⛔️چادری که از سر بدبختیها نمیافتد
🔸چند سال پیش گفته شد #چادر که انتخابی عاقلانه برای متدینین است، دیگر پوششی برای زندانیان و ملاقات کنندگانشان نیست.
🔸یا این حرف اشتباه بوده که بعید است
یا اینکه فرهنگسازی نمایش چادر به عنوان «پوششی فلاکتی و غمبار» که در «زندان» و ملاقاتهای غمبار بر سر بانوان است، در فیلمها و سریالها قرار نیست تغییر کند!
🔸در «سریال نیکان» در هنگام ملاقات دختر با مادر در زندان، زنان باید چادر بپوشند!
🔸مسئولان محترم قوه قضائیه که عفو سلبریتیهای پرحاشیه را امضا نمودهاید، قوانین جدید پوششی خود را نیز با صراحت ابلاغ بفرمایید یا حداقل ناظرین این فیلمها اطلاع یابند و از تولید و پخش این تصاویر ممانعت کنند!
💬از طلا بودن پشیمان گشتهایم مرحمت نموده ما را مس کنید؛ حال و روز چادر در فرهنگ تصویری این روزهای کشور است.
📝زهرا خندان
📡 روبش/وایپ را در پیامرسانها دنبال کنید
@irwipe
🎬خبر کوتاه بود
گلزار، ازدواج کرد.
🔸برای بسیاری از مردم، این دست از اخبار جزو اطلاعات اضافی به شمار میآمد چون نه احساسی را درونشان برانگیخت و نه عملی را.
اما در این بین طرفدارانی بودند که دچار هیجانات منفی شدند که متاسفانه چندی از آنان دست به خودکشی نیز زدند.
🔺این خبر ناگوار بود اما زمینهی آن تکراری است، درگیر شدن «نوجوانان و جوانان» نسبت به بازیگران و بازیکنان موضوع تازهای نیست و عمدتا فیلمهای کلیشه برمبنای همین احساسات با استفاده از این بازیگران پرفروش میشوند.
❓با این حال برای این بازیگران، هیجانات و حتی تصمیم به مرگ طرفدارانشان چقدر اهمیت دارد؟
🔸اگر مبنای فکری افراد با توجه به این آیه مبارکه باشد که ⬇️
«ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ...»
پس فسادی که از اقدام به مرگ یک سری انسانها پدید میآید را نمیتوان دستکم گرفت.
از طرفی بزرگی میفرمود: همین بالا بردن دست من، در دریاها اثر میگذارد پس باید طبق حجتها گام برداشت.
🔸طبق این نگاه، ظاهر من، گفتار من، شغل من، ثروت من و... نباید باتلاقی برای استعدادهای انسانها محسوب شود!
🔸اگر این نگاه در هنرمندان باشد، از آنان «روایت فتح»، «آن بیست و سه نفر» و... ساخته میشود.
اگر این نگاه در ورزشکاران باشد، از آن «شهید ابراهیم هادی» در میآید که وقتی دید دخترکی به علت ظاهر آراستهاش دل در گرو او نهاده، موهایش را تراشید و کت و شلوار را از تن درآورد.
✅این نگاه، امنیت آفرین و حافظ جان و روح انسانهاست.
📝زهرا خندان
📡 روبش/وایپ را در پیامرسانها دنبال کنید
@irwipe
اگر بخواهم بنا را بر ایراد گرفتن بگذارم، تا دلت بخواهد زمینههای متنوع و ماجرا دارم که از آن ایراد بگیرم. بهویژه از «صنعت سرگرمی» این روزهای جهان و بهطور خاص سریالهای کرهای (کِی دراما). از آن جمله بیادبان کمنظیری هستند که باید از آن ادب بسیار آموخت. البته اصطلاح بیادب برای آنها کملطفی است. آنهم فقط به این دلیل که موافق عقاید ما فعالیت نمیکنند.
دو سه سالی است که بهصورت پراکنده، در کنار کارهای همیشگیام به آموزش نسل z معروفمان در حوزههای ارتباط بصری مشغول هستم. نسل جالب و دوست داشتنی هستند. فوقالعاده «باهوش» و به همان میزان به واسطهی خاصیت سنشان «اثرپذیر». اینکه میگویم باهوش هستند، بیراه نمیگویم. آنها به شدت از نسل ما که Y مینامندمان، باهوشترند.
نه به این دلیل که ساختار فیزیکی ذهنی باهوشتری نسبت به ما دارند، بلکه به دلیل حجم اطلاعات بیشتری که نسبت به ما در زمان کوتاهتری دریافت کردهاند.
در تعریفی از «خلاقیت»، چنین مطرح شده است که خلاقیت اکتسابی و حاصل اطلاعات بیشتر و مطالعه افزونتر است. با این تعریف آنها حتی از ما خلاقتر و جسورتر هم هستند. چون اطلاعات بیشتر، آگاهی بیشتر و در نتیجه ترس کمتر هم به همراه میآورد. آنها به منابع بیشماری از اطلاعات دسترسی دارند. اطلاعاتی که همزمان، هم قدرتِ رشد و هم توان نابودی را به ارمغان میآورد. ابزاری که به شمشیر دو لبه میماند. شمشیری که نسل قبل از ما، تنها راه کنترل و در امان ماندن از آن را ، حذف صورت مساله میداند و می دانیم تاکنون کارگشا نبوده.
