eitaa logo
موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
536 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1هزار ویدیو
58 فایل
جهاد تبیین یعنی قبل از دشمن، شما محتوای صحیح را درست کنید رهبر انقلاب ✅بزرگترین ویترین انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در کشور ✅ معرفی موزه و بیان دستاورد های انقلاب اسلامی و دفاع مقدس ✅ ارتباط با ادمین @iranrhdm_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸بسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸 ❣️هر روز صد صلوات هدیه ❣️به روح پاک و مطهر همه شهدا ❣️برای تعجیل در فرج آقا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف انشاءالله هدیه به روح پاک و مطهر شهید @iranrhdm
مادر‌است جانی‌فدا‌کرده وحالا میخواهدشبی‌کنار‌فرزند‌باشد :)💔 @iranrhdm
🌹 ... ؟ 🔹 دست‌نوشته شهید شعبان فکوری که مدیر مدرسه و عاشق معلمی بود؛به علت حضور در جبهه، نامه‌ای نوشت و تقاضای استعفا کرد. آن هم نه از سِمت مدیریتش، بلکه از شغلش! ✍️بسمه تعالی اداره محترم آموزش و پرورش منطقه قائمشهر احتراماً چون به فرمان امام مسئله جنگ با کفار بعثی و در حقیقت جنگ با کفر جهانی به سرکردگی آمریکا یک مسئله اصلی می باشد و از طرفی فرمان اخیر امام مبنی بر شرکت مسلمانان در این جنگ این جانب شعبان فکوری فرزند محمد ابراهیم دارنده شناسنامه شماره 22 حوزه 7 قائم شهر، مدیر مدرسه راهنمایی تحصیلی دکتر علی شریعتی جهت اعزام به جبهه از آن اداره تقاضای مجوز نمودم اما چون تقاضای اینجانب مورد موافقت آن اداره محترم قرار نگرفت ناچاراً بدین وسیله از شغل خودم در آموزش و پرورش استعفا می نمایم. 🔖این که به نیز معروف بود؛ ۱۲ تیر سال ۱۳۶۵ در کربلا یک (آزادسازی ) با تیر دشمن به رسید. . . ✅@iranrhdm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺 عزاداری ماه محرم در جبهه های دوران دفاع مقدس به سبک چلاب خوزستانی 📂 📂 🌷@iranrhdm
🔸 شب عملیات والفجر هشت؛ نیروها باید بدل امواج خروشان اروند میزدند. 🌷 شهید مـزرجـی به شهید شوشتری گفـت: « امشـب اگـر عـراقی‌ها مـا را نـزنند؛ تـوی آب کوسـه‌ها می‌زنند! اگـر هیچ کدام نزنند؛ ما لای سیم خـاردار و تلـه‌های انفجاری گیر می‌کنیم. با محاسبات مادی، امشب ما نمی‌توانیم از آب رد بشویم. • من امشـب فقـط وارد آب می‌شـوم تا امــام که در جماران است، به ایشان خبر دهند که آقا! بچه‌ها به عشق شما زدند به خط. دیگر برای من مهم نیست که آنطرفِ خـط، برسیم یا نرسیم !» • و بعـد از آن گفـت: «اونی کـه وظیـفه ماسـت، وارد آب شدن اسـت. از این آب بیـرون اومـدن دیگـر در اختیار و وظیـفه ما نیست؛ اون دیگـه با خداست.» 🔹 بعد گفت: «خـدای آن طرف اروند، خـدای این طـرف اروند است. اگـر کسی این طـرف، قلبـش آرام است، آن طـرف می‌ترسد؛ توحیـدش مشـکل دارد.» 