eitaa logo
شبکه تلویزیونی ایرانکالا
98 دنبال‌کننده
11.2هزار عکس
72 ویدیو
1 فایل
شبکه تلویزیونی ایران کالا حامی کالای ایرانی #ما_حمایت_میکنیم وبگاه: www.Iktv.ir اینستا: Instagram.com/IrkalaTV ربات تلگرامی: @irkala_tvbot ارتباط با ما: 02127861100 پیامک: ۱۰۰۰۰۱۰
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ چند راهکار برای بهبود عملکرد کارکنان 1به توانایی کارکنان برای حل مشکلات کاری، اعتماد داشته باشید و از کارکنان بخواهید برای حل مشکلات و بهبود مهارت و عملکردکاری خود، کمک کنند. 2. مشکلات عملکردی کارکنان را شرح دهید و بر مشکلات و رفتارهایی که نیاز به بهبود دارند، تأکید نمایید نه بر افراد. 3. مسائلی که توانایی و مهارت کارکنان را در انجام کار محدود می کند، مشخص نمایید. برخی از موانع شایع در این زمینه عبارتند از: زمان، ابزارها، خلق و خو (طبیعت فرد)، نبود آموزش. بررسی کنید که آیا کارکنان برای حذف این موانع نیاز به کمک دارند؟ 4. در مورد راه حل های بالقوه برای رفع مشکلات و بهبود اقدامات کارکنان بحث کنید. از کارکنان بخواهید تا ایده هایی را برای اصلاح این مشکل یا جلوگیری از وقوع آن، بیان کنند. برای داشتن کارکنانی با مهارت بالا و عملکرد عالی، درباره بهبود مستمر با آن ها گفتگو کنید. 5. در مورد یک برنامه اقدام با آن ها به توافق برسید که در آن برنامه، لیستی از اقداماتی که مدیر و کارکنان بایستی انجام دهند تا مشکل حل شده یا وضعیت بهبود یابد، مشخص شده است. 6. تاریخ و زمانی را برای پیگیری، تنظیم نمایید. بازخورد مشخصی را ارئه دهید. زمانی که مدیر می داند کارمند رو به پیشرفت است، تشویق های مثبتی را داشته باشد تا توانایی کارکنان بهبود یابد. 🇮🇷 @irkalatv 🇮🇷
💢ارزش‌آفرینی برای مشتری 👈در بازارهای به شدت رقابتی امروزی، شرکتی موفق است که بتواند ارزش‌های بیشتری را با کمک این روش‌ها برای مشتریانش خلق کند: 1️⃣محصولی را به مشتریان پیشنهاد کنید که بتواند مشکلات او را به بهترین و راحت‌ترین شکل ممکن حل کند و تا جای ممکن او را درگیر نکند. برای این منظور، روی ساده‌سازی و خودکارسازی محصول‌تان تمرکز کنید 2️⃣در هر شرایطی به وعده‌هایتان عمل کنید، حتی اگر در کوتاه‌مدت سودتان کاهش پیدا می‌کند. پایبندی به وعده‌هایی که به مشتری داده‌ایم، ارزشمندترین رفتاری است که مشتری انتظار دارد از ما ببیند 3️⃣از قیمت‌گذاری غیرواقعی بپرهیزید. یادتان باشد، محصول‌تان زمانی ارزشمند است که نسبت منافع محصول با قیمت آن، از نظر مشتری ارزشمند باشد. پس نباید انتظار داشته باشیم فقط بسته‌بندی محصول‌مان را تغییر بدهیم و مشتری حاضر باشد محصول‌مان را 50 درصد گران‌تر بخرد 4️⃣با مشتریان رو راست باشید و هیچ وقت برای منافع کوتاه‌مدت‌تان، محصولی که به دردشان نمی‌خورد را به آنها پیشنهاد ندهید. این کار نشان می‌دهد شما ارزشی برای رابطه‌تان با مشتری قائل نیستید 5️⃣واقعیت‌های محصول‌تان را بدون کم و کاست به مشتری بگویید. مشتریان به خوبی می‌دانند که هیچ محصولی بدون عیب و نقص نیست. مهم این است که مزایای محصول‌مان بیشتر از معایب آن باشد و به مشتری نشان بدهیم راهکارهایی برای کاهش معایب محصول‌مان داریم 6️⃣روحیه خدمت‌رسانی از اعماق وجود به مشتریان را در بین تمام کارمندان شرکت‌تان ترویج کنید. مهم نیست کارمندتان با مشتری سروکار دارد یا نه، مهم این است که کار او قطعا روی رضایت مشتری و ارزشی که برای او خلق می‌کنیم، اثر می‌گذارد 7️⃣برای نظرات و ایده‌های مشتریان‌تان ارزش قائل شوید و از آنها بخواهید نظرات‌شان برای بهبود محصول فعلی، طراحی محصول جدید، طراحی کمپین تبلیغاتی جدید و غیره را با شما در میان بگذارند 8️⃣سعی کنید با کمک شبکه‌های اجتماعی با مشتریان‌تان روابطی دو طرفه برقرار کنید. دوران روابط یک طرفه از تلویزیون یا بیلیبورد به سر آمده و باید به دنبال راه‌های بیشتری برای گفتگو با مشتریانی باشیم که در دنیای شلوغ امروزی بیش از هر چیزی دنبال یک گوش شنوا هستن. 🇮🇷 @irkalatv 🇮🇷
