشی از رمان : بعد از مراسم عروسی که در مهاباد بود به سمت تهران حرکت کردیم.در بین راه تلفنم زنگ خورد.نگاه کردم دیدم عزیزه،وقتی جواب دادم عطیه بود میخواست بپرسه کی میرم خونه.داشتیم صحبت میکردیم که...... میخوای بدونی بقیش چیه ؟😊پس سریع روی لینک بزن و عضو کانال شو😍 راستی توی رمان داوود با خواهر رسول ازدواج میکنه 😍 رسول هم با خواهر داوود 😍
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز دو شنبه»
_سلام خوبی؟😉 _سلام نه😕 _چرا؟🤔 _یک کانال میخوام که مطالب مذهبی درباره امام زمان و .....بزاره،و مخصوص دخترا باشه. _اینکه مشکلی نیست 😌 من یک کانال میشناسم پر از این مطالبه🙃🌷 _واقعا؟😍😍 _آره😉 _میشه لینکشو بدی😃 _بله چرا که نه😇 _بفرمایید👇 @ormehdi_1401 _دختران مهدوی☺️💞 _وای چه عالیه😍😍😍😍 _بله 😌🌿
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز دو شنبه»
رمانی پر از هیجان،غم؛شادی صدای انفجار اومد...... ممکنه یه مدت نتونن راه برن....... شارلوت داره از کشور خارج میشهه......... ته قلبم میدونستم که هیچ اتفاقی برای داوود نمیوفته.................. چه شهادت چه زخمی شدن در راه دفاع از کشور بد نیست🙂........... بچه پسره اسمشو قراره بذاریم امیرعلی🙂..................... حلالم کن.................. خط قرمز ما امنیت کشوره!!................ صدایی که همه رو مبهوت کرد................. دیدی.. بالاخر..ه..نو..ب..ت منم..شد‌.. نبی.نم.اشک.ت.و.فر.مانده🙂اهم..... رسولللللللللللللل......... رسول؟؟؟ رسول مگه آب نمیخواستی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟....... مکن تحدیدم از کشتن... که من.. تشنه زارم به خون خویشتن... شارلوت مریضه...... میخواد تورو ببینه....... داداشت زنده است..... باورم نمیشد که بعد 14 سال ازادم کردن............. چقدر تغییر کرده بود ...... موهاش دیگه داشت سفید میشد....... خدایا هرچی تو بخوای🙂......... 🇮🇷https://eitaa.com/tarafdarangondoo🇮🇷
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز دو شنبه»
.... خلاصه ای از رمان تکیه گاه ابدی✨ مهتا: دستم رو روی صورتم گذاشتم ... با طعم خونی که توی دهنم پیچید فهمیدم زخم لبم دوباره تازه شد ... بغضم رو قورت دادم و نگاهش کردم، اگه دوست نداشتم تا الان اینکارو کرده بودم ولی نرفتم چون ... چون دلم گیر بود ... من نمیخوام زندگیم از هم بپاشه _هه ، خوب لفظ قلم حرف میزنی نگاهم رو ازش گرفتم و با داد ادامه دادم : آره حتما دوستم داری ولی مهتا بفهم ... من دیگه دوست ... ندارم! ~ با بهت و تعجب بهش نگاه کردم ... چشمام پُر شده بودن ... دستم رو از روی صورتم برداشتم و روی چشمام کشیدم تا مانع از ریختن اشکام بشن ... رفتم سمتش و چونه اش رو گرفتم و صورتش رو به روی صورتم نگه داشتم ... سعی کردم محکم باشم ولی لرزش نامحسوسی توی صدام حس میکردم ... مثل همون موقع ها که توی چشمام نگاه میکردی و میگفتی عاشقمی ... الانم توی چشمام نگاه کن و بگو دوستم نداری! _ دستشو محکم از چونم کنار زدم مهتا بفهم من دیگه عاشقت نیستم! برگرفته از ذهن نویسنده با ژانر برای خوندن ادامه رمان به چنل یه سر بزن رفیق😉👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/4072931675C50bfaf1d45
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز دو شنبه»
°{💫🌻}° - متنِ‌ پیام : جنابِ مخاطبِ گرامی ! این بار نه بسته اینترنت . ‌. تمام شده و نه شارژِ اعتباری : )' چیزی نیست تنهآ دلمان برآیتان تنگ شُده :)!🌱'📽' join.join.join.join.join.join.join.join.join.join. join.join.join.join.join.join.join.join.join.join. join.join.join.join.join.join.join.join. @modafanvelayatt [⤷ʲᵃⁿᵃⁿᵃᵐ• 💌⃟🌊•𔘓•⤶]
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز دو شنبه»
دختره رو بخاطر پسره گروگان گرفتن😱 هوشیار شدم و دیدم وسط یک بیابونم و دوتا مرد دستامو گرفتن و از همه عجیب تر امیرعلی که روبروم بود ولی دستای اونم بسته بودن... با صدایی ک بزور از گلوم خارج کردم گفتم: چی...چیکار....چیکارم....دا..دارید....؟ مردی که دستمو گرفته بود زیر گوشم پچ زد: قراره ازتو استفاده کنیم تا این آق پسر حرفمونو گوش بده امیرعلی با عصبانیت غرید: چی زیر گوشش پچ پچ میکنی مرتیکه یکی دست زنان از ون پیاده شد : به به خوشم اومد جناب امیرعلی مهدوی احوال شما؟ صورتش معلوم بود موهای جو گندمی با ته ریش سفید بهش میخورد ۴۰-۴۵ سالش باشه وااااای من چند روزه تو راهم؟ اینجا مرزهههه... دیگه حواسم به بگو و مگوشون نبود تا وقتی صدای ناله ضعیف امیرعلیو شنیدم: آی دیدم که انداختنش رو زمین و لبش پاره شده سه تامرد امیرعلیو گرفتن و ۴ نفر اومدن سمت من یکیشون دست و پاهامو گرفت و یکیشون.... بدو بدو بیا ببین چه بلایی سر دختره میارن😥 @modafanvelayatt ✌️🏻😎