8.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌐« گفتار بزرگان »
♦️ هدیه عجیب مستشار آمریکایی مقیم ایران به شاهنشاه آریامهر که خیلی ها ازش خبر ندارن ♨️
⚔️هدیه ای در خور برای شاه⚔️
💢@raherastan🇮🇷☫🌷
[فرستاده شده از 🔵گام دوم انقلاب🔵]
https://eitaa.com/joinchat/869073078C4e8094ca05
کانال گام دوم انقلاب👆
همکار رسانه مجازی شما در نشر روشنگری و تبیین روایت ها.
هم اکنون در خط مقدم جبهه جنگ نرم هستیم.
خط مقدم به هزینه و فدایی نیاز دارد. شهید نشیم میمیریم.....
9.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فردای قیامت مواخذه خواهیم شد اگر این آقا را به مردم معرفی نکنیم.
به کانال روشنگری باکلیپهای مستند
معتبرباارسال کم بپیوندید👇
@Roshangaree1
7.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👨👩👧👦 نحوه بوسیدن و روابط لمسی در خانواده
#استاد_شجاعی
کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇
@Ravanshenasee
هدایت شده از علی اسکندری
تکرار دوباره دهه ۶۰ و روزهای تلخی که بنیصدر برای کشور ساخت!/ برباد دادن میراث شهید رئیسی توسط «دوقطبیسازان» چه اهدافی دارد؟
بنیصدر با دوقطبی سازی به سیم آخر زده و در مصاحبهای کار را برای منافقین تمام کرد و در برابر «اصل ولایت فقیه» به صورت علنی ایستاد.
پاییز سال ۱۳۵۹ روزنامه انقلاب اسلامی که توسط بنیصدر و همراهانش اداره میشد در سرمقاله خود نوشته بود که کار کردن با رجایی از ایستادن در جهنم نیز سختتر بوده و سختسری چون او کشور را به سمت نقطهای میبرد که امکان بازگشت از آن سخت است.
فردای آن روز هواداران بنیصدر در شهر درود در استان لرستان در مقابل فرمانداری جمع شدند و علیه شهید رجایی شعار دادند. در این تظاهرات کوچک منافقین به سوی مردم اسلحه کشیدند. بنیصدر معتقد بود که رجایی به او تحمیل شده است، علیرضا نوبری دامادش نیز دائم زیر گوش رئیسجمهور وقت میخواند که اگر احمد سلامتیان نخست وزیر نشود به زودی حزب جمهوری اسلامی فرش را از از پای بنیصدر کشیده و او را حذف خواهند کرد.
همین اوهامات باعث شد تا دستگاه تبلیغاتی منافقین با «دوقطبیسازیهای مکرر» بنیصدر را به ورطهای بکشد که عاقبتش چیزی جز سقوط نبود! نشریه مجاهد(منافق) ارگان سازمان تروریستی منافقین آن روزها با دیو و دد سازی از حزب جمهوری اسلامی به ویژه شهیدان رجایی و بهشتی طوری فضاسازی کرده بودند که گویی ایران در مرحله عبور از وضعیت انقلابی قرار داشته و بنیصدر منجی آن خواهد بود.
کار به جایی رسید که در اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۰، ابوالحسن بنیصدر، علیه نخستوزیر، اعلام جرم کرد و طی نامهای خطاب به مجلس شورای اسلامی، رجایی و بهزاد نبوی سخنگوی دولت را به نقض اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اختلاس از اموال ملت و خلاف قانون عملکردنهای بسیار در رابطه با انعقاد موافقتنامهی الجزایر با ایالات متحدهی آمریکا متهم کرد.
چندپاره کردن ایران تنها میراث ماندگار بنیصدر
نشریه مناففین در شماره ۵۳خود نوشته بود که از میان بنیصدر و حزب جمهور اسلامی فقط یکی باید باقی بماند. ارگان نفاق در ادامه افزوده بود که در این مسیر اگر لازم باشد خلقها خون نیز ریخته و کف خیابانهای تهران را با آن فرش خواهند کرد. ابوالحسن بنیصدر نیز به دلیل داشتن کیش شخصیتی عجیب و حرفهای درگوشی مسعود رجوی هر روز بدتر از دیروز شده تا جایی که دفاتر هماهنگی مردمی به اتاق جنگ تبدیل شده بود.