💢شش ویژگی بازاریابی مدرن 👈مایکل لِوی در آخرین ویرایش کتاب «اصول بازاریابی» خود می‌نویسد: 👈بازاریابی مدرن شش ویژگی مهم دارد که آن را از بازاریابی کلاسیک متمایز می‌کنند: 1️⃣بازاریابی مدرن بر اساس خلق ارزش‌های بیشتر برای مشتریان در مقایسه با رقبا بنا شده است. به همین دلیل باید همیشه از خودمان بپرسیم: چگونه می‌توانیم محصولی با منافع و مزایای بیشتر را طراحی کنیم یا قیمت محصول کنونی‌مان را بدون آن که کیفیت و منافع آن را کاهش بدهیم، کم کنیم؟ 2️⃣بازاریابی مدرن بر اساس ارضای نیازها و خواسته‌های مشتریان بنا شده است. به همین دلیل باید همواره به این سوال فکر کنیم: نیازها و خواسته‌های واقعی مشتریان‌مان چیست؟ چگونه می‌توانیم این نیازها و خواسته‌ها را بهتر و سریع‌تر از رقبا بشناسیم و بهتر، ارزان‌تر و سریع‌تر از آنها ارضا کنیم؟ 3️⃣بازاریابی مدرن بر اساس مفهوم «مبادله» بنا شده است. برای همین باید همیشه از خودمان بپرسیم: چگونه می‌توانیم تعاملات و ارتباطات مشتریان با شرکت‌مان را سریع‌تر، راحت‌تر، ارزان‌تر، دقیق‌تر و خودکارتر کنیم؟ 4️⃣بازاریابی مدرن بر اساس یکپارچگی محصول، قیمت، توزیع و ترویج شکل گرفته است. پس باید مرتب از خودمان بپرسیم: آیا محصول‌مان با قیمتی که روی آن گذاشته‌ایم، روشی که آن را توزیع می‌کنیم و کمپین‌های تبلیغاتی‌مان همخوانی دارد؟ اگر ندارد چگونه می‌توانیم هماهنگی بین اجزای آمیخته بازاریابی‌مان را افزایش بدهیم؟ 5️⃣بازاریابی مدرن بر اساس بازاریابی توسط شرکت و بازاریابی توسط مشتریان شرکت بنا شده است. به همین دلیل باید مرتب به این سوال فکر کنیم که: چگونه می‌توانیم مشتریان‌مان را راضی کنیم تا ما را به دیگران پیشنهاد کنند بدون آن که هزینه‌ای از ما بخواهند؟ 6️⃣بازاریابی مدرن فقط روی شرکت خودمان تاثیر نمی‌گذارد بلکه روی مشتریان و جامعه هم اثر می‌گذارد. پس باید به این سوال پاسخ بدهیم که: فعالیت‌ها و برنامه‌های شرکت چه تاثیر منفی روی سلامت و منافع بلندمدت مشتریان و جامعه دارد؟ و چگونه می‌توانیم این تاثیرات منفی را تا حد ممکن کاهش بدهیم؟ 🇮🇷 @irkalatv 🇮🇷
⭕️ ۱۰ تکنیک برای بهتر مذاکره کردن ۱- آماده‌سازی، آماده‌سازی، آماده‌سازی ورود به مذاکره، بدون آماده‌ سازی، جز به شکست نمی‌انجامد. اول از خودتان شروع نمایید. از چیزی که می‌خواهید مطمئن شوید. در خصوص فرد یا سازمان مقابل تحقیق نمایید، نیازهایش را بشناسید، نقاط قوت و ضعف آن را درک نمایید. شاید نیاز باشد از یک مشاوره مدیریت، مشاوره مالی یا یک وکیل نیز کمک فکری دریافت نمایید. ۲- به زمان‌بندی توجه نمایید زمان‌بندی در مذاکره بسیار حائز اهمیت است. سوال پرسیدن بسیار مهم است، اما اینکه چه زمانی بپرسید، مهمتر است. زمان هجوم و زمان انتظار را باید در نظر داشت. دقت نمایید که اگر زمان فشار در طرف مقابل زیاد باشد حتما موجب تخریب رابطه در بلندمدت خواهد شد. ۳- تمایلات شخص را کنار بگذارید یک مذاکره‌کننده حرفه‌ای به اینکه چه کسی از نتایج یک مذاکره موفق سود واقعی را می‌برد، فکر نمی‌کند و تنها به موفق بودن در مذاکره می‌اندیشد. وظیفه یک مذاکره‌کننده حرفه‌ای این است که این حس را در طرف مقابل ایجاد نماید که توافق نهایی، نتیجه ایده و تمایل اوست. ۴- تقویت مهارت شنیداری یک مذاکره ‌کننده حرفه‌ای، شنونده صبوری است. سخن دیگران را قطع نمی‌کند. دیگران را تشویق می‌کند که اول صحبت نمایند. زیرا امکان فکر کردن را به شما می‌دهد. ۵- سوال پرسیدن بسیار مهم است با سوال پرسیدن تقاضا و اولویت‌های طرف مذاکره مشخص می‌گردد. اگر ندانیم چه تشریح نماییم سوال، تکنیک هک نمودن مغز طرف مقابل است و پاسخ مناسب به آن سوالات، کرک مورد نیاز دستیابی به موفقیت است. ۶- پیش‌بینی انتظارات باید برای انتظارات خویش و تمام احتمالات ممکن برنامه داشته باشید. حتما طرف مقابل نیز به همین موارد فکر می‌کند، پس هرگز پیشنهاد اول را قبول ننمایید. حتی اگر بهتر از آن چیزی باشد که انتظارش را داشته‌اید. بهتر است در اولین گام، پیشنهاد را مؤدبانه رد نمایید. زیرا که معلوم نیست که چه امتیازات دیگری می‌توانید به دست آورید. ۷- ارائه نظر و انتظار عکس‌العمل حتما وارد مذاکره‌ای شوید که طرف مقابل به نتایج حاصل از قرارداد، حتما متعهد باشد. مذاکره و بعد قراردادی که بین دو طرف چسبی به نام تعهد کتبی وجود نداشته باشد، هر لحظه در خطر است. ۸- هرگز وارد مشکلات دیگران نشو معمولا طرف مقابل شما، برای آنکه آنچه شما می‌خواهید به شما ندهد، مشکلات خود را بر سر میز مذاکره می آورد تا مشکلات خود را به مشکلات شما تبدیل نماید. هرگز اجازه این کار را به وی ندهید.شاید برای مشکلاتش راهکاری بیابید تا این مشکلات بر معامله شما اثر منفی نگذارد و شما را به عقب‌نشینی وادار ننماید. مثلا اگر در خصوص بودجه خود گلایه نمود وی را به راهکارهای تامین مالی سوق دهید. ۹- بر اصول خود پایبند بمانید به عنوان یک شخص حقیقی و یا مالک یک کسب‌ و کار، حتما دارای یک سری اصول و قواعد برای خودتان هستید که حاضر به زیر پا گذاشتن آن نیستید. این قواعد خط قرمز شماست، اگر طرف مقابل از آن خطوط قرمز عبور کرد، باید به ترک مذاکره بیاندیشید. ۱۰- مذاکره را با تائید پایانی ببندید اگر جلسه مذاکره به پایان خود نزدیک می‌شود، حتما تمام مطالب را یک‌ بار جمع‌بندی نمایید. پس از مذاکره، از طریق نامه یا ایمیل، نتایج مذاکره را پیگیری نمایید. 🇮🇷 @irkalatv 🇮🇷
💢تفاوت بازاریابی و فروش 👈خیلی از ما این سوال برای‌مان پیش می‌آید که «بازاریابی چه تفاوتی با فروش دارد؟» کاتلر، پدر بازاریابی مدرن در دنیا، در کتاب «اصول بازاریابی» خود به این سوال این گونه پاسخ می‌دهد: 👈نقطه آغاز فروش، کارخانه‌مان است به این معنا که ما تلاش می‌کنیم «محصولاتی که می‌توانیم تولید کنیم، را بفروشیم». ولی نقطه آغاز بازاریابی، بازار است به این معنا که تلاش می‌کنیم «محصولاتی را تولید کنیم که مشتری آن را می‌خرد و نیاز چندانی نیست که ما آنها را بفروشیم» 👈تمرکز فروش روی «محصول فعلی» است و تلاش می‌کنیم «محصول‌ فعلی‌مان را بیشتر و بیشتر بفروشیم». ولی در بازاریابی، روی «نیاز مشتری» تمرکز و تلاش می‌کنیم «میزان هماهنگی بین محصول‌مان با نیاز مشتری را افزایش بدهیم» 👈در فروش از دو ابزار اصلی بیشتر از بقیه ابزارها استفاده می‌کنیم: «مذاکرات شخصی با مشتریان» و «انواع و اقسام مشوق‌های مختلف مثل تخفیف». ولی در بازاریابی، به تمام ابزارهای در اختیارمان مثل بهبود محصول فعلی، توسعه محصول جدید، بسته‌بندی جذاب، قیمت‌گذاری مناسب، توزیع گسترده، تبلیغات جذاب، بازاریابی محتوایی و غیره توجه می‌کنیم 👈هدف نهایی ما در فروش این است که «سود شرکت را از طریق فروش بیشتر، افزایش بدهیم». ولی در بازاریابی هدف نهایی ما این است که «سود شرکت را از طریق رضایت مشتریان، افزایش بدهیم» 👈کاتلر معتقد است اگر کمی به تفاوت‌های بین فروش و بازاریابی بیشتر دقت کنیم، به جای آن که سعی کنیم محصول‌مان را به مشتری بفروشیم، تلاش می‌کنیم کاری کنیم او محصول‌مان را بخرد 🇮🇷 @irkalatv 🇮🇷
