#خاطره_نگاشت
🔰درخواست «ملتمسانه» شاه از سفیر آمریکا به هنگام فرار از ایران
🔻ویلیام سولیوان، آخرین سفیر آمریکا در ایران، با اشاره به روزهای پایانی دیماه ۵۷ میگوید: در همين ايام پيامي از واشينگتن دريافت داشتم مبني بر اينكه در اولين فرصت با شاه ديدار كنم و به او بگويم كه دولت ايالات متحده آمريكا مصلحت شخص شاه و کشور را در اين ميبيند كه هرچه زودتر از ايران خارج شود. ابلاغ چنين پيامي از طرف سفير يك كشور به رئيس مملكتي كه در آن مأموريت دارد كار سادهاي نيست، ولي در ديدارها و گفتگوهاي من با شاه طي اين چند ماه اخير به قدري مطالب عجيب و غيرعادي رد و بدل شده بود كه ابلاغ اين پيام هم خيلي غيرعادي به نظر نميرسيد. تا آنجـــا كه ميتوانستم با لحن ملايم و مهربان مضمون پيام واشينگتن را به شاه ابلاغ كردم. او با دقت و با آرامش به پيامي كه او را به ترك كشور دعوت ميكرد گوش داد و وقتي كه حرفهاي من تمام شد رو به من كرد و با لحني كم و بيش ملتمسانه گفت: «خيلي خب. اما كجا بايد بروم؟»
@markaz_asnad
#خاطره_نگاشت
🔰روایت ژنرال آمریکایی از شادی مردم بعد از فرار شاه
🔻ژنرال هایزر آمریکایی درباره واکنش مردم به فرار شاه از کشـــور میگوید: جمعیت زیادی در خیابانهای سراسر شهر جمع شده بودند و زمانی که شاه رفت، گویی تیر شروع مسابقه شلیک شده است. همه به یکباره واکنش نشان دادند. به بالکن رفتم؛ بوقها به صدا درآمده بود، راهپیمایان بیرون ریخته بودند و همه شهر سرشار از جشن و شادی بود. حادثه غیرقابل توصیفی بود؛ جشن خودجوش مردم تا دو سه ساعت ادامه یافت و هر لحظه آهنــگ آن شدیدتر میشد. گزارشهایی دریافت کردیم مبنی بر اینکه مردم شروع به پایین کشیدن مجسمههای شاه و خانوادهاش کردهاند. در طول بعدازظهر باخبر شدیم پنـج یا شش مجسمه دیگــر که چنــد دهــــه از عمــرشان میگذشت نابود شده است. آنها به طور نمادین در حال کشتن شاه بودند!
@markaz_asnad
🔖 به روایت پرویز ثابتی
🔻شاه از تابستان ۵۷ به فکر فرار افتاد
🔹محمدرضا پهلوی در ۲۶ دی ماه ۱۳۵۷ از کشور فرار کرد. اما او که سابقه فرار در دوران کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ را داشت، مجدداً از تابستان ۵۷ به فکر فرار افتاده بود.
🔹پرویز ثابتی مدیرکل امنیت داخلی ساواک در خاطرات خود میگوید: من اولین بار در خرداد ۱۳۵۷ موقعی که پیشنهاد دستگیری ۱۵۰۰ نفر را داده بودیم (و شاه با بازداشت ۳۰۰ نفر موافقت کرده بود) در ملاقاتی که در ایــن رابطه با با فردوست داشتم، از ایشان شنیدم که: «اگر مردم این قدر ناسپاس باشند، ممکن است بگذارند و بروند»، گفتم: «کجا بروند؟ چطور چنین امری ممکن است؟» در پاسخ گفت: «ایشان چه اندازه میتوانند این ناسپاسیها را تحمل کنند؟ میگذارند از مملکت میروند، این یک واقعیت است.»
🔹بار دوم در مرداد ۱۳۵۷ که هنوز آموزگار، نخستوزیر بود، جلسهای در نخستوزیری با شرکت قرهباغی(فرمانده ژاندارمری)، صمدیانپور(رییس شهربانی)، سرلشکر مولوی(رییس پلیس تهران) و من تشکیل شده بود تا راجع به پرداخت پاداش به عناصر پلیس، که مدتی بود با متظاهرین در خیابانها درگیر بودند، تصمیمگیری شود. در این جلسه، این بار آموزگار گفت: «اگر مردم به این اندازه قدر ناشناس، باشند اعلیحضرت ممکن است رها کنند و بروند.»...
