✍🏻 #رشته_توییت استاد #رائفی_پور درباره سریال بوی باران!
🔺صدا و سیما جای همه است جز انقلابی ها!
چند قسمتی از سریال #بوی_باران را دیدم
نقد فنیاش به کنار ، شعار زدگی محض ،فیلمنامه هندی ، سیاه نمایی ،وهن حجاب،هزینه بالای تولید و ... هم به کنار؛ آنچه من دیدم خواسته یا نا خواسته آموزش قدم به قدم تبدیل یک شهروند عادی به یک آشوبگر بود.
🔻آموزشهای: ضد بازجویی ،ضد تعقیب و گریز و مراقبت ،ضد رد یابی مخابراتی ، اینترنتی و ماهواره ای ،نقل و انتقال مالی غیر قابل رد یابی و...
نام نویسنده را جستجو کردم؛ با تعجب دیدم همان نویسنده جنجالی نشریه موج است که به دلیل توهین به امام زمان (عج) در دهه هفتاد تا مرز اعدام هم رفت!
🔻بیشتر سرچ کردم... دیدم در زمان ریاست ضرغامی بر صدا و سیما، وی در حکمی او را به عنوان دبیر شورای هماهنگی تولیدات نمایشی سیما، به منظور طراحی تمهیدات لازم برای بهبود فرآیند تولیدات نمایشی و ارتقای صلاحیت حرفهای ! عوامل مختلف سریالها و فیلمهای تلویزیونی منصوب کرده بوده است!
🔻از سال 87 تا 89 نیز قائم مقام مدیركل اداره طرح و برنامه سیما هم تشریف داشته اند
یعنی طرح برنامه هایی كه از تلویزیون نظام اسلامی پخش میشده ابتدا باید از زیردست حضرت ایشان می گذشته!
🔻دیگر آثار این نویسنده در رسانه ملی نیز در زمان خود موجب جنجال بوده است. مانند سکانس بازجویی ها یا دیالوگ نوشابه درسریال نون و ریحون. ظاهرا همینکه بازیگر نقش اول،از اواسط سریال چادری شود(آنهم به بلاهت بار ترین شکل ممکن)، برای فریب دادن مدیران سازمان کافی است. تازه اگر بپذیریم نفهم هستند نه مغرض...
💢 راستی چشمان سازمانی که پستان گرگ آرم تیم آ.اس.رم را می بیند
اینجا چرا کور می شود؟
#نفوذ
✅ @iransiasat_ir 👈
#رشته_توییت
🚨 پلیس بد و خوب / مثلث مسموم نگارِ جوان
از اینکه چنین تحلیلی را مبتنی بر شواهد و قراین، درست میدانم، ناخرسندم، اما متأسفانه واقعیت دارد و #حقوق_معنوی_مخاطب مهمتر است.
و اما بعد…
رخنهها، زمانی نمود جدی پیدا میکنند که #رامبد_جوان و #نگار_جواهریان تصمیم میگیرند فرزندشان را در کانادا به دنیا بیاورند. از سه سال پیش، بسیاری از مردم با سلایق و عقاید مختلف، همگی رامبد را متهم کردند به #رفتار_دوگانه.
لب کلام اعتراضات این است که “تویی که مدام در برنامهات دم از استفاده از محصولات ایرانی میزنی و مدام تظاهر میکنی که زندگی در ایران را افتخار میدانی، غلط میکنی به ریش ملت بخندی و خودت همزمان با پول گرفتن از صدا و سیما و شرکتها و بسیاری نهادهای حاکمیتی به فکر این هستی که بچهات در ایران به دنیا نیاید و اقامت کانادا را در بدو تولد به دست بیاورد.”
این نقدها بسیار منطقی و بهجا مطرح شدند
ولی گمان نمیشد که این اتصالات خارجی -که به بهانه تولد «نوردخت جوان» در کانادا ایجاد شده- تا این حد مؤثر و بیشفعالانه بتواند فعالیتهای هنری پدر و مخصوص مادر نوردخت را تحت تأثیر قرار دهد.
