نخستین بانوی تاریخ نگار جهان ایرانی است!
مستوره اردلان (١١٨٥_١٢٢٧) شاعر و نويسنده سنندجی بود كه به گفته برخى اولین زن مورخ جهان است و بنای یادبودش در کردستان نصب شده است
🇮🇷کانال تاریخ ایران /جهان👇
@iran_Tarikh
🟩شامت را اینجا بخور دهن گیره ات را جای دیگر
🔹️یکی بود یکی نبود . مردی بود که همراه خانواده اش مشغول خوردن شام بودند . نه قرار بود جایی بروند نه با کسی قول و قراری داشت . ناگهان صدای در بلند شد .
مرد نگاهی به همسرش انداخت و گفت : کیست که این وقت شب در می زند؟ از جا بلند شد و رفت در خانه را باز کرد .
یکی از همکارانش بود . سلام و علیکی با هم کردند و همکارش گفت : «شام خانه ی دخترم میهمانم، گفتم سر راه سری به تو بزنم و حالی بپرسم . مرد گفت : بفرمایید .
همکارش گفت : بهتر است مزاحم نشوم
مرد، باز هم تعارف کرد . همسر مرد گفت : میهمان حبیب خداست . سفره باز است بفرمایید با ما شام بخورید . مرد همکار گفت : نه نه اصلاً مزاحم نمی شوم .
مرد گفت : مثل یک دوست خوب بنشین و غذایت را بخور .
همکارش گفت : می خواهم خانه دخترم بروم . شام آنجا دعوت شده ام .
مرد گفت : شام را با ما بخورید و بعد به خانه دخترتان بروید . همکارش گفت : نه خیلی متشکرم، شام نمی خورم، فقط دو لقمه دهن گیره می خورم و ته بندی می کنم و شام را به خانه ی دخترم می روم .
سپس مشغول خوردن غذا شد .
مرد و افراد خانواده اش که انتظار داشتند او پس از خوردن یکی – دو لقمه، کنار بکشد و چیزی نخورد .
همکار مرد به اندازه ی غذای دو نفر را جلو خودش کشید و با اشتها خورد . چهره ی بچه های صاحب خانه که گرسنه مانده بودند، دیدنی بود .
غذا تمام شد همکار مرد گفت : دست شما درد نکند خانم! غذای خوشمزه ای پخته بودید . کاش خانه ی دخترم میهمان نبودم و یک شام درست و حسابی اینجا می خوردم .
مرد صاحب خانه که از دست او عصبانی بودگفت : «بهتر است این دفعه شامت را اینجا بخوری و دهن گیره ات را خانه ی دخترت ....»
از آن به بعد درباره ی کسی که در پذیرش دعوتی بیش از حد تعارف کند اما در عمل ملاحظه نکند می گویند : (این دفعه شامت را اینجا بخور و دهن گیره ات را جای دیگر
#شام #دهن #گیره
🇮🇷کانال تاریخ ایران /جهان👇
@iran_Tarikh
🟩زخم زبان بدتر از زخم شمشیر است
🔹️در زمان قدیم مرد هیزم شکنی بود که با زنش در کنار جنگلی توی یک کلبه زندگی می کرد. مرد هیزم شکن هر روز تبرش را برمی داشت و به جنگل می رفت و هیزم جمع می کرد. یک روز که مشغول کارش بود صدای ناله ای را شنید و به طرف صدا رفت. دید توی علف ها شیری افتاده و یک پایش باد کرده، به خودش جرات داد و جلو رفت.
شیر به زبان آمد و گفت : «ای مرد یک خار به پام رفته و چرک کرده بیا و یک خوبی به من بکن و این خار را از پایم درآور.» مرد جلو رفت و خار را از پای شیر درآورد. بعد از این قضیه شیر و مرد هیزم شکن دوست شدند. شیر بعد از آن به مرد در شکستن هیزم کمک می کرد و آنها را به آبادی می آورد. روزی از روزها مرد هیزم شکن از شیر خواست که به خانه او برود تا هر غذایی که دوست دارد زنش برای او بپزد. شیر اول قبول نمی کرد و می گفت : «شما آدمیزاد هستید و من حیوان هستم و دوستی آدمیزاد و حیوان هم جور درنمیاد.» اما مرد آنقدر اصرار کرد که شیر قبول کرد به خانه آنها برود و سفارش کرد که براش کله پاچه بپزند.
روز میهمانی سر سفره نشستند، شیر همانطور که داشت کله پاچه می خورد آب آن از گوشه لبهاش روی چانه اش می ریخت. زن هیزم شکن وقتی این را دید صورتش را به هم کشید و به شوهرش گفت : «مرد، این دیگه کی بود که به خانه آوردی؟» شیر تا این را شنید غرید و به مرد گفت : «ای مرد ! مگه من به تو نگفتم من حیوان هستم و شما آدمیزاد هستین و دوستی ما جور درنمیاد؟ حالا پاشو تبرت را بردار و هرقدر که زور در بازو داری با آن به فرق سرم بزن !» مرد گفت : «اما من و تو دوست هم هستیم.»
شیر گفت : «ای مرد ! به حق نون و نمکی که با هم خوردیم اگه نزنی هم تو، هم زنت را پاره می کنم.»