💢مراقب چارچوب مرجع‌مان باشیم 👈آقای دکتر مهدی امیرجعفری، مدرس و مشاور بازاریابی، در یادداشتی برای مارکتینگ آز، مفهوم بسیار مهم «چارچوب مرجع» را توضیح داده است: 👈چارچوب مرجع به بیان ساده به معنای بازاری است که می‌خواهیم در آن رقابت کنیم و برندمان را در آن موضع‌یابی کنیم 👈طبق این تعریف، بسیاری از برندها به سمت محدودسازی چارچوب مرجع‌شان حرکت می‌کنند. مثلا اگر یک شرکت لبنیاتی هستیم، چارچوب مرجع‌مان را بازار لبنیات و اگر یک شرکت هواپیمایی هستیم، چارچوب مرجع‌مان را بازار مسافرت و حمل و نقل هوایی تعریف می‌کنیم 👈این گرایش به سمت محدودسازی چارچوب مرجع، به این دو دلیل یکی از خطاهای بسیار خطرناک در بازاریابی است 1️⃣وقتی چارچوب مرجع‌مان را محدود تعریف می‌کنیم، صرفا به رقبایی که شبیه خودمان هستند توجه می‌کنیم و در نتیجه از رقبای غیرمستقیم‌مان غافل می‌شویم. برای مثال، اگر آمازون چارچوب مرجع‌اش را صرفا «فروش اینترنتی کتاب» تعریف کند، صرفا با سایر کتاب‌فروشی‌های اینترنتی رقابت می‌کند، اما آمازون به درستی چارچوب مرجع‌اش را «فروش اینترنتی تمام کالاها» تعریف کرده است و در نتیجه با تمام فروشگاه‌های اینترنتی رقابت می‌کند 2️⃣وقتی چارچوب مرجع‌مان را محدود تعریف می‌کنیم، فضا برای رشد برندمان را کاهش می‌دهیم و در نتیجه، نمی‌توانیم برندمان را به اندازه کافی رشد بدهیم. در مثال آمازون، اگر این شرکت چارچوب مرجع‌اش را «فروش اینترنتی کتاب» تعریف می‌کرد، فقط می‌توانست کتاب‌های مختلفی را به وب‌سایتش اضافه کند، اما چون چارچوب مرجع‌اش را «فروش اینترنتی همه کالاها» تعریف کرده، دستش برای انتخاب و حتی ابداع خدمات جدیدی که می‌خواهد به مشتریانش اضافه کند، بسیار باز شده است 👈به همین دلیل است که برندهای بزرگ معمولاً برای تعریف چارچوب مرجع‌شان، از تعریف ابتدایی آن فراتر می‌روند و تعریف‌شان را به بازار محصولات و خدماتی که در آن قرار دارند، محدود نمی‌کنند. برای درک بهتر اهمیت تعریف دقیق چارچوب مرجع، بیایید نگاهی به داستان کوکاکولا بیاندازیم 👈وقتی آقای گویزتا در دهه 80 میلادی ریاست کوکاکولا را برعهده گرفت، شرکت اصلا وضعیت خوبی نداشت. اگر چه کوکاکولا رهبر بازار بود اما وضعیت بازار تعریف چندانی نداشت و کارشناسان معتقد بودند این برند به زودی سقوط می‌کند 👈گویزتا مستاصل شده بود و هیچ یک از اعضای تیمش هم ایده‌ای برای نجات کوکاکولا نداشتند، چون طبق معمول فکر می‌کردند رقبای اصلی‌شان پپسی و سایر نوشابه‌های گازدار موجود در بازار هستند 👈اما گویزتا خلاقیت به خرج داد و سوال هوشمندانه‌ای را مطرح کرد. او می‌خواست بداند سهم نوشابه‌های کوکاکولا در کل بازار نوشیدنی‌ها چقدر است و یک انسان به طور متوسط در روز چه مقدار مایعات می‌نوشد؟ در واقع او رقبای خودش را تمام آبمیوه‌ها، آب‌های معدنی، چای، قهوه و سایر نوشیدنی‌ها می‌دانست 👈این تغییر نگرش هوشمندانه، کوکاکولا را نجات داد و بازار بسیار با ارزشی را برایش خلق کرد به گونه‌ای که امروزه، کوکاکولا کسب و کارش را بر اساس خوشحال کردن مشتریانش بنا کرده و با تمام چیزهایی که آنها را خوشحال می‌کند، رقابت می‌کند 👈این چارچوب مرجع به کوکاکولا اجازه داده تا محصولات جدیدی را به بازار معرفی کند. برای مثال، نوشابه ساحلی کوکاکولا که با نوشیدن آن کنار دریا، حس شادی و نشاط به مشتریان منتقل می‌شود، بر اساس همین چارچوب مرجع، طراحی شده است 🇮🇷 @irkalatv 🇮🇷