🕊 @iranrhdm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یادروزهای شور وشعف حسینی بچه های حسین خرازی چه میکردند گردان امام حسین علیه السلام عزاداری محرم در مسجد ۱۴ معصوم با حضور شهید حاج 🌷@iranrhdm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⏳ زمان جنگ — اردوگاه کوزران 🎥 | جمع شهدا ، جانبازان و رزمنده های گردان عمار - لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) به یاد شهیدان: مسعود ملا — علیرضا افتخاری پور — بهمن عباسی و ... 🌴 دوران @iranrhdm
همین طور خمپاره بود که می آمد. حسین عین خیالش نبود. همین طور آرام، یکی یکی دست می کشید روی سر و صورتشان، خاک ها را پاک می کرد، حال و احوال می کرد، می رفت سنگر بعد. آن ها حرص می خوردند حسین انقدر آرام بین سنگرها راه می رود. @iranrhdm
*شهید محمدرضا خطیبی تاریخ ولادت: ۱۳۳۷/۸/۶ (آمل) تاریخ شهادت: ۱۳۶۴/۴/۲ (هور الهویزه) برگی از خاطرات🥀: پنج روز بعد از مراسم عروسی ام به منطقه برگشتم. برای دیدن همرزم هایم به پادگان شهید بیگلو-بین راه اهواز،حمیدیه-رفتم. وارد پادگان که شدم،محمدرضا خطیبی و آقای صحرایی را دیدم.احوال پرسی کردیم.هنوز چاق سلامتی مان تمام نشده بود که آقای خطیبی گفت: _سیّد!پس شیرینی عروسی ات چی شد؟ وقتی مِنّ و مِنّ مرا دیدند،گفتند: _بی‌‌خودی بهانه نیار!بلند شو برویم اهواز. سه نفری سوار ماشین شدیم و رفتیم اهواز.آن ها دق‌دلشان را سرم خالی کردندو هرکدام شان به اندازه ی چند نفر بستنی و کیک خوردند.گفتم: _بابا! کمتر،یه وقت قند خون تان بالا می رود. محمدرضا درحالی که شیشه ی آبلیمو را سر می‌کشید گفت: _این هم عامل خنثی کننده است.مشکلی هست؟ @iranrhdm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 نماهنگ|دولتِ کار، امیدِ ملت 🔹دولت مرحوم آقای رئیسی(رضوان‎الله‎علیه) دولت کار، امید و حرکت در بخش‌های داخلی و خارجی بود... 💔 @iranrhdm
🌹یادی از امیر خلبان شهید عباس بابایی فرمانده پایگاه پای برهنه در میان عزاداران... ✳️ در یکی از روزهای ماه محرم همراه عباس و چند تن از خلبانان ماموریت حساس و مشکلی را انجام داده و به پایگاه برگشته بودیم... عباس برای اینکه بقیه در مضیقه نباشند به راننده گفت: پیاده می‌رویم شما بقیه بچه ها را برسانید... 🌷من وعباس سوار نشدم و هر دو پیاده به راه افتادیم پس از دقایقی به یکی از خیابان ها رسیدیم. صدای جمعیت عزادار از دور به گوش می‌رسید عباس به من گفت بریم به طرف دسته عزادار...برسرعت قدم هایمان افزودیم .. پرچم‌های دسته عزاداراز دور پیدابود...خوب که دقت کردم دیدم عباس کنارم نیست... ✳️ وقتی برگشتم اطراف و پشت سرم را نگاه کردم دیدم عباس مشغول در آوردن پوتین‌هایش است... به آرامی پوتین و جوراب را از پا در آورد و بندهایش را به همدیگر گره زد و آن را به گردن اویخت... سپس بی اعتنا از کنار من عبور کرد... با دیدن این صحنه بی اختیار به یاد حر بن یزید ریاحی هنگامی که به حضور امام شرفیاب میشود افتادم... چند لحظه بعد عباس