🔴انتظار عجیب یهودیان برای ظهور حضرت محمد (ص)
📍#قسمت_دوم
⬅️درس بزرگی برای امت آل محمد ص و #منتظران ظهور حضرت مهدی موعود عج از یهودیان
📌ببینید توسل یهودیان به آل محمد (ص) چطور آنها را از شر کافران نجات داده قبل از ظهور حضرت اما حسد و بغضی که بعد ظهور حضرت در دلشان بوجود آمد باعث منکر شدن حضرت شدن و دشمن شدن تا جایی که امام حسین (ع)را در کربلا به شهادت رساندن و هنوز هم #دشمنی آنها ادامه دارد....
☀️ حضرت امام حسن عسکری علیه السلام در خصوص تفسیر آیه«ولما جاءهم کتاب من عند اللّه آیه۸۹سوره بقره فرمود:
⬅️ «خداوند یهودیان را مذمت نموده؛ زیرا #قرآن از نزد خداوند نازل شده و آن تصدیق کننده تورات بود و در تورات هم بیان شده بود که محمد صلی الله علیه و آله از نسل اسماعیل است و به بهترین خلایق [یعنی] علی ولی خدا علیه السلام تقویت میشود. و آنها قبل از #ظهور آن حضرت از خداوند مسئلت مینمودند که محمد صلی الله علیه و آله را بر #کفار فتح و #نصرت عطا کند.
⬅️همینکه حضرتش #مبعوث شد و بر کفار غلبه نمود یهودیان آنچه که از اوصاف پیغمبر در تورات خوانده و میشناختند #انکار نموده و از راه #بغض و #حسد بر محمد و علی علیهماالسلام ستم نمودند.
☀️امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:
⬅️ خداوند به پیغمبرش خبر داد که #چگونه یهودیان قبل از بعثت انتظار ظهور او را داشته و از خداوند #نصرت حضرتش را بر دشمنان و کفار میخواستند و به محمد و آل او متوسل میشدند و در زمان حضرت موسی و بعد از آن به یهودیان امر شده بود در شداید و مهماتی که بر آنها روی آور شود خداوند را به آبروی محمد و آلش علیهم السلام قسم دهند تا #رفع شداید و بلیات را از آنها بنماید و یهودیان این کار را مینمودند و حتی یهودیان مقیم یثرب و مدینه پیش از ظهور پیغمبر خاتم در هر کاری خدا را به مقام و منزلت محمد و آل محمد علیهم السلام میخواندند و خداوند مهمات آنها را مرتفع میفرمود.
⬅️ده سال قبل از #بعثت پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله دو طایفه اسد و غطفان که از مشرکین بودند با مرد یهودی دشمن بوده و قصد #آزار او را داشتند، آن مرد با توسل به محمد و آل محمد علیهم السلام #دفع شر دشمنان خود را نمود و با آنکه عدد مشرکین سه هزار سوار بوده و دوستان مرد یهودی فقط #سیصد نفر سوار بودند، همینکه روبروی هم رسیدند، یهودیان با ذکر نام محمد و آل محمد علیهم السلام بر آنها حمله نموده مشرکین را شکست دادند، کفار از سایر طوایف عرب مدد طلبیده و سی هزار نفر شدند و به دنبال آن سیصد نفر یهودی رفتند و روستای آنها را محاصره کرده و جریان آب ایشان را قطع و نگذاشتند آذوقه به آنها برسد. یهودیان از مشرکین امان خواستند کفار به آنها امان نداده و گفتند: چاره ای جز جنگ با شما نداریم! مردانتان را به قتل رسانیده و زنان و فرزندانتان را به اسیری میبریم.
⬅️یهود با یکدیگر مشورت نموده و چاره اندیشی کردند، عاقلان قوم به آنها گفتند: مگر موسی پیشینیان شما را امر نکرده است که در #موقع سختی و #اضطرار از محمد و آل محمد علیهم السلام یاری بجویید؟ گفتند آری، گفتند: پس همه با هم متوسل شده و از پروردگار به مقام و منزلت محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله مسئلت نموده تا شر ستمکاران را از شما برگرداند.
⬅️پس گفتند: خداوندا!، ستمکاران آب را به روی ما بسته اند جوانان ما ناتوان و اطفال ما نزدیک است از شدت عطش و تشنگی هلاک شوند.
