از همسایهها که همکارش بودند شنیده بودم به همین زودی میشود فرماندهی نیروی زمینی سپاه. چند بار ازش پرسیدم طفره رفت و حرف را عوض کرد. شبی که حکمش را از تلویزیون خواندند، بهش گفتم: چرا نگفتی؟ گفت: مگه فرقی میکنه؟ مهم اینه که بتونم خدمت کنم. اینجا و اونجا نداره. این مقامها مثل یه ورق کاغذ زیر پا میمونه. اگه یه روزی برکنارم کنن انگار یه ورق کاغذ رو از زیر پام کشیدند. هیچ احساسی ندارم. فقط باید بتونم بهتر خدمت کنم، همین.
#شهید_احمد_کاظمی
🆔 @iranrhdm
✍️ تفکر نهفته در پسِ فیلمها
🔹آمدند و آخرالزمان را مطرح کردند و گفتند: «آخرهای کار دنیاست و منتظر منجی هستیم.» منتها این منجی، یک منجی چشمآبی آنگلاساکسون بود که ترجیحاً هم از آمریکا میآمد و همه را نجات میداد. یعنی اگر هم منجیای قرار باشد بیاید، از اینجاست.
🔸یک مدت اصلاً منجی یک حیوان شد، مثل «افسانۀ نارنیا» که یک شیر، منجی است. یک مدت منجی فضایی میشود. اما چیزی که مهم است و در ذهنها نشسته، این است که منجی از بین شما نیست؛ از شما جهان سومیها، شما مو سیاهها، فقط شَر بیرون میآید و محور شرارت هستید.
🔹در فیلم «جنگیر ۱»، نشان داد که یک شیطان در یک مجسمه، از عراق به آمریکا میآید و آمریکا را به هم میریزد. دقیقاً چند وقت بعد از آن آمریکا برای کشتن اینها به عراق حمله کرد. افسرانشان میگفتند: «شیطان را در لانه بکش قبل از اینکه در خانه بکشی.» یعنی عراق را یک کشور شیطانی معرفی کرد.
🔸فلذا میبینید این فیلمها برای تفریح نیست، در پس این خنده و هیجانات و جلوههای ویژه، هزاران تفکر نهفته است.
#آخرالزمان
#فیلم
#رسانه
#مهدویت
🆔️ @iranrhdm
🔅 #پندانه
✍ هیچ گناهی را کوچک نشمارید
🔹به بهلول گفتند:
تقوا را توصیف کن؟
🔸گفت:
اگر در زمینی که پر از خار و خاشاک بود، مجبور به گذر شوید، چه میکنید؟
🔹گفتند:
پیوسته مواظب هستیم و با احتیاط راه میرویم تا خود را حفظ کنیم.
🔸بهلول گفت:
در دنیا نیز چنین کنید، تقوا همین است. از گناهان کوچک و بزرگ پرهیز کنید و هیچ گناهی را کوچک مشمارید؛ کوهها با آن عظمت و بزرگی از سنگهای کوچک درست شدهاند.
🆔 @iranrhdm
اوایل انقلاب ژیان داشت. بهش میگفتم: بابا! این همه ماشین توی پارکینگ موتوریه، چرا یکیش رو برنمیداری سوار شی؟ میگفت: همین هم از سرم زیاده. از استانداری دو تا حوالهی پیکان فرستادند. هر پیکان، چهل و پنج هزار تومان؛ یکی برای صیاد، یکی برای من، صدایش را درنیاوردم. نود هزار تومان جور کردم و ریختم به حساب ناسیونال. تلخ شد. گفت: کی پیکان خواسته بود؟ ماجرا را گفتم. گفت: پولم کجا بود؟ ژیانش را گرفتم، فروختم بیست هزار تومان. بیست و پنج هزار تومان هم برایش وام گرفتم، تا خیالش راحت شد. چند سال بعد، ستاد مشترک ارتش بهش حوالهی حج داد. قبول نکرد با پول ستاد برود. پیکانش را فروخت، خرج مکهاش کرد.
