eitaa logo
موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
595 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.1هزار ویدیو
58 فایل
جهاد تبیین یعنی قبل از دشمن، شما محتوای صحیح را درست کنید رهبر انقلاب ✅بزرگترین ویترین انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در کشور ✅ معرفی موزه و بیان دستاورد های انقلاب اسلامی و دفاع مقدس ✅ ارتباط با ادمین @iranrhdm_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
🔆 خدا صلى‏ الله‏ عليه ‏و‏آله: 💠 أغفَلُ النّاسِ مَن لَم يَتَّعِظ بِتَغَيُّرِ الدُّنيا مِن حالٍ إلى حالٍ؛ ❇️ غافل‏ترين مردم كسى است كه از دگرگونى دنيا از حالى به حال ديگر پند نگيرد. 📚 امالی صدوق، ص۷۲ 🆔 @iranrhdm
🔅 ✍ فقرای راستین نیازشان را مخفی می‌کنند کربلایی‌محبوب، کله‌پز مومن و قدیمی شهر است. روزی جوانی خوش‌هیکل وارد مغازه شده و اشکنه برای او می‌آورند. جوان کاسه را بلند می‌کند و می‌گوید: داداش ببخش نمک زیاد ریختم شور شد. اگر ممکنه کمی اشکنه بریز. محبوب کاسه را گرفته و اشکنه می‌ریزد. سری بعد هم جوان این کار را می‌کند. شاگرد کربلایی‌محبوب عصبانی شده و می‌گوید: تو نمی‌دانی چقدر باید نمک بریزی؟ کربلایی‌محبوب سریع کلام شاگرد را قطع کرده و می‌گوید: راست می‌گوید، نمکدان کمی خراب شده و زیاد می‌ریزد. شاگرد حساب کار دستش می‌آید و دیگر ادامه نمی‌دهد. سری بعد که آن جوان به مغازه می‌آید کربلایی‌محبوب کاسه او را از اشکنه پر می‌کند. بعد از رفتن او در گوش شاگرد می‌گوید: آن جوان می‌رود کارگری و هیکلش بزرگ است. با یک اشکنه عادی سیر نمی‌شود. پس عمدا نمک زیاد می‌زند تا ما کاسه‌اش را پر کنیم و آبرویش حفظ شود. حتی پولی برای خوردن مخلفات کله‌پاچه هم ندارد و همیشه با اشکنه از مغازه خارج می‌شود. من از روزی که مشکل او را فهمیدم کاسه‌اش را لبریز می‌کنم. می‌بینی که دیگر نمی‌گوید غذا را شور کرده است. خیلی‌ها از شدت شرم و حیا نیازشان را پشت نیازی پنهان می‌کنند. آنان فقرای راستین هستند که طبق قرآن «يَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِياءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِيماهُمْ لا يَسْئَلُونَ النَّاسَ إِلْحافاً» مصداقشان است. 🆔 @iranrhdm
🌟 محوطه زیبای موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس 😍 🆔 @iranrhdm
🔆 امیرالمؤمنین علیه السلام: 💠 مُذيعُ الْفاحِشَةِ كَفاعِلِها. ❇️ فاش كننده زشتى‌ها، همانند انجام دهنده آنها است. 📚 شرح غررالحكم، ج ۶، ص ۱۲۵.   🆔 @iranrhdm
🔅 ✍ موانعی که مانع سقوط در پرتگاه‌های زندگی می‌شوند 🔹راننده ماشینی در دل شب راهش را گم کرد و بعد از مسافتی ناگهان ماشینش هم خاموش شد. 🔸همان‌جا شروع به شکایت از خدا کرد: خدایا پس تو داری اون بالا چکار می‌کنی؟ 🔹در همین حال چون خسته بود خوابش برد، وقتی صبح از خواب بیدار شد از شکایت شب گذشته‌اش خیلی شرمنده شد. 🔸چون ماشینش دقیقا نزدیک یک پرتگاه خطرناک خاموش شده بود. 🔹همه ما امکان به خطا رفتن را داریم، پس اگر جایی دیدیم که کارمان پیش نمی‌رود، شکایت نکنیم، شاید اگر جلوتر یک پرتگاه باشد. 🆔 @iranrhdm
