eitaa logo
بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی
424 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
637 ویدیو
686 فایل
تاریخ معاصر ایران و دانشنامه انقلاب اسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
لشکر گارد شاهی در قم 🔴فروردین خونین/3 🔹به دنبال آمدن ماشين‏‌هاى شركت واحد، ناگهان ده‏‌ها كاميون نظامى كه مجهز به پايه‌‏هاى مسلسل سنگين بود، مملو از سربازان زره‌‏پوش و مسلح وارد قم شد و پس از مانور كوتاهى در شهر، به بيرون دروازه بازگشت و در آنجا متوقف شد. 🔸هنوز چيزى از روز نگذشته بود كه خانه امام خمينى (كه مراسم عزا برپا بود) از جمعيت انباشته شد، به طورى كه ديگر جايى براى نشستن يا سرِپا ايستادن نبود. توده مردم كه از دوردست‏‌ترين نقاط كشور، از شهر و روستا، راهى قم شده بودند به منزل امام رو آورده، در انتظار ديدار او ـ‏‏كه هنوز از اندرون بيرون نيامده‏ بود‏‏ دقيقه‌‏شمارى مى‏‌كردند. سخنگويى روحانى بالاى منبر رفت و ضمن يادكردن از برنامه روشنگرانه حضرت امام صادق(ع) و مبارزات اساسى آن حضرت با دستگاه اموى و عباسى، به مسائل روز و اوضاع آشفته ايران و خيانت‏‌هاى هيأت حاكمه به اسلام اشاره كرد كه ناگهان صداى صلوات نابجا و پى ‏در پى، سخنان او را قطع كرد و موجب ناآرامى‌‏هايى در مجلس شد. 🔹به دنبال آمدن ماشين‌‏هاى شركت واحد، ناگهان ده‌‏ها كاميون نظامى كه مجهز به پايه‌‏هاى مسلسل سنگين بود، مملو از سربازان زره‌‏پوش و مسلح وارد قم شد و پس از مانور كوتاهى در شهر، به بيرون دروازه بازگشت و در آنجا متوقف شد. 🔸هنوز چيزى از روز نگذشته بود كه خانه امام خمينى (كه مراسم عزا برپا بود) از جمعيت انباشته شد، به‌طورى كه ديگر جايى براى نشستن يا سرِپا ايستادن نبود. توده مردم كه از دوردست‏‌ترين نقاط كشور، از شهر و روستا، راهى قم شده بودند به منزل امام رو آورده، در انتظار ديدار او ـ‏‏كه هنوز از اندرون بيرون نيامده‏ بود‏‏ دقيقه‏‌شمارى مى‏‌كردند. سخنگويى روحانى بالاى منبر رفت و ضمن يادكردن از برنامه روشنگرانه حضرت امام صادق(ع) و مبارزات اساسى آن حضرت با دستگاه اموى و عباسى، به مسائل روز و اوضاع آشفته ايران و خيانت‏‌هاى هيأت حاكمه به اسلام اشاره كرد كه ناگهان صداى صلوات نابجا و پى ‏در پى، سخنان او را قطع كرد و موجب ناآرامى‌‏هايى در مجلس شد. 🔹مسئول امور بيرونى، فوراً به حضور امام خمينى شتافت و تشنج، ناآرامى و حركت‌‏هاى مرموزانه در مجلس را به آگاهى ايشان رسانيد. امام بى‏‌درنگ به بيرونى آمد و با استقبال گرم و پرشور مردمى كه در آنجا ازدحام كرده بودند روبه‌‏رو شد و در كنار منبر ـ‏‏در جايى كه تقريباً همه شركت‏‌كنندگان در آن مجلس بتوانند ايشان را ببينند‏‏ نشست. سخنگوى روحانى كه در بالاى منبر بود، سخنان خود را دنبال كرد و به بازگو كردن توطئه‌‏ها و نقشه‏‌هاى ضداسلامى و غيرملى دولت ايران پرداخت، ليكن بار ديگر صداى صلوات نابجا و مرموزانه، سخنان او را قطع كرد! امام، آقاى شيخ صادق خلخالى را كه در آنجا بود، به حضور طلبيد و به او به طور سرگوشى سخن‏‌هايى گفت. نامبرده فوراً پشت ميكروفن قرار گرفت و اعلام داشت: «توجه بفرماييد. حضرت آيت‌‏اللّه‏ مى‌‏فرمايند: به افرادى كه مأموريت اخلالگرى و ايجاد هرج و مرج در اين مجلس را دارند، اتمام حجت مى‌‏كنم كه اگر يک‌‏بار ديگر، حركت سوء و ناشايسته‌‏اى كه موجب اخلال در نظم و آرامش مجلس باشد، از خود نشان دهند و خواسته باشند از رسيدن سخنان آقايان خطبا به گوش مردم جلوگيرى كنند، فوراً به طرف صحن مطهر حركت مى‏‌كنم و در كنار مرقد مطهر حضرت فاطمۀ معصومه(ع) سخنانى را كه لازم است به گوش مردم برسد، شخصاً ايراد خواهم كرد.»... 🔸به دنبال اين برخورد قاطع، ديگر صدايى برنخاست، اخلالى روى نداد، نَفَس‌‏ها بريد! و سكون و آرامش، مجلس را فراگرفت و توطئه‌‏اى كه از طرف «ساواک» براى برهم زدن مجلس ترتيب داده شده بود، بدين‏گونه خنثى شد. گويندگان روحانى يكى پس از ديگرى منبر رفتند تا آنچه را كه لازم بود به گوش مردم برسانند و به بهترين نحو سخن گفتند و از روى جنايت‏‌ها و خيانت‌‏هايى كه رژيم شاه به اسلام و ايران كرده و مى‌‏خواهد بكند پرده برداشتند.(نهضت امام خمینی ج1 ص367-364) ◀️ادامه دارد.... 🇮🇷 @IRANeMOASER
🔻جريان مدرسه فيضيه 🔴فروردین خونین/4 🔹بعدازظهر آن روز (دوم فروردين 1342 ـ 25 شوال 1382) مجلس سوگوارى در مدرسه فيضيه برقرار بود و از آنجا كه مدرسه مزبور، در كنار صحن مطهر و در ميدان آستانه قرار دارد ـ كه قهراً محل گذر و رفت و آمد زوار و مسافران مى‌‏باشد‏‏ مجلس مزبور با ازدحام كم‏‌نظيرى تشكيل شده بود. تمام صحن حياط، بالكن‏‌هاى طبقه دوم و شبستان‌‏هاى مدرسه از جمعيت انباشته بود. 🔸در ميان شركت‏‌كنندگان همه‌‏گونه افراد: پير، جوان، شهرى، روستايى، روحانى، فرهنگى، دانشگاهى، نظامى، بازارى، كارگر، پيشه‌‏ور، كشاورز و ... به چشم مى‏‌خورد؛ ليكن اكثريت شركت‌‏كنندگان را دهاتى‌‏ها و روستانشينانى تشكيل مى‌‏دادند كه از امور سياسى و جريانات روز يا به‌كلى بى‌‏اطلاع بودند و يا آن‌كه خيلى سردر نمى‏‌آوردند. 🔹قيافه‌‏هاى مرموز، غيرعادى، اهريمنى كه از آن‌ها شرارت و هرزگى مى‌‏باريد نيز در ميان انبوه جمعيت، جلب‌‏نظر مى‌‏كرد و بنا به گفته يك زائر، بوى زننده الكل كه در فضاى مدرسه پيچيده بود، شامه‌‏ها را مى‌‏آزرد و انسان را به ياد میكده‏‌هاى قديم تهران مى‌‏انداخت! 🔸كاميون‏‌هاى نظامى مملو از سربازان مسلح كه از روز پيش به قم آورده شده بود، با بوق‏‌زدن‌‏ها و گازدادن‌‏هاى ممتد و پياپى و ايجاد صداهايى گوش‌خراش و سرسام‌‏آور وارد شهر شد و در ميدان آستانه، مقابل مدرسه فيضيه ايستاد. عنوان «لشكر گارد ـ گردان مخابرات» كه روى كاميون‌‏ها نوشته شده بود، جلب‌‏نظر مى‏‌كرد. اطراف مدرسه و ميدان آستانه از مأموران انتظامى و به اصطلاح امنيتى موج مى‌‏زد و مدرسه كاملاً در محاصره قرار داشت. حركت‏‌هاى مرموزانه كه در داخل مجلس صورت مى‏‌پذيرفت، وجود افرادى با چهره‏‌هاى ناآشنا، خشونت‏‌بار، رعب‏‌انگيز كه بوى شراب از دهان‌شان بيرون مى‌‏زد، رفت ‏و آمدهاى غيرعادى، نقل و انتقالات نظامى در بيرون مدرسه، آمادگى مأموران انتظامى و ... همه حكايت از يک نوع توطئه خطرناكى مى‌‏كرد كه در شرف وقوع بود. 🔹در اين هنگام آقاى انصارى ـ‏‏گوينده معروف قم‏‏ بر عرصه منبر قرار گرفت و راجع‏ به زندگى حضرت امام صادق(ع) و كوشش‌‏هاى دائم و دامنه‌‏دار آن حضرت در آگاه‏ ساختن مردم به حقايق قرآن و مكتب تشيع و كارشكنى‌‏هاى شديد مخالفان و معاندان در مقابل آن حضرت داد سخن داد، آن گاه از حوزه علميه قم به عنوان «دانشگاه امام صادق» و «سربازخانه امام زمان» سخن به ميان آورد و رشته سخن را به نقش حوزه‌‏ها در حفظ و حراست احكام اسلام و استقلال ايران كشانيد كه يک‌باره صداى پرمهيب صلوات در فضاى مدرسه پيچيد و سخن او را قطع كرد! او بى‏‌اعتنا به اين صلوات بى‏‌مورد، خواست به سخنان خود ادامه دهد كه بار ديگر صداى رعدآساى صلوات او را از سخن گفتن بازداشت! او گويا متوجه نقشه‏‌اى كه در كار بود نشده بود و به گمان اين‌كه مردم روى عدم تشخيص و توجه و به‌‏طور اتفاقى صدا به صلوات بلند كرده‌‏اند! از شنوندگان درخواست كرد كه بي‌جا صلوات نفرستند، هرگاه صلوات فرستادن لازم باشد، خود او دستور خواهد داد و ... به محض آن‌كه لب به سخن گشود، بار ديگر صداى صلوات طنين افكند! 