#طنز_دفاع_مقدس😁
خدايا مرسي منو آفريدي
قبل از غروب آفتاب رسيديم مهران.خسته و کوفته با همان سر و وضع آشفته خودمان را به بهداري رسانديم. آنجا صحنه اي را ديدم که هرگز يادم نمي رود. جلو در اورژانس، يكي از اون بچه هاي شوخ كه بهش بمب روحيه هم مي گفتند، نشسته بود و دست ها رو بالا برده بود و مي گفت: «خدايا ! از اينکه منو آفريدي، مرسي! دستت درد نکند، شرمنده ام کردي!»
#موزه_ملی_انقلاب_اسلامی_و_دفاع_مقدس
🆔 @iranrhdm
🔅#پندانه
✍ علائم راهنمایی برای یک زندگی آرام و شاد
🔹بوقزدن ممنوع
یعنی مسائل و مشکلاتت را دائما جار نزن و برای همه بازگو نکن، زیرا اگر دوستت باشد غمگین میشود و اگر دشمنت بشنود نقاط ضعفت را کشف میکند.
🔸خطر جاده لغزنده است
یعنی زمانی که ناسپاس هستی، توهین میکنی، انتقاد، قضاوت، تحقير، مقايسه و سرزنش میكنی، باید مراقب باشی! زیرا تو در جهانی قرار داری که هر عملی عکسالعمل خودش را دارد.
🔹پیچ خطرناک
یعنی سرعت خود را کم کنید! زندگی هم به کمی شوخطبعی، استراحت و تفریح نیاز دارد.
🔸با نور بالا حرکت نکنید
یعنی هرگز تصور نکن که همیشه حق به جانب توست. اطمینان داشته باش که وقتی طرف مقابلت نتواند خوب ببیند، تو پیروز نخواهی شد؛ چون در اینصورت احتمال تصادفش با تو زیاد است!
🔹خطر سقوط بهمن
یعنی در جاده زندگی مدام پرخاش و قهر نکن، نق نزن. تو با صدای خطاهای کوچکت باعث میشوی خردهبرفها به هم آمیخته و بهتدریج به بهمنی بزرگ تبدیل شوند و در نهایت زیر همان خردهبرفها در تاریکی مدفون شوی.
🔸سبقتگرفتن در «خوبی و نیکرفتاری» آزاد
یعنی تا میتوانی در نیکی، بخشندگی، مهربانی، محبت و عشقورزیدن از دیگران سبقت بگیر.
🔹جاده دوطرفه است
یعنی به دیگران بیندیش و ببین چه خواستهای دارند. یکهتازی و فقط به فکر خود بودن، ممنوع! در عوض منصف باش.
🔸به جایگاه سوختگیری نزدیک میشوید
یعنی گاهی همه مشغلههایت را تعطیل کن و برای چند لحظه فقط خودت باش و خدایت، و با یاد او آرام بگیر.
🆔 @iranrhdm
نمایی از موزه 😍
#فراتر_از_موزه
#مدرنترین_موزه_غرب_آسیا
#موزه_ملی_انقلاب_اسلامی_و_دفاع_مقدس
🆔 @iranrhdm
🔆 امیرالمؤمنین #امام_علی عليه السلام:
💠 تَعرَّضوا للتِّجاراتِ، فإنّ لَكُم فيها غِنىً عمّا في أيْدي النّاسِ، و إنّ اللّه َ عزّ و جلّ يُحِبُّ المُحتَرِفَ الأمينَ.
❇️ به كارهاى تجارى بپردازيد كه آن شما را از مال ديگران بىنياز مىكند. خداوند عزّ و جلّ پيشهور درستكار را دوست دارد.
📚وسائل الشيعة: ۱۲/۴/۶
#حدیث_روز
🆔 @iranrhdm
#طنز_دفاع_مقدس😁
محاسن بغل دستي
ايام رجب المرجب بود و هر روز دعاي «يا من ارجوه لکل خير» را مي خوانديم. حاج آقا قبل از مراسم براي آن دسته از دوستان که مثل ما توجيه نبودند، توضيح مي داد که وقتي به عبارت "يا ذوالجلال و الاکرام "رسيديد، که در ادامه آن جمله "حرّم شيبتي علي النار " مي آيد، با دست چپ محاسن خود را بگيريد و انگشت سبابه دست ديگر را به چپ و راست تکان دهيد.
