#حضرت_عباس_علیه_السلام
🔰 در «أعلَیٰ عِلِّیِّینَ» چگونه و با چه حالی از ابالفضل العباس علیهالسلام یاد میشود؟!
📖 در زیارتنامه حضرت عباس علیهالسلام میخوانیم: «رَفَعَ ذِکرَکَ فی عِلِّیِّینَ»
🔎 برای اینکه گوشهای از شرح این عبارت و مقام والای حضرت قمر بنیهاشم علیهالسلام روشن شود، تدبّر در چند نکته لازم است:
🏷 اولاً: «عِلِّیِّینَ» کجاست و چه مقامی است؟! طبق آیه شریفه قرآن کریم که فرموده: «وَ مَآ أَدرَىٰكَ مَا عِلِّيُّونَ»(مطففین،۱۹)، اساساً ما هیچ و هیچ درکی از مقام «عِلِّیِّینَ» نداریم!!
🏷 ثانیاً: مستفاد از روایات این است که «أعلَیٰ عِلِّیِّینَ»، مقام و جایگاه حضرات چهارده معصوم علیهمالسلام بوده و برخی از ملائکه مقرّب خدا، بعضاً مشاهداتی از «عِلِّیِّینَ» دارند!
📈 حال طبق این فراز زیارت حضرت ابالفضل العباس علیهالسلام که خطاب به آن حضرت عرضه میداریم: «رَفَعَ ذِکرَکَ فی عِلِّیِّینَ» {خدا ذکر تو را در «عِلِّیِّینَ» با عظمت بالا برده است} ،
👈 یعنی هرگاه که انوار مقدس اهلبیت علیهمالسلام در «أعلَیٰ عِلِّیِّینَ» _ که اَحدی را به غیر از ایشان، درکی از آن جایگاه و مقام نیست _ میخواهند از وجود مبارک ابالفضل العباس علیهالسلام یاد کنند، با عظمت و با شکوه خاصی از قمر منیر بنیهاشم علیهالسلام یاد نموده و ذکر ابالفضل علیهالسلام را در «أعلَیٰ عِلِّیِّینَ»، بالا میبرند!
✍ نه در توصیف شاعرها، نه در آواز عشاقی
تو افزونتر از اندیشه، فراوانتر از اِغراقی
وفاداری و شیدایی، علمداری و سقایی
ندارند این صفتها جز تو دیگر هیچ مصداقی
تمام کودکان معراج را توصیف میکردند
مگر پیداست از بالای دوش تو چه آفاقی؟
چنان رفتی که حتی سایهات از رفتنت جا ماند
رکاب از هم گسست از بس برای مرگ مشتاقی
فرار از تو فراری میشود در عرصۀ میدان
چنان رفتی که بعد از آن بخوانندت هوالباقی
بدون دست میآیی و از دستت گریزانند
پر از زخمی هنوز اما برای جنگ قبراقی
به سوی خیمهها یا «عُدّتی فی شِدّتی» برگرد
که تو بیمشک سقّایی، که تو بیدست رزّاقی
شنیدم بغض بیگریه به آتش میکشد جان را
بماند باقی روضه درون سینهام باقی
گر ترک بردارد امشب کعبه جا دارد، بلی
باز حیدر آمده، این بار بر امالبنین...
آسمان جلوه ای اگر دارد
از نماز شب قمر دارد
شب ميلاد تو همه ديدند
نخل ام البنين ثمر دارد
آمدی و حسين قادر نيست
از نگاه تو چشم بر دارد
كوری چشم ابتران حسود
چقدر فاطمه پسر دارد
ای رشيد #علی نظر نخوری
شهر چشمان خيره سر دارد
باب حاجات ، كعبه ی خيرات
بر تو و قدو قامتت صلوات
ای نسيم پر از بهار #علی
ماه در گردش مدار #علی
چقدر مشكل است تشخيصت
تا كه تو می رسی كنار #علی
با تو يک رنگ ديگری دارد
شجره نامه ی تبار #علی
دومين #حيدر ابوطالب
صاحب غيرت و وقار #علی
به شما ميرسد ذخيره ی طف
همه ی ارث ذوالفقار #علی
ای علمدار و سر پناه حسين
حضرت حمزه ی سپاه حسين
كاشف الكربی و تمنا من
دستهای هميشه بالا من
تو بر اين خاكها بكش دستی
اگر اين خاک زر نشد با من
سر سال است مرد مسكينم
مكش از دست خاليم دامن
چقدر فاصله است ای دريا
از مقام ظهور تو تا من
تو بزرگ قبيله ی آبی
تو غديری ، فراتی اما من
خشكسالم ، كوير بی آبم
روزگاری است تشنه ميخوابم
كمرت جايگاه شمشير است
لب تو جايگاه تكبير است
سر ما را بزن همين امروز
صبح فردا برای ما دير است
هيچ كس روبه روت نيست مگر
آن كسی كه ز جان خود سير است
سيزده ساله #حيدری كردی
پسر شير بيشه هم شير است
گيرم افتاده است روی زمين
دست تو باز هم علمگير است
پسر شاه لافتی عباس
ای جوانی #مرتضی عباس
از نگاه كبوتری وارم
به مقام تو غبطه ميبارم
سر من را اگر بگيری باز
به دو ابروی تو بدهكارم
ارمنی هم اگر حساب كنی
دست از تو بر نميدارم
بده آن مشک پاره ی خود را
تا برای خودم نگهدارم
بی سبب نيست گريه ی چشمم
حسرت صبح علقمه دارم
با تمامی شور و احساسم
آرزومند كف العباسم
زلف ما را ز مشک وا نكيند
لب ما را از آن جدا نكنيد
پای ما را به جان خالی مشک
در حريم فرات وا نكنيد
دست بر زيرتان نمی آرد
آبها اينقدر دعا نكنيد
تيرها روی اين تن زخمی
خودتان را به زور جا نكنيد
تازه طفل رباب خوابيده
جان آقا سر و صدا نكنيد
تا كه از مشک پاره آب چكيد
رنگ از چهره ی رباب پريد
#علی_اکبر_لطیفیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صدوده باربگفتم الهی به علی؛
پاسخ آمد که فقط
یک علی اش کافی بود
اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَج ✨
#امام_علی