🔸يک جوان پرشور روحانى به اسم «سيدرضا موسوى اردستانى» كه نزديک منبر نشسته بود، مردى را ديد كه در كنارش نشسته، مرتب صدا به صلوات بلند مى‌‏كند، به گمان آن‌كه تمام اين بساط زير سر همين يک نفر است به او حمله كرد و مشت محكمى به دهان او كوبيد كه يک‌باره صدها مشت از چپ و راست بر سر و صورت آن سيد روحانى فرود آمد كه به‌كلى او را گيج و از خود بی‌خود ساخت! عمامه از سرش افتاد و همانند توپ با مشت‏‌هاى سنگين نابكارانى كه اطراف منبر را تا شعاع وسيعى اشغال كرده بودند به هر سو پرت شد و با زحمت، خود را از آن صحنه بيرون كشيد!(نهضت امام خمینی ج1 ص368-367) ◀️ادامه دارد.... 🇮🇷 @IRANeMOASER
🔻فاجعه فیضیه 🔴فروردین خونین/5 🔹مردم كه متوجه روی دادن حادثه‏‌اى در پاى منبر شده بودند، از هر طرف سر می‌كشيدند تا ببينند چه جريانى روى داده است و بعضى از جاى خود برمی‌خاستند و می‌كوشيدند خود را به محل حادثه نزديک كنند، ليكن آقاى انصارى كه سخت كوشش داشت آرامش مجلس به هم نخورد، كوشيد كه با شوخى و بذله‏‌گويى جريان را به اصطلاح «ماست مالى كند»! از اين رو مردم را دعوت به آرامش و سكوت كرد و اظهار داشت: «بنشينيد! چيزى نيست، چند نفر پاى منبر ما، سر يک دانه سيگار كشمكش داشتند! تمام شد»! و از آنجا كه دريافت تمام افرادى كه دور منبرش چمپاتمه زده با چشمان شرارت‏‌بار به او خيره شده‏‌اند، به گفته خودش «عوضى»! هستند كه براى برهم ‌زدن مجلس و آشوبگرى به آن‌جا آمده‏‌اند، كمى وحشت كرد و لحن سخن را عوض كرد و با زبان نرم خواست آن دژخيمان وحشى را رام و آرام ساخته، از شرارت و آشوب‌گرى بازدارد! از اين رو با لحنى ملايم اظهار كرد: «ما كه با كسى سر جنگ نداريم، ما در اينجا جمع شده‏‌ايم تا براى ششمين پيشواى شيعيان، ذكر مصيبتى بكنيم و اگر حرفى می‌زنيم، سخنى می‌گوييم، جز نصيحت مشفقانه منظورى نداريم، ما وظيفه داريم خير و صلاح ملک و ملت را ...» صداى صلوات بار ديگر طنين افكند! او كه از اين صلوات فرستادن‏‌ها و در حقيقت «پارازيت» دژخيمان شاه به ستوه آمده بود، يک‌باره فرياد كشيد: «آى مردم! آى مسلمان‏‌هايى كه از صدها فرسنگ راه به اين شهر مقدس آمده‏‌ايد، به شهر و ديار خود كه بازگشتيد به همه برسانيد كه ديگر به روحانيت، اجازه ذكر مصيبت براى رئيس مذهب جعفرى هم نمی‌دهند...» كه بار ديگر صداى صلوات، رشته سخن را از كفَش ربود! او كه می‌ديد به هيچ‏‌وجه نمی‌تواند سخن بگويد و اوضاع وخيم‌تر از آن است كه فكر می‌كرده است، فوراً سر و ته مطلب را جمع كرد و از منبر پايين آمد. 🔸به محض آن‌كه آقاى انصارى قدم از منبر پايين گذاشت، يكى از دژخيمان شاه از جا پريد و ميكروفن را گرفت و عربده سرداد: «به روح پرفتوح اعليحضرت فقيد رضاشاه كبير»! بلندگو قطع شد و صدايى از ميان جمعيت برخاست كه: خفه‏‌شو! 🔹مجلس بر هم ريخت، داد و فرياد، حمله و فرار، حركات ديوانه‏‌وار و وحشت‏‌انگيز، عربده مستانه، صداى دلخراش بگير، بگير، بزن، بزن! و ... مردم را به‌كلى كلافه و حيرت‌زده كرده بود! كسى نمی‌دانست چه خبر است؟ حمله و گريز براى چيست؟ و حمله از طرف كيست؟ وحشت و دلهره همه را گرفته بود و از آنجا كه بيشتر شركت‏‌كنندگان در مجلس، اهل دهات و روستاها بودند و از اينگونه مناظر غيرعادى و مرموزانه كمتر ديده و شايد هرگز نديده بودند، سخت وحشت كرده، پا به فرار گذاشتند! هجوم مردم به سوى درب خروجى مدرسه به اندازه‏‌اى شديد بود كه حركت به كندى و زحمت صورت می‌گرفت و خارج شدن را دشوار می‌كرد. هركس می‌كوشيد به هر صورتى كه هست پاى خود را از مهلكه و معركه بيرون بكشد! و جان خود را نجات دهد! 🔸ديرى نپاييد كه مدرسه از جمعيت خالى شد! فقط روحانيان و عده‏‌اى از مردم باقى ماندند با مشتى دژخيمان خون‏‌آشام شاه كه همانند درندگان جنگل، مرتب نعره می‌زدند و حمله می‌‌كردند. 🔹دژخيمان شاه كه تعداد آنان از هزار نفر تجاوز می‌كرد، يک شكل و يك قيافه: سرها را به فرم آلمانى زده، لباس‌‏هاى دهاتى شكل، هيكل‏‌هاى وحشت‏‌انگيز و زمخت همانند خوک پروارى، با چشمانى شرارت‏‌بار و خون‏‌گرفته، مست و مخمور، مشت‏‌ها را گره كرده، ميان صحن مدرسه به هر سو می‌دويدند و عربده «جاويد شاه»! می‌كشيدند! 🔸اين «گروه بی‌پدران» بنابر اظهار افراد وارد، غالباً زاييده آميزش نامشروع مردها و زن‏‌هاى فريب‏‌خورده، هوسران و آلوده هستند كه پس از رها شدن در كنار كوچه و درب مسجد به شيرخوارگاه‏‌هاى شهردارى برده می‌شوند و در آنجا پرورش يافته، در دامان مزدوران بيگانه، درس شه‏‌پرستى می‌گيرند و آنگاه وارد ارتش شده، در گارد شاهنشاهى گمارده می‌شوند؛ و از آنجا كه از خدا، مذهب و اصالت و نجابت انسانى و خانوادگى خبرى ندارند و بی‌پدر و مادر واقعى می‌باشند، تنها گروهى هستند كه در ارتش به شاه وفادارند و تا سرحد پرستش نسبت به او عشق می‌ورزند. 🔹این گروه تحت تربيت جاسوس‏‌هاى امريكايى و اسرائيلى درس شه‏‌پرستى آموخته، از خداپرستى، وطن‌خواهى و غيرت و انسانيت چيزى نمی‌دانستند، به اصطلاح افسران و درجه‏‌دارانى بودند كه عمرى از دسترنج توده‏‌هاى محروم و زحمتكش خورده و خوابيده بودند و به اسم «دفاع از آب و خاک وطن»! به عياشى و هوسرانى پرداخته، در آن روز براى درهم كوبيدن سنگر استقلال ايران و پاسداران راستين حقوق انسان‏‌ها، به قم آمده بودند و به آن وحشی‌گری‌ها و درندگی‌هاى غيرانسانى دست می‌زدند.(نهضت امام خمینی ج1 ص370-368) ◀️ادامه دارد.... 🇮🇷 @IRANeMOASER