با این مقدمه بیایید ببینیم در مقابل این «وانفسای سیاهی» که از ایرانمان، در این حجم از اطلاعات ورودی، برایمان از هر جهت میسازند، چه به خورد نسل جوان و نوجوانمان میدهند؟
من معتقدم ترفندهای خوب را، حتی از آدمهای بد، باید آموخت و در جهت نیاز به کار برد. درست مثل بازی شطرنج میماند. ترفندهای حمله و دفاع ثابتند، اما برنده کسی است که از آنها استفاده کند. حالا شده حکایت «سریالهای کرهای».
سوالهای اصلی این است که چه چیزی باعث محبوبیت کمسابقهی این سریال ها در جهان شده و چه «محتوایی» در پس آن پنهان است؟
ادامه دارد...
📝زهرا میرزایی
مطالعه مطلب کامل👇👇
http://roubesh.ir/1402/03/29
📡 روبش/وایپ را در پیامرسانها دنبال کنید
@irwipe
🔴وقتی شهرزاد قصهی کاپیتالیسم میگوید/حکایت سریالهای کرهای!
✍بخش دوم
نسل z باهوش و کنجکاو/ کرهایها قصهگوهای بینظیر
اگر اهل سریالهای کرهای هم نباشید، بدون شک چند قسمتی از «سریال جومونگ» را دست کم دیدهاید. اگر هم نه که احتمالا شما در ایران زندگی نمیکنید و «آی فیلم و شبکهی تماشا» نمیبینید. امکان ندارد یک قسمت هیجان انگیز از این سریال را ببینید و دلتان نخواهد بدانید خب بعدش چه میشود؟ اگر هم گاهی، تفننی دیده باشید، میدانید امکان ندارد یک سریالش را شروع کنید و دلتان نخواهد تا صبح بنشینید و ادامهاش را ببینید. اما چرا؟
این اشتیاق را همین جا داشته باشید تا یک چیز جالبی را برایتان بگویم. منتقدین زیادی در سراسر جهان در نقد این سریالها، نظر مثبتی به لحاظ کیفی داشتهاند. درامهای کرهای به دلیل «کیفیت بازیگری» خود مشهور هستند. آنها میتوانند احساسات ظریف و روابط پیچیده را به گونهای منتقل کنند که بینندگان را مجذوب خود کنند.
اما دلیل آن اشتیاقی که گفتم این نیست. حتی دلیلش، ارزشهای تولید زیبای این سریالها هم نیست. فیلمبرداریهای فوقالعادهای هم که تجربهی تماشا را برایتان جذاب میکند، نیست. حتی لباسهای رنگ و وارنگِ همگام با سلیقهی روز و جذابیتهای بصریِ فضاهای داخلی و خارجی صحنهها هم نیست. اگر چه همهی اینها که گفتم از نظر همان منتقدان دلایل خوبی برای دنبال کردن این جهان رویایی و شیک هستند. اما کافی نیستند.
«نسل Z» نسلی «کنجکاو و پیشرو» است. او به دنبال شناخت فرهنگهای متفاوت و علتهای بنیادین قوانین است. نمیتوانی قانعش کنی که فقط پایبند قوانین باشد، به این دلیل که ما بزرگترها، صلاحت را میخواهیم یا چون دستور شرع است. به او باید دلیل ارائه کرد.
بسترهای پخش رایگان زیادی هم در سراسر جهان وجود دارد که به خوبی پاسخگوی این کنجکاوی است. اما دلیل آن اشتیاق برای دیدن این سریالها، حتی این دسترسی راحت برای شناخت تفاوتهای فرهنگی هم نیست.
آنچه که مخاطبان را ناخودآگاه مسخ این سریالها میکند، قدرتی است که در فرهنگ ما شهرزاد نامها داشتهاند. «قصهگویی بینظیر».
درامهای کرهای بهخاطر خط داستانی جذابشان، با طرحهایی که اغلب حول محور درام خانوادگی، عاشقانه، و مضامین تاریخی میچرخند، شناخته میشوند. اما با این حال چنان موضوعات علمی، روانشناختی را در جهانی بین سنت و مدرنیته به هم میبافند که تو بیچون و چرا مضمون پنهان در پس این دنیای رویایی را جذب میکنی. این محتوای پنهان چیست؟
📝زهرا میرزایی
مطالعه مطلب کامل👇👇
http://roubesh.ir/1402/03/29
📡 روبش/وایپ را در پیامرسانها دنبال کنید
@irwipe
🔴وقتی شهرزاد قصهی کاپیتالیسم میگوید/حمایت سریالهای کرهای!
✍بخش پایانی
❗️بیآنکه بدانی چه شد عاشق روابط آزاد میشوی!
👤راستش را بخواهید قرار نیست از محتواهای غریب و جدیدی پرده بردارم. اما واقعیت این است که همین محتوا بنیان خیلی از روابط انسانی و عقاید را تحت تاثیر قرار داده است. این «شهرزاد قهار کرهای» به طرز شگفتانگیزی برایت قصههای عشقی را سر میدهد که تو کمتر در جهان واقعی با آن مواجه خواهی شد.
⛔️از عقایدی سخن میگوید که گاهی هیچ اساس «عقلی و علمی» ندارد، دینیاش که جای خود دارد. چرا که در این سریالها هرگز نه نامی و نه «یادی از خدا» هست. همه چیز بر عهدهی «بشریت» است و «قهرمان فیلم». قهرمان هم که ۹۹ درصد مواقع شاهزادهای با خون شاهی، یا فردی اشرافی یا در معمولیترین حالت فردی از یک خانواده فوق العاده ثروتمند امروزی است.
