eitaa logo
"دوستان ایران زمین و ایرانیان" 🇮🇷
332 دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
14.3هزار ویدیو
88 فایل
ما دوستان ایران زمین و ایرانیان با حمایت از منافع کشور بسوی اهداف راهبردی سوق داده شده و ایرانی آباد و مستقل حمایت میکنیم. الگوی ما منافع ملی کشورمان است و نه شخص پرستی، برای همین در پروفیل عکس شخص نگذشتیم. 🇮🇷 @iran_doostan
مشاهده در ایتا
دانلود
ریشه چالشهای ۴ رئیس جمهور با مقام معظم رهبری چه بوده است؟! بر اساس قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، رئیس جمهور شخص دوم کشور است و عملا قدرت سیاسی و اقتصادی کشور به دست اوست. با یک جریان شناسی مختصر روشن می شود که نوعاً روسای جمهور در دوران ریاست، دو چالش اساسی و بنیادین پیدا کرده اند. چالش اول با رهبری نظام است به این معنی که غالب آنها بعد از مدتی توهم رهبری کشور را پیدا کرده اند! چه این که در زمان آقایان هاشمی رفسنجانی، خاتمی، احمدی نژاد و روحانی این اتفاق افتاد، از مخالفت رهبری با سیاست تعدیل اقتصادی هاشمی، تا اختلافات خاتمی در موضوعات فرهنگی با رهبری(که هنوز هم ادامه دارد)، تا مخالفت رهبری با انتصاب مشائی به عنوان معاون اول و کنار گذاشتن مصلحی از وزارت اطلاعات، تا اصرار روحانی بر اجرای سند ۲۰۳۰ و مذاکره با کدخدا تا غیره و غیره ... اما ریشه ساختاری این اختلافات چه بوده است؟! پاسخ این که قبل از اصلاح قانون اساسی در سال ۱۳۶۸، کشور ایران یک کشور پارلمانی بود و نخست وزیر به عنوان فرد اول قوه مجریه با معرفی رئیس جمهور و رای نمایندگان مجلس شورای اسلامی انتخاب می شد و رئیس جمهور عملا یک پست تشریفاتی بود! از این رو بخشی از اختیاراتی که از شئون مقام رهبری بود، از جمله ریاست شورای عالی انقلاب فرهنگی و ریاست شورای عالی امنیت ملی و غیره به رئیس جمهور سپرده شد. متاسفانه بعد از حذف کرسی نخست وزیری و قدرت گرفتن رئیس جمهور به عنوان رئیس قوه مجریه، تمامی اختیارات نخست وزیر بعلاوه مسئولیت هایی که از اختیارات رهبری کاسته و به حوزه وظایف ریاست جمهوری اضافه شده بود، به دست آقای هاشمی رفسنجانی افتاد! در نتیجه ۳۸ اصل از قانون اساسی به حوزه قدرت و وظایف رئیس جمهور اختصاص پیدا کرد و اختیارات ولایت فقیه مطلقه در اصل ۱۱۰ خلاصه شد، همین گستره قدرت سیاسی برای رئیس جمهور، زمینه ساز توهم رهبری در روسای جمهور چهارگانه شده است. ریشه چالش های روسای جمهور با مجلس شورای اسلامی مشکل دوم وجود زمینه اختلافات رئیس جمهور با قوه مقننه است به این معنی که پس از اصلاح قانون اساسی، عملا مشخص نیست که آیا ساختار نظام سیاسی ایران اسلامی پارلمانی است یا ریاستی! مجلس شورای اسلامی، خود را در راس می داند و رییس جمهور نیز خود را مجری قانون اساسی! به این معنی که پس از تصویب هر قانونی بر اساس اصل ۱۲۳ قانون اساسی دولت باید آیین نامه اجرایی آن قانون را نوشته و به زیر مجموعه خود ابلاغ کند و کافی است رئیس جمهور و هئیت دولت در تدوین آیین نامه اجرایی آن قانون تعلل داشته باشد، در این صورت تمام تلاش های نمایندگان در مجلس شورای اسلامی خنثی خواهد شد! در عوض مجلس شورای اسلامی نیز گاهی وارد تصمیم گیری و قانون نویسی در امور اجرایی کشور شده و در موضوعاتی قانون گذاری می کند که از حوزه اختیارات قوه مجریه است. حالا با وجود این زمينه‌ اصطکاک های ساختاری، تصور کنید اگر شخصیتی رئیس جمهور شود که ظرفیت روحی و سعه صدر کافی نیز نداشته، یا دچار رذیله قدرت طلبی کاذب باشد، ببینید در این صورت چه گره هایی در حکمرانی کشور ایجاد می شود!! با این توضیح مشخص می شود که یکی از امتیازات شهید آیت الله رئیسی این بود که خود را سرباز ولایت و خادم ملت می دانست و هر چه مقام عظمای ولایت در جلسات اختصاصی روزهای دوشنبه یا سخنرانی های عمومی به ایشان می فرمود، به جان دل می خرید و تلاش می کرد که به آن انتظارات و اوامر جامعه عمل بپوشد، لذا او نه با مقام معظم رهبری چالشی پیدا کرد و نه با مجلس شورای اسلامی! «علی ارجمند عین الدین‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌»