eitaa logo
موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
584 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.1هزار ویدیو
58 فایل
جهاد تبیین یعنی قبل از دشمن، شما محتوای صحیح را درست کنید رهبر انقلاب ✅بزرگترین ویترین انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در کشور ✅ معرفی موزه و بیان دستاورد های انقلاب اسلامی و دفاع مقدس ✅ ارتباط با ادمین @iranrhdm_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
حاج حسین می گفت: ما آمده ایم از اسلام دفاع کنیم؛ اگر چه همه ما شهید شویم، نیامدیم پیروز شویم، ما آمده ایم به تکلیف عمل کنیم، ما همین امروز آماده ایم... 🆔 @iranrhdm
🌷 رفته بودیم قم. موقع پیاده شدن از اتوبوس پایش طوری در رفته بود که نمیتوانست راه برود؛ برایش صندلی چرخ دار آوردم. تا حرم با ویلچر بردمش. نزدیک ضریح که رسیدیم نگذاشت جلوتر بروم. گفت: بی احترامیه که نشسته جلوی حضرت معصومه (س) بروم. به سختی از ویلچر بلند شد؛ لنگ لنگان و با تکیه به دیوار خودش را به ضریح رساند و زیارت کرد. 📚 شهید‌ آرمان‌ علی‌وردی ⚘ شادی روح شهدا صلوات ⚘ ‌🆔 @iranrhdm
🔅 ✍ فکرکردن نشانه رشد است 🔹 عالمی را پرسیدند: چرا این اندازه مردم را به فکرکردن تشویق می‌کنی؟ 🔸عالم گفت: فکرکردن نشانه رشد است، چون کسی که سؤال نمی‌پرسد یعنی فکر نمی‌کند و کسی که فکر نکند هر فکری را که تحویلش دهی، باور می‌کند و آن را می‌پذیرد. 🔹آن‌گاه جامعه دچار فاجعه می‌شود. پر از خرافات و بدعت‌ها و انحرافات، جنگ عقاید و... که همه چیز را می‌سوزاند. 🆔 @iranrhdm
💢امر به معروف با روشی غیر از زبان 🔹اگر ابراهیم با شخصی دوست میشد که آن شخص اشتباهاتی داشت، دیگران به او اعتراض میکردند. اما ابراهیم نقاط مثبت رفتاری شخص مقابل را مطرح میکرد و نقاط ضعف را مطرح نمیکرد. او بدون اینکه حرفی بزند و امر و نهی کند، با عمل، کاری میکرد که طرف مقابل، اشتباهاتش را ترک کند. 🔹ابراهیم به این دستور اهلبیت دقیقا عمل میکرد که میفرمایند: «مردم را به وسیله ای غیر از زبان، به سوی خدا دعوت کنید.» 🆔 @iranrhdm
💠"ماشین بیت‌المال"💠 بعضی از قوم و خویش‌هایمان که از شهرستان می‌آمدند، رسیده و نرسیده گله می‌کردند: «آخه این درسته که علی آقا ماشین و راننده داشته باشه، اون وقت ما از ترمینال با تاکسی بیایم؟ ما که تهران رو خوب بلد نیستیم!» اما گوشِ پدر به این حرف‌ها بدهکار نبود؛ می‌گفت: «طوری نیست؛ فوقش دلخور می‌شن. اونا که نمی‌خوان جواب بِدن، منم که باید جواب بدم. باید جواب بدم با ماشین بیت‌المال چیکار کردم». شهید علی صیاد‌شیرازی کتــاب یادگاران11، ص62 🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸 رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از مـا نيست كسى كه امانت را كوچـك بشمـارد و از آن مواظبت نكند و در معرض تلف شدن قرار بدهد. مســـتدرك الوســــــــــايـل، ج 14، ص 12 🆔 @iranrhdm
جمله تاریخی و جاودانه شهید رمضان که روی سنگ مزارش هم نوشته اند : « ما امامت و ولایت فقیه را این طور شناخته ایم که اگر گفت نفس نکشید دهانمان را می بندیم و نفس نمی کشیم » 🆔 @iranrhdm
چنـان‌ زندگی کن‌؛ که کسانی که‌ تـو را می شنـاسند و خدا را نمی شنـاسند! بواسـطه‌ آشنـایی بـا تـو بـا‌ خـدا آشنـا شونـد..! 🤍 🆔 @iranrhdm
🔅 ✍ هیچ‌وقت ناامید نشو 🔹مدرسه‌ کوچک روستایی بود که به‌وسیله‌ بخاری زغالی قدیمی، گرم می‌شد. پسرکی موظف بود هر روز زودتر از همه به مدرسه بیاید و بخاری را روشن کند تا قبل از ورود معلم و هم‌کلاسی‌هایش، کلاس گرم شود. 🔸روزی، وقتی شاگردان وارد محوطه‌ مدرسه شدند، دیدند مدرسه در میان شعله‌های آتش می‌سوزد. 🔹آنان بدن نیمه‌بی‌هوش هم‌کلاسی خود را که دیگر رمقی در او باقی نمانده بود، پیدا کردند و بی‌درنگ به بیمارستان رساندند. 🔸پسرک با بدنی سوخته و نیمه‌جان روی تخت بیمارستان دراز کشیده بود که ناگهان شنید دکتر به مادرش می‌گفت: هیچ امیدی به زنده‌ماندن پسرتان نیست، چون شعله‌های آتش به‌طور عمیق، بدنش را سوزانده و از بین برده است. 🔹اما پسرک به‌هیچ‌وجه نمی‌خواست بمیرد. او با توکل به خدا و طلب یاری از او تصمیم گرفت تا تمام تلاش خود را برای زنده‌ماندن به کار بندد و زنده بماند و چنین هم شد. 🔸او در مقابل چشمان حیرت‌زده‌ دکتر به‌راستی زنده ماند و نمرد. 🔹هنگامی که خطر مرگ از بیخ گوش او رد شد، پسرک دوباره شنید که دکتر به مادرش می‌گفت: طفلکی به‌خاطر قابل استفاده نبودن پاهایش، مجبور است تا آخر عمر لنگ‌لنگان راه برود. 🔸پسرک بار دیگر تصمیم خود را گرفت. او به‌هیچ‌وجه نخواهد لنگید. او راه خواهد رفت، اما متاسفانه هیچ تحرکی در پاهای او دیده نمی‌شد. 🔹بالاخره روزی فرارسید که پسرک از بیمارستان مرخص شد. مادرش هر روز پاهای کوچک او را می‌مالید، اما هیچ احساس و حرکتی در آن‌ها به چشم نمی‌خورد. 🔸با این حال، هیچ خللی در عزم و اراده‌ پسرک وارد نشده بود و همچنان قاطعانه عقیده داشت که روزی قادر به راه رفتن خواهد بود.   🔹یک روز آفتابی، مادرش او را در صندلی چرخ‌دار قرار داد و برای هواخوری به حیاط برد. آن روز، پسرک بر خلاف دفعه‌های قبل، در صندلی چرخ‌دار نماند. 🔸او خود را از آن بیرون کشید و در حالی که پاهایش را می‌کشید، روی چمن شروع به خزیدن کرد. او خزید و خزید تا به نرده‌های چوبی سفیدی که دور تا دور حیاطشان کشیده شده بود، رسید. 🔹با هر زحمتی که بود، خود را بالا کشید ، دستش را به نرده‌ها گرفت و در امتداد نرده‌ها جلو رفت و در نهایت، راه افتاد. 🔸او این کار را هر روز انجام می‌داد، به‌ طوری که جای پای او در امتداد نرده‌های اطراف خانه دیده می‌شد. او چیزی جز بازگرداندن حیات به پاهای کوچکش نمی‌خواست. 🔹سرانجام، با خواست خدا و عزم و اراده‌ پولادینش، توانست روی پاهای خود بایستد و با کمی صبر و تحمل توانست گام بردارد و سپس راه برود و در نهایت، بدود. 🔸او دوباره به مدرسه رفت و فاصله‌ بین خانه و مدرسه را به‌خاطر لذت، می‌دوید. او حتی در مدرسه یک تیم دو تشکیل داد. 🔹سال‌ها بعد، این پسرک که هیچ امیدی به راه‌رفتنش و حتی زنده‌ماندن نبود، یعنی دکتر «گلن گانینگهام» در باغ چهارگوش «مادیسون» موفق به شکستن رکورد دوی سرعت در مسافت یک‌مایلی شد! 🆔 @iranrhdm
💢کفش های واکس خورده بچه ها می گفتند: "ما صبح ها کفش هایمان را واکس خورده می دیدیم و نمی دانستیم چه کسی آن ها را واکس میزند...؟ " بعدا فهمیدیم که وقتی نیروها خوابند واکس را بر میدارد و هر کفشی که نیاز به واکس داشته باشد را واکس میزند. مشخص شد این فرد همان فرمانده ما ' شهید عبد الحسین برونسی ' بوده است. 🆔 @iranrhdm
💠" قوانین ده‌گانه"💠 برای خودش قانون‌های ده‌گانه درست کرده بود. قانون‌ها ترکیبی بود از اعتراف و جریمه. اعتراف نامه؛ تاریخ شروع 1369-4-5 1. بارالها! اعتراف می‌کنم از اینکه قرآن را نشناختم و به قرآن عمل نکردم. (حداقل روزی ده آیه قرآن بخوانم). 2. پروردگارا! اعتراف می‌کنم از اینکه نمازم را بی‌معنی خواندم و حواسم جای دیگری بود. (حداقل روزی دو رکعت نماز قضا باید بخوانم.) 3. خدایا! اعتراف می‌کنم از اینکه مرگ را فراموش کردم. (حداقل هر شب قبل از خواب باید دو رکعت نماز توبه بخوانم). 4. خدایا! اعتراف می‌کنم از اینکه شب با یاد تو نخوابیدم و [برای] نماز شب هم بیدار نشدم. (حداقل در هر هفته باید دو شب نماز شب بخوانم و بهتر است که شب‌های سه شنبه و شب جمعه باشد). 5. ... 6. ... شهید سید‌مجتبی علمدار کتــاب فانوس زائر، ص75-65 🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱 امـــام کـاظــــم (علیه السلام) از ما نيست كسى كه هر روز اعمال خود را محاسبه نكند تا اگر نيكى كرده از خدا بخواهد بيشتر نيكى كند و خدا را بر آن سپاس گويد و اگر بدى كرده از خدا آمرزش بخواهد و توبه نمايد. ارشــــــــاد القــلـــــــوب، ج1، ص 182 🆔 @iranrhdm
آنچه تلخ و اسفبار است این است که شیعه چه بد با غیبت مولایش خو کرده است ؛ چه ناجوانمردانه بریدن از مولا برایش عادت شده است. چه بی‌معرفتیم ما که اصل کل خیر برایمان فرعی شده است. 🆔 @iranrhdm