بهواقع مخاطب نوجوان را چنان «شیفتهی این باورها» میکند که اگر از دین با او سخن بگویی، به نظرش بحثی مسخره میآید. گاهی هم تو را عاشق ماجراجوییهای رها شده از بند خانواده میکند. آنطور که گویی خانوادهها اغلب بندی به دست و پایمان هستند که باید یک طوری از شرشان خلاص شویم. بیآنکه بدانی چه شد، عاشق «روابط آزادی» میشوی که ابدا از آسیبهای احتمالی پس از تجربهی آن، چیزی به تو نشان نمیدهد.
در مجموع اگر این تغییر ظریف عقاید را که بسیار زیبا در زرورق «جادو و پیشگویی و تناسخ» برایت میپیچند، نادیده بگیری، تنها عایدیی که برای نسل جوان دارد، تلف شدن وقت است.
نوجوانانی را سراغ دارم که قید درس و دانشگاه و آیندهی شغلیشان را زده و به دنبال ساختن زندگی رویایی کرهای هستند. آن هم با پولی که قرار است قهرمانش روزی برای او با باد بفرستد.
❓آیا نمیتوان حدس زد هدف سرمایه گذاران واقعی این صنعت بزرگ و پر هزینه و صد البته پر درآمد چیست؟ هدف هر چه که باشد، پس از دیدن چند سریالش، چه از نوع کرهای و چه تایلندیاش به همین چند سرفصل محتوایی میرسی. آیا طبیعی است که سالانه «میلیونها دلار» خرج ساخت و تولید این سریالها شود و فقط هم روی همین موضوعات کار شود؟ البته که بیانصافی است اگر هدف برندینگ قوی کشورشان را نادیده بگیریم.
اما حقیقتش این همه صغری و کبری نچیدم که فقط به این نتیجه برسم که آنها فلانند و بهمان. ما کشور و فرهنگی داریم پر از غنای داستانی. از قضا هر کدامشان، به لحاظ موضوعی، خودش یک تنه میتواند با چندین سریال این صنعت، رقابت کند. حتی با همان حالت خام و اسطورهایاش. چه برسد بخواهد تبدیل به یک فیلم نامهی جذاب با خط داستانی جذابتر شود.
البته امیدوارم سازندگان عزیزمان اینطور برداشت نکنند که بردارند و داستان مثلا رستم را با همان سر و شکل و همان زبان و ساختار، عیناً به تصویر بکشند که مبادا در تاریخ تحریفی ایجاد کنند. منظورم چیست؟ چطور فیلم نامهای مد نظرم است؟ اینبار بر خلاف نظر اکثر دوستان فرهنگی، توصیه میکنم حتما دو سه تایی سریال تاریخی کرهای ببینند. اما با این دید که چطور یک «فرماندهی سلحشوری» که در تاریخشان به اندازهی یک بند متن در موردش نوشته شده است را به تصویر کشیدهاند. یا پزشکی که فقط از او نامی برده شده را چطور منتسب می کنند به «بزرگترین اختراعات» پزشکی جهان، یا چطور با به تصویر کشیدن داستان یک آشپز، به تمامی گیاهان دارویی روییده در وجببهوجب خاکشان و طب سنتی و گیاهی داشته و نداشتهشان اشاره میکنند و از آن «علمی بیرقیب» خلق میکنند.
🔸 صادقانه میگویم نسل جوان و نوجوان ما مجذوب «قدرت قهرمانپردازی» در این سریالهاست. چه آنهایی که تاریخی هستند و چه آنهایی که موضوعات روز را دنبال می کنند. نمیتوان انکار کرد که بسیار آموزنده هم هستند. منتهی آن چیزی را آموزش نمیدهند که فرهنگ ما بپذیرد یا به مذاق ما خوش بیاید. اما آنچه که میخواهند در مغز نوجوانان جهان جهت بدهند را خوب آموزش میدهند. حالا ما چه بکنیم؟
از بیادبان ، ادب بیاموزیم.
باید به جای پریدن به فرهنگ غربی و شرقی و انداختن تقصیر گردن این و آن، بنشینیم دور هم و از یک جایی شروع کنیم. یکبهیک، داستانهای جذابمان، «موضوعات و دغدغههای» امروز جامعهمان را انتخاب کنیم و با طعم و مزههای جدید، در ظرفی نو و امروزی، به جوان و نوجوان امروزمان ارائه کنیم. «نوجوان» امروزیای که عاشق فلان «خوانندهی کرهای» است که گیاهخوار است را نمیتوانی با یک کاسه آبگوشت پر از گوشتِ چرب و چیلی، پای سفره نگه داری، در حالی که در باغچهی خانهات سبزیجات محلی فوق العادهای داری که طرز طبخش را بلد نیستی.
بیا از امروز هر کدام قدم کوچکی در حد توانمان، در راه تغییر تصویر کشورمان در جهان برداریم. اگر فلان کارگردان تصویر «سیاه و عصبانیای» از کشورمان در فلان جشنواره ارائه میکند. خب من و تو فیلمی بسازیم که آن بخش رنگی و دوست داشتنیاش را هم نشان دهیم. منتهی با همان ساختار قوی و جذاب «قصهگویی شهرزادهای غربی و شرقی». ترفندهای خوب را باید آموخت.
📝زهرا میرزایی
مطالعه مطلب کامل👇👇
http://roubesh.ir/1402/03/29
📡 روبش/وایپ را در پیامرسانها دنبال کنید
@irwipe
❓دلیل مخالفتها با قانونمند شدن نمایش خانگی چیست/به نام ماهواره، به کام مبتذل سازان سکوها
🔸پیرو مصوبه اخیر شورای عالی انقلاب فرهنگی مبنی بر نظارت ساترا بر صوت و تصویر فراگیر، رسانهها و افراد بسیاری در باب مخالفت با این مصوبه اظهارنظر کردند.