🔹بار سوم امکان کنارهگیری شاه، به وسیله مهناز افخمی از قول والاحضرت اشرف نقل شد. در شهریور ماه در منزل یکی از دوستان میهمان بودیم. مهناز افخمی که از دیدار والاحضرت اشرف برگشته بود عنوان کرد که والاحضرت به او گفته است که: «با ناسپاسی مردم اعلیحضرت ممکن است از مملکت بروند.»
📚 منبع: کتاب "در دامگه حادثه" خاطرات پرویز ثابتی مدیرکل امنیت داخلی ساواک
@markaz_asnad
🕹ماجرای یک عکس از شهید نواب صفوی
🔹از جمله خصال شهید سید مجتبی نواب صفوی، علاقه اش به لباس روحانیت بود. هماره آن را، "کسوت سیادت" خویش می نامید و هیچگاه در مجامع عمومی، بدون آن ظاهر نشد. هر چند در پوشش این لباس، ابتکاراتی نیز داشت. مثلا: به گونه ای خاص عمامه می بست و گاه از پارچه سبز، برای دستار خویش استفاده می کرد.
🔹پس از دستگیری او در آذر ۳۴، از اولین دستورات فرماندار نظامی تهران، این بود که لباس روحانی اش را بستانند و به جای آن، پالتویی به برش کنند! احتمالا به قصد تحقیر وی، یا عدم برانگیختن حساسیت روحانیت. در آغازین روز از دادگاه بدوی، هنگامی که نواب پا به محلِّ آن نهاد و عکاسان مطبوعات را دید، بلافاصله شال خویش را از کمر باز کرد و خواست تا آن را به سر ببندد. در همین حین عکاس روزنامه اطلاعات، به ثبت لحظه مبادرت کرد. بلافاصله یکی از افسران حاضر، به سوی او رفت و به جبر، شال را از دستش درآورد! نواب اما به خروش آمد: " به جدم قسم، با همین لباس به شهادت خواهم رسید!".
📍منبع: کانال تلگرام محمدرضا کائینی
@markaz_asnad
🕹اختلاف شهید نواب صفوی و دکتر مصدق به روایت آیتالله طالقانی
🔻فدائیان اسلام به رهبری شهید نواب صفوی از موثرترین گروههای تأثیرگذار در پیروزی نهضت ملی نفت بودند. اما پس از به قدرت رسیدن مصدق، اختلافات آنها شدت گرفت.
🔻آیت الله سید محمود طالقانی در این رابطه میگوید: « من پیش نواب صفوی رفتم و گفتم که چرا با آقای دکتر مصدق اختلاف دارید؟» ایشان در پاسخ گفتند: « اگر آقای دکتر مصدق به وعدهای که داده است عمل کند و احکام اسلام را اجرا کند ما هیچ اختلافی با هم نداریم. من حتی رفتگر حکومت اسلامی میشوم.» پیش دکتر مصدق رفتم. او گفت: «درخواست حکومت اسلامی را بگذارند برای دولتهای پس از من. من دولت ابدی نخواهم بود.»
📍برگرفته از کتاب فدائیان اسلام در کلام یاران. مرکز اسناد انقلاب اسلامی
@markaz_asnad
📌 نگاهی به تاریخ سیاسی - اجتماعی حوزه قم، صدسال پس از تاسیس
تلگـــــــرام:
🔗 https://t.me/howzeh100
ایتــــــــا:
🔗 https://eitaa.com/howzeh100
ســـــــروش:
🔗 splus.ir/howze100
بلــــــــه:
🔗 https://ble.ir/howzeh100
اینســـــتاگرام:
🔗https://instagram.com/howzeh100
🔖نیم قرن نماز تاکتیکی
🔻روایتهایی از ظاهرسازیهای مذهبی منافقین
@markaz_asnad
مرکز اسناد انقلاب اسلامی
🔖نیم قرن نماز تاکتیکی 🔻روایتهایی از ظاهرسازیهای مذهبی منافقین @markaz_asnad
🔖نیم قرن نماز تاکتیکی
🔻روایتهایی از ظاهرسازیهای مذهبی منافقین
🔹این روزها تصاویری از نماز جماعت منافقین در آلبانی در شبکههای مجازی دست به دست میشود. اما روایتهای تاریخی متعددی درباره ظاهرسازی مذهبی مجاهدین خلق از دهه پنجاه تا به امروز وجود دارد.
🔹لطفالله میثمی در خاطرات خود با اشاره به فضای زندان در اوائل دهه پنجاه میگوید: «از سال 1351 که در زندان قصر بودیم، بهمن بازرگانی ادعا کرد که مارکسیست شده و نماز هم نمیخواند. بعد مسعود رجوی، موسی خیابانی و محمد حیاتی به او میگویند که تو را به خدا اعلام نکن؛ چرا که بچهها هم به او شک کرده بودند. حتی به همین دلیل پیشنماز شد تا شک و شبهه بچهها از بین برود...»
