eitaa logo
فارِس
1.1هزار دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
1.3هزار ویدیو
74 فایل
🦋امام صـــادق علیه‌السلام: اگر من در دوران قائم بودم تمام عمرم را به او خدمت می‌کردم... ایشان کـــه امام بودند و حجت بشر، آرزوی خدمت به امام زمان ما را داشتند ، پاشو رفیق فرصت ارزشمندی پیش روی توست... 📱رسانه مهـــدوی فارِس💙 پُل ارتباطی: @fares_gap
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بیهوده نگردید به تکرار در این شهر او طرزِ نگاهش بخدا شعبه ندارد  !
خاطره ای از شهیده بنت الهدی صدر بسیار فداکار بود و با تمام توان برای برافراشتن پرچم حق واسلام می کوشید‌. همواره در جمع زنان می گفت:« اسلام غریب است و دلسوز کم دارد.» با همه وجود در راه این هدف پیش رفت تا به مقام والای شهادت رسید. پس از آنکه صدام ایشون رو به شهادت رساند، بعضی به او گفته بودند: چرا خواهر صدر را به قتل رساندی؟ صدام در پاسخ گفته بود: من قضیه حسین(ع) را تکرار نمی کنم. زینب(س) بعد از برادرش زنده ماند، و یزید و آل امیه را رسوا کرد... منبع : نشریه شاهد یاران، شماره ۱۸ شهیده💌
فارِس
با شهدا بودن سخت نیست باشهدا ماندن سخته (: ❤️‍🔥
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فارِس
🌿 به حـقَّ؛ سـوره‌ای ڪه با لگـد و سیـلی تـفسیر ڪردند و آیـاتـش را، ڪبود...
28.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
معرفی‌اپلیکیشن‌جدید😎 واسه‌دوستان‌کتابخور😍 حتما‌نصبش‌کنید انگیزه‌تون‌واسه‌کتاب‌خوندن‌بالا‌میره👀🖐🏼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نام کتاب : آخرین نماز در حلب نویسنده : آقای مومن دانشگر انتشارات : شهید کاظمی تعداد صفحات : 176 خلاصه ای از کتاب : این کتاب در رابطه با شهید دهه هفتادی اهل سمنان ، شهید عباس دانشگر است که از زبان پدر وی روایت شده است . عباس دانشگر سال ۹۰ با رتبه ای خوب در رشته ی مهندسی کامپیوتر قبول شد اما به خاطر عشق و علاقه اش به سپاه پاسداران ، راهی دانشگاه امام حسین (ع) شد و سال ۹۵ در سوریه به شهادت رسید . بخشی از کتاب : بعد از دو هفته از شهادتش ، ساکش به دستمان رسید وسایل داخل ساک را یک به یک دیدم و ساک را کنار اتاق گذاشتم . در نیمه ‌های شب ناگاه صدای اذان را شنیدم و از خواب پریدم . ساعت را نگاه کردم . دیدم نیم ساعت به اذان شرعی مانده ؛ هیجان تمام وجودم را گرفته بود ؛ دویدم در حیاط خانه که ببینم صدای اذان از مناره مسجد است یا نه ! متوجه شدم صدای اذان از داخل خانه است ؛ وقتی خوب دقیق شدم ؛ دیدم اذان از ساک کنار اتاق است . سراسیمه به سمتش رفتم و گوشی تلفن عباس را که در ساک بود ؛ گرفتم، نگاهم به آن خیره شد ... روی صفحه نوشته بود : « اذان به وقت حلب » 💌💌