🔻حماسه فیضیه 🔴فروردین خونین/6 🔸رياست آن «گروه بی‌پدران» برعهده جلاد (معاون ساواک تهران) بود كه متأسفانه در يک سانحه هوايى معدوم شد و اجل نگذاشت كه بماند تا در دادگاه اسلامى به جرم خيانت به اسلام و ايران و ارتكاب فاجعه خونين فيضيه، محاكمه و مجازات شود. هرچند كيفرى كه از جانب منتقم قهار می‌بيند، شديدترين كيفرها و بهترين مجازات می‌باشد. 🔹سرهنگ مولوى كه خود نيز با لباس مبدل، به مدرسه فيضيه آمده بود، با يک جفت دستكش سفيد به عنوان علامت‏‏ در زاويه ايوان يكى از حجره‏‌ها ايستاده بود و عمليات را فرماندهى می‌كرد. او با كشيدن سوتى دژخيمان را گردآورد و فرمان حمله داد. 🔸شه‏‌پرستان خون‏‌آشام كه همگى مست بودند، همانند درندگان گرسنه‌‏اى كه از جنگل بيرون آمده باشند، به هرطرف حمله‏‌ور شدند و با چوب‏‌هاى مخصوصى كه در زير لباس خود پنهان كرده بودند، به جان روحانيان و طلاب بى‌‏دفاع افتادند! 🔹روحانيان و محصلين مدرسه فيضيه كه تا آن لحظه بدون هيچ‌‏گونه واكنشى، تماشاگر صحنه بودند و نمى‌‏دانستند كه غرض و انگيزه آن وحشی‌هاى جنگل شاهنشاهى، از آن جست و خيزها و عربده كشيدن‏‌ها چه می‌باشد، با يورش دژخيمانه آنان، در مقام دفاع برآمده، نرده طبقه دوم مدرسه را كه با آجر ساخته شده بود خراب كردند و با سنگ و آجر به آنان حمله‏‌ور شدند. 🔸بارانى از سنگ و پاره‏‌آجر از طبقه دوم و پشت‏‌بام مدرسه به سوى شه‏‌پرستان باريدن گرفت، خون از سرهاى بسيارى از آنان فوران كرد، هيكل‌‏هاى زمخت و اهريمنى بعضى از آنان همانند لاشه خوک به زمين افتاد. آنان با آن‌كه همگى به «كلت» و «پارابلوم» مسلح بودند، از آنجا كه توطئه ملوكانه بر آن تعلق گرفته بود كه آنان را «دهقان»! و «كشاورز»! جا بزند، از به‏‌كار بردن آن خوددارى مى‏‌ورزيدند و فقط از چوب‏‌ها و دشنه‏‌هايى كه همراه داشتند، مجاز بودند استفاده كنند و نظر به آن‌كه روحانيان از طبقه دوم و پشت‌‏بام، آنان را با سنگ و آجر مورد هدف قرار می‌دادند، استفاده از آن دو اسلحه گرم ممكن نبود. 🔹«گروه بی‌پدران» از هر سو راه گريز در پيش گرفتند! عربده‏‌هاى مستانه به‏‌ آه و آخ و ناله تبديل شد! فرياد «تسليم، تسليم»، جاى «جاويد شاه» را گرفت. جالب قيافه سرهنگ بديعى (رئيس ساواک قم) بود كه دست‏‌ها را بالاى سرش گرفته بود و مرتب داد می‌زد: تسليم، تسليم! 🔸قهرمانان روحانى، بی‌اعتنا به اين «زوزه‏‌هاى عاجزانه» به حمله‏‌هاى دليرانه خود ادامه دادند و بارانى از سنگ و آجر براى لحظه‏‌اى قطع نمی‌شد، تا آنجا كه دژخيمان شاه، مجبور به عقب‏‌نشينى شدند و به شبستان شرقى مدرسه كه بين دو راهرو و درب خروجى قرار دارد پناه بردند؛ ليكن در آنجا نيز با سنگ‌باران جوانان دانش‏‌آموز دبيرستان دين و دانش قم (كه در اتاقى كه به شبستان مزبور اشراف داشت سنگر گرفته بودند) مواجه شدند و به ناچار به راهروى خروجى كه سرپوشيده و محفوظ بود، پناه بردند و پس از لحظه‏‌اى با تنظيم و تشكل خاصى در حالى كه به شيوه ويژه خود، غريو مى‏‌كشيدند و صدا را از ته حلق بيرون می‌دادند با يورشى برق‏‌آسا به وسط صحن مدرسه ريختند و كوشيدند به هر طورى كه شده خود را به طبقه دوم برسانند و روحانيانى را كه آنجا سنگر گرفته بودند، از پاى درآورند؛ ليكن بارانى از سنگ و آجر آنان را به عقب‏‌نشينى مجبور كرد و عده‏‌اى از قهرمانان روحانى از طبقه دوم پايين آمده، با سنگ و چوب، شه‏‌پرستان زبون را تعقيب كردند و چيزى نمانده بود كه آنان را از مدرسه بيرون برانند و درب را ببندند كه غريو گلوله‏‌هاى مأموران انتظامى صحنه را عوض كرد! (نهضت امام خمینی ج1 ص372-371) ◀️ادامه دارد.... 🇮🇷 @IRANeMOASER
جنایت علیه طلبه نابینا 🔴فروردین خونین/7 🔹شه‏‌پرستان خون‌‏آشام كه در برابر حملات كوبنده روحانيان پا به فرار گذاشته بودند، در حمايت نيروى امدادى كه روى پشت‌‏بام مدرسه سنگر گرفته بود و مرتب تيراندازى مى‌‏كرد به مدرسه بازگشتند و به اكيپ‌‏هاى پنج و ده نفره آرايش يافته، با عربده‏‌هاى: «جاويد شاه‏‏ مرگ بر اسلام‏‏ مرگ بر روحانيت»! به حجره‌‏ها حمله‌‏ور شدند، درها، پنجره‌‏ها و شيشه‌‏هاى اتاق‌‏ها را شكستند و با كارد، چاقو، دشنه، پنجه‏‌بكس و چوب، همانند گرگ‌‏هاى گرسنه به جان روحانيان بى‏‌دفاع افتادند! سينه‌‏ها شكافتند، دست‏‌ها، پاها و سرها شكستند. بسيارى را از طبقه دوم مدرسه به پايين افكندند، كه از آن جمله طلبه نابينايى بود كه در طبقه دوم، قسمت جنوب‏‌شرقى مدرسه، در حجره‌‏اى پنهان شده بود. دژخيمان او را از زير تختى كه پنهان شده بود بيرون كشيدند و با مشت و لگد و بكس تا آنجا كه توانستند زدند! آنگاه او را كشان‏كشان، از حجره بيرون آوردند و روى ايوان، همانند توپ به هر سو انداخته با مشت و لگد به هم پاس مى‏‌دادند. طلبه نابينا به هر سو مى‌‏دويد، استغاثه مى‌‏كرد و از دژخيمان مى‌‏خواست كه او را رها كنند، بگذارند به طبقۀ پايين برود و از مدرسه خارج شود. يكى از «گروه بى‌‏پدران» با لحن مسخره‏‌آميزى فرياد زد: 🔸«آى ملعون‌‏ها! چرا يک مؤمن اعمىٰ را اذيت مى‏‌كنيد! مگر نمى‏‌دانيد اذيت و آزار در اسلام حرام است»! آن‌گاه دست آن بيچاره اسير را گرفته، به لب ايوان آورد و گفت: «بيا اخوى محترم! از اينجا برو پايين»! طلبه نابينا كه احساس كرده بود آنجا پرتگاه است خواست خود را عقب بكشد كه با مشتى به پايين پرت شد و فرياد جگرخراشى از دل بركشيد و بی‌هوش شد. شه‏‌پرستان از ته دل خنديدند! 🔹رفتار اين بى‌‏پدران آدم‌كش و شاه‏‌دوست، نسبت به طلاب ديگر نيز به همين‏گونه، بلكه به مراتب بدتر و شديدتر بود. با چاقو و بكس و مشت و لگد تا آن‌جا كه مى‌‏توانستند آنان را مضروب و مجروح مى‌‏كردند و گاهى نيز با سنگ و آجر و آهن‌پاره چنان محكم بر سرشان مى‌‏كوبيدند كه خون فواره مى‌‏زد! 🔸خنجر را روى سينه آنان گذاشته، مى‏‌گفتند بگوييد «جاويد شاه»! كه اگر مخالفت مى‏‌ورزيدند و اين شعار كفرآميز و ضداسلامى را بر زبان نمى‌‏آوردند، خنجر را در سينه آنان فرو مى‌‏كردند! 🔹يكى از شه‌‏پرستان روى سينه پيرمردى روحانى و ريش سفيد (گويا آقاى علمى، متصدى مدرسه فيضيه بوده است) نشست و خنجر را زير گلويش گذاشت و از او خواست بگويد: «جاويد شاه»! پيرمرد گفت: «جاويد شاه»! گفت از ته قلب بگو «جاويد شاه»! بار ديگر پيرمرد گفت: «جاويد شاه»! گفت بگو: «مرگ بر اسلام»! 🔸پيرمرد روحانى چشم‏‌ها را بست و گفت «اشهد ان‏‏ لا اله ‏الا اللّه‏‏‏ اشهد ان محمداً رسول‏ اللّه‏». دژخيم شاه وقتى آن پيرمرد روحانى را آماده كشته شدن ديد، دست از سرش برداشت؛ ليكن با لگد محكمى كه به پهلوى او زد او را بی‌هوش كرد! 🔹«گروه بى‌‏پدران» آنگاه كه روحانيان را زير مشت و لگد، سخت مضروب و مجروح كردند همانند اسراى جنگى آنان را سرصف قرار دادند و در دو طرف آنان تا شبستانى كه در بخش جنوبى مدرسه قرار دارد صف كشيدند و آنان را در آن مسير رانده، با چوب مخصوصى كه در دست داشتند بر سرشان مى‌‏زدند تا به شبستان مزبور رسانيده، در آنجا آنان را گرد آوردند. لباس‏‌هاى روحانيان (عبا، قبا و عمامه) و كتب دينى و علمى را ميان حياط مدرسه انباشته، به آتش كشيدند و در اطراف آن به كف ‏زدن، هورا كشيدن و پايكوبى پرداختند! قرآن كريم را هرجا كه يافتند پاره‌‏پاره كرده، اوراق مقدس آن را زير دست و پا ريختند و لگدمال كردند تا بدين ‏وسيله آن را از بين ببرند و كتاب «انقلاب سفيد» را جايگزين آن كنند! لوازم ناچيز طلاب از قبيل چراغ خوراك‌‏پزى، سماور، قورى، منقل، ساعت، چمدان، فرش، ظرف، كفش، پتو، لحاف و تشک، عباى زمستانى، پرده، جارختى، چتر، ميز مطالعه و آنچه را كه قابل استفاده يافتند به عنوان غنيمت جنگى غارت كردند! و هرچه كه به نظر آنان بى‌‏ارزش آمد، شكستند و از بين بردند! ◀️ادامه دارد.... 🇮🇷 @IRANeMOASER