میان انبوه عزاداران بود و با صدای زیبایش نوحه می‌خواند و جمعیت سینه زنان و زنجیر زنان به طرف مسجد می‌رفتند. من تا آن روز گاهی در ایام محرم دیده بودم که بعضی با پای برهنه عزاداری کنند ولی ندیده بودم که فرمانده کل پایگاهی با پای برهنه در میان سربازان و پرسنل عزاداری ونوحه خوانی کند... ✍️ خاطره از امیر سرتیپ خلبان فضل الله جاویدن 🏴السَّلامُ عَلَیْکَ یٰا اَباعَبْدِاللَّهِ الحسین🏴 @iranrhdm
تصاویری از دلدادگی رزمندگان به سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام در ماه محرم؛ @iranrhdm
▪️سوگواری حضرت اباعبدالله الحسین(ع)همراه با برگزاری سرنانوازی (چمری نوازی) شنبه ۲۳ تیر ماه ساعت ۱۱ صبح، از یادمان شهدای گمنام موزه و حرکت دسته عزاداری به سمت مسجد جامع خرمشهر همراه با سخنرانی و عزاداری برگزار خواهد شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 به یاد شهدای تشنه لب عملیات رمضان 💦 🔵 صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین قربان شهدای تشنه لب کربلا شهدا رایادکنیم باذکر صلوات 🕊🌹 @iranrhdm
خون طفل شیرخوارت تا ابد تضمین ماست شیعه حکم بخششش را از علی اصغر گرفت 💔🥀 @iranrhdm
✍️عکس ماندگار علمداران لشکر ۴۱ ثارالله... 🌹سردار شهید عباس عرب نژاد مسئول مخابرات لشکر ۴۱ ثارالله شهادت عملیات کربلای ۱۰... 🌹شهید زنده سردار حاج مهدی قاسم زاده مسئول مخابرات لشکر تا اتمام جنگ... 💢فرازی از وصیت سردار شهید عباس عرب نژاد... 🔹ای اهل ایمان در پیشبرد کار خود صبر و پیشه کنید و به ذکر خدا و نماز توسل نمایید که خدا یاور صابران است. 🔸ملت عزیز امروزه به راستی در میهن اسلامی مان همه جا جبهه است و هر لحظه برخوردی جدی بین تباهی و روشنایی وجود دارد. 🔹آنان که میل شهادت می کنند و عزیزترین و گرانبها ترین دارائی یعنی جان خود را صادقانه و عاشقانه در راه تعالی اسلام فدا می کنند این عشق را در سر دارند که راهگشای نسلهای آینده هستند و باور دارند کسانی که در رأس امور مملکت قرار دارند از خود آنها هستند و برای آنها کار می کنند و در واقع برای مستضعفین می جنگند. 🔸نسلهای آینده با عظمت درک فلسفه شهادت همیشه آماده باشند که راه نفوذی دشمن را از هر سو که باشد چه غرب و شرق محو نمایند. 🔹حال که ما چنین راهی را در پیش داریم چقدر کم سعادت است کسی که در بستر جان دهد و از این فیض عظیم محروم بماند. 🔸من از شما ملت عاجزانه می خواهم که در راه وحدت و یکپارچه شدن تا آنجا که در توان دارید کوشش کنید تا بتوانید توطئه های مخالفین اسلام را همچون گذشته در نطفه خنثی کنید و همچنین از هر زمان خود تقاضا دارم برای پاسداری از خون شهیدان که مسئولیت بسیار سنگینی است راه آنها را ادامه دهید. @iranrhdm
