eitaa logo
🌹ڪانال مدافعان حرم🌹
5.6هزار دنبال‌کننده
20.4هزار عکس
18.8هزار ویدیو
180 فایل
صفایی ندارد ارسطو شدن خوشا پر کشیدن پرستو شدن 📞ارتباط با خادم کانال 👇👇 @diyareasheghi
مشاهده در ایتا
دانلود
#خطبه ۲۲۰ در وصف سالكان پوينده راه خدا عقلش را زنده، و نفس خويش را كشته است، تا آنكه جسمش لاغر، و خشونت اخلاقش به نرمي گراييد، برقي پرنور براي او درخشيد، و راه را براي او درخشيد، و راه را براي او روشن كرد، و در راه راست او را كشاند، و از دري به در ديگر برد تا به در سلامت، و سراي جاودانه رساند، كه دو پاي او در قرارگاه امن با آرامش تن، استوار شد، پاداش آن بود كه دل را درست بكار گرفت، و پروردگار خويش را راضي كرد. 🌐 @Iran_Iran
#خطبه ۲۲۱_۱ تلاوت الهيكم التكاثر (پس از خواندن آيه ۱ سوره تكاثر: افزون طلبي شما را به خود مشغول داشته تا آنجا كه به ديدار قبرها رفتيد. فرمود) هشدار از غفلتزدگي ها شگفتا چه مقصد بسيار دوري، و چه زيارت كنندگان بيخبري! و چه كار دشوار و مرگباري! پنداشتند كه جاي مردگان خالي است، آنها كه سخت مايه عبرتند، و از دور با ياد گذشتگان، فخر مي فروشند، آيا به گورهاي پدران خويش مي نازند؟ و يا به تعداد فراواني كه در كام مرگ فرو رفته اند؟ آيا خواهان بازگشت اجسادي هستند كه پوسيده شد؟ و حركاتشان به سكون تبديل گشت؟ آنها مايه عبرت باشند سزاوارتر است تا تفاخر! اگر با مشاهده وضع آنان به فروتني روي آورند عاقلانه تر است تا آنان را وسيله فخرفروشي قرار دهند. اما بدنها با ديده هاي كم سو نگريستند، و با كوته بيني در امواج ناداني فرو رفته اند، اگر حال آنان را از وراي خانه هاي ويران، و سرزمينهاي خالي از زندگان مي پرسيدند، هرآينه مي گفتند: (آنان با گمراهي در زمين فرو خفتند، و شما ناآگاهانه دنباله روي آنان شديد.) بر روي كاسه هاي سر آنها راه مي رويد. و بر روي جسدهايشان زراعت مي كنيد؟ و آنچه بجا گذاشته اند مي خوريد، و در خانه هاي ويران آنها مسكن گرفتيد، و روزگاري كه ميان آنها و شماست بر شما زاري مي كند، آنها پيش از شما بكام مرگ فرو رفتند، و زودتر از شما به آبشخورتان رسيدند. شرح حالات رفتگان آنها داراي عزت پايدار، و درجات والاي افتخار، پادشاهان حاكم، يا رعيت سرفراز بودند كه سرانجام راه به ژرفاي برزخ پيمودند، و زمين آنها را در خود گرفت، و از گوشت بدنهاي آنان خورد، و از خون آنان نوشيد. پس در شكاف گورها بي جان و بدون رشد پنهان مانده اند. نه از دگرگونيها اندوهناك، و نه از زلزله ها ترسناك، و نه از فريادهاي سخت هراسناكند، غائب شدگاني كه كسي انتظار آنان را نمي كشد، و حاضراني كه حضور نمي يابند، اجتماعي داشتند و پراكنده شدند، با يكديگر الفتي داشتند و جدا گرديدند. اگر يادشان فراموش شد، يا ديارشان ساكت شد، براي درازي زمان و دوري مكان نيست، بلكه كاسه مرگ نوشيدند، گويا بودند و گنگ شدند، شنوا بودند و كر گشتند، و حركاتشان به سكون تبديل شد، چنان آرميدند كه گويا بيهوش بر خاك افتاده و در خواب فرو رفته اند. همسايگاني كه با يكديگر انس نمي گيرند، دوستاني كه به ديدار يكديگر نمي روند، پيوندهاي شناسايي در ميانشان پوسيده، و اسباب برادري قطع گرديده است، با اينكه در يك جا گرد آمدند تنهايند، رفيقان يكديگرند و از هم دورند، نه براي شب صبحگاهي مي شناسند، و نه براي روز شامگاهي، شب، يا روزي كه به سفر مرگ رفته اند براي آنها جاويدان است. خطرات آن جهان را وحشتناك تر از آنچه مي ترسيدند يافتند، و نشانه هاي آن را بزرگ تر از آن چه مي پنداشتند مشاهده كردند، و براي رسيدن به بهشت يا جهنم تا قرارگاه اصلي شان مهلت داده شدند، و جهاني از بيم و اميد برايشان فراهم آمد، اگر مي خواستند آنچه را كه ديدند توصيف كنند، زبانشان عاجز مي شد. حال اگر آثارشان نابود شد، و اخبارشان فراموش، اما چشمهاي عبرت بين، آنها را مي نگرد، و گوش جان اخبارشان را مي شنود، كه با زبان ديگري با ما حرف مي زنند و مي گويند: پيام