پایان تراژدی خونین 🔴فروردین خونین/8 🔹اين تراژدى خونين كه ده‌‏ها كشته و صدها زخمى به همراه داشت حدود ساعت هفت بعدازظهر كه تاريكى جان‌كاه و وحشت‌زا همه جا را فرا گرفته بود پايان پذيرفت و درندگان جنگل شاهنشاهى كه دست‏‌هايشان تا مِرفق به خون فرزندان انقلابى اسلام، آغشته بود، سرمست و مغرور و قهقهه‌‏زنان مدرسه را ترک كردند و رفتند تا هرچه زودتر پاداش خون‌ريزى‌‏ها، غارت‌گرى‏‌ها، هتک به قرآن، سوزاندن كتاب‌‏هاى علمى و لباس روحانى و ديگر جنايات خود را از خدايگان خويش بگيرند! و به منظور پوشيده داشتن جنايات غيرانسانى خود تا آنجا كه توانستند جسدهاى بی‌جان و نيمه‌‏جان قربانيان آن فاجعه را در كاميون‌‏ها ريخته، با خود بردند كه تاكنون به دست نيامده كه آن اجساد را در كجا زير خاک كردند؟ يا در كدام درياچه گم و گور ساختند؟ از آن شهيدان به خون خفته، فقط هويت سه‏ نفر به دست آمد كه يكى از آنان فردى روحانى به نام بود و دو تن ديگر از كسبه و پيشه‌‏وران شهر قم بودند كه در راه دفاع از اسلام و روحانيت، جان عزيز خود را از دست دادند. 🔸فرداى آن روز (سوم فروردين) درست هنگام يورش وحشيانه روز پيش، ناگهان عربده چندش‌‏آور «جاويد شاه» صحن مدرسه را لرزانيد و بار ديگر شه‌‏پرستان به مدرسه ريخته با شدتى به مراتب وحشيانه‌‏تر از روز پيش به زدن و كشتن پرداختند و روحانيان و نيز مردم بی‌گناهى را كه در آنجا گردآمده، آدمكشى‌‏ها، خون‌خوارى‌‏ها، وحشی‌گرى‌‏ها و جنايات شاهانه را از نزديک مى‌‏ديدند با چاقو و دشنه مورد يورش قرار دادند و عده‌‏اى را به خاک و خون كشيدند و آنگاه مدرسه را ترک كردند. 🇮🇷 @IRANeMOASER
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥روایت مرحوم آیت‌الله ری‌شهری از تشکیل اولین اتاق جنگ و داوطلب شدن مقام معظم رهبری برای اعزام به جبهه سالگرد ارتحال آیت‌الله ری‌شهری مقام معظم رهبری هوس شهادت داشت اما هوس قدرت نداشت 🇮🇷 @IRANeMOASER
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥روایت مرحوم آیت‌الله ری‌شهری ازحمایت‌های خلاف قانون آقای منتظری از فامیل خود و توصیه هاشمی رفسنجانی به اغماض در برخورد با جنایات سیدمهدی هاشمی ⚫️سالگرد ارتحال آیت‌الله ری‌شهری ▫️مرحوم آیت‌الله ری‌شهری: اساسی‌ترین عامل نفوذ باند سیدمهدی هاشمی به بدنه نظام دسترسی آن‌ها به آقای بود. ▪️مدیر ضدجاسوسی وزارت اطلاعات گزارشی داد که با دنبال کردن آن مشاهده کردیم امکانات مختلف نظامی، از جمله پودر سرطان‌زا در خانه‌ای تیمی وجود دارد و می‌گفتند ما وابسته به آقای منتظری هستیم. ▫️تصور می‌کردیم آقای منتظری در برخورد با این اقدامات غیرقانونی و به‌علاوه؛ وجود مستندات قتل‌های باند سیدمهدی هاشمی پیش از انقلاب اسلامی، همراهی کند اما دیدیم که ایشان خیلی عادی برخورد می‌کند و توجیه می‌کند و بعد فهمیدیم که آقای منتظری مدارک را به سیدمهدی هاشمی داده که بخواند و آماده باشد. حتی وقتی جنازه افرادی که به وسیله باند سیدمهدی هاشمی کشته شده بودند درآمد باز هم آقای منتظری جنایات سیدمهدی هاشمی را قبول نکرد. ▪️آقای هاشمی رفسنجانی (در جریان برخورد با باند سیدمهدی هاشمی) به من می‌گفتند: شما امشب بخوابی ممکن است فردا آقای منتظری رهبر بشود آن وقت شما باید بروی خارج از کشور زندگی کنی! تو به درد انقلاب می‌خوری اینجوری نکن! ▫️پشتوانه اصلی؛ امام بود و بعد مقام معظم رهبری که آن زمان رئیس‌جمهور بودند. 🇮🇷 @IRANeMOASER
سخنرانی موج‌آفرین مرحوم آیت‌الله ری‌شهری در زابل سالگرد ارتحال آیت‌الله ری‌شهری لیله مورخه ١٣ /٩ /۵٧ پس از سخنرانی تحریک‌آمیز یکی از وعاظ به نام (از اول محرم به زابل وارد شد)، در مسجد حکیم تعدادی از حاضرین که اکثرا دانش‌آموز بودند به خیابان آمده و ضمن دادن شعارهای مضره به مسجد شریف زابل رفته و پس از استماع سخنرانی شخصی به نام حاجی علوی با دادن شعار به مسجد حکیم و متفرق گردیدند. به دنبال پخش تعدادی اعلامیه دست‌نویس مبنی بر اعتراض به حوادث تهران و اعلام تعطیل تا عاشورا از صبح روز جاری تعدادی از دانش‌آموزان دبیرستان با تعطیلی کلاس‌ها و نیز تعدادی معدود از بازاریان در مسجد حکیم اجتماع نموده‌اند که تا این ساعت از خروج آنان از مسجد به وسیله مأمورین جلوگیری گردیده است. ضمنا بازار زابل از صبح روزجاری تعطیل می باشد سازمان زابل اعلام داشته برابر اخبار واصله تعدادی کفن و تعدادی وجه جهت سید محمدتقی حسینی طباطبایی واعظ افراطی زابل از مشهد ارسال شده و یادشده بین مردم تقسیم نموده است. مراتب جهت استحضار اعلام می گردد به رئیس سازمان زابل دستور داده شد سید محمدتقی حسینی طباطبایی پیش‌نماز مسجد را در شورای تأمین فرمانداری احضار و تذکرات لازم به او داده شود... 🇮🇷 @IRANeMOASER
مرحوم آیت‌الله ری‌شهری در صف اول تظاهرات انقلابی سالگرد ارتحال مرحوم آیت‌الله ری‌شهری در ساعت حدود ١٨:٠٠ روز ١۴ /٩ /۵٧ ابتدا سید محمدتقی حسینی طباطبایی در مسجد حکیم که تعداد حدود دو هزار نفر از طبقات مختلف مردم که اکثریت آنان را افراد جوان و دانش آموزان دبیرستان تشکیل می دادند سخنرانی نموده و در مورد اجتماع صبح روز ١۴ /٩ /۵٧ که سبب ترس او گردیده بود اظهار داشت نباید در خیابان شعارهای تند می دادید و سپس اجتماع کنندگان را دعوت به حفظ نظم و آرامش در تظاهرات خود نموده و گفت هرکدام از ما به نوبه خود یک پلیس است و باید از هر لحاظ مرتب باشیم و شعارها یکسان باشد. پس از وی شیخ که گفته می شود داماد یکی از آیت‌الله‌های مشهد بوده و تألیفاتی از جمله عدالت از دیدگاه شیعه، راه شناخت خدا، آگاهی و مسئولیت و داستان‌های علمی دارد منبر رفته و شروع به سخنرانی و ایراد مطالب تحریک‌آمیز نموده و پس از نوحه‌خوانی توسط احمد رضایی آنگاه سیدمحمدتقی حسینی طباطبایی دستور داد که بیرون بروند و خیلی مرتب راه بیفتند و ضمن راهپیمایی که خودش (سید محمدتقی) و سید حسین قریشی و شیخ محمد محمدی در رأس صنوف قرار داشتند... 🇮🇷 @IRANeMOASER
سخنرانی انقلابی مرحوم آیت‌الله ری‌شهری به روایت ساواک سالگرد ارتحال آیت‌الله ری‌شهری در ساعت حدود ١٨:٠٠ روز ١۶ /٩ /۵٧ ابتدا سید محمدتقی حسینی طباطبایی سخنرانی (در مسجد حکیم زابل) و عنوان نمود که تلفن‌های زیادی به وی شده که بعضی تهدیدآمیز، اخطارآمیز و نیز استدعاآمیز بوده که در صورت پیش آمدن حادثه‌ای برای بچه‌های آن‌ها سید محمدتقی را مقصر و مسئول می‌دانند و در این زمینه ضمن سلب مسئولیت از خود در صورت وقوع هرگونه حادثه‌ای افراد را تحریک به ادامه به اصطلاح در راهی که باید بروند و در پیش دارند نمود و سپس شروع به سخنرانی تحریک‌آمیز تحت عنوان تفسیر واژه دعا و کج معنا کردن آن به منظور رفع مسئولیت‌ها نموده و در تمام مدت سخنرانی مردم را تحریک و تشویق به و در راه حکومت به اصطلاح اسلامی به می‌نمود. 🇮🇷 @IRANeMOASER
