بازیهای پاراآسیایی هانگژو؛
الهام صالحی به نشان طلا دست یافت
🔷️ #الهام_صالحی موفق به کسب مدال طلا در بازیهای پاراآسیایی هانگژو شد.
🔷️ در آغاز دومین روز از مسابقات پارادوومیدانی در چهارمین دوره بازیهای پاراآسیایی به میزبانی شهر هانگژو، الهام صالحی و #شهلا_حدیدی دو بانوی ملیپوش پرتاب دیسک ایران در کلاس F54 به میدان رفتند و موفق به کسب یک مدال طلا و یک مقام چهارمی شدند.
🔷️در این رقابت الهام صالحی در شش پرتابی که داشت، بهترین عملکردش را در پرتاب ششم و ثبت رکورد ۷.۳۶ متر انجام داد و با کسب عنوان قهرمانی، مدال طلا را به خود اختصاص داد.
🔷️ همچنین شهلا حدیدی با رکورد ۶.۲۵ متر در رده چهارم ایستاد و از دستیابی به مدال بازماند.
#بازیهای_پاراآسیایی_هانگژو
#ایمان_ایران_افتخار
#فرزندان_ایران
@iran_npc
کمیته ملی پارالمپیک
🏆روایت تصویری ازتمرینات و حضور #الهام_صالحی در بازی های پارالمپیک #پاریس۲۰۲۴ دارنده مدال برنز در رشته #پارادو_و_میدانی ماده پرتاب نیزه کلاس F54
🔹️روی تخت بیمارستان دراز کشیده بود، حالتی بین خواب و بیداری.
پدر صدایش کرد، درست مثل همان وقتها که با هم سرِ زمین می رفتند شروع به دویدن کرد. هیچ چیز نمی توانست دنیای شاد و آزاد و رهای دخترک ته تغاری خانواده را از او بگیرد.
🔹️پایش به چیزی گیر کرد و افتاد؛ رویا تمام شده بود، می دانست که پدر سالهاست که نیست. دستی به پاهایش کشید و بار دیگر آوار حقیقت بر سرش خراب شد.
🔹️بیست و یک سالگی، همان سنی که برای هر دختر جوانی اوج آرزوها و خواستن هاست، برای الهام تبدیل شد به سنی که فهمید دیگر هرگز نخواهد توانست روی پاهایش بایستد. یک تومور کوچک که روی نخاع جاخوش کرده بود، رویای دویدن را برای همیشه از او گرفت.
🔹️یازده سال طول کشید تا دخترک توانست پس از مشکلاتی که بعد از زندگی جدیدش آرام آرام بر آنها فائق آمده بود، وارد دنیای جدیدی شود.
🔹️دنیای جدید برای الهام، دنیای ورزش بود. همان یک جلسه تمرین که به توصیه ی دوستی انجام شد کافی بود تا رویای قهرمانی را برایش پررنگ کند و حالا انگیزه و آرزویی جز قهرمانی در سر نداشت.
🔹️در مسیر ورزش روزهای تلخ و شیرینی پشت سر گذاشته بود، روزهایی که اگر حمایت خانواده به خصوص مادر نبود، به راحتی از پس از آنها برنمی آمد.
🔹️حالا ویترین افتخارات الهام همه جور مدالی دارد جز مدال پارالمپیک. سالها از رفتن مادر گذشته اما برادر و همسر برادرش مثل کوه پشتش ایستاده اند تا دخترک قصه به آرزوی سالهای دورش برسد.
🔹️اسمش را صدا می کنند، روی سکوی سوم می ایستد. مدال را که بر گردنش می آویزند، بوی گندم زار در مشامش می پیچد، کمی دورتر لابه لای شاخه های ترد گندم پدر و مادر با لبخند نگاهش می کنند.
@iran_npc