💥#مسابقه #روزی_دست_خداست💥
#خاطرات_شما0⃣2️⃣
🔻🔻🔻🔻
.همسرمن بعداز این که چندسال به صورت قراردادی در مخابرات کارمیکردبالاخره یه سری از نیروها رو بیرون کردن وهمسرمن هم یکی از اونهابودما درخانه پدرشوهرم زندگی میکردیم ونگهداری وخرج ایشون چندسالی به عهده شوهرم بود ایشون سال ۸۷بیکارشدن وسرمایه ای هم نداشتن درضمن فرزند دوم ماهم چندماه بودکه به دنیا اومده بودو واقعا روزهای سختی داشتیم..تابه پیشنهادیکی از اقوام کارگری یه مغازه راقبول کردن اوایل براشون خیلی سخت بود چون برای کسی کارمیکردن که ازخودشون کوچکتربودوخیلی امرونهی میشدن وحتی وسیله ای نداشتن تا با آن سر کار بروندصبح زود میرفتن سرکار وساعت ده شب برمیگشتن..ازخانه تا محل کارشون حدود چهل کیلومتر مسافت بود(ازرباط کریم تا تهران) که خستگی راه خیلی اذیتشون میکرد..همون زمان بود که پایبندبه نمازخوندن شدن وکم کم کار را یاد گرفتن..بعداز دو سه سال باکمک یکی ازفامیل مغازه ای رو برای خودشون اجاره کردن..ویه ماشین مدل پایین خریدن.. ویواش یواش مشتریهاشون زیاد شدوقرضهاشون رو هم دادن..حالابعداز گذشت ده سال کارشون رونق گرفته وخدابهشون لطف وعنایت کرد طوری که حتی به فامیل هم پول قرض هم میدهند..وماشین مدل بالاگرفتن..وهنوزهم یه سری ازفامیل باورنمیکنن که چطور کسی که اون همه قرض وبدهکاری داشت حالا وضعش خوب شده..ازخداوند سپاسگزارم که بالطف ومهربونیش کمکمون کرد.
🔺🔺🔺🔺
╭━⊰ ❀ 🇮🇷 ❀ ⊱━╮
@iranjavanbeman_ir
╰━⊰ ❀ 🌱 ❀ ⊱━╯
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#پادکست
#شخصیت_محوری قسمت پنجم
استاد #محسن_عباسی_ولدی
🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸
پویش #ایران_جوان_بمان🔻🔻🔻
https://eitaa.com/joinchat/632029338Cb8a48cecf1
╭━━⊰ ❀ 🇮🇷 ❀ ⊱━━╮
@iranjavanbeman_ir
╰━━⊰ ❀ 🌱 ❀ ⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌هر قانون خوبی که وضع میشه و به گوشتون میخوره، مال کشورهای دیگه است❗️
مدیونید اگه یه وقت فکر کنید این قانون ایرانه😂
╭━━⊰ ❀ 🇮🇷 ❀ ⊱━━╮
@iranjavanbeman_ir
╰━━⊰ ❀ 🌱 ❀ ⊱━━╯
برترین اعمال #شب_قدر در کلام گهربار #امام_خامنه_ای «دام ظلّه»:
🔆خدای متعال فرمود: «لیلةالقدر خیر من الف شهر»؛ شبی که به عنوان لیلةالقدر شناخته شده است و مردد است بین چند شب در ماه رمضان، از هزار ماه برتر و بالاتر است❗️
🔆در ساعتهای کیمیایی لیلةالقدر، بندهی مؤمن باید حداکثر استفاده را بکند. بهترین اعمال در این شب، دعاست🙏🏻
╭━━⊰ ❀ 🇮🇷 ❀ ⊱━━╮
@iranjavanbeman_ir
╰━━⊰ ❀ 🌱 ❀ ⊱━━╯
✅ ابن ابی الحديد تفسير زيبایی از ضربت بر فرق مبارک امیرالمؤمنین علیه السلام آورده است.می گوید:
🌸 🍃شخصيت اميرالمومنين علی علیهالسلام مانند شيشه عطر بود....