با وجودی که این مصوبه تنها در نقش تاکیدکنندگی و شفافسازی نظارت ساترا بر سکوها بوده و اتفاق جدیدی روی نداده است!
🔸در ابتدا تعدادی از سلبریتیها با گذاشتن استوریهای مشابه اعتراض خود را به این مصوبه اعلام کردند و در مراحل بعد تعدادی از چهرههای سیاسی، فرهنگی و رسانهها به این مسئله ورود کردند.
🔸عمده استدلالی که برای مخالفت با این قانون بیان شد روی آوردن مردم به سمت «ماهوارهها» بود. «علی لاریجانی»، «عبدالله رمضان زاده»، و افرادی مثل محسن تنابنده و بسیاری دیگر به مسئولان بابت این موضوع هشدار عجیبی دادند!!
✔️اما باید دید این دلیل تا چه حد درست است!
🔸اگر به وضعیت برنامههای شبکه نمایشخانگی نگاهی بیندازیم میبینیم که در مواردی تفاوت چندانی با تولیدات ماهوارهها ندارند، ضمن آنکه اتفاقا آسیب بیشتری نیز در پی دارند!
در برخی از این محصولات تفاوت در ظاهر و حجاب حداقلی خانمهاست!! اما به لحاظ «محتوا» نمیتوان تفاوت فاحشی را قائل شد و این استدلال مخالفین را پذیرفت!
چراکه بنای مخاطب بر اطمینان و اعتماد به محصولات داخلی است و در مقابل وسواس بیشتری برای برنامههای ماهوارهای دارد.
🔸مخاطب عامی که شبکه نمایشخانگی جمهوری اسلامی را تماشا میکند فرض را بر تائید محتوا و «اعتماد به حاکمیت» میگذارد، به تبع آن مقاومتش در برابر شکستن خطوط قرمز و دینزدایی کمتر بوده و پذیرش آسانتری دارد!
به فرض مثال حساسیت مخاطب نسبت به استفاده از «مشروبات الکی» در شبکه نمایش خانگی در مقایسه با ماهواره بسیار کمتر است! یا نوع روابط و پوشش و تمسخر دین و....زیرا تکلیف مخاطب با شبکه خارجی مشخص است، اما آیا میتوان از همه مردم انتظار داشت که از منظر یک کارشناس تولیدات داخلی را ببینند؟!
🔸کما اینکه مشابه این اتفاق در استفاده از پیامرسانها نیز افتاد. مردم به «روبیکا» اعتماد کردند و به فرزندان خود با وسواس بسیار کمتری نسبت به اینستاگرام و...اجازه دادند از این تولیدات بومی استفاده کنند! نتیجه چه شد؟! مواجهه با محتوای سکوی خارجی با برچسب داخلی!
🔸به همین دلیل اندک آسیب و فساد «بسترهای داخلی» به مراتب از رسانههای خارجی بیشتر است. از طرفی نیز لزوما همه افرادی که محصولات شبکههای داخلی را میبینند ماهوارهبین نبوده و نیستند و عکس مطلب نیز صادق است.
🔸بنابراین ترساندن مسئولین از بابت اینکه مردم به سمت ماهوارهها چرخش خواهند کرد دلیل سطحی و غیر قابل قبولیست!
🔸از طرفی در مصوبه جدید که تکلیف مخاطب و مسئول به صورت شفاف با سکوها و حتی سایر رسانههای صوتی و تصویری مشخص شده و «چارچوب قانونی» محکمتری پیدا کرده؛ فضا برای مطالبه جهت ارتقای تولیدات ارائه شده به مردم و احترام به حقوق آنان نیز شفاف شده و از آشفتگی درآمده است.
🔸از آنجایی که سابق بر این با عدم شفافیت نهاد نظارتی، مسئولیت ولنگاری و فضای ابتذال فعلی شبکه نمایش خانگی بین وزارت ارشاد و ساترا پاسکاری میشد برخی نیز از این فضا استفاده میکردند و محتوای توهینآمیز تولید و به خرد مخاطب میدادند!
اکنون از ساترا انتظار میرود که در عملکرد آشفته سابقش تجدید نظر کند و فضا را بر افرادی که با چند «ابزار مبتذل» و «بدون خلاقیت» جیب مردم را خالی میکنند و برای خود تولید ثروت میکنند تنگ کند و ارائه محتوای سالم و در عین حال جذاب به مخاطب را دنبال کند.
📡 روبش/وایپ را در پیامرسانها دنبال کنید
@irwipe
🔵هنر هفتم بدهکارِ انقلاب/
سرگذشت مرضیه حدیدچی ظرفیت ساخت فیلمهای متعدد جهانی و پرفروش را دارد
✳️ تاریخ انقلاب اسلامی، شاهدِ ظهور و بروز جانهایی بوده، هست و مطمئنا خواهد بود که توانایی الگودهی به نسلها در سراسر جهان را داراست.
♦️اگر هنر هفتم، همتی در طراز انقلاب اسلامی داشت، قطعا فراتر از هالیوود به جریانسازی و تربیت نفوس جهانی دست یافته بود.
✅ در انقلاب اسلامی، زنانی بروز یافتهاند که اگر سینما آنان را به نمایش بگذارد، قطعا مخاطبین بسیاری در جهان پیدا خواهد کرد.
❌ زیرا ادبیات شرق، زن را حاشیهای معرفی کرده که نمودش در مادرِ فیلم پدرسالار مشاهده میشود.
⛔️ اما در ادبیات غرب که نمودش سینمای هالیوود است، قدرت زنان بهصورت همکار ابر قهرمان بودن یا داشتن قدرتهای فوق طبیعی یا استفاده از جذابیتهای زنانه برای پیشبرد اهداف یا ... نمایش داده شده که تصویری غیرواقعی از استعدادهای عظیم انسانی در زنان است؛ و هیچگونه تناسبی با ماهیتی که خالق زن را خلق کرده ندارد و حتی با آن در تضاد است. همچنین بهدلیل غیرقابل دسترسی بودن، تنها زنان را وارد رقابتهای پوچ خواهد کرد، زیرا آنها نه دارای قدرت فوق بشری هستند و نه حتی جذابیتی در طراز بازیگران زن دارند.
⚛ زن در حاشیهی تاریخ نیست بلکه در بطن تاریخ است، نگاهی که امامین انقلاب هم با توجه به نوع حضور زنانهی حضرت زهرا سلامالله علیها و حضرت زینب علیهاالسلام به زنان دارند.
این حضور در عصر امام خمینی رحمهالله در قامت زنانی چون مرضیه حدیدچی عینیت یافت.
زنی شجاع، دنیادیده، فرمانده، و البته چکیدهی زن انقلاب اسلامی که به عنوان نماینده امام به دیدار گورباچف میرود؛ و هیچیک از این امور او را از وظیفه اصلی و فطریاش یعنی همسری و مادری بازنداشته و از عهده آن نیز بهخوبی برآمده است.
✴️ زندگی مبارزاتیش در شرایط خاص آن دوران، فصل مهمی در تبیین الفبای مبارزات زنانه با حفظ حیا و عفت و غرور است.
زندانی شدنش، تبیینگر خباثتهای ساواک و رژیم منحوس پهلوی و نمایشگر تاریخ پهلوی است.
استقامتش در زندان به ویژه با دستگیری دخترش و شکنجه روانی حاصل از آن برای یک مادر، نمایانگر یک زن صبور و مبارز است که هدفش او را عزیز میکند نه ذلیل.
♨️ حضور فعالانه به عنوان فرمانده سپاه همدان فصل دیگری از زندگی این زن غیور است که تبیینگر ماهیت کومله، تفاوت فرماندهی الهی با غیرالهی و نوع نگاه حاکمیت اسلامی به حضور زنان است.
با داشتن هشت فرزند، عملکردی اینچنین داشتن همراه با عفت و حیا از این زن چنان وسعتی میسازد که ساخت فیلمهای متعدد از بخشهای مختلف زندگیاش نهتنها پرفروش خواهد شد بلکه تقویتکنندهی حافظه تاریخی خواهد بود.
⛔️ اما متاسفانه سهم هنر هفتم از معرفی ایشان، تنها مستندی به نام بانوی انقلاب و سریال آتش در گلستان است که با وجود تمام قوتهایش ضعفهایی از قبیل صحنهسازی ضعیف، بازیهای نهچندان مطلوب و پایان مبهم، از اقبال عمومی آن کاست.
📚 حوزه ادبیات جلوتر است و کتابهای زنی از تبار الوند، خاطرات مرضیه حدیدچی (دباغ). پرواز با نور، خواهر طاهره به زندگی ایشان پرداخته است.
🪙 اگر چنین مصادیق عینی با وجود ریز جزئیات زندگانی با اهداف استکبار همخوانی داشت قطعا با ساخت چندین فیلم تابهحال آن را مصادره کرده بودند. اما خلا چنین حضور زنانهای در جهانبینی و ادبیات آنها سبب شده زنان را در قالبهای از پیش تعیین شدهی فلسفی خود بگنجانند که این زن از آزادی تنها به برهنهشدن خواهد رسید.
❇️ اگر همتی در فیلمسازان انقلاب اسلامی باشد میتوانند با نمایش این زن، مرزهای آزادی در اسلام را نشان دهند که این زن به چنان آزادیای رسیده که از آزادی هم آزاد است و در اوج بندگی مقتدر است.
⭕ ️متاسفانه زن و دختر امروزی از وجود اسطورههایی اینچنین بیاطلاع است و در شناخت الگو دچار خطای شناختی شده، درحالی که اسلام و به برکت آن انقلاب اسلامی آنقدر زن موفق و الگو ساخته که اگر تنها چند نمونه از آنها به تصویر کشیده میشدند، در شرایط کنونی میتوانستیم نسبت به جامعه بینالملل در مسئله جایگاه زن در موضع حمله قرار بگیریم و جایگاه فطری زن را به همگان نشان دهیم.
🔷 کاش با این سخنان خانم خزعلی که گفتند: نتوانستیم در فیلم و سینما به زنان قوی بپردازیم، ما همواره زنانی را نشان دادیم که ضعیف هستند و نقص دارند، درحالی که این موضوع در مورد اغلب زنان ایرانی و مسلمان صدق نمیکند.
جریان مالی سازمانهای زیربط به سمت تولیدات باکیفیت از زنانی اینچنین جریان یابد.
❇️ چهبسیارند مادران و همسرانی که جریانساز بودهاند و با تکیه بر تواناییهای فطریشان توفیقات فرزندانشان را رقم زدهاند و با ایثار و محبت و فداکاریای که کمتر به آن توجه شده زمینه رشد و بالندگی آنان را فراهم نمودهاند.
✅ دقیق که بنگریم نهتنها زنانی همچون مرضیه دباغ، که پشت هر قاسم سلیمانی و فخریزاده و... مادران و همسرانی بودهاند که هرکدام بهتنهایی میتوانند نشانگر زن آزاده طراز انقلاب باشند.