مردگان! چهره هاي زيبا پژمرده، بدنهاي نازپرورده پوسيده شد، و بر اندام خود لباس كهنگي پوشانده ايم، و تنگي قبر ما را در فشار گرفته، وحشت و ترس را از يكديگر به ارث مي بريم. خانه هاي خاموش قبر بر ما فرو ريخته، و زيباييهاي اندام ما را نابود، و نشانه هاي چهره هاي ما را دگرگون كرده است، اقامت ما در اين خانه هاي وحشتزا طولاني شده، نه از مشكلات رهايي يافته، و نه از تنگي قبر گشايشي فراهم شد. مردم! اگر آنها را در انديشه خود بياوريد، يا پرده ها كنار رود، مردگان را در حالتي مي نگريد كه حشرات گوشهايشان را خورده، چشمهايشان به جاي سرمه پر از خاك گرديده، و زبانهايي كه با سرعت و فصاحت سخن مي گفتند پاره پاره شده، قلبها در سينه ها پس از بيداري به خاموشي گراييد، و در تمام اعضاي بدن پوسيدگي تازه اي آشكار شد، و آنها را زشت گردانيد، و راه آفت زدگي بر اجسادشان گشوده شد، همه تسليم شده، نه دستي براي دفاع، و نه قلبي براي زاري دارند. و آنان را مي بيني كه دلهاي خسته از اندوه، و چشمهاي پرشده از خاشاك دارند، در حالات اندوهناك آنها دگرگوني ايجاد نمي شود و سختي هاي آنان برطرف نمي گردد. 🌐 @Iran_Iran
#خطبه ۲۲۱_۲ عبرت از گذشتگان آه! زمين چقدر اجساد عزيزان خوش سيما را كه با غذاهاي لذيذ و رنگين زندگي كردند، و در آغوش نعمتها پرورانده شدند بكام خويش فرو برد، آنان كه مي خواستند با شادي غمها را از دل برون كنند، و به هنگام مصيبت با سرگرميها، صفاي عيش خود را بر هم نزنند، دنيا به آنها و آنها به دنيا مي خنديدند، و در سايه خوشگذراني غفلت زا، بي خبر بودند كه روزگار با خارهاي مصيبت زا آنها را درهم كوبيد و گذشت روزگار توانايي شان را گرفت، مرگ از نزديك به آنها نظر دوخت، و غم و اندوهي كه انتظارش را نداشتند آنان را فرا گرفت، و غصه هاي پنهاني كه خيال آن را نمي كردند در جانشان راه يافت، در حالي كه با سلامتي انس داشتند انواع بيماريها در پيكرشان، پديد آمد، و هراسناك به اطبا، كه آموزش دادند گرمي را با سردي، و سردي را با گرمي درمان كنند روي آوردند كه بي نتيجه بود زيرا، داروي سردي، گرمي را علاج نكرد، و آنچه براي گرمي بكار بردند، سردي را بيشتر ساخت، و تركيبات و اخلاط مزاج را به اعتدال نياورد، جز آنكه آن بيماري را فزوني داد، تا آنجا كه درمان كنند، خسته، و پرستار سرگردان، و خانواده از ادامه بيماريها سست و ناتوان شدند، و از پاسخ پرسش كنندگان درماندند، و درباره همان خبر حزن آوري كه از او پنهان مي داشتند در حضورش به گفتگو پرداختند. سختي هاي لحظه مرگ يكي مي گفت تا لحظه مرگ بيمار است، ديگري در آرزوي شفا يافتن بود، و سومي خاندانش را به شكيبايي در مرگش دعوت مي كرد، و گذشتگان رابه ياد مي آورد، در آنحال كه در آستانه مرگ، و ترك دنيا، و جدايي با دوستان بود كه ناگهان اندوهي سخت به او روي آورد، فهم و دركش را گرفت، زبانش به خشكي گراييد، چه مطالب مهمي را مي بايست بگويد كه زبانش از گفتن آنها باز ماند، و چه سخنان دردناكي را مي شنيد و خود را به كري مي زد، از شخص بزرگي كه احترامش را نگه ميداشت، يا فرد كوچكي كه به او ترحم مي كرد، همانا مرگ سختي هايي دارد كه هراس انگيز و وصف ناشدني است، و برتر از آن است كه عقلهاي اهل دنيا آن را درك كند. 🌐 @Iran_Iran
#خطبه ۲۲۲ تلاوت رجال لا تلهيهم... ارزش ياد خدا همانا خداي سبحان و بزرگ، ياد خود را روشني بخش دلها قرار داد، تا گوش پس از ناشنوايي بشنود، و چشم پس از كم نوري بنگرد، و انسان پس از دشمني رام گردد، خداوند كه نعمتهاي او گرانقدر است، در دورانهاي مختلف روزگار، و در دوران فترت (تا آمدن پيامبري پس از پيامبر ديگر) بندگاني داشته كه با آنان در گوش جانشان زمزمه مي كرد، و در درون عقلشان با آنان سخن مي گفت. كه چراغ هدايت را با نور بيداري در گوشها و ديده ها و دلها برافروختند، روزهاي خدايي را به ياد مي آوردند و مردم را از جلال و بزرگي خدا مي ترساندند، آنان نشانه هاي روشن خدا در