⭕️امان نامه برای فرزندان ام البنین سلام الله علیها 🔻شمر با حضرت ام البنین سلام الله علیها از یک قبیله بودند. عصر تاسوعا شمر در برابر یاران امام حسین علیه السلام ایستاد و فریاد کشید: «پسران خواهر ما کجا هستند؟» منظور او حضرت عباس علیه السلام و برادران ایشان یعنی عبدالله، عثمان و جعفر بود. 🔺حضرت عباس و برادران ایشان که نزد اباعبدالله ع نشسته بودند سکوت کردند و جواب شمر را ندادند. امام حسین علیه السلام فرمودند: «پاسخ او را بدهید، هرچند که فاسق است.» حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام و برادران ایشان از خیمه بیرون آمده و فرمودند: «چه می‌گویی؟» 🔸شمر گفت: «ای پسران خواهر ما! شما در امان هستید. خودتان را به‌خاطر حسین به کشتن ندهید و به فرمان امیرالمؤمنین یزید درآیید تا در امان باشید.» ♦️حضرت عباس ع و برادرانشان پاسخ دادند : «دستت بریده شود ای شمر. امان‌نامه آورده‌ای؟ خداوند تو و امان‌نامه‌ات را لعنت کند. ای دشمن خدا! از ما می‌خواهی که برادرمان حسین ع فرزند فاطمه زهرا س و رسول خدا ص را رها کنیم و به فرمان لعنت شدگان و فرزند لعنت شدگان درآییم؟ هرگز! آیا ما در امان باشیم و فرزند پیغمبر را امانی نباشد؟!» 🔸شمر با شنیدن پاسخ کوبنده حضرت عباس علیه السلام و برادرانش در حالی که خشمگین بود و ناسزا می‌گفت، به لشکرگاه خودش برگشت. @iranrhdm
ﻧﺰﺩﯾﮏ ﻧﯿﻤﻪ ﻫﺎﯼ ﺷﺐ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻫﯿﺌﺖ ﺑﺮﻣﯿﮕﺸﺘﻢ ﻭ ﺩﻟﻢ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ. ﺑﻪ ﻣﺴﺠﺪ ﺟﺎﻣﻊ ﮔﻮﻫﺮﺩﺷﺖ ﺭﺳﯿﺪﻡ ﻭ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﺰﺍﺭ ﺷﻬﺪﺍﯼ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﻓﺎﺗﺤﻪ ﺍﯼ ﺑﺨﻮﺍﻧﻢ. ﺍﻭﻝ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﻡ ﺩﺭﺏ ﻣﺴﺠﺪ ﺑﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ؛ ﺍﻣﺎ ﺟﻠﻮﺗﺮ ﮐﻪ ﺭﻓﺘﻢ، ﺩﯾﺪﻡ ﺑﺎﺯ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺍﺧﻞ ﺷﺪﻡ. دیدم ﻣﺤﺴﻦ ﺗﮏ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ، ﺩﺭ ﺩﻝ ﺷﺐ، ﮐﻨﺎﺭ ﻣﺰﺍﺭ ﺷﻬﺪﺍ ﺧﻠﻮﺕ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﻋﺎﺷﻮﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﻧﺪ. ﺟﻠﻮ ﺭﻓﺘﻢ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺳﻼﻡ ﺍﺣﻮﺍﻝﭘﺮﺳﯽ، ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮐﺮﺩﻡ ﻣﺰﺍﺣﻤﺶ ﺑﺎﺷﻢ. ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺗﻨﻬﺎﯾﺶ بگذﺍﺭﻡ ﮐﻪ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﺻﺤﺒﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ : «ﮐﺎﺵ ﻣﺎ ﻫﻢ ﻣﺜﻞ ﺍﯾﻦ ﺷﻬﺪﺍ ﮐﺮﺑﻼﯾﯽ ﺑﺸﯿﻢ. ﮐﺎﺵ ﻣﺎ ﻫﻢ ﺷﻬﯿﺪ ﺑﺸﯿﻢ. ﺍﻣﺎ ﻣﺎ ﮐﺠﺎ ﻭ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﮐﺠﺎ؟» @iranrhdm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گفت:انشاالله تاسوعا پیش عباسممم واما تاسوعا، عباس چه عاشقانه در آغوش کشید او را و بغل واکرد... صدرزاده میگم، و چه زیبا لبیک گفت به هل من ناصر ینصرنی امام زمانش... وای کاش روزیمان میشد چنین پرکشیدنی ... اللهم الرزقنا @iranrhdm