💢شش افسانه توسعه محصول 👈هر شرکتی برای توسعه کسب و کارش تلاش می‌کند. برای این منظور می‌توانیم از این دو استراتژی مهم استفاده کنیم: 1️⃣توسعه بازار 👈در این استراتژی تلاش می‌کنیم محصولات کنونی‌مان را وارد بازارهای جدید کنیم توسعه محصول 👈در این استراتژی تلاش می‌کنیم محصولات جدیدی را به بازارهای کنونی‌مان یا به بازارهای جدیدمان معرفی کنیم 👈متخصصان بازاریابی معتقدند استراتژی توسعه محصول تاثیر بیشتری روی توسعه کسب و کار یک شرکت دارد و می‌تواند بقای شرکت در بازار را تا حدود زیادی تضمین کند 👈اما اگر می‌خواهیم استراتژی بسیار مهم توسعه محصول را به درستی اجرا کنیم، باید مراقب شش افسانه زیر باشیم: 1️⃣تزریق منابع بیشتر، موجب تقویت پروژه توسعه محصول می‌شود 2️⃣تست محصول نهایی، احتمال موفقیت‌مان را افزایش می‌دهد 3️⃣اگر ایده اولیه‌مان را خوب اجرا کنیم، حتما موفق می‌شویم 4️⃣هر قدر پروژه توسعه محصول زودتر شروع شود، زودتر پایان خواهد یافت 5️⃣هر چقدر محصول‌مان ویژگی‌های بیشتری داشته باشد، مشتریان بیشتر از آن خوش‌شان می‌آید 6️⃣اگر محصول‌مان در هنگام معرفی به بازار کامل باشد، قطعا موفق می‌شویم 🇮🇷 @irkalatv 🇮🇷
💢پنج عامل رهبری بازار 👈همه برندها دنبال تبدیل شدن به «رهبر بازار» هستند اما واقعیت این است که «تبدیل شدن به رهبر بازار» کار چندان سختی نیست ولی «باقی ماندن در موقعیت رهبری بازار» کار بسیار سختی است 👈تحقیقات بین‌المللی نشان می‌دهد که برندهایی که رهبران بازار به حساب می‌آیند، احتمال سقوط‌ و حذف‌شان از بازار، بیشتر از برندهایی است که رهبر بازار نیستند 👈برای مثال، تحقیقاتی درباره 100 برند مختلف که در یک بازۀ زمانی 50 ساله رهبر بازارهای گوناگون بوده‌اند، نشان می‌دهد که تنها 23 برند از این 100 برند هنوز رهبر بازار هستند و بقیه 77 برند، جایگاه رهبری‌شان را از دست داده‌اند و حتی 28 تای آنها به طور کامل از بازار کنار رفته‌اند 👈بعد از ارائه این آمارها، کِلِر این پنج اصل مهم که رعایت آنها باعث ادامه‌دار شدن رهبری برندها می‌شود را توضیح می‌دهد: 1️⃣برندهایی که توجه‌شان به ارائه یک محصول عالی با قیمتی مقرون به‌صرفه است، معمولا برای مدت طولانی‌تری رهبر بازار می‌مانند. برای مثال، پمپرز را در نظر بگیرید که توانسته با ارائه پوشک بچه بسیار باکیفیت ولی با قیمت بسیار رقابتی، سال‌های سال رهبر بازار باشد 2️⃣برندهایی که روی فناوری‌های آینده سرمایه‌گذاری می‌کنند، معمولا برای مدت زمان بیشتری رهبر بازار می‌مانند. مثلا سونی به این دلیل هنوز رهبر بازار تلویزیون است که بیش از 20 درصد از درآمدش را صرف توسعه فناوری تلویزیون‌های آینده می‌کند 3️⃣باقی ماندن در موقعیت رهبری بازار، بسیار پرهزینه است. به همین دلیل، برندهایی که مدیران ارشد آنها به تامین مالی هزینه‌های برندینگ و تبلیغات پایبند و متعهد هستند، عمر رهبری‌شان طولانی‌تر از برندهایی است که مدیران ارشدشان بعد از مدتی سرمایه‌گذاری روی آنها را متوقف می‌کنند چون تصور می‌کنند برند به یک برند معروف و محبوب تبدیل شده و دیگر نیازی به کمپین‌های تبلیغاتی پرهزینه ندارد 4️⃣برندهایی