بيابانهايند، آن را كه راه ميانه در پيش گرفت مي ستودند، و به رستگاري بشارت مي دادند، و آن را كه به جانب چپ يا راست كشانده مي شد، روش او را زشت مي شمردند، و از نابودي هشدار مي دادند، همچنان چراغ تاريكيها، و راهنماي پرتگاهها بودند. همانا! ياد خدا را مردمي است كه آن را بجاي دنيا برگزيدند، كه هيچ تجارتي يا خريد و فروش، آنها را از ياد خدا باز نمي دارد، با ياد خدا روزگار مي گذرانند، و غافلان را با هشدارهاي خود، از كيفرهاي الهي مي ترسانند. به عدالت فرمان مي دهند، و خود عدالت گسترند، از بديها نهي مي كنند و خود از آنها پرهيز دارند. با اينكه در دنيا زندگي مي كنند گويا آن را رها كرده به آخرت پيوسته اند، سراي ديگر را مشاهده كرده، گويا از مسائل پنهان برزخيان و مدت طولاني اقامتشان آگاهي دارند، و گويا قيامت وعده هاي خود را براي آنان تحقق بخشيده است، آنان پرده ها را براي مردم دنيا برداشته اند، مي بينند آنچه را كه مردم نمي نگرند، و مي شنوند آنچه را كه مردم نمي شنوند، اگر اهل ذكر را در انديشه خود آوري، و مقامات ستوده آنان، و مجالس آشكارشان را بنگري، مي بيني كه آنان نامه هاي اعمال خود را گشوده، و براي حسابرسي آماده اند كه همه را جبران كردند. اعمال كوچك و بزرگي كه به آنان فرمان داده شدند و كوتاهي كردند، يا اعمالي كه از آن نهي شده و مرتكب گرديدند، بار سنگين گناهان خويش را بر دوش نهاده، و در برداشتن آن ناتوان شدند، گريه در گلويشان شكسته، و با ناله و فرياد مي گريند و با يكديگر گفتگو دارند، در پيشگاه پروردگار خويش به پشيماني اعتراف دارند. آنها نشانه هاي هدايت، و چراغهاي روشنگر تاريكيها مي باشند، فرشتگان آنان را در ميان گرفته، و آرامش بر آنها مي بارند، درهاي آسمان برويشان گشوده، و مقام ارزشمندي براي آنان آماده كرده اند، مقامي كه خداوند با نظر رحمت به آن مي نگرد، و از تلاش آنها راضي، و منزلت آنهارا مي ستايد، دست به دعا برمي دارند، و آمرزش الهي مي طلبند، در گرو نيازمندي فضل خدا، و اسيران بزرگي اويند، غم و اندوه طولاني دلهايشان را مجروح، و گريه هاي پياپي چشمهايشان را آزرده است، دست آنان به طرف تمام درهاي اميدواري خدا دراز است، از كسي درخواست مي كنند كه بخشش او را كاستي، و درخواست كنندگان او را نوميدي نيست. پس اكنون به خاطر خودت، حساب خويش را بررسي كن زيرا ديگران حسابرسي غير از تو دارند. 🌐 @Iran_Iran
#خطبه ۲۲۳ تلاوت يا ايها الانسان... هشدار از غرور زدگيها برهان گناهكار، نادرست ترين برهان ها است، و عذرش از توجيه هر فريب خورده اي بي اساس تر، و خوشحالي او از عدم آگاهي است. اي انسان! چه چيز تو را بر گناه جرات داده؟ و در برابر پروردگار مغرور ساخته؟ و بر نابودي خود علاقمند كرده است؟ آيا بيماري تو را درمان نيست؟ و خوابزدگي تو بيداري ندارد؟ چرا آنگونه كه به ديگران رحم مي كني، به خود رحم نمي كني؟ چه بسا كسي را در آفتاب سوزان مي بيني بر او سايه مي افكني يا بيماري را بنگري كه سخت ناتوان است، از روي دلسوزي بر او اشك مي ريزي، چه چيز تو را بر بيماري خود بي تفاوت كرده؟ و بر مصيبتهاي خود شكيبا و از گريه بر حال خويشتن باز داشته است؟ در حالي كه هيچ چيز براي تو عزيزتر از جانت نيست! چگونه ترس از فرود آمدن بلا، شب هنگام تو را بيدار نكرده است؟ كه در گناه غوطه ور، و در پنجه قهر الهي مبتلا شده اي؟ چگونه بودن پس سستي دل را با استقامت درمان كن، و خوابزدگي چشمانت را با بيداري برطرف كن، و اطاعت خدا را بپذير، و با ياد خدا انس گير، و ياد آر كه تو از خدا روي گرداني و در همان لحظه او روي به تو دارد، و تو را به عفو خويش مي خواند، و با كرم خويش مي پوشاند! در حالي كه تو از خدا بريده و به غير خدا توجه داري! پس چه نيرومند و بزرگوار است خدا! و چه ناتوان و بي مقداري تو، كه بر عصيان او جرات داري، در حالي كه تو را در پرتو نعمت خود قرار داده، و در گستره رحمت او آرميده اي، نه بخشش خود را از تو گرفته، و نه پرده اسرار تو را دريده است. بلكه چشم بر هم زدني، بي احساس خدا زنده نبودي، يا در نعمت هاي او غرق بودي، يا گناهان تو پرده پوشي شد، و يا بلا و مصيبتي را از تو دور ساخته است، پس چه فكر مي كني! اگر او را اطاعت كني؟ بخدا سوگند! اگر اين رفتار ميان دو نفر كه در توانايي و قدرت برابر بودند وجود داشت تو نخستين كسي بودي كه خود را محكوم مي كردي، بر زشتي اخلاق و نادرستي كردار. دنياشناسي به حق مي گويم كه دنيا تو را فريفته است، كه تو خود فريفته دنيايي، دنيا عبرت ها را براي تو آشكار كرده، و تو را به تساوي دعوت كرد، دنيا با دردهايي كه در جسم تو مي گذارد، و با كاهشي كه در توانايي تو ايجاد مي كند، راستگوتر از آن است كه به تو دروغ بگويد، و يا مغرورت سازد. چه بسا نصيحت كننده اي از سوي دنيا را متهم نمودي، و راستگويي را دروغگو پنداشتي، اگر دنيا را از روي شهرهاي ويران شده، و خانه هاي درهم فرو ريخته بشناسي، آن را يادآوري دلسوز، و اندرزدهنده اي گويا مي يابي كه چونان دوستي مهربان از تباهي و نابودي تو نگران است. دنيا چه خوب خانه اي است براي آن كس كه آنرا جاودانه نپندارد، و خوب محلي است براي آن كس كه آن را وطن خويش انتخاب نكند، سعادتمندان به وسيله دنيا در قيامت كساني هستند كه امروز از آن مي گريزند. انسان و رستاخيز آنگاه كه زمين سخت بلرزد، و نشانه هاي هولناك قيامت تحقق پذيرد، و پيروان هر ديني به آن ملحق شوند، و هر پرستش كننده به معبود خود، و هر اطاعت كننده اي به فرمانده خود رسد، نه چشمي بر خلاف عدالت و برابري در هوا گشوده، و نه قدمي برخلاف حق، آهسته در زمين نهاده مي شود، در آن روز چه دليلهايي كه باطل مي گردد، و عذرهايي كه پذيرفته نمي شود! پس در جستجوي عذري باشيد كه پذيرفته شود، و دليلي بجوييد كه استوار باشد، و از دنياي فاني براي آخرت جاويدان توشه بردار، و براي سفر آخرت وسائل لازم را آماده كن، و چشم به برق نجات بدوز، و بار سفر بربند. 🌐 @Iran_Iran
#خطبه ۲۲۴ پارسائي علي پرهيز از ستمكاري سوگند بخدا! اگر بر روي خارهاي سعدان به سر ببرم، و يا با غل و زنجير به اين سو يا آن سو كشيده شوم، خوش تر دارم تا خدا و پيامبرش را در روز قيامت، در حالي ملاقات كنم كه به بعضي از بندگان ستم، و چيزي از اموال را غصب كرده باشم، چگونه بر كسي ستم كنم براي نفس خويش، كه به سوي كهنگي و پوسيده شدن پيش مي رود، و در خاك، زمان طولاني اقامت مي كند. پرهيز از امتيازخواهي بخدا سوگند، برادرم عقيل را ديدم كه به شدت تهيدست شده و از من درخواست داشت تا يك من از گندمهاي بيت المال را به او به خشم (ببخشم)، كودكانش را ديدم كه از گرسنگي داراي موهاي ژوليده، و رنگشان تيره شده بود گويا با نيل رنگ شده بودند. پي در پي مرا ديدار و درخواست خود را تكرار مي كرد، چون گفته هاي او را گوش فرادادم پنداشت كه دين خود را به او واگذار مي كنم، به دلخواه او رفتار و از راه و رسم عادلانه خود دست برمي دارم، روزي آهني را در آتش گداخته به جسمش نزديك كردم تا او را بيازمايم، پس چونان بيمار از درد فرياد زد ونزديك بود از حرارت آن بسوزد. به او گفتم، اي عقيل: گريه كنندگان بر تو بگريند، از حرارت آهني مي نالي كه انساني به بازيچه آن را گرم ساخته است؟ اما مرا به آتش دوزخي مي خواني كه خداي جبارش با خشم خود آن را گداخته است، تو از حرارت ناچيز مي نالي و من از حرارت آتش الهي ننالم؟ و از اين حادثه شگفت آورتر اينكه شب هنگام كسي به ديدار ما آمد و ظرفي سرپوشيده پر از حلوا داشت، معجوني در آن ظرف بود كه از آن تنفر داشتم، گويا آن را با آب دهان مار سمي، يا قي كرده آن مخلوط كردند، به او گفتم: هديه است؟ يا زكات يا صدقه؟ كه اين دو بر ما اهل بيت پيامبر (ص) حرام است. گفت: نه، زكات است نه صدقه، بلكه هديه است. گفتم: زنان بچه مرده بر تو بگريند، آيا از راه دين وارد شدي كه مرا بفريبي؟ يا عقلت آشفته شده يا جن زده شدي؟ يا هذيان مي گويي؟ بخدا سوگند! اگر هفت اقليم را با آنچه در زير آسمانهاست به من دهند تا خدا را نافرماني كنم كه پوست جواي را از مورچه اي ناروا بگيرم، چنين نخواهم كرد، و همانا اين دنياي آلوده شما نزد من از برگ جويده شده دهان ملخ پست تر است علي را با نعمتهاي فناپذير، و لذتهاي ناپايدار چه كار؟!! بخدا پناه مي بريم از خفتن عقل، و زشتي لغزشها، و از او ياري مي جوييم. 🌐 @Iran_Iran