📝 زهرا خندان
📡 روبش/وایپ را در پیامرسانها دنبال کنید
@irwipe
🔴دلالت همجنسگرایی وسط نمایش عروسکیِ سیاسی را کم داشتیم!
🎭روز آخر نمایش عروسکی گربه نره و روباه مکار بود که ترغیب شدم با تماشای این نمایش در جشنواره عروسکی، ببینم دلیل اجراهای زیادش چه بوده!
رفتم تئاتر شهر، سالن اصلی...
ماجرای این نمایش پر رنگ و لعاب؛ اقتباس یا الهام از قصه پینوکیو، شخصیت اصلی داستانی ایتالیایی؛ نوشته کارلو کلودی بود.
🔺داستان با خودکشی یا کشته شدنِ! ژپتو آغاز میشود و پینوکیویی که آدم شده و با جینا، درپی کشف راز درخت طلا وارد سیرکی عجیب میشوند.
⛔️سیرکی که رهبر آن «روباه مکار» است و «گربه نره» در رکابش!
روباه دیکتاتوریست که توانسته با سرکوبگری و استبداد بیحدش همه را «مسخ» کند و در عین حال با حیلهگری فوقالعادهای، خودش را «تابع اکثریت» معرفی کرده است! اکثریتی که فریب حرفها و خیالات او را میخورند و هرچه میگوید را بدون «چرا گفتن» میپذیرند!
♨️یعنی جناب روباه ذهن افراد تحت حاکمیتش را طوری شستشو کرده که معتقدند اگر «چرا» نگویند خیلی راحتتر زندگی میکنند!
حالا فکر میکنید در عوض این همه ظلم و استبداد و خودکامگی چه دارند؟؟ «امنیت»!!
❌بله درست فهمیدید؛ همان امنیت که کلیدواژهای آشناست! لابد آنها میگویند درست است که غذا نداریم برای خوردن، اما امنیت که داریم!! «امنیتی ظاهری» که تفهمیم و یا شاید تحمیق شدند که الا و لابد جای دیگر نیست و مختص همینجاست!! اصلا خوب شد نهی شدیم که بیرون نرویم وگرنه کشته میشدیم! بماند که قاتلهای چکمهپوش این جامعه هم مجازات نمیشوند!
تا اینجا ذهنتان کجا رفت؟! بله! درست رفت...
🔍حالا پینوکیو به این سیرک آمده و «بیعدالتی» و ظلم را دیده، او با مذاکراتش برخی از مسخشدههای روباه را با خود همراه میکند که گامی نو دراندازند و اصلاحات کنند. همه چیز آماده است؛ جامعه معترض و شوریده و پینوکیویی که آمده تا قیام کند و «عدالت» برپا کند، غافل از اینکه بقول روباه مکار «دنیا دار مکافات است»!
🗣پینوکیو حرفهای خوبی میزند، اما از آن دست حرفهایی که یحتمل خودش هم نمیفهمد! او ثروت ارثیهاش را برای هزینههای سیرک، تامین سفره و به پای راضی کردن این و آن و چرب کردن سبیلها و از همه مهمتر؛ تشکیل «کمیسیونهای» زیادی که تعدادی حال بههمزن و مسخرهاند (مانند کمسیون تشخیصها و نظارتها)، مصرف میکند!!
🔺نتیجه میشود شکست و روز از نو و روزی ازنو! انگار که چارهای برای «استبداد» نیست و «روباه مکار» دوباره میآید و پینوکیوی سادهلوح با نیرنگ او کشته میشود.
چه بر سر جامعه سیرک میآید؟! «فروپاشی تدریجی» از درون و ترک «جغرافیای کوفتی».
✋«جغرافیای کوفتی» تعبیر خودم نبود! دخترکی با چمدان میخواهد پا در مرزهای «آزادی» بگذارد و میگوید من نمیتوانم بمانم و بجنگم و مال جنگیدن در این «جغرافیای کوفتی» نیستم و میرود...
آنها هم که ماندند یا «فاسدند» و یا دست آخر تقدیرشان «نابودیست».
❗️هنرنمایی گروهی پربازیگر با بازیهایی نسبتا خوب، گریمها و لباسهایی احتمالا گران، طراحی حرکات قابل قبول و نور و موسیقی خوب اما با صدایی اذیت کننده و متنی ضعیف، همه و همه برای انتقال این محتوا به مخاطب ایرانی!!زیبا نیست؟!
⛔️«همجنسگرایی» را فراموش کردم بگویم! که ما در فیلمها و پویانماییها و خیابانهای دنیای غرب در پیاش میگردیم و ناسزایشان میگوییم که از بد ماجرا همینجا بغل گوشمان، جلوی «چشمان مدیران» در حال تبلیغش هستند!! گویی که میخواهند فروپاشی جامعه نمادین سیرک را عینیت ببخشند!
ماجرا این بود که پینوکیو در ازای فاش کردن راز ژپتو، از دونفر از اعضای سیرک خواست که رازی از خودشان را فاش کنند و آنان عنوان کردند که ما باهم...
⚠️دلالتی که متاسفانه دو «دختر مکشفه» داخل سالن در کنار دستم را هم به وجد آورد و بر آن صحه گذاشتند...
‼️لابد تعجب میکنید از یله و رها بودن عرصه نمایش و مسئولانی که یا خوابند یا نمیفهمند و یا خود را به خواب زدهاند که چنین نمایشی مدت طولانیست که اجرا میشود!...جالب آنکه بخاطر سلبریتی نبودن گروه و اجرای خوبشان تقدیر هم شدند!!! و در ادامه هم شاید بشوند....
📝 محمدجعفر هاشمی
📡 روبش/وایپ را در پیامرسانها دنبال کنید
@irwipe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️حکایت فیلیمو و غلبه فضای ولنگار در آن!