#شهید #علی_صیاد_شیرازی
🆔 @iranrhdm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌟دوستانی که به حوزه دفاع مقدس علاقه زیادی دارند و دوست دارن به صورت تخصصی در این زمینه فعالیت داشته باشند میتونند به کانال انجمن علمی دفاع مقدس به آدرس
@iransahd
مراجعه کنند ❤️
حسین ۲۷ سال داشت و جمعاً ۲۵ بار کربلا رفت .
اولین سفرش را در ۲۰ سالگی رفت .
در مناسبتهای مختلف بهصورت مستقل جدای از سازمان حج و زیارت به کربلا میرفت .
اغلب با ماشین دوستهایش میرفت .
وقتی هم خانمش را عقد کرد، او را به کربلا برد .
عاشق کربلا بود .
حتی اگر چند روز مرخصی داشت، آن چند روز را به کربلا میرفت .
یک بار، یک کربلای سه روزه رفت . میخواست شب جمعه را کربلا باشد .
وقتی عراقیها گذرنامهاش را دیده بودند،به او گفته بودند:
أنتَ مجنون
#شهید_حسین_هریری
🆔 @iranrhdm
🔅#پندانه
✍ دنیا را آنگونه میبینیم که هستیم
سقراط بعضی اوقات جلوی دروازه شهر آتن مینشست و به غریبهها خوشامد میگفت.
روزی غریبهای نزد او رفت و گفت:
من میخوام در شهر شما ساکن شوم. اینجا چگونه مردمی دارد؟
سقراط پرسید:
در زادگاهت چهجور آدمهایی زندگی میکنند؟
مرد غریبه گفت:
مردم چندان خوبی نیستند. دروغ میگویند، حقه میزنند و دزدی میکنند. به همین خاطر است که آنجا را ترک کردهام.
سقراط میگوید:
مردم اینجا هم همانگونهاند. اگر جای تو بودم به جستوجویم ادامه میدادم.
چندی بعد غریبه دیگری بهسراغ سقراط میآید و درباره مردم آنجا سوال میکند.
سقراط دوباره پرسید:
آدم های شهر خودت چه جور آدم هایی هستند؟
غریبه پاسخ داد:
فوق العادهاند، به هم کمک می کنند و راستگو و پرکارند. چون می خواستم بقیه دنیا را ببینم ترک وطن کردم.
سقراط پاسخ داد:
اینجا هم همین طور است. مطمئن باش این شهر همان جایی است که تصورش را می کنی؟!
ما دنیا را آنگونه می بینیم که هستیم و در دیگران چیزهایی را میبینیم که در درون ما وجود دارد.
انسانی که مثبت و مهربان باشد، هر کجا برود در اطرافش و در آدم هایی که با آنها در ارتباط است جز نیکویی چیزی نخواهد دید.
و انسان کج اندیش و منفی باف نیز به هر کجا برود جز زشتی و نقصان در محیط پیرامونش چیزی را تجربه نخواهد کرد
وقتی تغییر نکنیم هر کجا برویم آسمان همین رنگ است.
🆔 @iranrhdm
📷 تصویری از تندیس شهید چمران در تالارهای موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس 😍
#موزه_ملی_انقلاب_اسلامی_و_دفاع_مقدس
🆔 @iranrhdm
بارها شنیده بودم که ابراهیم از این حرف که برخی می گفتند فقط می رویم جبهه برای شهید شدن اصلا خوشش نمی آمد.
به دوستانش می گفت: «همیشه بگید تا لحظه ی آخر تا جایی که نفس داریم برای اسلام و انقلاب خدمت می کنیم. اگر خدا خواست و نمره ما بیست شد آن وقت شهید می شویم ولی تا اون لحظه ای که نیرو داریم باید برای اسلام مبارزه کنیم.»