هنوز حرف حاجي تمام نشده ، يک بچه هاي تخس بسيجي از انتهاي مجلس برخاست و گفت: اگر کسي محاسن نداشت ،چه کار کند؟
برادر روحاني هم که اصولا در جواب نمي ماند گفت: محاسن بغل دستي اش را بگيرد .چاره اي نيست، فعلا دوتايي استفاده کنند تا بعد!
#موزه_ملی_انقلاب_اسلامی_و_دفاع_مقدس
🆔 @iranrhdm
🔅#پندانه
✍ قضاوت، قضاوت، قضاوت
🔹وارد اتوبوس شدم. جایی برای نشستن نبود.
همان جا روبهروی در، دستم را به میله گرفتم.
🔸پیرمردی با کُتی کهنه، پشت به من، دستش را به ردیف آخر صندلیهای آقایان گره کرده بود. میشد گفت تقریبا در قسمت خانمها بود.
🔹خانم دیگری وارد اتوبوس شد. کنار دست من ایستاد.
🔸چپ چپ نگاهی به پیردمرد انداخت و شروع کرد به غر زدن:
برای چی اومده تو قسمت زنونه؟ مگه مردونه جا نداره؟ این همه صندلی خالی!
🔹گفتم:
خانم جان این طوری نگو، حتما نمیتونسته بره!
🔸گفت:
دستش کجه، نمیتونه بشینه یا پاش خم نمیشه؟
🔹گفتم:
خب پیرمرده! شاید پاش درد میکنه نمیتونه بره بشینه.
🔸باز گفت:
آدم چشم داره میبینه! نگاه کن پاش تکون میخوره، این روزها حیا کجا رفته؟!
🔹سکوت کردم، گفتم اگر همین طور ادامه دهم بازی را به بازار میکشاند. فقط خدا خدا میکردم پیرمرد صحبتها را نشنیده باشد.
🔸بیخیال شدم، صورتم را طرف پنجره کردم تا بارش برف را تماشا کنم.
🔹به ایستگاه نزدیک میشدیم، پیرمرد میخواست پیاده شود. دستش را داخل جیبش برد. ۵۰تومنی پارهای را جلوی صورتم گرفت و گفت:
دخترم، این چند تومنیه؟
🔸بغض گلویم را گرفت، پیرمرد نابینا بود. خانم بغلدستی هم خجالتزده سرش را پایین انداخت و سرخ شد.
🆔 @iranrhdm
حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم میفرمایند:
شَعبانُ شَهری... فَمَن صامَ شَهری کُنتُ لَهُ شَفیعاً یَومَ القِیامَةِ.
شعبان ماه من است. هر که ماه مرا روزه بدارد، روز قیامت شفیع او خواهم بود.
📘منبع: بحارالأنوار، ج ۹۴، ص۸۳، ح ۵۴
🌺آغاز ماه رسول خدا، ماه شادی آل الله مبارک باد🌺
🆔 @iranrhdm
سالروز عملیات خیبر گرامی باد 🌺
#موزه_ملی_انقلاب_اسلامی_و_دفاع_مقدس
🆔 @iranrhdm
موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
سالروز عملیات خیبر گرامی باد 🌺 #موزه_ملی_انقلاب_اسلامی_و_دفاع_مقدس 🆔 @iranrhdm
✍️طراحی، شرح و اهداف (عملیات خیبر)
قرارگاه ۹ سپاه پاسداران طراحی عملیات خیبر را پس از یک پروسه اطلاعاتی دقیق به فرماندهان ارائه کرد. پرهیز از تک جبههای و حمله به جناح عراق در شرق بصره و سپس دستاندازی بر عقبه عراق در «نشوه» همچنین عدم تصور عراق نسبت به انجام عملیات در هور، بکر بودن منطقه، غیرممکن بودن مانور زرهی برای عراق از علل اساسی این طرح به شمار میرفت.