دشمن ها خواستند شيشه را بشكنند نمی دانستند كه اگر شيشه عطری را بشكنی تازه عطر آن بلند می شود. (به نقل از استاد فاطمی نیا)
@havaliekhoda313
@madarezirak
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
╭━━⊰ ❀ 🇮🇷 ❀ ⊱━━╮
@iranjavanbeman_ir
╰━━⊰ ❀ 🌱 ❀ ⊱━━╯
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نشر_دهید
🔸اسامی و عناوین زیر برای هفته جمعیت تصویب شد:
🗓 شنبه ۲۴ اردیبهشت
در آرزوی فرزند (ناباروری)
🗓 یکشنبه ۲۵ اردیبهشت
فرزند تنهای من (آسیبهای تک فرزندی)
🗓 دوشنبه ۲۶ اردیبهشت
خانواده دوستدار فرزند ( فرزند پروری)
🗓 سهشنبه ۲۷ اردیبهشت
پدر- مادر و حس خوب زندگی ( والدین و صمیمت زندگی)
🗓 چهارشنبه ۲۸ اردیبهشت
زندگی سالمندی من (سالخوردگی جمعیت)
🗓 پنجشنبه ۲۹ اردیبهشت
میخواهم زنده بمانم ( سقط و قتل جنین)
🗓 جمعه ۳۰ اردیبهشت
حمایت از خانواده و جوانی جمعیت ( قانون و فرزندآوری)
#هفته_جمعیت
#ایران_جوان_بمان
╭━━⊰ ❀ 🇮🇷 ❀ ⊱━━╮
@iranjavanbeman_ir
╰━━⊰ ❀ 🌱 ❀ ⊱━━╯
🌙 هر سحر، یک فراز #عاشقانه
🍃خدای من! تو به حلم خویش مهلتم دادی و به ستّاریت خویش، پرده بر گناهم انداختی، به قدری این کار را ادامه دادی که گویا از من غافلی و حواست نیست که من گنهکارم.
🍃گناه، در همین دنیا هم چوب دارد؛ امّا تو به قدری از چوب زدن بر من چشم پوشیدی که گویا به جای این که من از تو شرم داشته باشم، تو از من خجالت میکشی. اگر از این همه مهربانی بمیرم، جا دارد.
📚قصّۀ من و خدا
"قصّۀ واژههایی که بوی ابوحمزه گرفتند"
#قصّۀ_من_و_خدا ۲۱
#ماه_مبارک_رمضان
#محسن_عباسی_ولدی
بسته ماه خدا با 0⃣2️⃣درصد تخفیف👇
ktft.ir/rmz
😊با ما باشید🔻🔻🔻
https://eitaa.com/joinchat/632029338Cb8a48cecf1
تسبیح زخمهای تو تصویر می شود
تا دانه دانه اشک تو زنجیر می شود
اندوه کعبه بود،ترک خورد از غمت
دارد به شکل قلب تو تصویر می شود
آیینه در برابر منشور گریه هات
در غربت نگاه تو تکثیر می شود
از سیر تا پیاز غمت سیر گریه کرد
آن دختری که از همه کس سیر می شود
آنقدر خون گریست که افتاد بر زبان
دارد به پای غصه تو پیر می شود
دنیا بدون فاطمه یک جور دیگریست
خیلی برات سرد و نفس گیر می شود
تا دستهای حیدریت بسته می شوند
روباه هم به یک دو نفس شیر می شود
این سفره های نان و نمک بعد رفتنت
لبریز شیر و گندم و تزویر می شود
یعنی علی نماز نمی خواند؟.....وای من
روح اذان به مأذنه تکفیر می شود
شبهای قدر وقت نزول کبود تو
فزت و رب....به خون تو تفسیر می شود
این قلبهای سنگیمان خیبری شدند
تنها به دست مهر تو تسخیر می شود
***سید مسیح شاه چراغی***
╭━━⊰ ❀ 🇮🇷 ❀ ⊱━━╮
@iranjavanbeman_ir
╰━━⊰ ❀ 🌱 ❀ ⊱━━╯
💥#مسابقه #روزی_دست_خداست💥
#خاطرات_شما 2️⃣2️⃣
🔻🔻🔻🔻
رفتم خواستگاری ۱ دی ۱۳۹۹ ، همین دو سال پیش
خیلی شنیده بودم که خدا خرج ازدواج رومیده و روزی چند برابر میشه و....و چون تو دوران مجردیم برای کار های که برای خدا کردم (علی ظاهر) و ثمرش رو دیدم و روزیم از در و دیوار می رسید پا جلو گذاشتم.
