نوروزانه
دهم فروردین
قوم و خویشوی عزیز بهتر ازجون که تا امروز قدم رنجه نفرمودن رو چیش و سر ما گفته باشم نگین نگفتیا! گله و گونه و ماء وره نباشه تا عید بعد پشت سرمون!
از آجیلو فقط تخمه ی کدو و پسته هوی بی دهنش مونده!
بقول خانم دوسیم خدا بیامرز:
_هر که دور کرد، خودشو بی بر کرد (بی بهره، بی سهمیه)کرد.
رفتین گشتاتونه زدین آخر عیدی یادتون به ما افتاده😅 مقصر ما نیستیما. حا والو بالله.
#شابجیو
#همای ایران
نوروزانه
یازدهم و دوازدهم فروردین همروی هم
مهمانان نوروزی عزیزی که تا امروز فرصت سال نو مبارکی از ما رو نداشتین توجه فرمایید:
از روز دهم در تدارک سیزده به دریم.
به امید دیدار در نوروز آینده
با تشکر شاباجیو
#همای ایران
https://eitaa.com/iranhomaye
نوروزانه
سیزدهم فروردین
مهاجرت کردم
شاباجیو
#همای ایران
https://eitaa.com/iranhomaye
همایایران
نوروزانه سیزدهم فروردین مهاجرت کردم شاباجیو #همای ایران https://eitaa.com/iranhomaye
دروغ سیزده بود😅
در ایام تعطیلات به تهران مهاجرت کردم😁😁😁
شاباجیو کجو بره بز( بهتر از ) شیراز😉
#همای ایران
https://eitaa.com/iranhomaye
به بهانه محوشدن لبخندی دیگر
سعید تاتینا شاعر طناز را از سالها پیش میشناختم. از همان سالها هم از او بی خبر بودم. چند روزی ناخواسته به یادش میافتادم و ناباورانه خبر فوتش را شنیدم. انسان صاف صادق، رو راست، متبسم و مهربانی بود. گاهی با همسر و سه پسرش به جلسه شعرخوانی میآمدند. یکبار هم بهدلیل هممسیر بودن منزلمان، من نویسنده همیشه پیاده را تا خانه رساندند. سعید تاتینا جنسش مثل شعرهایش بود. زلال و شفاف و لبخند بهلب نه مثل آنها که با چندبار پشت تریبن رفتن و حضور در چند برنامه رسانهای هیچ خدایی را بنده نیستند و حتی سلام دوستان قدیمی را هم به زور جواب میدهند. خبر رفتنش غم بسیار دارد چرا که بعید بود آن آدم پرانرژی عاشق خانواده و مردمش که مهربانیش تا ابداع دیوار مهربانی پیش رفت به راحتی عزم رفتن کند. تنها او نبود که گوشه گیر شد و از شعر و طنز فاصله گرفت شاید با نادیده گرفتن نادیده و محو و ناپیدا شد. خدایش بیامرزد و مکانش همواره شاد.
هما ایرانپور. نویسنده و طنز پرداز
https://eitaa.com/iranhomaye
#همای ایران
شعر
سپید است
انتطار
سپید است
امید
سپید است
جنگها هم
بالاخره
روزی
تمام خواهندشد.
#همای ایران
از پستوی روزها
خواهدآمد
آن روز
با انوار طلایی
قرمز
هجرت خواهد کرد
در سرخابی و سوسنی
غرق خواهند شد
تیرها
در اشک مرغ عشق سفید
در شبنم گلها
و بق بقوی
بچه کبوتران خاکستری پاپر.
سرخ
زرد
سیاه
سفید
جهان زیسته زمین.
و آبی لاجوردی
فیروزه انگشتر داراییم.
#همای ایران
آقای هزار و چهارصد و فلان
آقای چهارشنبه سوری هزار و چهارصد و فلان
باز آمدی که شهر را شلوغ کنی
لبریز صدای جیغ و داد و دود کنی
لطفا بیا و
سر بهزیر
آهسته
ردشو برو
اینجا نهجای شر و شور شرارههای توست
اینجا بهار هم در انتظار سالی نکوتر است
پس لطف کن و بیهیچ شیطنت
آهسته آمدی
اهستهتر برو.
#همای ایران
هر گلی بویی دارد
اما؛
من عاشق یاسسپیدم
بخصوص وقتی
گونهاش هم کبود باشد.
#همای ایران
هما ایران پور
اگر ازاین جنگهم جانسالم بهدر ببرم، داستانی خواهمنوشت از سرزمینی بدونجنگ. سرزمینی که نوزادانش عمری دراز دارند، کودکانش بازیای جز تفنگبازی بلدند، مردانش حرفهای جز جنگیدن برای جنگافروزان و زنانش فرصت مادریکردن، فرصت سیرکردن شکم نوزادشان با شیرهجانخود، فرصت پرورش نسلی بیزار ازجنگ را.
زنده اگربمانم، داستانیخواهمنوشت از زمینی که بویصلح میدهد، گلهای سفید درآن میروید و طعم شیرین زندگی میدهد.
#همای ایران
#چالش دهدقیقهای