که می‌خواهند برای مدت طولانی رهبر بازار باشند، قبل از برندهای رقیب باید محصولات خلاقانه متعددی را به بازار عرضه کنند. برای مثال، ژیلت توانسته با معرفی مستمر انواع تیغ‌های ریش‌تراش خلاقانه، سال‌های سال رهبر این بازار باشد 5️⃣برندهایی می‌توانند در یک طبقه محصول رهبر بازار بمانند که در طبقات مرتبط با آن طبقه اصلی هم رهبر بازار شوند. برای مثال، دلیل اصلی ادامه‌ یافتن موقعیت رهبری کوکاکولا در بازار نوشابه این است که علاوه بر طبقه «نوشابه کولا» در طبقات مرتبط با آن یعنی «نوشابه‌های طعم‌دار» و «نوشابه‌های رژیمی» هم رهبر بازار است 🇮🇷 @irkalatv 🇮🇷
💢بدترین خطای یک فروشنده 👈جفری گیتومر در کتاب خود به نام «کیمیای فروش» می‌نویسند: 👈بسیار اتفاق افتاده است که فروشنده‌ای پیش از آن که از او بخواهند، قیمت محصولش را اعلام کرده است. این کار، بدترین اشتباهی است که فروشندگان مرتکب می‌شوند 👈دلیل این امر آن است که وقتی قیمت‌مان را زود اعلام می‌کنیم، خودمان را در موضع ضعف قرار می‌دهیم و به مشتری این پیغام را می‌دهیم که «فکر می‌کنم قیمت‌مان بالاست و تو می‌توانی چانه بزنی» 👈برای همین می‌خواهم به شما راهکاری را آموزش بدهم که به شما کمک می‌کند تا محصول‌تان را با همان قیمتی که در نظر دارید، بفروشید 👈هیچ وقت تا زمانی که مشتری از شما قیمت نپرسیده، قیمت‌تان را اعلام نکنید. از طرف دیگر، وقتی مشتری از شما پرسید قیمت چند است؟ در جواب بگویید: اجازه بدهید ابتدا من چند پرسش از شما بپرسم 👈آن وقت پرسش‌هایی که برای شناخت بیشتر مشتری از قبل آماده کرده‌اید را بپرسید. این کار به شما کمک می‌کند تا محدوده قیمتی مدنظر مشتری را تخمین بزنید 👈مثلا می‌توانید از مشتری بپرسید، «به نظر شما قیمت عادلانه برای چنین محصولی با چنین ویژگی‌هایی چقدر است؟» یا «آیا از قیمت‌های رقبا اطلاع دارید؟» 👈سپس بر اساس پاسخ‌های مشتری می‌توانیم تشخیص بدهیم که اگر قیمت مدنظر مشتری، پایین‌تر از قیمت مدنظر ماست، پس باید قیمت‌مان را بالاتر از حد معمول اعلام کنیم تا بعد از چانه‌زنی، به قیمت مدنظرمان برسیم 👈اما اگر قیمت مدنظر مشتری، بالاتر از قیمت مدنظر ماست، می‌توانیم همان قیمت مدنظرمان را اعلام کنیم تا به این ترتیب، مشتری شگفت‌زده شود و به احتمال زیاد، خیلی سریع تصمیم بگیرد که محصول‌مان را بخرد 🇮🇷 @irkalatv 🇮🇷
👈پنج دلیل که چرا در مسیر هدف‌مان نباید به حرف هرکسی توجه کنیم 1. شما تنها کسی هستید که به خوبی می‌دانید توانایی‌هایتان چه هست، نه مردم. 2. شما به خوبی می‌دانید که این خودتان هستید که مسبب شادی خود می‌شوید، نه مردم. 3. شما از هدف و منظور خود باخبر هستید، نه مردم. 4. شما تمایل شدیدی دارید که به هدف خود برسید، نه مردم. 5. شما تنها کسی هستید که می‌توانید خواسته‌ی خودتان را عملی کنید، نه مردم. 🇮🇷 @irkalatv 🇮🇷
💢۱۰ نکته ساده برای مدیریت کردن مدیران! 🔸اگر همه مدیران مهربان بودند، دنیا گلستان می‌شد، اما حقیقت این است که آنها با هم فرق دارند و برخی بهتر از دیگری هستند. این افراد گاهی بدون آنکه آموزش خاصی دیده باشند برای این پست ها انتخاب می شوند و از تجربه، مهارت و استعداد کافی برای مدیریت کردن دیگران برخوردار نیستند. 