🌟 شبیه سازی اتاق بمباران در تالار سوم موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس 😍 🆔 @iranrhdm
😁 به احترام پدرم نزديك عمليات بود و موهاي سرم بلند شده بود بايد كوتاهش مي‌كردم مانده بودم معطل توي آن برهوت كه سلماني از كجا پيدا كنم. تا اينكه خبردار شدم كه يكي از پيرمردهاي گردان يك ماشين سلماني دارد و صلواتي مو‌ها را اصلاح مي‌كند. رفتم سراغش ديدم كسي زير دستش نيست طمع كردم و جلدي با چرب زباني قربان صدقه اش رفتم و نشستم زير دستش. اما كاش نمي‌نشستم. چشم تان روز بد نبيند با هر حركت ماشين بي اختيار از زور درد از جا مي‌پريدم. ماشين نگو تراكتور بگو. به جاي بريدن موها، غلفتي از ريشه و پياز مي‌كندشان! از بار چهارم هر بار كه از جا مي‌پريدم با چشمان پر از اشك سلام مي‌كردم. پيرمرد دو سه بار جواب سلامم را داد اما بار آخر كفري شد و گفت: «تو چت شده سلام مي‌كني؟ يكبار سلام مي‌كنند.» گفتم: «راستش به پدرم سلام مي‌كنم.» پيرمرد دست از كار كشيد و با حيرت گفت: «چي؟ به پدرت سلام مي‌كني؟ كو پدرت؟» اشك چشمانم را گرفت و گفتم: «هر بار كه شما با ماشين تان موهايم را مي‌كنيد، پدرم جلوي چشمم مي‌آيد و من به احترام بزرگ تر بودنش سلام مي‌كنم!» پيرمرد اول چيزي نگفت. اما بعد پس گردني جانانه‌اي خرجم كرد و گفت: «بشكنه اين دست كه نمك نداره...» مجبوري نشستم وسيصد، چهارصد بار ديگر به آقا جانم سلام كردم تا كارم تمام شد. 🆔 @iranrhdm
🔅 ✍ راز یک ازدواج پایدار 🔹دانایی را پرسیدند: چه وقت برای ازدواج پایدار مناسب است؟ 🔸دانا گفت: زمانی که شخص توانا شود! 🔹پرسیدند: توانا از لحاظ مالی؟ 🔸جواب داد: نه! 🔹گفتند: توانا از لحاظ جسمی؟ 🔸گفت: نه! 🔹پرسیدند: توانا از لحاظ فکری؟ 🔸جواب داد: نه! 🔹پرسیدند: خود بگو که ما را در این امر دیگر چیزی نیست! 🔸دانا گفت: زمانی یک شخص می‌تواند ازدواج پایدار نماید که اگر تا دیروز نانی را به تنهایی می‌خورد، امروز بتواند آن را با دیگری نصف کند بدون آنکه اندکی از این مسئله ناراحت شود! 🆔 @iranrhdm
امام صادق(ع): مومن در آخرالزمان محزون است او نمی تواند منکرات را جز در دلش انکار کند و در معرض هر نوع تحقیری قرار می گیرد. 🆔 @iranrhdm
🌟 شبیه سازی خرمشهر بعد از عملیات بیت المقدس در تالار ششم موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس 😍 🆔 @iranrhdm
✍️ نحوۀ شکل‌گیری بهاییت 🔹علی‌محمد باب چند سال مستأجر فردی به نام شیخ‌ عبدالخالق یزدی بود. شیخ عبدالخالق یزدی یهودی بود، به‌یک‌باره تصمیم گرفت شیعه شود. مسلمان شد و برای اینکه نسبش لو نرود، هجرت کرد و به مشهد رفت. 🔸در گوهرشاد منبر می‌رفت،‌ درمورد ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف سخنرانی می‌کرد، اشک می‌ریخت که آی مردم چه نشسته‌اید که امام در راه است و می‌خواهد بیاید و ظهور خیلی نزدیک است! دو سال بعد از آن هم علی‌محمد باب عَلَم شد؛ شیخ عبدالخالق یزدی گفت: «این هم آقا‌ی شما.» 🔹بعد به یهودی‌ها دستور دادند که در این فرقه وارد شوند؛ آن وقت دو دسته شکل گرفت؛ یک عده‌ «اَزَلی» شدند و یک عده دیگر «بهایی». اینها‌ دو برادری بودند که بعد از باب بر سر جانشینی دعوایشان شد؛ «یحیی صبح ازل» و از طرفی هم «میرزاحسین‌علی نوری‌کُجوری». 🆔 @iranrhdm