خاطره ای از شهید مصطفی صدرزاده
آقا مصطفی فرمانده مون بود و توی اتاق فرماندهی داشت با کسی حرف میزد. یکی از رزمنده ها با عصبانیت وارد شد. قبل از اینکه اعتراضش رو به زبون بیاره، گفت: چرا اتاق فرماندهی سرده؟ آقا مصطفی گفت: چون گازوئیل نداریم و بخاری خاموشه... رزمنده با تعجب گفت: من با عصبانیت اومدم بهتون اعتراض کنم که چرا اتاق همه ی رزمنده ها دو تا بطری گازوئیل داره و اتاق ما یکی...
منبع : راویت همرزم شهید✨