🔸با این حال چالش اصلی در هنگام کار کردن با این افراد، پیش روی کارمندانی قرار می گیرد که سعی می‌کنند انتظارات بیش از حد آنها را عملی کنند. در این مطلب شما را با ۱۰ نکته مهم برای مدیریت کردن مدیرتان آشنا می کنیم. 1⃣ به شکلی پویا با آنها ارتباط برقرار کنید اگر همواره منتظر رئیستان هستید که به شما دستور بدهد لازم است که هر چه سریعتر کنترل اوضاع را در دست بگیرید و اطلاعات مورد نیاز خود را مدیریت نمایید. از غر زدن جلوگیری کنید و یک جدول زمانی منطقی را برای انجام کارهایتان تنظیم کنید. 2⃣ به وعده‌های خود عمل کنید اگر برای رسیدن به اهدافی که وعده اش را داده‌اید با مشکل روبرو هستید، رئیس شما احتمالا بیشتر تمرکزش را روی نالایق بودنتان می‌گذارد. توقعاتی که از شما وجود دارند را مدیریت نمایید و در مورد منطقی بودن یا نبودن یک هدف با مدیرتان صحبت کنید. بیش از توان خود وعده ندهید تا بتوانید همواره به قول هایتان عمل کنید. 3⃣ شفاف باشید برای آنکه مدیرتان فضای لازم را برای فعالیت های شما فراهم نماید لازم است که اعتماد او را به خود جلب نمایید. زمانی که مشکلی پیش می آید سعی نکنید که آن را پنهان نمایید. بدون هیچگونه عذر و بهانه ای حقیقت را به مدیر خود بگویید و صرفا به گفتن حقایق و یک عذرخواهی مودبانه اکتفا کنید. 4⃣ نکات مهم از دیدگاه مدیرتان را شناسایی کنید اگر درک خوبی از انتظارات مدیرتان ندارید احتمالا برای برآورده ساختن آنها با مشکل روبرو خواهید بود. مسائل مهم برای شرکت را تشخیص داده و اولویت ها را تعیین نمایید و به مدیرتان نشان دهید که به چیزی بیشتر از منفعت و پیشرفت شخصی تان می اندیشید. 5⃣ نکات مهم از دیدگاه خودتان را مشخص نمایید اگر درک درستی از نقات ضعف و قوت خود نداشته باشید با مشکلات زیادی در محیط کار روبرو می شوید. برای درک توانمندی ها و خصوصیات شخصیتی خود می‌توانید از تست‌های شخصیت‌شناسی استفاده کنید و به مدیرتان بگویید که چگونه بهتر می تواند شما را هدایت کند. 6⃣ جلسات را پیش بینی کنید و برای آنها آماده باشید هر مدیری از آمادگی نداشتن کارکنانش در جلسات از قبل برنامه ریزی شده عصبانی می شود. اگر می‌دانید جلسه ای قرار است برگزار شود، از قبل اطلاعات لازم برای شرکت در آن را کسب نمایید. اطلاعات خود را به شیوه مناسب سازماندهی کنید تا در صورت نیاز آن را به ساده‌ترین شکل ممکن در اختیار دیگران بگذارید. 7⃣ به جای گلایه، راهکار بدهید بسیاری از افراد تصمیم گیری های دشوار و حل مشکلات را به مدیر خود محول می کنند. اما اگر مدیر مجبور باشد که برای رفع یک مشکل به دنبال راهکارهای مبتکرانه باشد، این مساله صرفا باعث ایجاد نوعی حس تنهایی در او می شود. لذا بهتر است که از خلاقیت خود بهره بگیرید و با همفکری همکارانتان، در کنار مساله، راهکارهای لازم را نیز به مدیر خود ارائه دهید. 8⃣ سطح معلوماتتان را بالا ببرید بسیاری از افراد زمانی که ایده های خلاقانه خود را با مدیرشان در میان می گذارند و به نتیجه‌ای نمی‌رسند دچار احساس یاس می‌شوند. برای پشتیبانی از عقاید خود و معرفی اهداف استراتژیک‌تان لازم است که اطلاعات کافی داشته باشید. 9⃣ باعث بهتر شدن وجهه مدیرتان شوید در هر سازمانی افرادی هستند که همواره عملکرد مدیران را مورد انتقاد قرار می دهند. حتی کارآفرینان نیز باید به سرمایه گذاران و اعضای خانواده شان جواب پس بدهند. لذا بهتر است که با کسب اجازه های لازم، کاری کنید که مدیرتان در نظر این افراد مفید و کارآمد جلوه کند. 🔟 شوخ‌طبعی را فراموش نکنید نمی توان شوخ طبعی را به همه جنبه های کاری وارد کرد، به خصوص زمانی که پست‌های شغلی بالاتری را در اختیار داشته باشید. اما افراد در محیط های کاری خود زندگی می کنند و دوست دارند از کارشان لذت ببرند و همین خواسته را در قبال همکارانشان دارند. همواره تعدادی موضوع خنده دار را در نظر داشته باشید تا در مواقع نیاز از آنها استفاده کنید. 🇮🇷 @irkalatv 🇮🇷