#خطبه ۲۲۵ نيايش به خدا ياري خواستن از خدا در مشكلات اقتصادي خدايا آبرويم را با بي نيازي نگهدار، و با تنگدستي شخصيت مرا لكه دار مفرما، كه از روزي خواران تو روزي خواهم، و از آدمهاي بدكردار عفو و بخشش طلبم، مرا در ستودن آن كس كه به من عطايي فرمود موفق فرما، و در نكوهش آن كس كه از من دريغ داشت آزمايش گردم، در صورتيكه در پشت پرده، اختيار هر بخشش و دريغي در دست تو است و تو بر همه چيز توانايي. 🌐 @Iran_Iran
#خطبه ۲۲۶ نكوهش دنيا دنياشناسي دنيا خانه اي است پوشيده از بلاها، در حيله و نيرنگ شناخته شده، نه حالات آن پايدار، و نه مردم آن از سلامت برخوردارند، داراي تحولات گوناگون، و دورانهاي رنگارنگ، زندگي در آن نكوهيده و امنيت در آن نابود است، اهل دنيا همواره هدف تيرهاي بلا هستند كه با تيرهايش آنها را مي كوبد، و با مرگ آنها را نابود مي كند. عبرت گرفتن از دنيا اي بندگان خدا! بدانيد، شما و آنان كه در اين دنيا زندگي مي كنيد، بر همان راهي مي رويد كه گذشتگان پيمودند، آنان زندگيشان از شما درازتر، خانه هايشان آبادتر، و آثارشان از شما بيشتر بود، كه ناگهان صدايشان خاموش، و بادهايشان ساكت، و اجسادشان پوسيده، و سرزمينشان خالي، و آثارشان ناپديد شد. قصرهاي بلند و محكم، و بساط عيش و بالشهاي نرم را به سنگ ها و آجرها، و قبرهاي به هم چسبيده تبديل كردند، گورهايي كه بناي آن بر خرابي، و با خاك ساخته شده است، گورها به هم نزديك اما ساكنان آنها از هم دور و غريبند در وادي وحشتناك به ظاهر آرام اما گرفتار قرار دارند، نه در جايي كه وطن گرفتند انس مي گيرند، و نه با همسايگان ارتباطي دارند، در صورتيكه با يكديگر نزديك، و در كنار هم جاي دارند. چگونه يكديگر را ديدار كنند در حالي كه فرسودگي آنها را درهم كوبيده، و سنگ و خاك آنان را در كام خود فرو برده است. شما هم راهي را خواهيد رفت كه آنان رفته اند، و در گرو خانه هايي قرار خواهيد گرفت كه آنها قرار دارند، و گورها شما را به امانت خواهند پذيرفت، پس چگونه خواهيد بود كه عمر شما بسر آيد؟ و مردگان از قبرها برخيزند؟ (در آن هنگام كه هر كس به اعمال از پيش فرستاده آزمايش مي شود، و به سوي خدا كه مولا و سرپرست آنهاست باز مي گردد، و هر دروغي را كه مي بافتند براي آنان سودي نخواهد داشت.) 🌐 @Iran_Iran
#خطبه ۲۲۷ دعائي از آن حضرت يكي از دعاهاي امام (ع) خدايا! تو با دوستانت انس گيرنده تر، و برطرف كننده نيازهاي توكل كنندگاني، بر اسرار پنهانشان آگاه، و از آنچه در دل دارند آشنايي، و از ديدگاههاي آنان باخبر، و رازشان نزد تو آشكار، و دلهايشان در حسرت ديدار تو داغدار است، اگر تنهايي و غربت به وحشتشان اندازد ياد تو آرامشان مي كند، اگر مصيبتها بر آنان فرود آيد، به تو پناه مي برند، و روي به درگاه تو دارند، زيرا مي دانند كه سررشته كارها به دست توست، و همه كارها از خواست تو نشات مي گيرد. خدايا! اگر براي خواستن درمانده شوم، يا راه پرسيدن را ندانم، تو مرا به اصلاح كارم راهنمايي فرما، و جانم را به آن چه مايه رستگاري من است هدايت كن، كه چنين كاري از راهنماييهاي تو به دور، و از كفايتهاي تو ناشناخته نيست. خدايا، مرا با بخشش خود بپذير، و با عدل خويش رفتار مكن. 🌐 @Iran_Iran
#خطبه ۲۲۸ درباره يكي از حاكمان ويژگيهاي سلمان فارسي خدا او را در آنچه آزمودش پاداش خير دهد، كه كجيها را راست، و بيماريها را درمان كرد، سنت پيامبر (ص) را بپا داشت، و فتنه ها را پشت سر گذاشت، با دامن پاك، و عيبي اندك، درگذشت، به نيكي هاي دنيا رسيده و از بديهاي آن رهايي يافت، وظائف خود نسبت به پروردگارش را انجام داد، و چنانكه بايد از كيفر الهي مي ترسيد، خود رفت و مردم را پراكنده برجاي گذاشت، كه نه گمراه، راه خويش شناخت، و نه هدايت شده به يقين رسيد. 🌐 @Iran_Iran