هر کس فعالیت حرفهای در زیستبوم فرهنگ و هنر ایران داشته باشد میداند کافی است یک اثر شبیه مجموعه #خاتون
نگار جواهریان و یا شبیه فیلم سینمایی #مجبوریم نگار جواهریان و یا شبیه #نمایش_مخاطب نگار جواهریان، طی یک دهه از فعالیتهایش باشد، کل عمر حرفهایاش را به خطر میاندازد و ممکن است دیگر هرگز امکان درخشش و فعالیت جدی برای او از جانب نهادهای فرهنگی و هنری کشور برایت ایجاد نشود …
…اما چه میشود که یک بازیگر به نام نگار جواهریان میتواند هر سه گونه سریال ضد ایرانی (خاتون)، فیلم ضد ایرانی (مجبوریم) و تئاتر ضد ایرانی (مخاطب) را در کارنامهاش داشته باشد، آن هم در حالی که هر سه اثر در بازهای کمتر از یک سال به مخاطب عرضه شده است، بدون هیچ مشکلی، میتوان به فعالیتهایش ادامه دهد و هر روز، بیش از دیروز، مورد توجه رسانهها قرار بگیرد و تبلیغ شود.
ماجرا خیلی واضح است؛
یک زن بازیگر در مسألهدارترین آثار هنری نقش محوری دارد و شوهرش در مهمترین نهاد فرهنگی جمهوری اسلامی ایران -که #صداوسیما ست- در بهترین ساعت و با بیشترین تعداد مخاطب، قدرتنمایی میکند.
کسانی که رامبد را کامل بشناسند، میدانند که با بسیاری نهادها و رجال خاص -که ممکن است حتی بسیاری نیروهای انقلابی با آن کیفیت با آنها ارتباط نداشته باشند- به بهترین شکل ارتباط دارد و از رانتهایی استفاده میکند که اکثر قریب به اتفاق مردم از آن بیخبرند.
هیچکس نمیتواند تصور کند که طی این هشت سال (از تابستان ۱۳۹۳) تا امروز، درآمد مستقیم و غیر مستقیم رامبد از #خندوانه، چه عددی بوده. برای مردم باورش سخت است که فردی، درآمدی میلیاردی در ماه داشته باشد از قِبَل خندوانه و اینستاگرامی که با خندوانه متولد شد
و شرکتی کهبعد چند سال از شروع خندوانه آن را به راه انداخت، باز هم به کمک خندوانه و قراردادهای عجیب و غریبی که با خندانندهها امضاء میشده و آنها به واسطه آن موظف میشدهاند خدمات مالی و کاری خاصی به رامبد ارائه دهند آن هم خارج از چارچوب خندوانه؛ چرا؟ چون رامبد اجازه داده در خندوانه حاضر شوند.
یعنی اتفاقات عجیبی رخ میداد در خندوانه که بعید است بازرگانی صدا و سیما، اجازه میداد مجری و برنامهساز دیگری، آن را در برنامهاش پیش ببرد.
رامبد، در جمهوری اسلامی ایران پول درو میکند و نگار، به رسالتی میپردازد که مقابل گفتمان فرهنگی و هنری جمهوری اسلامی ایران است.
در واقع، رامبد کسی است که خود را متظاهرانه همراه و معتقد به نظام جلوه میدهد و همسرش، آزادانه و رها، تقابلش با نظام را نشان میدهد و اگر هم مشکلی پیدا کند و لکه سیاهی در کارنامه نگار پیدا شود، رامبد از روابط خاصش استفاده کرده و زنش را اصطلاحاً سفید میکند و بعدش دیگر…
…انگار نه انگار که نگار، نقش اول فیلم، سریال یا تئاتری بوده که به ازای هر موردش، بسیاری تحلیلگران، منتقدان، رسانهها و نهادهای جبههی فرهنگی انقلاب، خونشان به جوش آمده است. اگر همین آثار را شخص دیگری ایفای نقش میکرد، حاکمیت موضعی به او پیدا میکرد، شبیه موضع بهحق و درستی…
…که با نماد فمنیزم و کینه علیه اسلام و نظام بازیگران سینمای ایران یعنی #ترانه_علیدوستی دارد.
نگار، «ترانهی ثانی» است با این تفاوت که شوهری دارد مثل رامبد که به اشتباه، درون گفتمان تعریف میشود. چه روزی معلوم خواهد شد امثال اینها، چه ارتباط و خط و ربطی با سفارتها داشتهاند؟
👤 احسان رستگار
✅ @iransiasat_ir👈