کلا ۳۵۰ تومن داشتم و دروغ نگم یک حلقه دوگرمی که اونم داستان داشت.
کارم نداشتم اونم دلیل داشت ولی خب مدرک تحصیلیم بد نبود.دانشجویی دانشگاه تهران بودم.
پدر ومادرمم گفتن ما متاسفانه نمی تونیم کمک کنیم بهت خیلی مراقب باش چه می کنی...
از اون ۳۵۰ تومن ۱۵۰ تومنش اومدم گل بخرم دوستم زنگ گفت گل نخریا من مادرم دست گلت رو درست می کنه.
خلاصه روز خواستگاری یک دست گل آورد قد باغچه خیلی گنده بود هرچی اصرار کردم هیچی ازم نگرفت.
رفتم شیرینی بخرم پدرم یهو کارتش رو داد گفت یه مقدار تو این هست فعلا از این بکش.
گفتم خداروشکر هنو هیچی نشده داره میاد.
خلاصه بگم رفتم خواستگاری همون شب بله رو گرفتیم و نشون و رو گذاشتیم و عقدم کردیم😳.
بله نمی دونم چی شد ولی خدا خودش همه چیو چیده بود.
هممون تعجب کرده بودیم که چقدر زود به تفاهم رسیدیم و تموم شد همه چی...
بعد از عقد تازه پدر عروس پرسید کارتون چیه؟
بعد خودش گفت کار اصلا مهم نیس عرضه مهمه که داره و من موندم یه دنیا فکر که ای خدا چه کنم از این جا به بعد رو
..
بعد یک ماه پول نداشتم حلقه بخرم به خانومم الکی زنگ زدم بیابریم یه حلقه بخریم تو دلم این بود امروز میریم یکم ویترین نگاه می کنیم و میایم بعد یک هفته دیگه وام می گیرم می ریم.
قبل از اینکه راه بیفتم برم بازار یکی از بزرگان مسجد صدام کرد و گفت می ری بازار گفتم بله گفت این کارت دستت باشه بازار بهم زنگ بزن خرید دارم.
منم کارت رو گذاشتم جیبم گفتم چشم حاجی.
رفتم دنبال خانومم خداروشکر اونم مثل من بدش می اومد تو بازار بچرخیم.
گفت من تو اینترنت سرچ زدم حلقه مورد علاقم رو پیدا کردم.
رفتیم مغازه یه آشنا اونم گفت این حلقه حدود ۵ تومن هزینشه ساختش.😱
منم من من کردم تو همون اثنا اون حاجی زنگ زد گفت پ چرا زنگ نزدی؟
گفتم ببخشید الانا می خواستم زنگ بزنم.
گفت عیبی نداره از اون کارت که دستته ده میلیون بکش برا خودت.
گفتم حاجی آخه...
گفت حرف نباشه همین که میگم.😔😊.
خلاصه همون جا کارت حلقه رو کشیدم و پنج تومنم گذاشتم جیبم.
فردا یه سری خریدای دیگه رو مثل لباس و لوازم عقد رو خریدم دو تومن اضافه اومد.
زنگ زدم به حاجی ریختم به کارتش.
گفتم من ۸ تومن بستم بود باقیش رو بده به یه جوون دیگه
خب قانعیم دیگه چی بگم...😁
🔺🔺🔺🔺
╭━⊰ ❀ 🇮🇷 ❀ ⊱━╮
@iranjavanbeman_ir
╰━⊰ ❀ 🌱 ❀ ⊱━╯