#خطبه ۲۲۹ در توصيف بيعت مردم ويژگيهاي بيعت مردم با امام دست مرا براي بيعت مي گشوديد و من مي بستم، شما آن را به سوي خود مي كشيديد و من آن را مي گرفتم، سپس چونان شتران تشنه كه به طرف آبشخور هجوم مي آوردند بر من هجوم آورديد، تا آنكه بند كفشم پاره شد، و عبا از دوشم افتاد، و افراد ناتوان پايمال گرديدند، آن چنان مردم در بيعت با من خشنود بودند كه خردسالان شادمان، و پيران براي بيعت كردن لرزان به راه افتادند، بيماران بر دوش خويشان سوار، و دختران جوان بي نقاب به صحنه آمدند. 🌐 @Iran_Iran
#خطبه ۲۳۰ درباره تقوا پرهيزكاري و عمل همانا ترس از خدا كليد هر در بسته، و ذخيره رستاخيز، و مايه آزادگي از هرگونه بردگي، و عامل نجات از هرگونه هلاكت است، در پرتو پرهيزكاري، تلاشگران پيروز، پرواكنندگان از گناه رستگار، و به هر آرزويي مي توان رسيد. مردم! عمل كنيد كه عمل نيكو به سوي خدا بالا مي رود، و توبه سودمند است، و دعا به اجابت مي رسد، و آرامش برقرار، و قلمهاي فرشتگان در جريان است، به اعمال نيكو بشتابيد پيش از آنكه عمرتان پايان پذيرد، يا بيماري مانع شود، و يا تير مرگ شما را هدف قرار دهد. ضرورت ياد مرگ زيرا مرگ نابودكننده لذتها، تيره كننده خواهشهاي نفساني، و دوركننده اهداف شماست، مرگ ديداركننده اي ناخشنود، هماوردي شكست ناپذير و كينه توزي است كه بازخواست نمي شود، دامهاي خود را هم اكنون بر دست و پاي شما آويخته، و سختي هايش شما را فرا گرفته، و تيرهاي خود را به سوي شما پرتاب كرده است. قهرش بزرگ، و دشمني او پياپي و تيرش خطا نمي كند. چه زود است كه سايه هاي مرگ، و شدت دردهاي آن، و تيرگيهاي لحظه جان كندن، و بيهوشي سكرات مرگ، و ناراحتي و خارج شدن روح از بدن، و تاريكي چشم پوشيدن از دنيا، و تلخي خاطره ها، شما را فرا گيرد. پس ممكن است ناگهان مرگ بر شما هجوم آورد، و گفتگوهايتان را خاموش، و جمعيت شما را پراكنده، و نشانه هاي شما را نابود، و خانه هاي شما را خالي، و ميراث خواران شما را برانگيزد تا ارث شما را تقسيم كنند، آنان يا دوستان نزديكند كه به هنگام مرگ نفعي نمي رسانند، يا نزديكان غمزده اي كه نمي توانند جلوي مرگ را بگيرند، يا سرزنش كنندگاني كه گريه و زاري نمي كنند. سفارش به نيكوكاري بر شما باد به تلاش و كوشش، آمادگي و آماده شدن، و جمع آوري زاد و توشه آخرت در دوران زندگي دنيا، دنيا شما را مغرور نسازد، چنانكه گذشتگان شما، و امتهاي پيشين را در قرون سپري شده مغرور ساخت، آنان كه دنيا را دوشيدند، به غفلت زدگي در دنيا گرفتار آمدند، فرصتها را از دست دادند، و تازه هاي آن را فرسوده ساختند، سرانجام خانه هايشان گورستان، و سرمايه هايشان ارث اين و آن گرديد، آن را كه نزديكشان رود نمي شناسند، و به گريه كنندگان خود توجهي ندارند، و نه دعوتي را پاسخ مي گويند. مردم! از دنياي حرام بپرهيزيد، كه حيله گر و فريبنده و نيرنگباز است، بخشنده اي بازپس گيرنده، و پوشنده اي برهنه كننده است، آسايش دنيا بي دوام، و سختي هايش بي پايان، و بلاهايش دائمي است. دنيا و زاهدان زاهدان گروهي از مردم دنيايند كه دنياپرست نمي باشند، پس در دنيا زندگي مي كنند اما آلودگي دنياپرستان را ندارند، در دنيا با آگاهي و بصيرت عمل مي كنند، و در ترك زشتي ها از همه پيشي مي گيرند، بدنهايشان بگونه اي در تلاش و حركت است كه گويا ميان مردم آخرتند، اهل دنيا را مي نگرند كه مرگ بدنها را بزرگ مي شمارند، اما آنها مرگ دلهاي زندگان را بزرگتر مي دانند. 🌐 @Iran_Iran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#خطبه ۲۳۱ خطبه اي در ذوقار ويژگيهاي پيامبر (ص) پيامبر اسلام (ص) آنچه را كه به او فرموده شد آشكار كرد، و پيامهاي پروردگارش را رساند، او شكافهاي اجتماعي را به وحدت اصلاح، و فاصله ها را پيوستگي بخشيد، ميان خويشاوندان يگانگي برقرار كرد پس از آنكه آتش دشمني ها و كينه هاي برافروخته در دلها راه يافته بود.‌ 🌐 @Iran_Iran