#شهید_ابراهیم_هادی
🆔 @iranrhdm
قائم مقام قرارگاه حمزه بود. با حفظ سمت گذاشتندش فرماندهی تیپِ شهدا. گفتم: هه! تیپ؟ یه گردان هم نیست. گفت: کار برای خدا که این حرفها رو نداره. گفتم: آخه برای چی پا شدی اومدی اینجا؟ گفت: اینجا هم باید روبهراه بشه دیگه، خوب نیست بچهها بیفتند به جون هم. خجالت کشیدم ..
#شهید #محمد_بروجردی
🆔 @iranrhdm
🔅 #پندانه
✍ چهارچرخ زندگیتان از رحمت الهی کم و زیاد نشود
🔹در آخرین روز درس فیزیک، معلم قبل از خداحافظی نهایی گفت:
بگذارید از علم فیزیک که علم حرکت و سکون اشیاست برای شما علمی در دنیا به یادگار بیاموزم و قانون حرکت در زندگی را به شما یاد دهم.
🔸سپس روی تختهسیاه یک چرخ کشید و گفت:
امیدوارم در زندگی هرگز تکچرخ نباشید، چون تکچرخ باری نمیتواند برد و کسی که در زندگی تکچرخ برود ثانیهای بعد بیشک بر زمین خورده و هلاک میشود. زندگی با تکچرخ نشان فلاکت و بدبختی است.
🔹بعد روی تختهسیاه چرخی کنار آن کشید و گفت:
اگر در زندگی دوچرخ باشی باید همیشه حرکت کنی. چون اگر بایستی بر زمین میخوری. همیشه در خطر فقر هستی و اگر روزی کار نکنی، گرسنه میمانی.
🔸چرخ دیگری کنارشان کشید و گفت:
وقتی ماشین زندگیات سهچرخه شد، باید آرام بروی که واژگون نشوی. از طبقه متوسط لرزانی هستی که باید به احتیاط خرج کنی و در برآوردهکردن خواستههایت هرگز خطر نکنی تا با ورشکستگی واژگون به فقر نشوی.
🔹چرخ چهارم را که بر تخته کشید، گفت:
وقتی چرخ زندگیات از رحمت خدا چهار چرخ شد، یعنی به رفاه و آسایش رسیدهای و اگر بایستی به زمین نمیخوری. ضرری کنی، واژگون نمیشوی و میتوانی جبران کنی. پس حرکت کن و نترس؛ چون هر وقت بخواهی میتوانی بایستی، هر وقت خواستی میتوانی با سرعت مطلوب بهسمت هدف حرکت کنی.
🔸سپس چرخ پنجم را کشید و گفت:
کنار هر چهارچرخی، چرخ پنجم مازاد است و هیچ وسیلهای پنجچرخ نیست.
🔹وقتی چرخ ششم را کشید، یک علامت مثبت کنار آن گذاشت و گفت:
گمان میکنید اگر چرخ زندگی از ۶ چرخ بالاتر رود، زندگی چقدر بهتر میشود؟
🔸همه گفتند:
کاش تا هجدهچرخ برسد و چرخ زندگی بر وفق مراد کامل ما بچرخد.
🔹معلم پاسخی بر خلاف انتظار ما داد و همه ما را در سکوت برد.
🔸او گفت:
اگر چرخ زندگیتان را بیش از چهار چرخ کنید، چرخهایتان همیشه در کوه و بیابان خواهد چرخید و ذهنتان با چرخهایتان درگیر ترس خواهد شد.
🔹بدانید دیگر هیچکدام از این چهارچرخها برای شما نخواهد چرخید. باربر و حمالی برای بردن بار سنگین دیگران خواهید شد که برای رساندن بار عیش و لذت دیگران خود را به زحمت انداختهاید.
🔸پس هرگاه به چهارچرخ زندگی از رحمت الهی رسیدید، افزودن بر چرخهای زندگی را بس کنید و هرگز دنبال افزودن چرخی بر چرخهای زندگی خود نباشید. چون بارتان برای خودتان به مقصد نخواهد رسید.
🆔 @iranrhdm