#رمان_مذهبی_بی_تو_هرگز
#قسمت_شانزدهم
این بار که علی رفت جبهه، من نتونستم دنبالش برم ... دلم پیش علی بود اما باید مراقب امانتی های توی راهی علی می شدم ... هر چند با بمباران ها، مگه آب خوش از گلوی احدی پایین می رفت؟ ...
اون روز زینب مدرسه بود و مریم طبق معمول از دیوار راست بالا می رفت ... عروسک هاش رو چیده بود توی حال و یه بساط خاله بازی اساسی راه انداخته بود ... توی همین حال و هوا بودم که صدای زنگ در بلند شد و خواهر کوچیک ترم بی خبر اومد خونه مون ...
پدرم دیگه اون روزها مثل قبل سختگیری الکی نمی کرد ... دوره ما، حق نداشتیم بدون اینکه یه مرد مواظب مون باشه جایی بریم ... علی، روی اون هم اثر خودش رو گذاشته بود
بعد از کلی این پا و اون پا کردن ... بالاخره مهر دهنش باز شد و حرف اصلیش رو زد ... مثل لبو سرخ شده بود ...
- هانیه ... چند شب پیش توی مهمونی تون ... مادر علی آقا گفت ... این بار که آقا اسماعیل از جبهه برگرده می خواد دامادش کنه ...
جمله اش تموم نشده تا تهش رو خوندم ... به زحمت خودم رو کنترل کردم ...
- به کسی هم گفتی؟ ...
یهو از جا پرید ...
- نه به خدا ... پیش خودمم خیلی بالا و پایین کردم ...
دوباره نشست ... نفس عمیق و سنگینی کشید ...
- تا همین جاش رو هم جون دادم تا گفتم ...
با خوشحالی پیشونیش رو بوسیدم ...
- اتفاقا به نظر من خیلی هم به همدیگه میاید ... هر کاری بتونم می کنم ...
گل از گلش شکفت ... لبخند محجوبانه ای زد و دوباره سرخ شد
توی اولین فرصت که مادر علی خونه مون بود ... موضوع رو غیر مستقیم وسط کشیدم و شروع کردم از کمالات خواهر کوچولوم تعریف کردن ... البته انصافا بین ما چند تا خواهر ... از همه آرام تر، لطیف تر و با محبت تر بود ... حرکاتش مثل حرکت پر توی نسیم بود ... خیلی صبور و با ملاحظه بود ... حقیقتا تک بود ... خواستگار پر و پا قرص هم خیلی داشت...
اسماعیل، نغمه رو دیده بود ... مادرشون تلفنی موضوع رو باهاش مطرح کرد و نظرش رو پرسید ... تنها حرف اسماعیل، جبهه بود ... از زمین گیر شدنش می ترسید ...
این بار، پدرم اصلا سخت نگرفت ... اسماعیل که برگشت ... تاریخ عقد رو مشخص کردن ... و کمی بعد از اون، سه قلوهای من به دنیا اومدن ... سه قلو پسر ... احمد، سجاد، مرتضی ... و این بار هم علی نبود ...
👈ادامه دارد…
#نوشته همسر و دخترشان
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
9.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 شاهد حاضر
دیدن احوالات و افکار اشخاص
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
#زندگی_پس_از_زندگی
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
6.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلم جدید از شکار خودروهای ارتش رژیم صهیونیستی توسط القسام
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 امام خامنه ای
کسی که در راه خدا به شهــادت می رسد ، بزرگترین شاکر خدا برای این حادثه ،خود اوست ...
📎 به روی مـرگ آغـوش گشودنـد 🌷
#استوری
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
لبخند تو،
معجزه شیرینیست
که رویای بهشت را،
در دل آدم زنده میکند...❤️
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
برای ما به جز این آستان پناهی نیست
از آسمانِ حرم تا بهشت راهی نیست
#امام_رضا
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
شهادت شش رزمنده حزبالله لبنان
حزبالله لبنان با انتشار بیانیهای از شهادت شش تن از نیروهای خود خبر داد.
بر اساس این بیانیه، علی عماد موسی با نام جهادی "شهید"، محمد نعمه سرور با نام جهادی "علی الحر"، محمد حسن جعفر مكی با نام جهادی "ذوالفقار"، احمد حسین الحاج علی با نام جهادی "یوسف منتصر"، وسام حیدر مرتضی با نام جهادی "علی ابو الحسن" و حسن علی ابراهیم با نام جهادی "ابو هادی" در جریان ماموریتهای جهادی به شهادت رسیدند.
بدین ترتیب، شمار شهدای حزبالله از زمان آغاز نبرد طوفان الاقصی تاکنون به ۱۱۱ تن افزایش یافت.
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran