🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸
🌸🌸
🌸
#part_115
#همخونهی_استاد
منو رد کرد و رفت خارج از کشور وقتی که رفت زندگی برام رنگ و بوی دیگه ای گرفت
فهمیدم تنها آدمی که میتونه خوشتیپ مهربون باشه معراج نیست خیلی ها هستند که از معراج بهترن ...
من اون موقع بچه بودم اشتباه کردم اما انگار معراج هوایی شده بود اشتباه من یادش مونده که الان اومده برای خواستگاری من...
وقتی اسم خواستگاری آوردم رگهای گردنش بیرون زد دستهاش مشت شد و اخم چاشنی صورت مهربونش دیده شد
خودمو کمی به سمتش کشیدم و گفتم بهش گفتم نه
نمیخوامش خواستگاری کرده منم نه گفتم
حافظ اما ناراحت و دلگیر از من رو گرفت و گفت
- این جور که معلومه پدر و مادرت خیلی دوسش دارن تو خودت کل بچگی و نوجوانی تو عاشق این آدم بودی الان چرا بهش نه گفتی یعنی الان معراجو نمیخوای؟
عصبی شدم بیشتر و بیشتر بهش نزدیک شدم درست جلوی روش نشستم و گفتم
منو ببین من اونو دوست ندارم اگه توی بچگی یه اشتباهی کردم دلیل نمیشه که الان به پای اون اشتباهم بسوزم و پاسوز اشتباهم بشم
من اون موقع بچه بودم میفهمی اشتباهی کردم اما الان اون بچه کم عقل نیستم عاقل شدم فهمیده شدم نگاهش رو به چشمام داد و گفت
موقعی که ۱۰ سالت بود من دل به تو دادم موهاتو دیدم دلم رفت شیطنت هاتو دیدم دلم رفت و درست همون موقع تو عاشق یه نفر دیگه بودی من گفتم بچه است حرفی نزدم
حتی به مادرم نگفتم
🌸
🌸🌸
🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