eitaa logo
💕 ابر حریف بی رقیب 💕
3.1هزار دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
5.6هزار ویدیو
111 فایل
امام خامنه‌ای:هر قدمی که در راه استواری این انقلاب اسلامی برمیدارید، یک قدم به ظهورحضرت مهدی(عج) نزدیک‌تر میشوید ارتباط @Khademeye_Zinab #کپی به نیت تعجیل فرج و سلامتی آقا مجاز به نیابت از #امام_زمان وقف #حضرت_زهرا
مشاهده در ایتا
دانلود
بند ۹ #نامه #امام_خامنه‌_ای به رئيس جمهور درباره الزامات ۹ گانه #اجرای_برجام، چه بود؟ 📌 به #تقویت_تولید_ملّی توجّه ویژه صورت گیرد و نیز مراقبت فرمایید که وضعیّت پس از #برداشته_شدن_تحریمها، به #واردات بی‌رویّه نینجامد، و بخصوص از وارد کردن هرگونه #مواد_مصرفی از آمریکا جدّاً پرهیز شود. #چه_کسی_پاسخگوست؟! #همه_تقصیر_علی_است 🌺🍃ابر حریفی شو👇 🆔 @Iranian_Central_Cloud
📩 🌷 سال 62 در عملیات والفجر4 و در ارتفاعات 1904 بر اثر برخورد ترکش به سرش مجروح شد. روزگار جانبازی او از 22سالگی آغاز شد. 🌷 موج انفجار و فشار ترکش به مغزش او را آزار می‌داد. وقت و بی‌وقت تشنج می‌کرد و این تشنج برایش بسیار حادثه آفرین بود. کم‌کم عوارض مجروحیت هم به سراغش آمدند. 👈سمت چپ بدنش لمس شد. 👈چشم چپش را تخلیه کرد، 👈 کامش را از دست داد. 👈لگنش چندین بار عمل شد، 👈کلیه‌هایش را از دست داد، 👈پای راستش از زیر زانو قطع شد و 8 سال دیالیز شد... ❤️ سا‌ل‌ها آرزوی دیدار و ملاقات با را داشت. اما به خاطر اوضاع نمی‌توانست در دیدارهای عمومی ایشان حضور پیدا کند. 🌷 همسرجانباز می‌گوید: این اواخر خودش هم می‌دانست دیگر زیاد دوام نمی‌آورد. شده بود. فروردین ماه بود که به ما گفت: "اینطور نمی‌شود. خودم باید یک برای آقا بنویسم و بگویم که دوست دارم ببینمشان. آقا دست به سر هر کسی که بکشد او آرزویش برآورده می‌شود و حاجتش را می‌گیرد." 🌷اینها را گفت اما دید آن یک کم سو شده بود و نمی‌توانست بنویسد. به من گفت و مطالب را برایش نوشتم. از روی نوشته چند کپی تهیه کردیم و اطرافیانی که می‌گفتند ما می‌توانیم حرفتان را به آقا برسانیم نسخه‌های نامه را گرفتند. اما نامه تا زمان شهادت ایشان فرصت ارسال به آقا پیدا نکرد. 🌺🍃ابر حریفی شو 👇 🆔 @Iranian_Central_Cloud
 🔮 ماجرای دیدار صمیمانه با مقابل نهاد ریاست جمهوری ❇️ سال 62 در آسایشگاه بودم که مشکلی برای جانبازان بوجود آمد و ما حدود 80 تا 90 جانباز در آسایشگاه (ره) می‌خواستیم خدمت حضرت (ره) برویم و درد و دل خود را با ایشان مطرح کنیم که متاسفانه نشد. پیش هر می‌خواستیم برویم در را به روی ما بسته بودند. آن زمان ، بودند و ما تصمیم گرفتیم خدمت ایشان رفته و درد و دل خود را برای رئیس جمهور وقت بگوییم. ❇️پنج شش نفر از جانبازان به از آن جمع به نهاد ریاست جمهوری رفتیم. در آنجا به لحاظ رعایت کسی حرف ما را برای دادن وقت گوش نکرد و ما یک هفته هر روز از صبح پشت در نهاد ریاست جمهوری می‌نشستیم تا بلکه راهی برای دیدار و صحبت فراهم شود. 👌 البته هم با توجه به حجم گرفتاری‌ها از حضور ما در آنجا نداشت. شب‌ها را در بخش اسکان امداد پزشکی می‌خوابیدیم و دوباره روز بعد منتظر بودیم. ❇️یکی از بچه‌های که این وضعیت را دیده بود که چند جوان با این وضعیت در انتظار یک دیدار هستند ناراحت شده بود و یک شب نزدیک مغرب به ما گفت یک نامه کوتاه چند خطی بنویسید تا من آن را موقع نماز به دست برسانم ما هم در آن نامه چند خطی آقا را چند قسم دادیم... ❇️پاسدار وقتی نامه را برد وقت اذان بود. ما هم طبق معمول پشت در داخلی و در کنار اولین نگهبانی منتظر نشسته بودیم. از داخل نگهبانی زنگ زدند و ما را پشت تلفن خواستند. شخصی که را گرفته بود، پشت خط به یکی از بچه‌ها گفت داشت وضو می‌گرفت که ما شما را به ایشان دادیم. ما جانبازان هم مشغول نماز خواندن شدیم. یکی دو تا از بچه‌ها روی برای کنار نگهبانی نشسته و آنها هم مشغول خواندن نماز شدند. ❇️ یک ربع ساعت گذشت که دیدیم در تاریکی شب در حالیکه 30 یا 40 نفر همراهشان است به سمت ما می‌آید. و عده‌ای از آنجا همراه آقا بودند. آقا آمدند 👈و روی همان که برای نماز خواندن بچه‌ها گذاشته بودند بین دو نفر از بچه‌ها نشستند و به تکیه دادند. ما هم که روی ویلچر بودیم دور ایشان حلقه زدیم و بقیه افراد هم دور ما جمع شدند. اولین سوالی که آقا پرسیدند، رو به افراد دور و بر این بود که: «بچه‌ها شده‌اند؟» 📌یه زمانی داشتیم اینگونه ..‌الان هم رییس‌جمهوری داریم که برای ضروری ترین امورات کاری کشور هم اقدام نمی کند 🔄ادامه دارد... یه همچین داریم ❤️ 🌺🍃ابر حریفی شو 👇 🆔 @Iranian_Central_Cloud