پخش برنامه موسیقیمحور صداتو مدتیست که در سکوی فیلیمو آغاز شده است.
مجری این برنامه «محسن کیایی» است که زمان اغتشاشات در فضای مجازی بسیار فعال بود و از غم و ناراحتی و همراهی با مردم سخن میگفت!! اما در صداتو بهگونه دیگری ظاهر شده. او با کاهش وزن و پوشیدن کت و شلوار موفقیتی در اجرای این برنامه نداشته است.
⛔️نمایش مفرط آلات موسیقی، استفاده از رقص و موسیقیهای ذائقهخرابکن برای جذب، دعوت و انتخاب شرکت کنندگان خاص مانند بلاگر اینستاگرامی مکشفه و فعال در اغتشاشات و یک بازیگر در فیلیمو که از قضا برنده جایزه اصلی نیز شدند!!و... همگی در صدد ترویج «سبک زندگی غربی» و کاهش حساسیتها برای عبور از خط قرمزها است.
🎬بخشهایی از این برنامه را در کلیپ ببینید.
📝روبش
📡 روبش/وایپ را در پیامرسانها دنبال کنید
@irwipe
⛔️معیار دوگانه برخورد با بیحجابی سیاسی در هنرمندان
🔺کارگاه یک روزه انجمن نگارخانهداران در خانه کارمان برگزار شده و خبر آن در صفحهی رسمی galleryinfo منتشر میشود.
تصاویر درج شده حاوی تصاویر هنجارشکنانهی «کشف حجاب» توسط گالریداران و حتی سخنرانان آن است.
🔺اگر جلسه خصوصی بود و خبر آن درج نمیشد یا خبر درج میشد اما تصویر منتشر نمیشد، میتوان فرض را بر این گذاشت که قصدشان سیاسی نیست.
اما با درج این تصاویر حتی اگر نیت مکشفهها سیاسی نیز نباشد، این اقدام کاملا سیاسی محسوب میشود و یک «حرام سیاسی» است.
🔺همگامی این نوع هنر با اقدامات سیاسی علیه «منافع کشور»، نوعی دهنکجی به مطالبات عدهی کثیری از مردم مسلمان ایران است.
🔔بیحجابی سیاسی، یک مسئلهی چندوجهی است و برای مقابله با آن هم «کار فرهنگی» نیاز است، هم «کار سیاسی» و هم «کار قضائی».
🔺متاسفانه این هنرمندان با استفاده از وجههی هنر اقدام «ضدفرهنگی و سیاسی» میکنند و این اطمینان را دارند که دستگاه قضائی همتی برای مقابله ندارد! که شاید به علت پادرمیانی وزارت ارشاد باشد.
🔺بنظر میآید این معیارهای دوگانه برخورد با «بیحجابی سیاسی» در هنرمندان باید از بین برود تا بتوان گمان کرد در مسئلهی مهم حجاب، همتی در مسئولین فرهنگی کشور وجود دارد!
📝زهرا خندان
📡 روبش/وایپ را در پیامرسانها دنبال کنید
@irwipe
🎥 ساختِ فیلمی تمدنی و متهاجم در برابر تمدنِ شهوتران هالیوود
⁉️ سازمانهای تبلیغی و فرهنگی، سازمان اوج یا سازمانهای دولتی مانند سازمان صداوسیما و... با توجه به این بیان رهبری که فرمودند: «روحانیت اسلام، همیشه امیدوار و پرتحرک و جهادی، در وسط میدان بوده است» در تبلیغ این روحانیت فرسنگها عقب هستند و باید پاسخگو باشند که چرا در جهت نمایش سینمایی و سریالی از روحانیونی اینچنین، غفلت کردند و همتی در خور نداشتهاند! بلکه متاسفانه رویکرد غالب آثار خلاف واقع بوده درصورتیکه نمونههای این روحانیون بسیارند.
✳️یکی از بهترین نمونههای معاصر را میتوان در استاد صفائی حائری یافت که ساخت اثر هنری از ایشان علاوه بر اینکه متناسب با نیازهای مخاطب عام و خاص است، بلکه میتواند جزو پرفروشها در سطح «داخلی و جهانی» شود!
⚛ کسی که با گذشت بیستوچهار سال از وفاتش، هرروز بیشتر از دیروز شناخته میشود.
📚 کتابهایش، یکی از پرطرفدارترینها در نمایشگاههای کتاب میگردد و عکسنوشتهها و کلیپهایش، کانال به کانال و فرد به فرد منتقل میشود.
محبوبیتی که محدود به قشر خاص نیست، هرکسی که فکور باشد و دنبال جواب برای سوال، را شامل میشود.
✳️ دارای مبنای قویای در باب «چرایی زندگی» است که به انتخاب چگونگی زیستن در مخاطب میانجامد.
این ویژگیهای دانشمندی فرهیخته، عارفی شیدا و نویسندهای پرتلاش است.
❇️ اما آنچه که در مورد ایشان بسیار جذاب است، نوع زندگی ایشان است؛ درب منزلی که همواره باز بود، قسمتی از منزل که ماوایی برای بریدگان از زندگی یا دلدادگان به رشد بود، اتاقی که از خوانندهی فراری، مشروبخور جوان و اهانتکنندگان به عمامهاش تا نویسنده، بازیگر و کارگردان تا کسبه و بازاری تا ... پر شده، وسعت دلی که برای کسانی که به او اتهام زدند، دعا میکند، دادگاه روحانیتی که ظاهرالصلاحها برایش رقم میزند و اعتباری که برای قرض گرفتن جهت حل مشکلات دیگران خرج میشد و تا پای زندان هم او را کشاند.