ممنوع‌المنبر شدن مرحوم آیت‌الله ری‌شهری سالگرد ارتحال آیت‌الله ری‌شهری محمد محمدی نیک[معروف به ری‌شهری] فرزند اسماعیل بعلت سخنرانی خلاف ممنوع المنبر گردیده در صورت ورود بمنطقه استحفاظی از سخنرانی وی جلوگیری اعمالش مراقبت نتیجه اعلام. رضوانی آقای سمیعی نام وی در لیست وعاظ ممنوع المنبر ثبت و منابع در زمینه مراقبت وی در صورت ورود بمنطقه توجیه شوند. ٣۶.١٢.١۵ 🇮🇷 @IRANeMOASER
🔴قائم مقام و حمایت از جلاد 🔻در آستانه سالروز نامه تاریخی امام خمینی قدس سره الشریف و عزل آقای منتظری 🔹سیدمهدی هاشمی یکی از جدی‌ترین عناصر نفوذی در بدنه بود که به اصرار جناب آقای ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی وارد شد. 🔸جواد منصوری اولین فرمانده کل سپاه در این رابطه می‌گوید: «شخص آقای منتظری به من خیلی اصرار کردند که از وجود در سپاه استفاده کنید. ما سعی می کردیم طفره برویم. آقای منتظری صراحتا می گفت: «مهدی هاشمی از خیلی از شما ها لایق‌تر است.» و خیلی محکم از مهدی هاشمی دفاع می کرد.» (روزگار قائم مقامی، ص 76) 🔹جنایات سیدمهدی هاشمی پیش از آغاز شد و البته امام خمینی (قدس سره الشریف) نیز به خوبی وی را می‌شناختند و به واسطه عاملیت در قتل و برخی اقدامات ناروای دیگر، نسبت به وی ذهنیتی کاملا منفی داشتند. البته بعضی از شخصیت‌های انقلابی این شناخت را نداشتند و هنگامی که وی در زندان‌های بود در کلیسای به حمایت از وی تحصن کردند. حجت‌الاسلام و المسلمین با مشورت ایشان در تحصن شرکت نکردند. امام در پاسخ مشورت ایشان فرموده بود: 🔸« [آیا] می‌خواهید بروید برای یک «قاتل» تحصن کنید؟»(همان ص81-80) 🔹خط و مشی انحرافی و جنایت بار مهدی هاشمی در پوشش حمایت همه جانبه آقای منتظری در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز ادامه یافت. او در آخرین روزهای قبل از مجازات، به ترور اعتراف کرد. 🔸حجت الاسلام احمد سالک در این باره می گوید: تا من وارد مجلس شورای اسلامی شدم، دیدم آقای ربانی املشی می لرزد! من ایشان را در بغل گرفتم. می لرزید! به من گفت آقای سالک، مهدی هاشمی من را کشت! 🔹این جمله آقای ربانی املشی به من هست. بعد از این هم فوت کرد. کشتن همیشه با طناب نبود. توی چاه کردن شیخ قنبر و... از این کارها هم می کردند. [سم] می ریزند در استکان فرد، غذایی را آلوده می کنند. آقای ربانی املشی... من را در بغل گرفته بود و می‌لرزید، به من گفت آقای سالک، شاهد باش، مهدی هاشمی من را کشت!» (همان ص 89) 🔸جنایات سیدمهدی هاشمی تمامی نداشت و تنها راه برای مهار او، برخورد قاطع و قانونی با وی بود. مدارک و مستندات فراوانی علیه او وجود داشت و پس از دستگیری شواهد متقنی برای مردم آشکار گردید اما آقای قائم‌مقام به هیچ‌وجه حاضر به پذیرش تخلفات آشکار برادرِ داماد خود نبود. 🔹آیت الله مسعودی خمینی درباره حمایت منتظری از مهدی هاشمی می گوید: «... چندی بعد اجسادی را در تلویزیون به نمایش گذاشتند. که مربوط به جنایات باند مهدی هاشمی بود. در این حال بنده و آقای حاج و آقای و چند تن دیگر از طرف ماموریت یافتیم که نزد آقای منتظری برویم و با ایشان صحبت کنیم. وقتی نزد ایشان رفتیم، گفتیم که ما نزد شما آمده ایم تا تقاضایی بکنیم. شما الآن به عنوان قائم مقام هستید، بیایید و آقا سیدهادی و سید مهدی و افراد آنها را رها کنید. بعد به ایشان یادآوری کردم که آیا یادتان هست که در منزل آقای پسندیده یقه شما را گرفتم و گفتم که این باند حیثیت شما را به باد خواهند داد. شما فرمودید: « منزل ما را چه کسی اداره کند؟ » دیدید که مسائل پشت پرده این گروه افشاء شد و فیلم جساد قربانیان باند مهدی هاشمی را تلویزیون به نمایش گذاشت. بعد از صحبت‌های فروانی که با ایشان کردیم، ایشان ابراز کرد که من هنوز قبول ندارم که سید مهدی آن قدرها هم که شما می گویید، فرد بدی باشد!»(همان ص86) 🔸جناب آقای منتظری، که آه سوزناکی برای جلادهای منافق بلند می‌کرد از حمایت سیدمهدی هاشمی نیز دست نکشید و با این وجود، نظام اسلامی بدون در نظر گرفتن جایگاه جناب آقای منتظری عدالت را در خصوص سیدمهدی هاشمی و باند جنایتکارش اجرا کرد و در تاریخ 6مهر1366 او را به سزای اعمالش رساند. 🇮🇷 @IRANeMOASER
✳️هشدار آیت‌الله مشکینی به آقای منتظری 🔻در آستانه سالروز نامه تاریخی امام خمینی قدس سره الشریف و عزل آقای منتظری آیت الله مشکینی رئیس مجلس خبرگان رهبری، یک ماه قبل از انتخاب ایشان به قائم مقامی رهبری، طی نامه ای به تاریخ۱۳۶۴/۷/۱ نسبت به اطرافیان و بیت آقای منتظری اعلام خطر کرده و باصراحت ایشان را به پاک کردن اطرافش از افراد فاسد دعوت کرده است: «نظر اغلب دوستان برای روز مبادا شمایید، لكن با یک نگرانی خاص از ناحیه بعضی حواشی آن جناب، که متأسفانه به قول آن مرحوم، مراجع قبلی پس از مر گرفتار می شدند و شما قبل از آن. من در این باره لامتثال امر، کلی می گویم که پیوسته از دوستان صمیمی تان اظهار ناراحتی می شنوم.»(روزگار قائم مقامی، ص۸۶) 🇮🇷 @IRANeMOASER
❎حذف آیت الله ربانی املشی، که بیت آقای منتظری به انقلاب کرد 🔻در آستانه سالروز نامه تاریخی امام خمینی قدس سره الشریف و عزل آقای منتظری 🔹ازدواج احمد منتظری با زهرا ربانی املشی در سال ۱۳۵۶ موجب خویشاوندی آیت‌الله ربانی املشی با آقای منتظری و صمیمیت و ارتباط بیش از پیش آن دو گردید. 🔸همین مساله باعث شد تا آیت‌الله ربانی فعالیت‌های مثبتی را در دفتر و بیت منتظری آغاز کند. سیدمهدی هاشمی که از این اقدامات، سخت به وحشت افتاده بود، درصدد برآمد با روش های مخصوص خودش جلوی فعالیت‌های آیت‌الله ربانی را بگیرد و او را به وسیله سم، مبتلا به سرطان کرده و در روز ۱۷ تیر۱۳۶۴ به شهادت رساند. 🔹 " سیدمهدی هاشمی در آخرین خود در مورد شهادت آیت‌الله ربانی املشی چنین اقرار می‌کند: 🔸در رابطه با قتل مرحوم ربانی، قضیه بدین ترتیب بود که بعد از قضيه مجلس خبرگان و آمدن آقای ربانی املشی خدمت آیت الله منتظری در رابطه با جریانات آینده رهبری،چند ماه بعد از خبرگان - که دقیقا یادم نیست چه زمانی بود - روزی با آقای...(در کتاب خاطره ها حذف شده است) در تهران در منزل قبلی ایشان گویا اختیاریه بود، صحبت کردیم که چگونه یک ضربه به ایشان بزنیم. 🔹گفت: ما وسایل و امکانات سنتی و داروهای مسموم کننده و سرطان‌زا در اختیار داریم که می‌توان به صورت نامرئی فرد را مسموم نمود که در اثر این به سرطان گشنده مبتلا خواهد شد. پس از بحث و بررسی این شیوه به نظرمان مطلوب افتاد. 🔸برای اجرای قضیه، او گفت: یکی از افراد ما که شک دارم منظورش فلانی یا فلانی بود به تازگی با آقای... ارتباط یافته بودند، البته رفاقت قبلی داشتند. وی از نظر کار با نهضت‌ها به تازگی در اختیار آقای... قرار گرفته بودند. 🔹می‌گفت: می‌توانند با آقای ربانی در تماس و ارتباط قرار گیرند. من دقيقا سؤال نکردم شیوه ارتباطی آنان چگونه است ولی آقای... با ضرس قاطع مدعی بود که رابطه گرفتن برای او آسان است. 