⭕️ 6 عادت بد در مکالمات و چگونگی رفع آنها شاید متعجب شوید که در مورد بسیاری از افراد، گفته های آنها نیست که آنها را عقب نگاه می دارد، بلکه کارهایی است که انجام می دهند. در اینجا به 6 عادت بد می پردازیم که به ارتباطات شخصی صدمه می زنند: 1. قطع کردن صحبت دیگران 2. از این شاخه به آن شاخه پریدن 3. تکرار مداوم یک سری حرف های تکراری در طول مکالمه 4. ناتمام گذاشتن حرفهای طرف مقابل 5. وراجی کردن و بحث در طول مکالمه 6. نگاه کردن به گوشی در طول مکالمات گرچه این شش عادتِ مخرب، اَشکال متفاوتی دارند، ولی همگی آنها نتیجۀ یک چیز هستند: گوش ندادن! بسیار خوب، راه حل غلبه بر این شش عادت بد در مکالمات چیست؟ 🔹درخصوص نحوۀ تعاملاتتان صادق باشید اگر شما شخصی کلامی هستید، به اشخاص درونگراتر توضیح دهید که پیش از مشخص کردن موضعتان درخصوص یک موضوع نیاز دارید که آن را به طور کامل مورد بحث قرار دهید. اگر ترجیح می دهید که افراد توضیحات خود را به جای شرح مبسوط در قالب نکات کلیدی مطرح کنند، این را به آنها یادآوری کنید. 🔹 به مکالمه متعهد باشید گوشی موبایل خود را از روی میز و از دسترستان دور سازید. در طول مدت زمان مکالمه، تماس چشمی خود را حفظ کرده و نسبت به بدن زبان، تون صدا، و کلمات ادا شده توسط گوینده حساسیت نشان دهید. 🔹 مکث کردن را تمرین کنید اگر عادت دارید صحبت دیگران را پیش از پایان قطع کنید، سعی کنید با شمردن تا 5، پیش از هر گونه واکنش، خود را به چالش بکشید. این کار به شما اطمینان می دهد که شخص مقابلتان بازگو کردن افکار خود را تمام کرده و شما می توانید عقاید خود را مطرح کنید. 🔹 مطالب شنیده شده را خلاصه کرده و سپس سؤالاتی را مطرح سازید با تکرار کردن سخنان طرف مقابل، وی را متوجه سازید که حرف هایش را فهمیده اید. «چیزی که من از صحبت های شما متوجه شدم، x,y,z است. آیا درست متوجه شده ام؟» آنگاه منتظر تأیید یا حرکت سر باشید. سؤالات برای نشان دادن حضور شما در مکالمه بسیار مفید هستند. 🔹افکار خود را منسجم سازید از مکث کردن برای سازماندهی افکارتان استفاده کنید تا بتوانید موجز و روشن صحبت کنید. به صحبت های خود گوش دهید و وقتی متوجه تکراری بودن حرف هایتان شدید، افکارتان را مهار سازید. 🔹از نشانه های بصری بهره بجویید شیئی را به عنوان نماد هدف خود برای تبدیل شدن به یک شنوندۀ مؤثر بر روی میزتان قرار دهید تا هدفتان را به شما یادآوری کند. من به شخصه یک کریستال صورتی با برش های بسیار را روی میزم قرار داده ام. هر بار که آن را می بینم به خاطر می آورم که باید به وجوه مختلف صحبت های طرف مقابلم گوش دهم. 🔹 اجازه دهید دیگران اول صحبت کنند اگر از دسته کسانی هستید که تمام زمان مکالمه را اشغال می کنید، به دیگران اجازه دهید اول برنامه هایشان را مطرح کنند و سپس به سراغ ایده های خود بروید. همچنین می توانید مدت زمان صحبتتان در طول جلسات را مدنظر داشته باشید تا بدین ترتیب پیشرفت خود در واگذار کردن زمین به طرف مقابل را اندازه بگیرید. ✅زمانیکه فرآیند بهبود عمدی تعاملات بین شخصی خود را آغاز می کنید، از اعضای تیمتان بپرسید که آیا تغییری را در نحوۀ رفتار شما متوجه شده اند یا خیر. پرسیدن این سؤال این علامت را به دیگران می دهد که شما در حال بهبود عادات ارتباطی خود هستید و همچنین باعث می شود در مورد تغییرات مثبت در شما نیز اندیشه کنند. 🇮🇷 @irkalatv 🇮🇷