eitaa logo
شور و نشاط و امید (۱)
123 دنبال‌کننده
9.9هزار عکس
11.7هزار ویدیو
31 فایل
.. ...: فرهیخته گرامی سلام احتراما بمنظور لبیک گفتن به توصیه رهبر معظم انقلاب جهت حضور فعال وشایسته درفضای مجازی گروهی از دلسوزان فرهنگی وانقلابی یک گروه وصحفه مجازی درپیام رسان ایتا بانام شورونشاط وامید با شناسه ورود @iranma1400
مشاهده در ایتا
دانلود
💎 علیه‌السلام: 🌼طاعت خدا و طاعت هرکه را خدا واجب کرده بر همه چیز مقدم بدارید. 📚 👇 http://eitaa.com/joinchat/667484162C8f6ea6f09c
💫 احترام به مادر امام علی بن الحسین، حضرت زین العابدین علیه السّلام بسیار به مادر خود احترام می‌نمود و لحظه ای از خدمت به او و رعایت حقوقش دریغ نمی کرد. روزی عدّه ای از اصحاب به آن حضرت عرض کردند: یاابن رسول اللّه! شما بیش از همه ما نسبت به مادرت نیکی و خدمت کرده ای و می‌کنی؛ ولی با این حال، یک بار ندیده ایم که با مادرت هم غذا شده باشی؟ حضرت سجّاد علیه السّلام در جواب، به اصحاب خویش فرمود: می‌ترسم سر سفره ای کنار مادرم بنشینم و بخواهم لقمه ای را بردارم که او میل آن را داشته است که بردارد، و به همین جهت سعی می کنم که با او هم غذا نباشم. 🔍 دانشنامه امام سجاد علیه السلام، ج۱، ص۵۰۶ 🌺 ولادت آقا (ع) 🌺
🔹نشانه های مؤمن پنج چیز است: ۱- پرهیزگاری در خلوت ۲- صدقه در حالت نیازمندی ۳- شکیبایی هنگام مصیبت ۴- بردباری هنگام خشم ۵- و راستگویی هنگام ترس [ علیه السلام ] 🗒الخصال، ص ۲۴۵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 خدایا نه آنقدر ثروتمندم کن که طغیان کنم و نه آنقدر فقیرم که فراموش شوم❗️ ⬅️بخشی از دعای علیه السلام... ✅ کانال هواداران 👇 https://eitaa.com/joinchat/3550871809Ce1c73a6e4a
🏴 امان از شام! ☑️ از امام سجاد علیه السلام پرسیدند:‌ 🔹 سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟ ▫️ در پاسخ سه بار فرمودند: 🔸 الشّام، الشّام، الشّام... امان از شام! در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود: 🗡 ۱. ستمگران در شام اطراف ما را با شمشیرها احاطه کردند و بر ما حمله می‌نمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل می‌زدند. 🩸 ۲. سرهای شهداء را در میان کجاوه‌های [۱] زن‌های ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس(علیه السلام) را در برابر چشم عمه‌هایم زینب و ام کلثوم (علیها سلام) نگه‌ داشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم (علیه السلام) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه و فاطمه می‌آوردند و با سرها بازی می‌کردند و گاهی سرها به زمین می‌افتاد و زیر سم چارپایان قرار می‌گرفت. 🔥 ۳. زن‌های شامی از بالای بام‌ها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامه‌ام افتاد و چون دست‌هایم را به گردنم بسته بودند، نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامه‌ام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند. 🎺 ۴. از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و می‌گفتند: 🔹 «ای مردم! بکُشید این‌ها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند؟!» ✡️ ۵. ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها می‌گفتند: 🔹 این‌ها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر و خندق و ...) کشتند و خانه‌های آن‌ها را ویران کردند و امروز شما انتقام آن‌ها را از این‌ها بگیرید. ⛓ ۶. ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت. 💥 ۷. ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شب‌ها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر می‌بردیم... 📝 پی نوشت: [۱] چیزی چون سبدی بزرگ و سایبانی بر سر آن که بر پشت اشتر نهند و بر آن نشینند. ⬅️ برگرفته از کتاب تذکرة الشهداء ملاحبیب کاشانی 🏷 علیه السلام سلام الله علیها ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 💠 کانال در محضر علما⇩⇩⇩ 🆔 @dar_mahzare_olma ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