در آن روزها منافقین به بنیصدر توصیه کرده بودند که تنها راه پیروزی او بر حرب جمهوی اسلامی ایجاد دو قطبیهای سیاسی، تضاد و مسائل پیرامومن آن است.
نقطه اوج این ماجرا درزمستان سال ۵۹ بود، بنی صدر در روز ۱۴ اسفند ۱۳۵۹ طی سخنانی به مناسبت سالگرد درگذشت مصدق، در زمین چمن دانشگاه تهران، به بهانه مقابله با چماقداری، ضمن تحریک جمعیت حاضر در دانشگاه، باعث بروز درگیریها و زد و خوردهای گستردهای در دانشگاه تهران و خیابانهای اطراف شد.
او در ضمن این درگیریها شدیداً به برخی از نهادهای انقلابی حمله کرد که همین مسأله عامل سوء استفاده گروه های ضد انقلاب شد و بعداً مشخص شد گروهها و سازمانهای دیگری نیز نظیر سازمان مجاهدین خلق، حزب رنجبران، حزب توده، سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر و اتحادیه کمونیست ها و توفان در درگیری های این روز نقش داشته اند.
با این حال در تحقیقاتی که بعداً از سوی دستگاه قضایی صورت گرفت، عامل تعیین کننده در بروز اغتشاش و ضرب و جرحها، صدور دستور رئیسجمهور برای حمله و هجوم بوده است که در نهایت در این میان به مردم عادی نیز حمله شده است.
پس از این ماجرای تلخ و خونین روزنامه السیاسه در گزارشی نوشت که عملیات تقسیم ایران آغاز شده است! بنیصدر برای محاکمه دعوت شده است. این روزنامه نوشته بود که محافل داخلی ایران در ۲۴ ساعت گذشته به درگیری پرداختهاند و درخواستهایی از داخل مجلس شورای اسلامی و در گفتار رادیو و تلویزیون ایران برای محاکمه بنیصدر شده است. همچنین در این زمینه اطلاعات رسیده حاکیست این درگیری سرآغاز تقسیم ایران خواهد بود.
سرنوشت بنیصدر ماجرای عبرت آموزی است که در تاریخ معاصر ایران بارها بازخوانی شده اما نتایج آن به درستی تحلیل نشده است. بنی صدر در داخل کشور منازعات، درگیریها و حواشی بی حاصلی را با نیروهای انقلابی آفریده و کشور را در اوج حملات صدام جندپاره کرد.
تشنجی که بنیصدر به آن دامن میزد تنها آب به آسیاب منافقین ریخته و در این مسیر تذکرات پی در پی امام خمینی(ره) در گوش رئیسجمهور اثری نداشت. گویی روح او توسط افرادی اطرافیان مسخ شده و راهی برای نجاتش وجود نداشت.
آیتالله مجتهد شبستری در شرح آن روزها نوشته است:
میدانستیم امام(ره) از این وضع ناراحت هستند و یک بار شنیدیم تهدید کرده بودند به هر کس آنچه را که دادیم پس میگیریم. در عین حال، امام(ره) با توجه به اوضاع کشور، دعوت به صبر، آرامش و وحدت میکرد.
هدایت شده از علی اسکندری
این رفتار خطرناک و پرتکرار تاریخی عاقبتی جز خدشه وارد کردن به اصل وحدت از یک سو و ایستادن در برابر «ولایت فقیه» در سوی دیگر ندارد.
البته در این بازی آنچه قربانی خواهد شد میراث دولت شهید رئیسی است که هزینه این جاهطلبی شده است!
جریانی که همچنان به دنبال انتقامگیری سیاسی بعد از انتخابات است در تلاش است با دامن زدن به دوقطبی کشور را در میانه جنگ با صهیونیستها دچار انحراف کرده همانگونه که پیش از این بنیصدر در کوران دفاع مقدس چنین کرده بود.
نشانههای روشنی وجود دارد که پس از سخنان رئیس مجلس برای کمک به دولت با هدف حفظ وحدت در کشور، برخی جریانهای سیاسی که این روزها تابلوی شهید رئیسی را به ناحق در دست دارند در تلاش هستند برخلاف مرام آن شهید کشور را دچار تلاطمهایی کنند که نتیجه آن بازگشت به درگیریهای دهه شصت است.
تذکرات واعظ شهر در نقد تحجر و دوقطبیسازان را از این زاویه بار دیگر بخوانیم.
هدایت شده از علی اسکندری
اما وقتی معلوم شد که پند و اندرزهای امام(ره) تأثیری ندارد، نمایندگان مجلس شورای اسلامی بر آن شدند به عدم کفایت سیاسی بنیصدر رأی دهند. ولی چون بنیصدر جانشین فرمانده کل قوا بود، جسارت نمیکردند و مترصد بودند تا امام(ره) او را از فرماندهی کل قوا عزل کند. سرانجام بر اثر تخلفات بنیصدر و تشدید تنشها، امام(ره) بنیصدر را از فرماندهی کل قوا خلع کرد و همان روز نمایندهی آبادان و دکتر زرگر به تکاپو افتادند و موضوع را با من نیز درمیان گذاشتند. سپس طرح عدم کفایت سیاسی نوشته شد و زیر آن امضاء گردید. اولین امضاء متعلق به آقای کیاوش بود و دومین امضاء، امضای من بود.
بنیصدر نیز که گرفتار در دوقطبیها شده بود به سیم آخر زده و در مصاحبهای کار را برای منافقین تمام کرده و در برابر «اصل ولایت فقیه» به صورت علنی ایستاد!
بنیصدر به روزنامه اطلاعات گفت که نظر من این است که بهجای اصل و قانون باید خود مردم را آموزش داد و آگاهیشان را افزایش داد تا خود مردم آنچه را که قانون میخواهد، عمل کنند و الا تابهحال هزاران قانون در تاریخ وضع شده اما چون مردم آمادگی نداشتند و روابط صحیح نبوده است، به اجرا درنیامده است.
همین مسئله باعث شد تا در ۱۵ اسفند ۵۹ یعنی فردای روز سخنرانی بنیصدر در دانشگاه تهران و برپایی غائله ۱۴ اسفند، شهید دیالمه در مهدیه تهران، یک سخنرانی با عنوان «مصدق از حمایت تا خیانت» انجام دهد.
بعدازاین سخنرانی کمکم شعار «بنیصدر، دیالمه، بحث آزاد پیش همه» زبان زد بسیاری از جوانان شد و بر روی دیوارهای شهرهای تهران و مشهد نیز نقش بست. بنیصدر که تبلیغات بحث آزادش بسیار فراگیر شده بود، با توجه به شناختی که از شهید دیالمه داشت صلاح ندانست درگیر چنین بحثی شود.
بدین ترتیب همراهی مردم و بصیرت نیروهای انقلابی بسترساز رفع دو قطبی و تشنج سیاسی در جامعه شده و انقلاب را ایمن ساخت و دستاورد این بصیرت و بینش سیاسی، بیرون راندن بنیصدر از کشتی انقلاب اسلامی بود.
بنیصدر با خودسری و تکروی جامعه را به دو قطب موافق و مخالف نظام و انقلاب تبدیل کرد و در نهایت نیز با پیوند با منافقین فجایعی را رقم زد که طی آن ۱۷ هزار نفر از کودک سه ساله تا پیرمرد ۹۰ ساله به شهادت رسیدند.
دوقطبیسازی یا آنتاگونیسم سیاسی؟
همانقدر که دانستن از عاقبت بنیصدر مهم است، دانستن درباره اثرات مخرب دوقطبیها واجبتر خواهد بود.
در اسناد جمعآوری شده پیرامون وضعیت شخصیتی هواداران(نه اعضا و سمپاتها) آمده است که دلیل همراهی آنها با حادثه ۱۴ اسفند ۵۹ و نیز جنگ مسلحانه در سی خرداد ۶۰ نشان میدهد که تعصب کور برآمده از دوقطبیهای سیاسی کار را به جایی رساند که هوادار از نقش خود بیرون آمده و در سطح یک عنصر تروریستی تغییر وضعیت داده است.
در حوادث دهه شصت سطح هواداری به گونهای توسط بنیصدر و منافقین پیش رفت که هویتی شده تا کوررنگی و دوقطبی حاصل از آن جنایتی خونین را رقم بزند. هواداری سیاه در دوقطبیها زیست کرده و تعصب شدید و تحجر حاصل آن است، نتیجه این وضعیت نیز چیزی جز جهل مشترک اجتماعی نیست.
بدون شک یکی از مهمترین عناصر پربسامد در سخنان امام و رهبری انقلاب پرهیز از همین دوقطبی سازی است. از نگاه امامین انقلاب اسلامی دوقطبی سازی به شدت وحدت شکن است و از این رو شیطانی ترین اقدام برای تفرقه و از هم پاشیدن جبهه حق است. ثمره دوقطبی سازی گم کردن دشمن اصلی است.
رهبرانقلاب خطاب به بسیجیان درباره دوقطبی میفرمایند که ازدوقطبیهای کاذب پرهیز کنید. کسانی که دین و انقلاب و ولایت فقیه را قبول دارند ولو اختلاف سلیقه داشته باشند برادران شما هستند. و در ادامه یادآور می شوند آنجا که سیل آمد بسیجیها نپرسیدند قومیت و سلیقه سیاسی ات چیست؛ رفتند و به مردم خدمت کردند. این دو جمله به روشنی تصریح دارد که دشمن واقعی بین مردم نیست، دوقطبی را اینجا نباید ساخت.
هدف منافقین در دهه ۶۰ از دوقطبیسازی آن بود که جامعه را چند تکه کرده و از دل تضادها رقبای خود را حذف کنند، منظور از «دوقطبی کردن»، تبدیل تعارضها و رقابتهای سیاسی به آنتاگونیسم است؛ «آنتاگونیسم» به آنگونه از تضادهای اجتماعی و سیاسی اطلاق میشود که به حذف یکی از طرفین یا حداقل به رفتارهایی با هدف حذف طرف مقابل بینجامد.
خطری که این روزها و در پس حوادث پسا انتخاباتی شکل گرفته و بیشباهت به رفتارهای دهه شصتی نیست همین آنتاگونیستی است که از دل آن تلاش میشود یک قرائت بر دیگری برتری یافته و سایرین را حذف کند. این وضعیت تا جایی پیش رفته که برخی با ایجاد دو قطبی «دولت شهید رئیسی» و سایرین، میکوشند با تکیه روی اصل هواداری متعصبانه رقبای سیاسی خود را از میدان بیرون کند.
هدایت شده از 🔵#گام_دوم_انقلاب🔵
چطور دوقطبی می سازیم؟ چطور نسازیم؟
به گزارش مشرق، محسن مهدیان، فعال رسانه در تلگرام نوشت:
چطور دوقطبی می سازیم؟ چطور نسازیم؟
اخیرا یک سخنران مشهور در ذم دوقطبی نکاتی داشتند که محل اختلاف شده است.
اختلاف سر چیست؟ یعنی عده ای موافق و عده ای مخالف دوقطبی اند؟ خیر؛ یعنی ظاهرا بله. ولی اساسا محل اختلاف اینجا نیست.
اجازه دهید صریح بنویسم. خیلی بعید است کسی موافق دوقطبی باشد. در غیر اینصورت یا جاهل تودرتو است یا دارای خباثت درونی است.
دوقطبی آنقدر شنیع است که شاید کمتر نهی و انذار سیاسی در کلام رهبرانقلاب این میزان بسامد داشته باشد. دوقطبی آنقدر زیانده است که حتا افزایش مشارکت انتخاباتی از طریق دوقطبی نیز مذموم است.
پس اختلاف کجاست؟
اختلاف در مرز انتقاد و رقابت با دوقطبی سازی است. مصداق امروزش تعامل با دولت است. خیلی ها نمی دانند چطور می شود هم منتقد و مطالبه کننده از دولت باشیم و هم اهل وفاق و همدلی. مرز ایندو کجاست؟
اولا اجازه دهید این جمله را بنویسم. این اختلاف بین کسانی است که این روزها دغدغه انقلاب اسلامی دارند. چه آنکه فراموش نکردیم آنها که اهل کاسبی و مکر و دغلکاری بودند با دولت شهید رئیسی چه کردند و چه دل ها از این حقد و کینه ها سوزاندند. بگذریم. اما این اختلاف اصلش ارزش مند است. نشان می دهد در جبهه انقلاب هردو دغدغه وجود دارد هم نقد و هم وفاق.
اما دوقطبی؛ اگر قدر و اندازه دوقطبی دقیق شود و از یک مفهوم کلی و بدون مرز خارج شود، بسیاری از مشکلات رفع می شود.
دوقطبی چه نیست؟
هر دوئی و دوگانه ای دوقطبی نیست. هر اختلاف و رقابتی هم.
دوقطبی چیست؟
دوقطبی زمانی شکل می گیرد که یک سوی ماجرا را حق مطلق و سوی دیگر را باطل محض بدانیم. چنین جبهه بندی رقابت را حیثیتی و یک تعصب ایدئولوژیک درست می کند.
کسی که دوقطبی میسازد دنبال چیست؟
پروژه اهریمن سازی برای قطب مقابل. به نحوی که کاملا حذف شود. رقابت نه؛ حذف.
این تعاریف کافی نیست؟ بسیار خب. باید به نتیجه و ثمره دوقطبی نزدیک تر شویم تا روشن تر شود.
دوقطبی از کجا شناخته می شود؟
یکم نزاع ساز است. دوقطبی ها تا پائین ترین سطح نهاداجتماعی یعنی خانواده امتداد دارد. در میان شخصیت های سیاسی ورسانه ها متوقف نمی شود و تا سرسفره مردم کشیده می شود.
دوم رخوت ساز است. افراد یا در نزاعند یا ساکت و گوشه نشین در سیاست. هرکس خود را در دوقطبی ها نبیند دچار مارپیچ سکوت شده و خود به خود حذف می شود.
با مخاطب چه می کند؟
ذهن دردوقطبی ها قالب بندی می شود بین این و آن. صفر یا یک.سیاه یا سفید. استقلال یا پرسپولیس. نتیجه اینکه ذهن نمی تواند طیفی تحلیل کند. مخاطب هرنوع فرد یا فکری را تنها در این دو دسته تحلیل می کند. یا با منی یا با او. یا اهل جنگ یا سازش. یا وفاق یا نفاق. یا مرگ یا زندگی. یا اصلاح طلب یا اصولگرا.
در نهایت اینکه ذهن هیچ کس و هیچ موضوعی را بدون برچسب نمیتواند تحلیل کند.کوررنگی تحلیلی ایجاد می شود. در نهایت اینکه قضاوت ها حدی و هیجانی می شود و اراده و رفتارها و واکنش ها عصبی و نابخردانه میشود.
تا حدی اثر دوقطبی روشن شد. حالا یک قاعده؛
هرکس به اثر کلام و نقد و مطالبه و کامنت و توئیت و متنش توجه کند. اگر نقطه پایان را گذاشتیم و بجای رشد قوه تحلیلی و استدلالی مخاطب، عصبیت او را بیشتر کردیم یعنی خطا رفتیم.
روشنتر؟
اگر در پایان متن، مخاطب نتوانست گزاره های ظاهرا متعارض را باهم جمع کند یعنی خطا کردیم، ولو با هر نیتی. مثلا بین نقد و وفاق. بین همدلی و مطالبه گری. بین رقابت با دوستی. بین آرمان با واقعیت. بین اصلاح طلبی با اصولگرایی. بین جلیلی با قالیباف. بین اخلاق و عقلانیت با مصلحت. بین عدالت با قانون واخلاق. بین دفاع از ارزش ها با مدارای تربیتی و ....
یک نکته هم در انتها؛
آیا دوقطبی مقدس هم داریم؟
بله. به تعبیر رهبرانقلاب تنها دوقطبی واقعی، دوقطبی انقلابی و ضدانقلابی است. این دوقطبی مقدس در داخل وحدت می سازد و کل جامعه را با همه اختلافات رنگین کمانی مقابل دشمن به وحدت می برد.
چه باید کرد؟
این ۲ گزاره را به خاطر بسپاریم.
یکم. هر کس با هر نوع گرایش در جبهه انقلاب تعریف می شود. قطب مقابل تنها و تنها ضدانقلاب است نه حتا غیرانقلابی. یعنی کسی که مقابل انقلاب شمشیر کشیده است. جبهه انقلاب طیف است. یک سویش مجاهدین ویک سو قاعدین. اما همه در سایه انقلابند.
دوم. هیچ موضوع یا راه حلی حیثیتی نیست و قابل بحث و گفت وگو است. هر کس ممکن است یک موضوع را از زوایای مختلف ببیند. بنابراین رقیب نباید حذف شود. به روشنگری اندیشه نیاز داریم و نه حذف اندیشه
تبارشناسی دو قطبی سازان
طرح طلایی قرآن در بیان پناهیان
تا دیر نشده برای رفع شکافهای اجتماعی و سیاسی و عبور از بحرانها باید ایده و طرحی برای مقابله با این تندرویها داشت.
به گزارش مشرق، مهدیه شادمانی کارشناس مسائل سیاسی درباره مسئله دوقطبیسازی در فضای سیاسی کشور طی یادداشتی نوشت:
از زمان انتخابات مجلس در سپهر رسانهای کشور شاهد نوعی مغلطه در باب اصطلاح تندروها هستیم. اقلیتی که با انقلابی گری نمایشی، الگوی زیست قبیلهای و ذبح اعتبار و منفعت انقلاب را در جهت منافع شخصی و حزبی در پی گرفتهاند.
تشکیلاتی که از تخریب و هتک حیثیت بزرگان نظام و مسئولان ابایی ندارند. نکته حائز اهمیت اینکه این طیف سیاسی خود را نیز فراتر از قانون دانسته و هیچ خط قرمزی برای فعالیت قائل نیستند. با تلقی غلط از باورهای دینی و انقلابی دچار انحصارطلبی و خود حقیقت پنداری شده و طرد غیرخودی را در دستور کاردارند.
نقطه آغاز این جریان تندرو از سال ۹۰ و ایجاد یکقطب جدید از اصولگرایان سنتی بوده که با ادبیات و رفتار خاص خود تشکیل تمدن اسلامی را هدف فعالیت قراردادند؛ اما محصول این تشکیلات رادیکالیسم و انشقاق در جبهه انقلاب و جذب اقلیت بوده است.
متأسفانه پس از انتخابات ۱۴۰۳ ریاست جمهوری و رأی اعتماد بالا به کابینه شاهد روند دیگری از تخریب از سوی این جریان بودیم. این گروه که گویا خود را پیشران در تشکیل جامعه اسلامی و تمدن سازی اسلامی میدانند حضور این دولت را سدی در برابر اهداف دیده و از ابتدا به هر بهانه با ذهنیتی تخریبی به دولت و حتی مجلس نیز هجمه بردهاند. دو نکته حائز اهمیت است ابتدا اینکه نمایندگان مجلس باوجوداینکه از جریان فکری مقابل دولت هستند با تکیهبر بلوغ سیاسی به این نتیجه رسیدند که در شرایط فعلی کشور بهترین راه کاهش منازعات سیاسی و تکیهبر وفاق و عدم تخاصم جناحهای سیاسی است تا دولت زودتر اقدامات اساسی را در جهت بهبود وضع اداره کشور انجام دهد.
اما نکته دوم این جمع که در برابر این اقدام وفاق آمیز مجلس اینطور با ادبیات تند در فضای مجازی و رسانهای شروع به هجمه و توهین نمودند پاسخ دهند در طی این سالها جز تخریب و تقابل و حتی هتک حیثیت بزرگان نظام، چه ایده و برنامه ایجابی در جهت حکمرانی متعالی و پیادهسازی تمدن نوین اسلامی داشتهاند!جریانی خاص که روزی با مهر نماز به رئیس وقت مجلس حمله کردند و روزی با کلیدواژه «اسکل نظام» میخواهند وفاق را به محاق ببرند.