#انتظار_عجیب_یهودیان
📌 ادامه دارد.....
💫✨👇
🆔 @iranjan60
🎋🍃🎋🍃🎋🍃🎋🍃🎋🍃🎋🍃🎋
قبل از #اذان صبح برگشت.
پیکر #شهید هم روی دوشش بود.
#خسته بود و #خوشحال.
می گفت:
یک ماه قبل روی ارتفاعات بازی دراز #عملیات داشتیم.
فقط همین شهید جا مانده بود.
پیرمردی جلو آمد.
#پدرشهید بود.
همان که ابراهیم پسرش را از بالای ارتفاع آورده بود.
سلام کردیم و جواب داد.
همه ساکت بودند.
انگار می خواهد چیزی بگوید اما!
لحظاتی بعد سکوتش را شکست:
آقا ابراهیم ممنون!
زحمت کشیدی!
اما پسرم...!
پیرمرد مکثی کرد و گفت:
پسرم از دست شما #ناراحت است!
#لبخند از چهره همیشه خندان ابراهیم رفت.
چشمانش گرد شده بود از تعجب!
#بغض گلوی پیرمرد را گرفته بود.
چشمانش خیس از #اشک بود.
صدایش هم لرزان و خسته:
دیشب پسرم را در خواب دیدم.
می گفت:
در مدتی که ما #گمنام و بی نشان بر خاک #جبهه افتاده بودیم،
هر شب مادر سادات #حضرت_زهرا(س) به ما سر می زد.
اما حالا،
دیگر چنین خبری برای ما نیست...!
می گویند #شهدای_گمنام مهمانان ویژه حضرت زهرا(س) هستند!
پیرمرد دیگر ادامه نداد.
سکوت جمع ما را گرفته بود.
به ابراهیم هادی نگاه کردم.
دانه های درشت اشک از گوشه چشمانش غلط میخورد و پایین می آمد.
می توانستم فکرش را بخوانم.
ابراهیم هادی گمشده اش را پیدا کرده بود!
#گمنامی...
#شهید_ابراهیم_هادی
📚 سلام بر ابراهیم
@iranjan60🕊🌺
🎋🍃🎋🍃🎋🍃🎋🍃🎋🍃🎋🍃🎋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎋🍃🎋🍃🎋🍃🎋🍃🎋🍃🎋🍃🎋
قبل از #اذان صبح برگشت.
پیکر #شهید هم روی دوشش بود.
#خسته بود و #خوشحال.
می گفت:
یک ماه قبل روی ارتفاعات بازی دراز #عملیات داشتیم.
فقط همین شهید جا مانده بود.
پیرمردی جلو آمد.
#پدرشهید بود.
همان که ابراهیم پسرش را از بالای ارتفاع آورده بود.
سلام کردیم و جواب داد.
همه ساکت بودند.
انگار می خواهد چیزی بگوید اما!
لحظاتی بعد سکوتش را شکست:
آقا ابراهیم ممنون!
زحمت کشیدی!
اما پسرم...!
پیرمرد مکثی کرد و گفت:
پسرم از دست شما #ناراحت است!
#لبخند از چهره همیشه خندان ابراهیم رفت.
چشمانش گرد شده بود از تعجب!
#بغض گلوی پیرمرد را گرفته بود.
چشمانش خیس از #اشک بود.
صدایش هم لرزان و خسته:
دیشب پسرم را در خواب دیدم.
می گفت:
در مدتی که ما #گمنام و بی نشان بر خاک #جبهه افتاده بودیم،
هر شب مادر سادات #حضرت_زهرا(س) به ما سر می زد.
اما حالا،
دیگر چنین خبری برای ما نیست...!
می گویند #شهدای_گمنام مهمانان ویژه حضرت زهرا(س) هستند!
پیرمرد دیگر ادامه نداد.
سکوت جمع ما را گرفته بود.
به ابراهیم هادی نگاه کردم.
دانه های درشت اشک از گوشه چشمانش غلط میخورد و پایین می آمد.
می توانستم فکرش را بخوانم.
ابراهیم هادی گمشده اش را پیدا کرده بود!
#گمنامی...
#شهید_ابراهیم_هادی
📚 سلام بر ابراهیم
@iranjan60
🕊🌺
🎋🍃🎋🍃🎋🍃🎋🍃🎋🍃🎋🍃🎋