در عملیات خیبر دو محور مستقل با هدف تصرف شهر بصره در نظر گرفته میشود. محور «زید» تحت پوشش «قرارگاه کربلا» با فرماندهی ارتش و محور هورالهویزه تحت پوشش قرارگاه نجف با فرماندهی سپاه. در محور هور پنج هدف با پنج قرارگاه مشخص میشود.
«قرارگاه نصر» با هدف تصرف محور الغدیر یعنی جاده العماره بصره، قرارگاه جدید با هدف تصرف القرنه یعنی مسیر تقاطع بغداد بصره، حماره «قرارگاه حنین» با هدف تبصرف جزیره جنوبی و نیمه شرقی و شمال جزیره شمالی و الحاق با محور طلائیه، «قرارگاه فتح» با هدف شکستن خط پر مانع طلائیه و باز کردن راه زمینی برای پشتیبانی، قرارگاه بدر با هدف تصرف نیمه غربی جزیره جنوبی و پل نشوه و «قرارگاه نوح» به منظور تامین ترابری و پشتیبانی یگانهای عملکننده، علاوه بر این هوانیروز مأموریت انتقال نیرو و امکانات و نیروی هوایی در برقراری امنیت هوایی در نظر گرفته میشود.
سرانجام عملیات خیبر در ساعت ۲۱ و ۳۰ دقیقه سوم اسفند ماه سال ۱۳۶۲ با رمز «یا رسول الله (ص) » آغاز میشود.
در مرحله اول، قرارگاههای نجف، نصر و حدید موفق میشوند محور الغدیر و القرنه را تصرف کنند و جاده بغداد بصره را به اشغال خود درآورند. اما در جزایر مجنون پاکسازی به طول میانجامد و عمل الحاق در محور طلائیه صورت نمیگیرد. «قرارگاه فتح» نیز در محور طلائیه موفق به شکستن خط عراقیها نمیشود و در محور زید، قرارگاه کربلا موفقیتی به دست نمیآورد و نیروهای سپاه به ناچار از منطقه القرنه و الغدیر به داخل جزایر مجنون شمالی و جنوبی عقب نشینی میکنند.
لشکرهای ۲۷ محمد رسول الله (ص)، ۳۱ عاشورا و ۱۴ امام حسین (ع) با وجود از دست دادن فرماندهان و برخی از معاونان خود در حالی که عراق پاتکهای سنگینی را اجرا میکرد به مقاومت پرداختند و ۷۲ ساعت زیر بمبارانهای گوناگون به شکلی که در جزایر مجنون حدود یک میلیون گلوله توپ و خمپاره بر زمین نشست. این در حالی بود که فرماندهان ارتش ایران اعلام کردند فقط ۱۳۰۰ گلوله ۱۳۰ میلیمتری در اختیار دارند.
عراقیها که از بازپس گیری جزایر مجنون مأیوس شده بودند در چندین نوبت برای اولین بار با وسعتی قابل ملاحظه مبادرت به بمباران شیمیایی میکنند که در طول جنگ بیسابقه بود. در این عملیات ۲۳ یگان عراق منهدم، ۱۵ هزار نفر از آنها کشته یا ز خمی میشوند و تعدادی نیز به اسارت در میآیند. همچنین تجهیزات و ادوات متعددی منهدم میشود. در این نبرد نیروهای ایرانی موفق میشوند به ۴۰ درصد از اهداف خود دست یابند.
🆔 @iranrhdm
🔆 #امام_باقر عليه السلام:
💠 لا شَرَفَ كبُعدِ الهِمَّةِ؛
❇️ هيچ شرافتى (افتخارى) چون بلندهمّتى نيست.
📚 بحار الأنوار : ج۷۸، ص۱۶۵، ح۱
#موزه_ملی_انقلاب_اسلامی_و_دفاع_مقدس
🆔 @iranrhdm
#طنز_دفاع_مقدس😁
آفتابه مهاجم
بین تانکر آب تا دستشویی فاصله بود. آفتابه را پر کرده بود و داشت می دوید. صدای سوتی شنید و دراز کشید. آب ریخت روی زمین ولی از خمپاره خبری نبود.