پیش از شروع روند تبلیغات رسمی انتخابات ریاست جمهوری نیز با توجه به تجربه هتک حیثیت سرمایههای نظام در انتخابات مجلس، رهبر معظم انقلاب بر عدم بدگویی کردن، تهمت زدن و لجنپراکنی کردن تاکید ورزیده و حتی آن را زمینهساز لطمه به آبروی ملی عنوان نمودند؛ اما این جریان با توجه به ایزوله فکری و خود حق پنداری و اینکه صاحب اصلی انقلاب و تصمیم گیر و تصمیمساز در صدر قدرت هستند، از هیچ تخریب ناجوانمردانه، اتهام زنی و بزرگسازی ضعفهای کاندیدای جریان مقابل دریغ نکردند. حال باید از این طیف رادیکال پرسید آیا از این تشکیلات فرقهای که تنها ماهیت باندی دارد سرباز نظام تولید میشود یا سربار! بهجز فحاشی و هجمه در فضای مجازی کجا به کمک نظام در غبار فتنهها آمدهاید که حال با واژه اسکل نظام منتگذار هستید!
متأسفانه این روند تخریبی که خود را حق مطلق میداند پایان بردار نیست و در دو مصداق اخیر یعنی هجمه به سخنان رئیس مجلس و واعظ مشهور حجتالاسلام پناهیان مشهود است.در ۲۸ صفر امسال رئیس مجلس با عقلانیتی انقلابی با عدم قشری گری و محافظهکاری، فراتر از نگاه رقابتی انتخابات و البته با رعایت مرزبندی خطوط ارزشی و اصول انقلاب، همگان را دعوت به حمایت از دولت میکند؛ اما همان گروه پروژه هماهنگ سیاه نمایی و تصویرسازی منفی علیه قالیباف را در باور جامعه انقلابی استارت میزنند.
و در سویی دیگر حجتالاسلام پناهیان نیز که با اشاره به آثار مخرب دوقطبی سازی، از رئیس مجلس خواسته بود تا علیه دوقطبی سازی قانونگذاری کند از این تخریب و شانتاژ سیاسی امان نمیبرد. در صورتیکه با عنایت به سخنان رهبر انقلاب، ایشان نیز همواره بر مذمت دوقطبیهای کاذب در کشور تأکید داشتهاند:
(معنای دوقطبی اختلافسلیقه نیست؛ خب اختلافسلیقه همیشه هست، همیشه بوده. معنای دوقطبی این است که وقتی این اختلافسلیقه به وجود آمد در هر تصمیمی بهجای اینکه بهحق و مصلحت فکر کنیم، به جایگاه این دستهبندی فکر میکنیم؛ دستهٔ ما اینجوری میخواهد، پس باید این بشود؛ حالا حق هست یا نیست، مصلحت هست یا نیست، [فرقی نمیکند]؛ معنای دوقطبی این است.۱۴۰۲/۰۳/۰۳)
با این تفاسیر وقتی به این تشکیلات اعتراضی مبنی بر خود حق پنداری میگردد به این سخنان رهبر انقلاب متوسل شده و با مظلوم انگاری این لفظ را برچسبی از سوی دشمن میدانند: (در ادبیات سیاسی آمریکا و انگلیس و امثال اینها، معنای تندرو و میانهرو این است: تندرو کسی است که پایبند انقلاب است، میانهرو کسی است که در مقابل خواستههای آنها تسلیم است.)
حال با توجه به تفسیر الگوی زیستی و رفتاری این طیف که با ذهنیت تخریبی، ایزوله فکری با حق پنداری زمینه شکافهای عمیق سیاسی و اجتماعی شده و همچنین با هتک حیثیت مسئولان، سرمایههای نظام را در نوبت حذف گذاشتهاند، میتوان مدعی بود که این رفتار تندروی نیست و در جهت انقلابی گری واقعی صورت گرفته! آیا رهبر انقلاب بارها بر عدم هتک حرمت مسئولان تذکر ندادهاند. «هتک حرمت حرام است و انتقاد با هتک حرمت تفاوت دارد ضمن اینکه امروز کشور بیش از هر زمان دیگری به همکاری و اتحاد و انسجام نیاز دارد.» ۳ آبان ۹۹
همچنین تأکید کردند: «روش ما اسلامی و قرآنی است، یعنی انتقاد بیان میشود اما هتک حرمت انجام نمیگیرد. باید حرمت رؤسای سه قوه و مسئولان کشور که در عرصه خدمترسانی به مردم هستند، حفظ شود».
