eitaa logo
موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
570 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.1هزار ویدیو
58 فایل
جهاد تبیین یعنی قبل از دشمن، شما محتوای صحیح را درست کنید رهبر انقلاب ✅بزرگترین ویترین انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در کشور ✅ معرفی موزه و بیان دستاورد های انقلاب اسلامی و دفاع مقدس ✅ ارتباط با ادمین @iranrhdm_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
عاشق امام حسین (ع) بود. تا اسمش را می‌شنید منقلب می‌شد و شور حسینی همیشه در وجودش شعله‌ور بود. طوری که خواهرش برگشت به او گفت که عاشق شده‌ای؟! و او جواب داد: عشق فقط یک کلام... حسین علیه السلام! 🆔 @iranrhdm
🔅 ✍ مراقب سخت‌جان‌های زندگی هم باشیم منتظر آسانسور ایستاده بودیم. سلام و احوالپرسی که کردم انگار حواسش پرت شد و موبایل از دستش افتاد. تازه متوجه شدم دو تا گوشی دارد، آن که بزرگ‌تر بود و جدیدتر به نظر می‌آمد، سفت و محکم بین انگشتانش خودنمایی می‌کرد. آن یکی که کوچک‌تر بود و قدیمی‌تر، روی زمین افتاده بود و بند بندش از هم جدا شده بود. باتری‌اش یک طرف، در و پیکرش طرف دیگر. از افتادن گوشی ناراحت نشد. خونسرد خم شد و اجزای جداشده را از روی زمین جمع کرد. لبخند به لب باتری را سر جایش گذاشت و گفت: خیلی موبایل خوبی‌ست، تا به حال هزار بار از دستم افتاده و آخ نگفته. موبایل جدید را سمتم گرفت و ادامه داد: اگر این یکی بود همان دفعه اول سقط شده بود. این یکی اما سخت‌جان است. دوباره موبایل قدیمی را نشانم داد. گفتم: توی زندگی هم همین کار را می‌کنیم، همیشه مراقب آدم‌های حساس زندگی‌مان هستیم. مواظب رفتارمان، حرف‌زدنمان، چه بگویم چه نگویم‌هایمان، نکند چیزی بگوییم و دلخورش کنیم. اما آن آدمی که نجیب است، آنکه اهل مداراست و مراعات، یادمان می‌رود رگ دارد، حس دارد، غرور دارد، آدم است. حرفمان، رفتارمان، حرکتمان چه خطی می‌اندازد روی دلش. چیزی نگفت و فقط نگاهم کرد. سوار آسانسور که شدیم حس کردم موبایل قدیمی را محکم توی مشتش فشار می‌دهد. 🆔 @iranrhdm
💌من به این نتیجه رسیده ام ڪه شهادتـــــ دستـــــ خودمان استـــــ انتخابـــــ را خداوند به عهده خودمان گذاشته استـــــ این ما هستیم ڪه میتوانیم شرایط آن را فراهم ڪنیم ما هستیم ڪه تعیین ڪننده ‌این مسئله هستیم. 🆔 @iranrhdm
🌟 خودروهای انتحاری داعش در سراسرنمای موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس 😍 🆔 @iranrhdm
🔅 ✍ هیچ گناهی را کوچک نشمارید 🔹به بهلول گفتند: تقوا را توصیف کن؟ 🔸گفت: اگر در زمینی که پر از خار و خاشاک بود، مجبور به گذر شوید، چه می‌کنید؟ 🔹گفتند: پیوسته مواظب هستیم و با احتیاط راه می‌رویم تا خود را حفظ کنیم. 🔸بهلول گفت: در دنیا نیز چنین کنید، تقوا همین است. از گناهان کوچک و بزرگ پرهیز کنید و هیچ گناهی را کوچک مشمارید؛ کوه‌ها با آن عظمت و بزرگی از سنگ‌های کوچک درست شده‌اند. 🆔 @iranrhdm
🌟 به امام زمان علیه (عج) علاقه زیادی داشت. فخرالدین حجازی توی یکی از ملاقات هایش اسم او را گذاشت 《 مهدی آنیلی》. ادواردو گفت: به به! چه اسمی زیباتر از مهدی؟ اسم مولای غریب و غائبمان‌. خیلی بهتر از اسم ادواردو است. اصلا از این به بعد، من ادواردو نیستم. من مهدی هستم. آن اواخر یک رساله هم نوشت با موضوع " منجی موعود از نگاه ادیان". روز شهادتش‌هم ایام ولادت امام زمان (عج) بود. قسمتی از کتاب "من‌ادواردو نیستم." 🆔 @iranrhdm
🔺 *شن‌های داغ کویر مأمور خدا بودند* . . . 🔹عملیات متجاوزان امریکایی در طبس، طی روزهای ۴ و ۵ اردیبهشت ۱۳۵۹ انجام گرفت. پس از آن‌که نیروهای آمریکایی در سفارت‌خانه‌ آمریکا به اتهام جاسوسی دستگیر شدند، آمریکا از هر فرصتی برای آزادی آن‌ها استفاده می‌کرد تا اینکه به این بهانه عملیات طبس را طراحی کرد. 🔹۹۵ نیروی کماندوی آموزش‌دیده با تجهیزات نظامی بسیار قوی در پنجم اردیبهشت سال ۵۹ همراه ۱۴ بالگرد و هواپیما در صحرای طبس فرود آمدند که به ناگاه طوفانی از شن به هوا خاست و دید خلبانان را به حدی ضعیف کرد که ۲ بالگرد با یکدیگر برخورد کردند و آتشی مهیب در صحرای طبس برپا شد 🆔 @iranrhdm
🔅 ✍ زبانت تو را در بند می‌کند 🔹مردی یک طوطی را که حرف می‌زد، در قفس کرده بود و سر گذری می‌نشست. 🔸اسم رهگذران را می‌پرسید و به‌ازای پولی که به او می‌دادند، طوطی را وادار می‌کرد اسم آنان را تکرار کند. 🔹روزی حضرت سلیمان از آنجا می‌گذشت. حضرت سلیمان زبان حیوانات را می‌دانست. 🔸طوطی با زبان طوطیان به ایشان گفت: مرا از این قفس آزاد کن. 🔹حضرت به مرد پیشنهاد کرد که طوطی را آزاد کند و در قبال آن پول خوبی از ایشان دریافت کند. 🔸مرد که از زبان طوطی پول درمی‌آورد و منبع درآمدش بود، پیشنهاد حضرت را قبول نکرد. 🔹حضرت سلیمان به طوطی گفت: زندانی‌بودن تو به‌خاطر زبانت است. 🔸طوطی فهمید و دیگر حرف نزد. مرد هرچه تلاش کرد، فایده‌ای نداشت. بنابراین خسته شد و طوطی را آزاد کرد. 🔹بسیار پیش می‌آید که ما انسان‌ها اسیر داشته‌های خود هستیم. 🆔 @iranrhdm
🌟 برادرش می‌گفت: نمی‌گذاشت کسی از دستش ناراحت شود، اگر دلخوری پیش می‌آمد، سریعا از دل طرف درمی‌آورد. هادی به ما می‌گفت یکی از خاله‌هایمان را در کودکی ناراحت کرده، اما نه ما چیزی به خاطر داشتیم نه خاله‌مان. ولی همه‌اش می‌گفت باید بروم حلالیت بطلبم. هیچ‌وقت دوست نداشت کسی با دلخوری از او جدا شود. 🆔 @iranrhdm