برگشت دوباره پرش کرد و باز صدای سوت و همان ماجرا. باز هم داشت تکرار می کرد که یکی فهمید ماجرا از چه قرار است. موقع دویدن باد می پیچید تو لوله آفتابه سوت می کشید.
*به نقل از غلامرضا دعایی
#موزه_ملی_انقلاب_اسلامی_و_دفاع_مقدس
🆔 @iranrhdm
🔅 #پندانه
✍ برای موفقیت، به خودت امید تزریق کن
🔹جنگ عظیمی بین دو کشور درگرفته بود. ماهها از شروع جنگ میگذشت و جنگ کماکان ادامه داشت. سربازان هر دو طرف خسته شده بودند.
🔸فرمانده یکی از دو کشور با طرحی اساسی، قصد حمله بزرگی را به دشمن داشت و آن طرح با چنان دقت و درایتی ریخته شده بود که فرمانده به پیروزی نیروهایش اطمینان کامل داشت. ولی سربازان خسته و دودل بودند.
🔹فرمانده سربازان خود را جمع کرد و درمورد نقشه حمله خود توضیحاتی داد.
🔸سپس سکهای از جیب خود بیرون آورد و گفت:
سکه را بالا میاندازم. اگر شیر آمد پیروز میشویم و اگر خط آمد شکست میخوریم.
🔹سکه را به بالا پرتاب کرد. سربازها با دقت چرخش سکه را در هوا دنبال کردند تا به زمین رسید. شیر آمده بود. فریاد شادی سربازان به هوا برخاست.
🔸فردای آن روز با نیرویی فوقالعاده به دشمن حمله کردند و پیروز شدند.
🔹پس از پایان نبرد، معاون فرمانده نزد او آمد و گفت:
قربان، آیا شما واقعا میخواستید سرنوشت کشور را به چرخش یک سکه واگذار کنید؟
🔸فرمانده لبخندی زد و گفت:
بله.
🔹و سکه را به او نشان داد. هر دوطرف سکه شیر بود.
🆔 @iranrhdm
نمایی از قسمت پانوراما 😍
#فراتر_از_موزه
#مدرنترین_موزه_غرب_آسیا
#موزه_ملی_انقلاب_اسلامی_و_دفاع_مقدس
🆔 @iranrhdm
🔆 امام علی(ع): تو مراقب آخرتت باش دنیا خودش ذلیلانه پیش تو می آید.
#موزه_ملی_انقلاب_اسلامی_و_دفاع_مقدس
🆔 @iranrhdm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرا رسیدن میلاد با سعادت آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام و روز پاسدار بر ساحت مقدس امام زمان (عج) و شیعیان و محبان آن حضرت تبریک و تهنیت باد.❤️❤️❤️❤️
#موزه_ملی_انقلاب_اسلامی_و_دفاع_مقدس
🆔 @iranrhdm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فقیرانی هستیم که خدا با حب #امام_حسین ما را غنی کرد 😍🌺
🌸 میلاد حضرت عشق مبارک ❤️
#کلیپ کربلاییمحمد #فصولی
#الّلهُـمَّ_عَجِّـلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَـرَجْ
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 @iranrhdm
🔆مهربانی امام حسین(ع)🔆
✍️ پیرزن، تنها و ناتوان و تشنه در خیمه نشسته بود با خود میگفت کاش کسی پیدا میشد و کمی آب به من میداد. در این فکر بود که امام حسین(ع) وارد شد. به او سلام کرد و دلیل تنهاییاش را پرسید. پیرزن گفت: پسر و عروس جوانم، وهب و هانیه، به شهر رفتهاند اما هنوز برنگشتهاند.
امام با مهربانی پیرزن را سیراب کرد و گفت: اینک که منتظر عروس و داماد جوان هستید، من به شما کمک میکنم تا خیمه را برای آمدن آنها تمیز و مرتب کنیم. کمی بعد از رفتن امام(ع)، وهب و هانیه از راه رسیدند و با دیدن شادابی پیرزن و تمیزی خیمه با تعجب پرسیدند: آیا کسی این جا بوده است؟
پیرزن پاسخ داد:آری، مردی مهربان و دوست داشتنی که گویا از آسمان آمده بود. چه بزرگوارانه رفتار میکرد. بیایید ما نیز خودمان را به قافلهاش برسانیم و با او همراه شویم.
