💢فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و موج دوم اسلامهراسی در جهان
🔻بازخوانی پیشینه اسلامستیزی؛ به مناسب هتک حرمت قرآن کریم در سوئد
🔹ده سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز موج اول اسلامهراسی یعنی در سال 1989، #اتحاد_جماهیر_شوروی از هم فروپاشید. فروپاشی شوروی به منزله فروپاشی یکی از دو بلوک جهانی بود و حالا دیگر بلوک غرب بود که میدان سیاست جهانی را بر عهده داشت. بهطور کلی بعد از فروپاشی شوروی، سه دسته نظریه در عرصه روابط بینالملل به سرعت فراگیر شد:
🔸نظریه « #دهکده_جهانی » #مک_لوهان که معتقد بود گسترش رسانههای جمعی باعث نزدیکی هر چه بیشتر اقوام، ملل و فرهنگها به هم شده است و بنابراین از این پس جهان باید به سمت «یکسانسازی» در فرهنگ و سیاست حرکت کند. نتیجه منطقی که در پس این نظریه خوابیده بود این است که این جهان جدید برای مدیریت خود نیازمند کدخدایی است و آن هم کسی نیست جز ایالات متحده و نرمفزاری هم که باید برای آن در نظر گرفت چیزی نیست جز «الگوی زندگی امریکایی». (American Life Style)
🔹نظریه دوم نظریه « #پایان_تاریخ » #فرانسیس_فوکویاما، استراتژیست برتر بنگاه رند، وابسته به نیروی دریایی ایالات متحده بود. فوکویاما معتقد بود بعد از فروپاشی شوروی، جهان چارهای ندارد جز آنکه به دامان نظام لیبرالسرمایهداری پناه برده و عملاً تنها نسخهای که برای کشورها تجویز میشود چیزی نیست جز «نظام سرمایهداری».
🔸اما نظریه سوم که از استقبال بیشتری در بین سیاستمداران و دولتمردان امریکایی برخوردار شد نظریه معروف « #برخورد_تمدنها »ی #ساموئل_هانتینگتون بود. هانتینگتون برخلاف دو نظریه قبل، جهان مابعد کمونیسم را جهانی مملو از منازعات و تنشهای جدید بینتمدنی قلمداد کرد. او در نظریه خود که به جهان پس از فروپاشی بلوک شرق نظر داشت، به جای تأکید بر نقش «قطب» در روابط بینالملل، بر «تمدن»ها تأکید میکند. وی در نبود ایدئولوژی کمونیسم، سخن از شکلگیری چندین تمدن جدید کرد و از آن پس روابط و منازعات بینالملل را در عرصه فرهنگی و تمدنی میداند. هانتینگتون از میان همه تمدنهایی که نام برد بیش از همه به « #تمدن_اسلامی » تأکید میورزد و معتقد است رویارویی اصلی غرب در جهان پس از این، با تمدن اسلامی است؛ چراکه تنها این تمدن است که در شرایط موجود توانایی بازتولید فرهنگی را دارد. بنابراین جهان غرب به هر شکل ممکن که شده، باید این تمدن را مهار کند. او حتی در آثار بعدی خود از جمله «موج سوم دموکراسی»، راهکارهای عملیاتی برای انجام چنین پروژهای را نیز ذکر کرد.
🔹از همینجا بود که موج دوم اسلامهراسی نیز شروع شد. جهان غرب که تصور میکرد با فروپاشی کمونیسم و اتحاد جماهیر شوروی به رؤیای همیشگی خود یعنی دستیابی به قدرت هژمونیک جهان دست مییابد حال، با مشکل جدیدی به نام «تمدن اسلامی» مواجه شده که به مراتب سختتر از جهان شرق است. پس القای این مفاهیم که قوانین اسلامی ناقض حقوق بشر است، اسلام دینی خشونتطلب و مروج عصبیت است، دین اسلام بنیادگرا و مخالف علم و پیشرفت است، اسلام مولد اندیشه تروریسم است و... در دستور کار سیاسیون و رسانههای غربی قرار گرفت. (گزیدهای از مقاله درآمدی بر مديريت استراتژيک امام خمينی و امام خامنهای در گسترش موج اسلامخواهی در جهان، فصلنامه تخصصی پانزده خرداد، شماره 30، صص89-87)
🇮🇷 @IRANeMOASER