مرد از ترسش تبر را برداشت و تا آنجا که می توانست آن را محکم به سر شیر زد. شیر بعد از اینکه سرش شکافت پا شد و رفت. آن مرد دیگر به آن جنگل نمی رفت. یک روز با خودش گفت : «هرچه بادا باد می روم ببینم شیر مرده است یا نه؟» مرد وقتی به جنگل رسید شیر را دید. گفت : «رفیق هنوز هم زنده ای !؟»
شیر گفت : «می بینی که زخم تبر تو خوب شده و من زنده ام اما زخم زبان زنت هنوز خوب نشده و نمیشه برای اینکه (زخم زبان خوب شدنی نیست) تو هم برو و دیگر این طرف ها پیدات نشه که این دفعه اگه ببینمت تکه پاره ات می کنم
#زخم_زبان #شمشیر
🇮🇷کانال تاریخ ایران /جهان👇
@iran_Tarikh
هدایت شده از کانال مذهبی راز قرآن
جواب تمام سوالات در کانال سنجاق شده است برای خوندنش حتماً کلمه تایید را بزنید👇
⭕️ وام جدید خرید خودرو با اقساط 36 ماهه
در سال جدید اعلام شد
همراهان عزیز با توجه به اینکه این طرح سراسری و محدود میباشد فورا اقدام بفرمایید، در لینک زیر سنجاق شده
www.رایان خودرو سایپا.ir
از «هنرى فورد» میلیاردر معروف آمریکایی و صاحب یکی از بزرگترین کارخانه های سازنده انواع اتومبیل، "فورد موتور"، در آمریکا پرسیدند:
«اگر شما فردا صبح از خواب بیدار شوید و ببینید تمام ثروت خود را از دست داده اید و دیگر چیزی در بساط ندارید، چه می کنید؟»
فورد پاسخ داد:
«دوباره یکی از نیازهای اصلی مردم را شناسایی می کنم و با کار و کوشش، آن خدمت را با کیفیت و ارزان به مردم ارائه می دهم و مطمئن باشید بعد از پنج سال دوباره فورد امروز خواهم بود»
🇮🇷کانال تاریخ ایران /جهان👇
@iran_Tarikh
مراد بیگ: من ادعایی ندارم .
خاله لیلا: ادعایی ندارم هم خودش کم ادعایی نیست !!!
📽 «روزی روزگاری» / سال ۱۳۷۰
🇮🇷کانال تاریخ ایران /جهان👇
@iran_Tarikh
یارب تو چنان کن که پریشان نشوم
محتاج برادران و خویشان نشوم
بی منت خلق، خود مرا روزی ده
تا از در تو بر در ایشان نشوم...
ابوسعید ابوالخیر
🇮🇷کانال تاریخ ایران /جهان👇
@iran_Tarikh
سر موميايى شده يك جنگجوى پازيريك در دوران هخامنشى به قدمت 2500 سال كه در روسيه كشف شد. اين فرد از ناحيه جمجمه با تبرزين به قتل رسيده بود!
🇮🇷کانال تاریخ ایران /جهان👇
@iran_Tarikh
پائول هاروی؛ گوینده رادیوی آمریکایی در سال 1964 در یک برنامه اش با نام "اگر من شیطان بودم" تقریبا به تمامی اتفاقاتی که بر سر جامعه امروز بر اثر استعمار آمده اشاره کرده؛ از جمله :
"اگر من شیطان بودم جوانان را متقاعد می کردم که ازدواج چیز بدیست و مدام در گوش آنان می خواندم که هرروز کنار یکی بخوابند!"
🇮🇷کانال تاریخ ایران /جهان👇
@iran_Tarikh
از حموم عمومی در اومدیم و نم نم بارون میزد ، خانومی جوون و محجبه بساط لیف و جوراب و ... جلوش پهن بود ، دوستم رفت جلو و آروم سلام کرد و نصفه بیشتره لیف و جوراباشو خرید ... تعجب کردم و پرسیدم : داداش واسه کی میخری ؟ما که تازه از حموم در اومدیم ، اونم اینهمه !!!
گفت : تو این سرما از سر غیرتشه که با دستفروشی خرجشو در میاره ، وگرنه میتونست الآن تو یه بغل نرم و یه جا گرم تن فروشی و فاحشگی کنه !!!پس بخر و بخریم تا شرف و ناموس مملکتمون حفظ شه ، برگشت تو حموم و صدا زد : نصرت اینارو بزار دم دست مردم و بگو صلواتیه ...
برگی از خاطرات جهان پهلوان تختی
🇮🇷کانال تاریخ ایران /جهان👇
@iran_Tarikh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انتشار سندی حیرت آور توسط سازمان CIA، كه مدعى است هيتلر خودكشى نكرد و تا 95 سالگى در آمريكاى جنوبى زندگى كرد!
كتاب "گرگ خاكسترى" نيز درباره زنده بودن هيتلر و گريختن او به آرژانتين نوشته شده
این کلیپ مال چند سال پیشه چون جالب بود گذاشتمش!
🇮🇷کانال تاریخ ایران /جهان👇
@iran_Tarikh
ادوارد پولاک؛ پزشک یهودی که در ساخت دارالفنون به امیر کبیر کمک کرد، در مورد وی میگوید:
پول هایی که میخواستند بعنوان رشوه به او بدهند و نگرفت؛ خرج کشتنش شد!
🇮🇷کانال تاریخ ایران /جهان👇
@iran_Tarikh