#خطبه ۲۳۲ با عبدالله بن زمعه احتياط در بيت المال اين اموال كه مي بيني نه مال من و نه از آن توست، غنيمتي گردآمده از مسلمانان است كه با شمشيرهاي خود به دست آوردند، اگر تو در جهاد همراهشان بودي، سهمي چونان سهم آنان داشتي، وگرنه دسترنج آنان خوراك ديگران نخواهد بود. 🌐 @Iran_Iran
#خطبه ۲۳۳ در باب زيانهاي زبان فصاحت و بلاغت اهل بيت (ع) آگاه باشيد، همانا زبان پاره اي از وجود انسان است، اگر آمادگي نباشد سخن نمي گويد، و به هنگام آمادگي، گفتار او را مهلت نمي دهد، همانا ما اميران سخن مي باشيم، درخت سخن در ما ريشه دوانده، و شاخه هاي آن بر ما سايه افكنده است. علل سقوط جامعه انساني خدا شما را رحمت كند، بدانيد كه همانا شما در روزگاري هستيد كه گوينده حق اندك، و زبان از راستگويي عاجز، و حق طلبان بي ارزشند، مردم گرفتار گناه، و به سازشكاري هم داستانند، جوانشان بداخلاق، و پيرانشان گناهكار، و عالمشان دورو، و نزديكشان سودجويند، نه خردسالانشان بزرگان را حرمت مي نهند و نه توانگرانشان دست مستمندان را مي گيرند. 🌐 @Iran_Iran
#خطبه ۲۳۴ چرا مردم مختلفند؟ علل تفاوتها ميان انسانها علت تفاوتهاي ميان مردم، گوناگوني سرشت آنان است، زيرا آدميان در آغاز، تركيبي از خاك شور و شيرين، سخت و نرم، مي باشند، پس آنان به ميزان نزديك بودن خاكشان با هم نزديك، و به اندازه دوري آن از هم دور و متفاوتند يكي زيباروي و كم خرد، ديگري بلندقامت و كم همت، يكي زشتروي و نيكوكار، ديگري كوتاه قامت و خوش فكر، يكي پاك سرشت و بداخلاق، ديگري خوش قلب و آشفته عقل، و آن ديگر سخنوري دل آگاه است. 🌐 @Iran_Iran
#خطبه ۲۳۵ در سوگ پيامبر (ص) (به هنگام غسل دادن پيامبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم فرمود) پدر و مادرم فداي تو اي رسول خدا! با مرگ تو رشته اي بريد كه در مرگ ديگران نبريد، با مرگ تو رشته پيامبري، و فرود آمدن پيام و اخبار آسماني گسست، مصيبت تو، ديگر مصيبت ديدگان را به شكيبايي واداشت، و همه را در مصيبت تو يكسان عزادار كرد، اگر به شكيبايي امر نمي كردي، و از بي تابي نهي نمي فرمودي، آنقدر اشك مي ريختم تا اشكها تمام شود، و اين درد جانكاه هميشه در من مي ماند، و اندوهم جاودانه مي شد، كه همه اينها در مصيبت تو ناچيز است. چه بايد كرد كه زندگي را دوباره نمي توان باز گرداند، و مرگ را نمي شود مانع شد، پدر و مادرم فداي تو! ما را در پيشگاه پروردگارت ياد كن، و در خاطرات نگهدار. 🌐 @Iran_Iran
#خطبه ۲۳۶ در حوادث بعد از هجرت ياد مشكلات هجرت خود را در راهي قرار دادم كه پيامبر (ص) رفته بود، و همه جا از او پرسيدم تا به سرزمين (عرج) رسيدم. (اين جملات در يك سخن طولاني آمده است، جمله (فاطا ذكره) در همه جا از او مي پرسيدم. يكي از سخناني است كه در اوج فصاحت قرار دارد، يعني خبر حركت پيامبر (ص) از ابتداء حركت تا پايان به من مي رسيد، كه امام اين معنا را با كنايه آورده است) 🌐 @Iran_Iran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#خطبه ۲۳۷ در كار خير شتاب كنيد سفارش به نيكوكاري پس عمل نيكو انجام دهيد، حال كه زنده و برقراريد، پرونده ها گشوده، راه توبه آماده، و خدا گريزان را فرا مي خواند، و بدكاران اميد بازگشت دارند، عمل كنيد پيش از آنكه چراغ عمل خاموش، و فرصت پايان يافته، و اجل فرا رسيده، و در توبه بسته، و فرشتگان به آسمان پرواز كنند. پس هر كسي با تلاش خود براي خود، از روزگار زندگاني براي ايام پس از مرگ، از دنياي فناپذير براي جهان پايدار، و از گذرگاه دنيا براي زندگي جاودانه آخرت، توشه برگيرد، انسان بايد از خدا بترسد، زيرا تا لحظه مرگ فرصت داده شده، و مهلت عمل نيكو دارد، انسان بايد نفس را مهار زند، و آن را در اختيار گرفته از طغيان و گناهان باز دارد، و زمام آن را به سوي اطاعت پروردگار بكشاند. 🌐 @Iran_Iran