🔸در مورد شیوه عمل مدعی بود پس از ۱۵ یا ۲۰ روز پس از استعمال و استشمام مواد مزبور طرف تحت تأثیر قرار خواهد گرفت. مدتی بعد که به قم آمده بود، گفت:عمل انجام گرفته است.»( خاطره ها، ج۴، ص۴۲۷) 🔹همچنین حجت الاسلام احمد سالک در این باره می گوید: تا من وارد مجلس شورای اسلامی شدم، دیدم آقای ربانی املشی می‌لرزد! من ایشان را در بغل گرفتم. می‌لرزید! به من گفت آقای سالک، مهدی هاشمی من را کشت! این جمله آقای ربانی املشی به من هست. بعد از این هم فوت کرد. کشتن همیشه با طناب نبود. توی چاه کردن شیخ قنبر و... از این کارها هم می‌کردند. سم می‌ریزند در استکان افراد، غذایی را آلوده می‌کنند. آقای ربانی املشی... من را در بغل گرفته بود و می‌لرزید، به من گفت آقای سالک، شاهد باش، مهدی هاشمی من را کشت!» 🔸یک هفته بعد، بحث قائم مقامی آقای منتظری در مجلس خبرگان مطرح شد و رحلت آیت الله کی املشی از هزینه هایی بود که دفتر آقای منتظری به انقلاب تحمیل کردند. (روزگار قائم مقامی، ص۸۹ - ۸۸) 🇮🇷 @IRANeMOASER
آیت_الله_یزدی_کتاب_روزگار_قائم_مقامی_1_3.mp4
6.58M
🎥 فیلم|| دیدگاه ویژه مرحوم پیرامون کتاب 🔴 | در آستانه سالروز نامه تاریخی امام خمینی قدس سره الشریف و عزل آقای منتظری 🔻مرحوم آیت‌الله یزدی: 🔹کتاب روزگار قائم‌مقامی به گونه‌ای مستند شده که به هیچ وجه قابل انکار نیست و برای مخاطب قطع‌آور است. 🔹این کتاب کار بسیار سنگینی بود که انجام دادید و بسیار جای تقدیر و تشکر دارد. 🔸این کتاب برخی شبهات را برای خود من رفع کرد؛ حتی در مواضعی که خود من کم و بیش در آن حضور داشتم. 🔹ویژگی مثبت کتاب این است که بسیار مستند است. جوری مستند شده که به هیچ وجه قابل انکار نیست و برای مخاطب قطع‌آور است. ◀️ راه‌های تهیه کتاب: 🏢 تهران، خیابان انقلاب اسلامی بین خیابان فخر رازی و خیابان دانشگاه، پلاک 1210 📞تلفن: 22579192_021 🏢قم، چهارراه قرآن و عترت، روبروی مدرسه حجتیه، کتابفروشی انتشارات کیهان 📞تلفن: 37741698-025 🇮🇷 @IRANeMOASER
🔴روایتی از شگردهای مخدوش‌سازی اسناد تاریخی توسط بیت منتظری 🔻در آستانه سالروز نامه تاریخی امام خمینی قدس سره الشریف و عزل آقای منتظری 🔹 سالهاست که آغاز شده است و ما امروز در نقطه پرحرارتی از این میدان قرار داریم. کار دشمن در این آوردگاه دو چیز است: طرح روایت‌های نادرست، و خدشه در روایت‌های درست. 🔸جریان نزدیک به در سال‌های اخیر شگردهای پیچیده در مخدوش‌سازی حافظه‌ تاریخ انقلاب و تولید روایت‌های دروغین از وقایع داشت. جریانی که حتی مستندات متقن تاریخی همچون دستخط امام در نامه تاریخی و حساس 6فروردین1368 در عزل آقای حسینعلی منتظری را مخدوش جلوه داده و زیر سوال می‌برد. 🔹بنیاد تاریخ‌پژوهی در آخرین یادداشت تاریخی خود با تمرکز بر این موضوعِ حساس و حیاتی، حکایت‌گرِ رویه و رویکرد جریان منتظری در عرصه مخدوش‌سازی اسناد و قرائن قطعی تاریخی است؛ چنانکه پیش از این نیز در یادداشتی تفصیلی (https://tn.ai/2620208): https://tn.ai/2620208 ، یکی از بهتان‌های بزرگ نویسنده وابسته به جریانِ منتظری علیه علامه طباطبایی، مورد نقد جدی قرار گرفت و واکنش‌های انفعالیِ بعدی نیز منجر به خلاف‌گویی‌های تازه گردید! 🖊متن کامل این یادداشت تاریخی در افشای شگردهای مخدوش‌سازی اسناد تاریخی توسط بیت منتظری در خبرگزاری تسنیم: https://tn.ai/2629908 🇮🇷 @IRANeMOASER
✳️ مواجهه امام خمینی با منتظری/1 🔻در آستانه سالروز نامه تاریخی امام خمینی قدس سره الشریف و عزل آقای منتظری 🔸مواجهه امام خمینی با ثمره عمر خود حسینعلی منتظری یکی از تلخترین مواجهات امام با پروژه نفوذ و اغفال سران برجسته نظام بود که طبعا هزینه سنگینی برای جمهوری اسلامی داشت. 🔹اما آغاز ماجرا پس از آنی بود که تیتر یک روزنامه کیهان مبنی بر قائم مقامی آقای منتظری در آذر ماه ۶۴ که توسط یکی از اعضای مجلس خبرگان رهبری بیان شد، بیت منتظری و شخص وی مورد توجه و طمع بسیاری قرار گرفت. کسانی که منتظری را پل پیروزی‌ها و کسب موقعیت‌های بعدی خود می‌دیدند. 🔸ارتباط نهضت آزادی‌ها با وی که از قبل از انقلاب وجود داشت، تقویت شد و جولان باند سید مهدی هاشمی و منافقین زخم خورده بیشتر. حاصل این همگرایی‌ها، انتقادات غیرمنصفانه و تند منتظری در نامه‌هایش به امام (ره) در مورد اعدام سید مهدی هاشمی قاتل، جنگ و نهادهای انقلابی مانند سپاه شد. 🔹می‌توان اوج این بی انصافی‌ها را در عوض شدن جای شهید و جلاد در تابستان ۶۷ دید که در بیان منتظری، «منافقینِ» بی منطق و تروریست اول انقلاب به «مجاهدینِ» با منطق و تفکر تبدیل شدند و اجرای حکم الهی در مورد آن‌ها، مورد طعن و نیش آقای منتظری قرار گرفت! منتظری که خود روزی در کسوت نماز جمعه تهران و قم، راه انقلاب و امام (ره) را می ستایید، در ده فجر ۶۷، تندترین انتقادات را به راه امام (ره) و سیاست‌های انقلاب و جنگ وارد کرد؛ در حالی که خود پس از پیروزی انقلاب اسلامی یکی از مسئولینی بود که بیشترین اختیارات را داشت! 🔸 امام خمینی از ابتدا با انتخاب آقای منتظری به قائم مقامی مخالف بودند و اگر چه بنا بر مصالحی، سکوت اختیار کرده بودند اما بعدها به این مخالفت تصریح نمودند. 🔹ایشان در نامه ۶۸/۱/۶ چنین می نویسند: « والله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولی در آن وقت شما را می دانستم که مدیر و مدبر نبودید ولی شخصی بودید تحصیل کرده که مفید برای حوزه های علمیه بودید.. در تمام موارد نظر دوستان را پذیرفتم.» مخالفت امام با انتخاب آقای منتظری گرچه برای نخستین بار در فروردین ۶۸ مکتوب شد اما ایشان پیشتر در جمع سران قوا به نارضایتی خود از این انتخاب و نیز ناتوانی منتظری برای تصدی رهبری انقلاب اسلامی تصریح کرده بودند. 🔹 مرحوم سید احمد خمینی در این باره چنین بیان می دارد: « در سال ۶۵جلسات هفتگی سران قوا در دفتر یکی از آنان یا در بدون حضور امام برگزار می شد. من، ای، آیت الله موسوی اردبیلی، آقای میر حسین موسوی و آقای هاشمی رفسنجانی حضور داشتیم. بر حسب تقدیر در همان روز آقای منتظری نیز با امام جلسه داشتند. در آن سال هر وقت که امام با آقای منتظری ملاقات می کردند بعد از جلسه برافروخته و عصبانی بودند به طوری که در چهره شان مشخص و نمایان بود. آن روز در وسط جلسه بودیم که ناگهان امام بدون در زدن یک دفعه با حال عصبانیت شدید و برافروختگی وارد اتاق شدند و خطاب به ما فرمودند: من از اول با منتظری مخالف بودم. ایشان به درد رهبری بعد از من نمی خورد!» کلام امام که تمام شد، سران قوا و من در یک سکوت سنگینی فرو رفتیم؛ چون چنین بر خورد بی‌مقدمه ای از امام سابقه نداشت و اهمیت موضوع را می رساند.» 🔸 علت مخالفت امام را می توان در نامه های ایشان جستجو نمود. آقای منتظری علی رغم برخورداری از جایگاه رفیع علمی و فقهی، در باب سیاست و مدیریت، به تعبیر امام و تایید برخی بزرگان، فردی « » و «» بود که به شدت تحت تأثیر اطرافیان و نفوذی ها قرار می گرفت. باند سید مهدی هاشمی، جریان لیبرال(نهضت آزادی) و شبکه تروریستی منافقین سه ضلع مثلثی را تشکیل دادند که آقای منتظری را در چنبره خود قرار داده بودند و ایشان عملا صدایی برای انعکاس تحلیل های غلط و حرف های تخریبی آنها علیه انقلاب اسلامی تبدیل شده بود.( روزگار قائم مقامی، صص ۶۱_۶۸) 🇮🇷 @IRANeMOASER