در اندیشه و کلام آیتالله خامنهای، ارتباط بین واقعبینی و آرمانگرایی، موقعشناسی، آیندهنگری و میانهروی بر مبنای یک نظم مدنی و سیاسی از آثار و نتایج عقلانیت انقلابی معرفیشده.
بهواقع رفتارهای رخداده توسط این جماعت منتج از نگاه عقلانی و موشکافانه به مسائل است؟ مبتنی بر همین نگرش رهبر انقلاب بر عقلانیت انقلابی و عدم هتک حرمت مسئولان نظام است؟ درزمینهٔ تخریب ناجوانمردانه رئیس مجلس از یک سال پیش شاهد این پروژه سیاسی و سیاه بودیم که بدون سند و مدارک، فضای مجازی را به عرصه رفتارهای غیراخلاقی و شرعی تبدیل نمودند. آیا در این هیاهوهای پوچ و تفرقهافکنی نشانی از انقلابی گری دیده میشود؟
آیا اینکه انقلاب را یک شرکت سهامی برای خود فرض دانسته و حضور جناحهای دیگر در حاکمیت را صرفاً خطر برای موجودیت خود انگاشته و با مجادله و تخریب اقدام به سیاه نمایی و حذف غیرخودی انجام دادن تندروی منفی و افراط گری نیست؟
خلاصه کلام اینکه تا دیر نشده برای رفع شکافهای اجتماعی و سیاسی و عبور از بحرانها باید ایده و طرحی برای مقابله با این تندرویها داشت. اینکه قبیلهای خودبرتربین با انتساب خود به ولیفقیه متمسک به فروع شده و از آب آلوده بحرانهای داخلی ارتزاق کند و با باجگیری به دنبال حفظ موقعیت خود باشد یقیناً با آن تندروی رهبری که مبتنی بر اخلاق و ایمان است متفاوت بوده است.
و سؤالی که باید از این جماعت پرسید این است که چرا در مجادلات سیاسی پیکان خشم شما علیه افراد و جریانهای انقلابی است تا ضدانقلاب، گویی همان تاریخ صدر انقلاب در هجمه علیه انقلابیهای واقعی همچون بهشتی و مطهری بار دیگر از سوی جماعت تزویر در حال تکرار است و اگر دیر اقدامی صورت گیرد شاهد حذف و استحاله سرمایههای نظام و شکاف در حاکمیت و جامعه خواهیم بود!
هدایت شده از کانال تحلیلی ولایت آخرالزمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷نظر فعال اصلاح طلب درباره دولت شهید رئیسی
🎥سعید لیلاز
😉قابل توجه آقایان سید جواد هاشمی و علی ضیاء
حقیقتا بد به حال کسی که شما رو مرجع فکری خودش بدونه
🌀 رسانه باشیم و در روشنگری لااقل یک نفر شریک باشیم .
کانال ولایت آخرالزمان در ایتا
@velayateakharazaman
هدایت شده از کانال تحلیلی ولایت آخرالزمان
7.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️دکتر عزیزی استفاده از کدام نرمافزار را برای خانوادهی خود ممنوع اعلام کردهاست؟
⚡سخنان تکان دهندهی دکتر عزیزی راجع به تاثیرات روانشناختی اینستاگرام بر روحیهی انسان
➕
⚡بررسی تخصصی اثرات مخرب این پلتفرم صهیونیستی بر مردم جهان از جمله:
⭕پمپاژ نفرت
⭕القاء ناامیدی
⭕ایجاد اضطراب
و...
کانال تحلیلی بصیرتی ولایت آخرالزمان
@velayateakharazaman