#خطبه ۲۳۸ درباره حكمين وصف شاميان شاميان درشت خوياني پست، بردگاني فرومايه اند كه از هر گوشه اي گرد آمده، و از گروههاي مختلفي تركيب يافته اند، مردمي كه سزاوار بودند احكام دين را بياموزند، و تربيت شوند، و دانش فرا گيرند، و كارآزموده شوند، و سرپرست داشته باشند، و دستشان گيرند، و آنها را به كار مفيد وادارند. آنان نه از مهاجرانند و نه از انصار، و نه آنان كه خانه و زندگي خود را براي مهاجران آماده كرده، و از جان و دل ايمان آوردند. نكوهش از انتخاب حكم آگاه باشيد كه شاميان در انتخاب حكم، نزديك ترين فردي را كه دوست داشتند برگزيدند، و شما فردي را كه از همه به ناخشنودي نزديك تر بود انتخاب كرديد، همانا سر و كار شما با عبدالله پسر قيس است كه مي گفت: (جنگ فتنه است بند كمانها را ببريد و شمشيرها را در نيام كشيد.) اگر راست مي گفت پس چرا بدون اجبار در جنگ شركت كرد؟ و اگر دروغ مي گفت پس متهم است. براي داوري، عبدالله ابن عباس را رو در روي عمروعاص قرار دهيد، و از فرصت مناسب استفاده كنيد، و مرزهاي دوردست كشور اسلامي را در دست خود نگهداريد، آيا نمي بينيد كه شهرهاي شما ميدان نبردشده؟ و خانه هاي شما هدف تيرهاي دشمنان قرار گرفته است؟ 🌐 @Iran_Iran
#خطبه ۲۳۹ در ذكر آل محمد فضائل اهل بيت پيامبر (ص) خاندان پيامبر (ص) مايه حيات و زنده بودن دانش، و نابودي جهل مي باشند، بردباريشان شما را از دانش آنها خبر مي دهد، و ظاهرشان از صفاي باطن، و سكوتشان از حكمتهاي گفتارشان باخبر مي سازد، هرگز با حق مخالفت نمي كنند، و در آن اختلاف ندارند. آنها ستونهاي استوار اسلام، و پناهگاه مردم مي باشند، حق به وسيله آنها به جايگاه خويش باز گرديد، و باطل از جاي خويش رانده و نابود، و زبان باطل از ريشه كنده شد، اهل بيت پيامبر (ص) دين را چنانكه سزاوار بود، دانستند و آموختند و بدان عمل كردند، نه تنها شنيدند و نقل نمودند، زيرا راويان دانش بسيار، اما حفظ كنندگان و عمل كنندگان به آن اندكند. 🌐 @Iran_Iran
#خطبه ۲۴۰ سخني با عبدالله بن عباس نكوهش از موضع گيري ها نارواي عثمان اي پسر عباس! عثمان جز اين نمي خواهد كه مرا سرگردان نگهدارد، گاهي بروم، و زماني برگردم، يك بار پيغام فرستاد از مدينه خارج شوم، دوباره خبر داد كه باز گردم، هم اكنون تو را فرستاده كه از شهر خارج شوم بخدا سوگند! آنقدر از او دفاع كردم كه ترسيدم گناهكار باشم. 🌐 @Iran_Iran
#خطبه ۲۴۰ سخني با عبدالله بن عباس نكوهش از موضع گيري ها نارواي عثمان اي پسر عباس! عثمان جز اين نمي خواهد كه مرا سرگردان نگهدارد، گاهي بروم، و زماني برگردم، يك بار پيغام فرستاد از مدينه خارج شوم، دوباره خبر داد كه باز گردم، هم اكنون تو را فرستاده كه از شهر خارج شوم بخدا سوگند! آنقدر از او دفاع كردم كه ترسيدم گناهكار باشم. 🌐 @Iran_Iran
#خطبه ۲۴۱ در ترغيب يارانش به جهاد تشويق براي جهاد خدا شكرگزاري را بر عهده شما نهاده، و امر حكومت را در دست شما گذارده. و فرصت مناسب در اختيارتان قرار داده است تا براي جايزه بهشت با هم ستيز كنيد، پس كمربندها را محكم ببنديد، و دامن همت بر كمر زنيد، كه به دست آوردن ارزشهاي والا با خوشگذراني ميسر نيست، چه بسا خوابهاي شب كه تصميم هاي روز را از بين برده، و تاريكيهاي فراموشي كه همتهاي بلند را نابود كرده است. 🌐 @Iran_Iran
#خطبه ۲۴۱ در ترغيب يارانش به جهاد تشويق براي جهاد خدا شكرگزاري را بر عهده شما نهاده، و امر حكومت را در دست شما گذارده. و فرصت مناسب در اختيارتان قرار داده است تا براي جايزه بهشت با هم ستيز كنيد، پس كمربندها را محكم ببنديد، و دامن همت بر كمر زنيد، كه به دست آوردن ارزشهاي والا با خوشگذراني ميسر نيست، چه بسا خوابهاي شب كه تصميم هاي روز را از بين برده، و تاريكيهاي فراموشي كه همتهاي بلند را نابود كرده است. 🌐 @Iran_Iran