✳️ مواجهه امام خمینی با منتظری/2 🔻در آستانه سالروز نامه تاریخی امام خمینی قدس سره الشریف و عزل آقای منتظری 🔹یکی از دلایل جدی انحراف آقای منتظری؛ اعتماد او به گروه‌های منحرف و لیبرال‌مسلک بود. کسانی که در جریان مبارزات هزینه‌ای ندادند و پس از انقلاب طلب‌کارانه وارد بدنه نظام شدند و علیه اصول انقلابی ملت شوریدند. ◀️امام خمینی در دو پیام جداگانه، به نامه های آقای منتظری پاسخ صریح و روشن دادند. اولین بار در 3 اسفند 67، در پیام «منشور روحانیّت» اعتماد به لیبرال ها و خوشبینی به آنها را _که سیره عملی و ریشه جانبداری های غلط آقای منتظری بود_ مذمت کردند: 🔸«ما هنوز هم چوب اعتمادهای فراوان‏ خود را به ‎‏گروه‌ها و #‎‏لیبرال‌ها می‌خوریم، آغوش کشور و همیشه برای پذیرفتن همۀ‏‎ ‎‏کسانی که قصد و آهنگ مراجعت داشته و دارند گشوده است ولی نه به قیمت‏‎# ‎‏طلب‌کاری آنان از همۀ اصول، که چرا « » گفتید!چرا کردید!چرا نسبت‏‎ ‎‏به منافقین و ضدانقلابیون را جاری می کنید؟ چرا شعار « »‏‎ ‎‏داده اید؟ چرا را اشغال کرده ایم و صدها چرای دیگر. 🔹و نکته مهم در این‏‎ ‎‏رابطه این که نباید تحت تأثیر و بی مورد نسبت به و مخالفین و‏‎ ‎‏متخلفین نظام، به گونه ای تبلیغ کنیم که احکام خدا و حدود الهی زیر سؤال بروند. من‏‎ ‎‏بعض از این موارد را نه تنها به سود کشور نمی دانم که معتقدم دشمنان از آن بهره می برند. ‎‏من به آنهایی که دستشان به رادیو ـ تلویزیون و مطبوعات می رسد و چه بسا حرف های‏‎ ‎‏دیگران را می زنند صریحاً اعلام می کنم: تا من هستم نخواهم گذاشت حکومت به دست‏#‎ ‎‏‎‏لیبرال‌ها بیفتد، تا من هستم نخواهم گذاشت منافقین اسلام این مردم بی پناه را از بین ببرند،‏‎ ‎‏تا من هستم از اصول نه شرقی و نه غربی عدول نخواهم کرد»(صحیفه امام ج21 ص273) 🔸اعتماد و دفاع تمام عیار از برخی افراد معلوم الحال و مجرم قطعی(مانند مهدی هاشمی)، رویه غیر قابل قبول در سیره سیاسی آقای منتظری بود که زمینه افول وی را نیز فراهم آورد و جایی برای دفاع از او باقی نگذاشت. (روزگار قائم‌مقامی ص 221) 🔹 هرچند امام گلایه‌های خود از قائم مقام رهبری را در جلسات مختلف ابراز داشته بودند و نسبت به آینده نظام احساس خطر جدی داشتند، اما در زمستان ۶۷ و نوروز ۶۸ جریان حوادث به گونه ای دیگر رقم خورد. آقای هاشمی رفسنجانی در این باره چنین نقل کرده است: « چند ماه قبل از اینکه این اتفاق بیافتد،(عزل آقای منتظری)یک جلسه ما ،(آقای خامنه‌ای، سید احمد آقا و بنده)خدمت امام بودیم. دریکی از جلسات که رفت و آمدها و مکاتباتی میان امام و آقای منتظری شده بود. امام از جانشین آن زمان خودشان ناراحت بودند و این مطلب را در یک جلسه ای فرمودند که بسیار برای ما تلخ بود و برای ما شک شد. ما احساس کردیم که ایشان یک نظر تندی دارند.... وقتی دوستان اصرار می کردند که صبر کنیم ، ایشان با نگرانی به حضار نگاه کردند و فرمودند: من برای عمر خودم فرصت طولانی نمی بینم و وظیفه خود می دانم که این مسئله را حل کنم. من می‌دانم که بعد از من، اگر انجام ندهم چه پیش خواهد آمد. ازمن نخواهید کاری کنم که وقت حضور نزد خدا جوابی نداشته باشم». 🇮🇷 @IRANeMOASER
✳️ مواجهه امام خمینی با منتظری/3 🔻سالروز نامه تاریخی امام خمینی قدس سره الشریف و عزل آقای منتظری 🔸هاشمی رفسنجانی در جای دیگر از خاطرات خود، به پیشینه تصمیم امام مبنی بر ضرورت آقای منتظری اشاره می‌کند و در خاطرات روز دوم فروردین ماه ۶۸ خود می‌نویسد: « امام در مورد اظهارات و نامه‌های آیت‌الله منتظری عصبانی‌اند و تصمیم بر اقدام تند دارند. خواهش کردم دست نگه دارید تا بررسی بیشتر شود. در پیام امروزشان هم اشاراتی دارند..» 🔹علی‌رغم القائات اطرافیان آقای منتظری که تلاش دارند را امری آنی و نتیجه تصمیمی ناگهانی بنمایانند، شواهد پیشین نشان از آن دارد که امام خمینی بر اساس مشاهده رویه غلط اطرافیان و شخص قائم مقام در موضوعات گوناگون و تصمیم به عدم اصلاح رویه، مدت‌ها پیش از نگارش نامه ۶۸/۱/۶، تصمیم نهایی خود را گرفته و به دلیل تعلل هیئت رئیسه خبرگان مبنی بر اقدام برای ، چاره‌ای جز علنی کردن تصمیم تاریخی خود ندید.(روزگار قائم مقامی، ص۱۱۵) 🔸امام خمینی(ره)انحراف منتظری را شاهد بود و در مجالس خصوصی تذکرات دل‌سوزانه خود را به وی ارائه می نمود اما منتظری با بی اعتنایی و بی حرمتی به استاد خود، به حدی رسیده بود که در مواردی حتی به امام هم جسارت نمود؛ امری که با اعتراض آیت الله خامنه ای مواجه شد و امام باز هم صبوری پیشه کرد. (در کتاب روایت رهبری تفصیل این ماجرا آمده) 🔸امام تمام تلاش خود را برای نجات منتظری به کار بست اما «حفظ اسلام» اقتضا می‌کرد که تصمیم اساسی خود را بگیرد و را برای حذف عنصری منحرف انجام دهد. ایشان منتظری را از قائم مقامی عزل کرده و در شب هفتم فروردین 68، در دیدار سران قوا، منتظری را شخصی «فاسق، فاسد و مفسد» نامید.(روزگار قائم مقامی، ص126-132) 🔹اطرافیان منتظری که نقش اساسی در انحراف «قائم مقام» داشتند، پس از عزل وی بر کینه و عناد خود نسبت به انقلاب و امام افزوده و برای گریز از بدنامی، نامه امام به منتظری را انکار یا توجیه کردند. 🔸 نامه‌ای که اصل آن با موجود است و موسسه تنظیم و نشر آثار امام نیز صدورش را تایید کرده و آقایان هاشمی رفسنجانی، خامنه‌ای و مشکینی هم بر نوشتن آن توسط امام شهادت داده‌اند. جالب‌تر آنکه خود منتظری به نامه مزبور پاسخ داده و صالحی نجف آبادی نیز کتابی درباره نامه مذکور نوشته است. 🔹 برخی از اعضای بیت منتظری مانند عمادالدین باقی، در وقاحتی آشکار، امام را در نوشتن این نامه «بیمار» توصیف کرده تا آن را از اعتبار بیاندازد. برخورد جاهلانه و کینه‌توزانه بیت منتظری با نامه امام، نشان دهنده عمق انحراف و وقاحت این بیت در برخورد با انقلاب و امام است. بیت منتظری با انتشار فایل صوتی حمایت آقای منتظری از سازمان تروریستی منافقین، نقش مهمی در انتخابات ریاست جمهوری دوزادهم ایفا کرده و با مظلوم نمایی از جلادان، تغییر جایگاه شهید و جلاد را کلید زد و هنوز هم به فتنه‌گری‌های خود ادامه می دهد. 🇮🇷 @IRANeMOASER