🔹از سوی دیگر بهمن بازرگانی همین روش برخورد را به نوع دیگری روایت میکند. او میگوید: رسول مشکینفام بسیار زودتر از همه ما مارکسیست شد، اما حنیفنژاد سعی در ایزوله کردن او داشت. در زندان که میخواستیم نماز بخوانیم، حنیفنژاد مشکینفام را مجبور میکرد که نماز بخواند...
🔹حبیبالله عسگراولادی هم روایت جالبی از نماز تاکتیکی منافقین در زندان دارد: «در زندان مشهد همراه اعضای سازمان مجاهدین خلق افرادی همچون طلاب، دانشجویان و کسبهی متدین، دستگیر شده و به زندان میآمدند. در بین اینها فردی به نام آقای مجد بود که بعد از انقلاب هم مدت کوتاهی در بسیج خدمت میکرد و امام جماعت اعضای مجاهدین شده بود. ایشان قرائت خیلی سختگیرانهای در نماز داشت، مثلاً مد و لا الضَالین را خیلی میکشید. یک روز که نماز به و لا الضَالین رسید، خیلی طول داد، ناگهان یک دکتری از بین صف جماعت با ناراحتی گفت: «این مسخره بازیها چیست؟ چرا مسخرهبازی در میآورید؟ شما به ما گفتید: تاکتیکی نماز بخوانید، این نماز تاکتیکی نیست». هنوز سخنان وی تمام نشده بود که خود مجاهدین خلق ریختند و جلوی دهان او را گرفتند.
📍مشروح در: irdc.ir
@markaz_asnad
🔖 ادعیه ساختگی فرقه رجوی
🔻متن زیارتنامه مسعود و مریم چه بود؟
@markaz_asnad
مرکز اسناد انقلاب اسلامی
🔖 ادعیه ساختگی فرقه رجوی 🔻متن زیارتنامه مسعود و مریم چه بود؟ @markaz_asnad
🔖 ادعیه ساختگی فرقه رجوی
🔻متن زیارتنامه مسعود و مریم چه بود؟
🔹در سالهای بعد نیز ادامه داشت که اوج آن در عراق و قرارگاه اشرف بود. سید حجتالله سید اسماعیلی در خاطرات خود از آن روزهای فرقه رجوی میگوید: در وسط نماز ظهر و عصر و همچنین مغرب و عشا دعاهایی به نوبت و توسط اعضای فرقه خوانده میشد. كتاب دعا شامل جملات كوتاهی از صحبتهای شخص رجوی بعنوان رهبر فرقه بود كه بر اساس تاریخی كه روی هر دعا نوشته شده بود میبایستی در آن روز مشخص و در وسط دو نماز خوانده میشد.
🔹بعد از سقوط صدام و با باز شدن پای اهالی منطقه به قرارگاه اشرف و در صحبتهایی كه آنها با مسئولین سازمان داشتند از اینكه مجاهدین ادعای مسلمانی میكردند ولی در قرارگاهشان هیچ مسجدی وجود نداشت تعجب میكردند كه تشكیلات بلافاصله تعداد بیشماری از اعضای فرقه را برای ساختن یک مسجد در خیابان 100 قرارگاه اشرف بسیج كرد كه فكر كنم در كمتر از یک ماه مسجدی با منارههای بلند و در كنار جاده ساخته شد. تا بیرونیها آن چهرهای كه از مجاهدین در ذهنشان نقش بسته بود پاک شود.
🔹در ادامه همین نمونه برخوردهای فریبكارانه، همچنین اینكه مجاهدین برای برگزاری نماز جماعت و انجام سایر امورات دینی و مذهبی روحانی نداشتند بشدت مایه تعجب اهالی منطقه بود و وقتی سازمان فهمید كه نداشتن روحانی در برخورد با اهالی و بویژه با سرعشیرههای آنها در حل و فصل امورات دیگر به مشكل بر میخورد بلافاصله دستور داد 3 – 2 نفر از مسئولین سازمان ریش گذاشته و لباس آخوندی بپوشند...».
▪️تصویر زیر متن دستکاری شده زیارت وارث حضرت سیدالشهدا(ع) است که توسط مسعود کشمیری پس از ازدواج مسعود و مریم رجوی در نشریه مجاهد خطاب به آنها منتشر شده است.
📍مشروح در: irdc.ir
@markaz_asnad