آنها به سرعت حرکت کرده خود را به امام رساندند. امام(ع) وقتی آنها را دید با آغوش باز به استقبالشان آمد و چنان به آنها محبت کرد که آن سه تن مسلمان شده و با اباعبدالله(ع) راهی کربلا شدند.
روزعاشورا، وهب اولین کسی بود که در نبرد تن به تن به میدان رفت و جنگید و شهید شد. پس از شهادت او همسرش، هانیه برای اینکه از او خداحافظی کند به کنارش آمد که ناگهان با نیزهی یکی از سربازان عمرسعد به شهادت رسید و تنها زن شهید کربلا شد. تازه عروس و داماد کربلا در بهشت جشن عروسی برپا کردند.
🆔 @iranrhdm
❣#سلام_امام_زمانم❣
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِي ضَمِنَه✋
🍃 سلام بر تو ای موعودی که خداوند وعده آمدنت را به اهل ایمان داد و خود آن را ضمانت کرده است.
🍃ماهـر روز
درانتـظارآمدنتهستیـم
وهرلحضهبیشترحسمیڪنیـم
ڪهآمدنت نزدیڪاست...
🌱#اللهمعجللولیکالفرج🌱
🆔 @iranrhdm
🔅 امام کاظم علیهالسلام:
🔹 (غیبت قائم) یک آزمون الهی است که به وسیلۀ آن بندگانش را میآزماید.
📚 الغیبه شیخ طوسی، ج۱، ص۱۶۶
🆔 @iranrhdm
محبت به امام حسین(ع) را در فضای مجازی فریاد بزنید.
جامعه تان ثروتمند هم بشود باز به پناهگاه نیاز دارید و محبت امامحسین(ع) پناهگاه انسانهاست.
🆔 @iranrhdm
🌟میلاد با سعادت باب الحوائج حضرت ابالفضل العباس (ع) را به محضر امام زمان (عج) و شیعیان و محبان آن حضرت تبریک و تهنیت میگوییم .
عیدتان مبارک ❤️❤️❤️❤️❤️
#موزه_ملی_انقلاب_اسلامی_و_دفاع_مقدس
🆔 @iranrhdm
🔅#پندانه
✍ خوبی هیچوقت از بین نمیرود
🔹دو برادر باهم در مزرعه خانوادگی كار میكردند. یكی از آنها ازدواج كرده بود و خانواده بزرگی داشت و دیگری مجرد بود.
🔸شب كه میشد دو برادر همه چیز از جمله محصول و سود را باهم نصف میكردند.
🔹یک روز برادر مجرد با خودش فكر كرد و گفت:
درست نیست كه ما همه چیز را نصف كنیم. من مجرد هستم و خرجی ندارم. ولی او خانواده بزرگی را اداره میكند.
🔸بنابراین شب كه شد یک كیسه پر از گندم را برداشت و مخفیانه به انبار برادر برد و روی محصول او ریخت.
🔹در همین حال برادری كه ازدواج كرده بود با خودش فكر كرد:
درست نیست كه ما همه چیز را نصف كنیم. من سروسامان گرفتهام. ولی او هنوز ازدواج نكرده و باید آیندهاش تأمین شود.
🔸بنابراین شب كه شد یک كیسه پر از گندم را برداشت و مخفیانه به انبار برادر برد و روی محصول او ریخت.
🔹سالها گذشت و هر دو برادر متحیر بودند كه چرا ذخیره گندمشان همیشه با یكدیگر مساوی است.
🔸تا آن كه در یک شب تاریک دو برادر در راه انبارها به یكدیگر برخوردند. آنها مدتی به هم خیره شدند و سپس بیآنكه سخنی بر لب بیاورند كیسههایشان را زمین گذاشتند و یكدیگر را در آغوش گرفتند.
🔹خوبی هیچوقت در دنیا و آخرت از بین نمیرود. از خوب به بد رفتن به فاصله لذت پريدن از يک نهر باريک است. اما برای برگشتن بايد از اقيانوس گذشت!
🆔 @iranrhdm