💠عالم مجاهد 🔰پرونده ویژه بنیاد تاریخ‌پژوهی به‌مناسبت سالگرد ارتحال مرحوم آیت‌الله ری‌شهری نامه امام خمینی به مرحوم آیت‌الله ری‌شهری جهت برخورد قاطع با باند سیدمهدی هاشمی موافقت امام با پیشنهاد مرحوم ری‌شهری مبنی بر لزوم تبعید داماد آقای حسینعلی منتظری پاسخ حکیمانه امام به درخواست عفو مشروط داماد آقای حسینعلی منتظری پیام تسلیت مقام معظم رهبری به مناسبت عالم متقی و مجاهد مرحوم حجت‌الاسلام والمسلمین ری‌شهری 🎥روایت مرحوم آیت‌الله ری‌شهری از تشکیل اولین اتاق جنگ و داوطلب شدن مقام معظم رهبری برای اعزام به جبهه 🎥روایت مرحوم آیت‌الله ری‌شهری ازحمایت‌های خلاف قانون آقای منتظری از فامیل خود و توصیه هاشمی رفسنجانی به اغماض در برخورد با جنایات سیدمهدی هاشمی سند تاریخی||سخنرانی موج‌آفرین مرحوم آیت‌الله ری‌شهری در زابل سند تاریخی || مرحوم آیت‌الله ری‌شهری در صف اول تظاهرات انقلابی سند تاریخی || سخنرانی انقلابی مرحوم آیت‌الله ری‌شهری به روایت ساواک سند تاریخی||ممنوع‌المنبر شدن مرحوم آیت‌الله ری‌شهری 🇮🇷 @IRANeMOASER
حماسه و ستارخان؛ تاریخ‌نگاری رسمی عصر مشروطه.pdf
746.4K
مقابله با مظلومیت تاریخی ستارخان به‌مناسبت سالروز ورود ستارخان و باقرخان به تهران 🔹در میان روایت‌های رسمی دوره مشروطه مانند ده‌ها حماسه دیگر ملت ایران که از ابتدا با آرمان‌گرایی، ، ، قانون‌گرایی و تجددطلبی آغاز شده بود با همان ادبیات عوامانه «سنت و تجدد» تأویل و تحریف شد و علی‌رغم وجود مدارک و اسناد معتبر، ستارخان و امثال وی نیز در ردیف مشروطه‌خواهانی قرار گرفتند که وابسته به انگلیس یا سایر دول بیگانه بودند. 🔸حجت‌الاسلام و المسلمین در مقاله پیش‌رو این روایت رسمی را مخدوش و تحریفات آن را با اسناد و ادله معتبر آشکار ساخته است. ایشان در این زمینه می‌نویسد: 🔹«در این مقاله روایت‌های رسمی و تاریخ‌نگاری‌های دولتیِ عصر مشروطه پیرامون افکار، اندیشه‌ها و اهداف ستارخان را مورد تردید قرار خواهیم داد و معتقدیم ظلمی که از این ناحیه بر حقایق تاریخی تحولات سیاسی و اجتماعی ایران وارد شده است به‌مراتب ناجوانمردانه‌تر از شهادت متفکران و منتقدانی است که به‌وسیله تاریخ‌نگاری رسمی و دولتی عصر مشروطه ترور شخصیت شدند...» 📎ضمیمه: «حماسه ستارخان و تاریخ‌نگاری رسمی عصر مشروطه»، فصلنامه تخصصی پانزده خرداد، شماره1، پاییز 1383ه.ش. 🇮🇷 @IRANeMOASER
نامه به منتظری.pdf
391.7K
🔴ماجرای نامه اعتراضی حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی، امام جمارانی و مهدی کروبی به منتظری+متن نامه 🔻سالروز نامه تاریخی امام خمینی قدس سره الشریف و عزل آقای منتظری 🔹حجت‌الاسلام و المسلمید سیدحمید روحانی: یک سال و اندی پیش از آنکه به همراه حجج اسلام حاج آقای کروبی و امام جمارانی نامه ۶۷/۱۱/۲۹ را به آقای منتظری بنگاریم، از لحن سخنان او دریافته بودم که آنچه او بر زبان می‌آورد، با باورهای آن آقای منتظری که ما می‌شناختیم همخوانی ندارد و این صدای دیگران و دگراندیشان است که از حلقوم او بیرون می‌آید. 🔸این دریافت را بارها با برخی از دوستان در میان گذاشتم و اظهار نگرانی کردم، حتی به یاد دارم که یک‌بار این مسأله را مطرح کردم و این نکته را یادآور شدم که من بیم آن دارم که دشمن از آقای منتظری برای نظام جمهوری اسلامی، یک بسازد و ما روزی چشم باز کنیم ببینیم که کار از کار گذشته و آنچه نباید اتفاق بیفتد، به وقوع پیوسته است. 🔹این سخنان من با واکنش منفی بسیاری از حاضران رو به رو شد. خبر آن هم به گوش آقای منتظری رسید و او نیز در ملاقات با برخی از دوستان زبان به گله باز کرده بود که فلانی مرا خوانده است! و سرانجام این بحث و گفتگو به نگارش نامه ۶۷/۱۱/۲۹ منجر شد که با امضای آقایان ، و نگارنده همراه بود. 🇮🇷 @IRANeMOASER
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✡️فرانسه و دروغ آزادی 📌گزیده‌ای از نامه مرحوم حاج احمد خمینی به همسرشان؛ از تبعیدگاه فرانسه ⬅️بازخوانی به‌مناسبت رفتار غیرانسانی دولت فرانسه با معترضان 🔹وضع ما اینجا معلوم نیست مرتب از طرف که آقا سر ما را کلاه گذاشتید و یک مرتبه در این دیار که نامش به آزادی همه جا را گرفته است، وارد شدی ولی آخر ما با ایران معاهدات اقتصادی داریم و سایر کشورها هم دست کمی از فرانسه ندارند، موجب وحشت‌شان شده است. مرزها را برای این پیرمرد نه‌تنها نگشوده‌اند که شديد كنترل می‌کنند. دیروز قریب دو هزار پسر و دختر در سالنی جمع شده بود از سراسر اروپا تا به سخنرانی امام‌شان گوش دهند که ناگهان نماینده با دستی لرزان که فکر می‌کرد وارد درباری می‌شود و از سادگی اوضاع تعجب کرده بود، از رفتن ایشان با کمال احترام جلوگیری کردند. می‌بینی که این غرب است که یک عمر است ما را به اسم آزادی بازی می‌داده. اینجا با شرق تنها این فرق را دارد که در اینجا با پنبه سر می‌برند و در شرق با شمشير؛ ولى ماحصل یکی است... 🔸ما در غرب، غريبیم؛ چرا که فکر می‌کردیم در اینجا چیزی را می‌یابیم که شرق فاقد آن است و آن آزادی است، شاید بیش از سیصد خبرنگار و فیلم‌بردار بر سر پیر مرد ريخته‌اند که همه بالاتفاق در این روزها نوشته‌اند که هر چه هست زیر سر این یک مشت استخوان است و جلودار این‌ها بیش از ۱۰۰ پلیس فرانسه که به اسم محافظ چون نجف شديدا همه جا را کنترل کرده‌اند... منبع: از غربت غرب تا رحمت انقلاب اسلامی، فصلنامه تخصصی پانزده خرداد، شماره2، زمستان 1383 🇮🇷 @IRANeMOASER
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اثر توبه عملی در عفو خداوند از گناهان گذشته 🌙ماه معنویت | گزیده‌ای از شرح احادیث اخلاقی توسط مقام معظم رهبری/1 🔹 عن الصّادِقِ جَعفرِ بنِ محمدٍ علیهماالسلام عن اَبیه عن آبائِه علیهم‌ُالسلام قالْ قالَ رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله مَن أَحسَنَ فیما بَقِیَ مِن عُمرِهِ لَم یُؤاخَذْ بِما مَضى مِن ذَنبِه 🔸یعنی توبه عملی و رجوع از رفتار بد موجب می‌شود که خدای متعال از آنچه که از قبل از او سر زده است از گناهان صرف نظر بکند. 🔹و مَن أساءَ فیما بَقِیَ مِن عُمرِه اُخِذَ بالأوَلِ وَ الآخِر 🔸اما اگر چنانچه انسان در این آخر عمر، در این سال‌های کهولت و پیری و نزدیکی به مرگ، رفتار خود را رفتار خوبی نکرد، آن‌وقت، هم این گناه، هم گناهان قبل به حسابش نوشته می‌شود. بنابراین این [حدیث] به ما می‌گوید که در هر لحظه‌ای که هستیم، رفتار را سعی کنیم از حالا خوب کنیم. یعنی آنچه که [از عمر ما] باقی مانده است، آن نقد است و در اختیار ما [قرار دارد اما] آنچه که رفت که رفت. 🔹اینکه [گفته شده] «هر چه از عمر انسان باقی مانده» خب انسان که نمی‌داند [چه زمانی عمرش به پایان می‌رسد]. حالا جوان‌ها خواهند گفت که خب این حرف‌ها مال پیرمردها است؛ ولی واقع قضیه این است که نه، مال پیرمردها فقط نیست؛ چون جوان‌ها هم معلوم نیست چقدر بناست عمر بکنند. کسی چک تضمینی از خدای متعال نگرفته که حتماً باید فلان قدر عمر کند. 🇮🇷 @IRANeMOASER