🔹همهی این ویژگیها از او مجتهدی توانمند، فقیهی دانا و مبلغی تمام وقت ساخته است.
🔹زندگی او، آنچنان واقعی و درسآموز بر محور فقاهتی تربیتی است که «طلاومس»، «فرشتهها باهم میآیند» تنها یک جرعهی بسیار اندک از دریای عظیم طلبگیای همچون او محسوب میشود.
🔶 اتهامات وارده، استقراضهای اعتباری و انواع مختلف مخاطبینش، آنچنان فراز و فرودی به زندگیاش داده که جذابیتی بسیار بیشتر از «پردهنشین» با خلاقیتهای ساختگی نویسندهاش را دارد.
🔹خوشبختانه در عرصهی کتاب و فضای مجازی، شناخته شده هستند، شاگردان ایشان جهت تبیین مواضع ایشان در چند برنامهی تلویزیونی حضور داشتند،
اما مستند «پس از مرگم» تنها مستند ساخته شده از این مجتهد چندبُعدی است.
🔷 رهبری «جزء برترین آرزوها» را آمادهسازی فضا برای رشد معنویت و رهایی از بردگی شهوت و غضب در انسانهای مستعد مطرح نمودند، که قطعا ساخت فیلم از چنین انسانهایی مصداق این آمادهسازی خواهد بود.
اگر مدیران دولتی هنر هفتم و سازمان تبلیغات، همتی کنند با فیلمسازی از این چهرههای چندبُعدی، تهاجمی مبنایی و تمدنی در برابر تمدن شهوتران غرب و هالیوود خواهند داشت.
🔔 البته اگر تهیهکنندگان بخش خصوصی از هوش اقتصادی خود استفاده کنند خواهند دانست استفاده از چنین سوژههایی که اقبال عمومی بالایی دارند، چه صرفهی اقتصادی برایشان رقم خواهد زد و مردم را پای تماشای آن خواهند کشاند.
در این بخش پیشنهاد میشود کمی با کتب یا صوتهای ایشان آشنا شوید احتمالا پس از آشنایی به باوری خواهید رسید که هم کار را مبتنی بر نیت، درست خواهد کرد و هم ارزش اقتصادی بدنبال خواهد داشت.
📝 زهرا خندان
📡 روبش/وایپ را در پیامرسانها دنبال کنید
@irwipe
♨ تصویر زن در آثار هنری و نقشی که برای او تعریف شده...
🔆 لطفا از دریچه فطرت به این موضوع نگاه کنید...!
❇️ خالق هستی هنگامی که زن را آفرید مهمترین رسالتش را رسالت انبیا و انسانسازی بهوسیله همسری و مادری قرار داد، وظیفهای که هیچکس جز او توان انجامش را ندارد، حتی اگر کاملترین مرد عالم باشد.
اساسا انسان وقتی در مسیر هدف آفرینش قرار بگیرد حس رضایت از زندگی در او در بالاترین سطح خود قرار میگیرد؛ نشاط زن، نشاط خانواده و نشاط خانواده نشاط جامعه است.
⁉️ زن روزگار ما چقدر احساس خوشبختی و نشاط میکند؟ حس رضایت را در کجا باید جست؟
📺 در دنیای امروز رسانههای تصویری جایگاه ویژهای در نگاه انسانها به زندگی، خوشبختی و ترسیم سبک زندگی ایفا میکنند، بهطوری که ردپای آنها را میتوان در همه امور و همه حیطهها جستجو کرد.
🔺شخصیتهایی که در فیلمها به تصویر کشیده میشوند بهعنوان نمونهی زن حاضر در جامعه معرفی میشوند، از طرف دیگر در دنیای واقعی و خارج از فیلم نیز زندگی واقعی بازیگرانِ آنها بهعنوان الگوی رفتاری معرفی میشود.
به طور کلی در فیلمها و سریالها و در زندگی واقعی بازیگران و عوامل آنها جایگاه زن را میتوان از دو منظر مورد بررسی قرار داد؛
1⃣ مورد اول بحث پوشش و رفتار ظاهری زنان است که میتوان گفت هیچیک از رسانههای تصویری، از صدا و سیما گرفته تا شبکه نمایش خانگی و سینما در آن نمره قبولی نگرفتهاند، گرچه میتوان یکی را برتر از دیگری دانست؛ پیشتر مقالاتی در این موضوع در این رسانه منتشر شده است.
2⃣ مورد دوم که بهمراتب از مورد اول مهمتر و دارای تاثیرگذاری عمیقتری است و میتوان ادعا کرد تقریبا نادیده گرفته شده، بحث تبیین جایگاه زن در جامعه و تعریف شانیت و نوع نگاه دیگران به اوست. موضوعی که هندسه ذهنی و نظام محاسباتی و تعریف عمومی جامعه از سعادت و شقاوت زن را شکل میدهد.
✅ خالق هستی مهمترین جایگاه زن را همسری و مادری تعیین میکند، این مهم هم از بازگشتِ بدون قضاوت به درون و فطرت انسان قابل درک است، هم از احادیث و روایات متعدد و سیره اهلبیت قابل استناد است و هم با نگاهی کوتاه به زندگی افراد برجسته بشر و تاثیر مادران و همسران در موفقیت یا شقاوت آنها نمود پیدا میکند.
❌ شوربختانه در اکثریت قریب به اتفاق آثار تصویری تولید شده تاکنون، بهسختی میتوان یک زن شاخص پیدا کرد...
سازندگان، جایگاه همسری را به معشوقه بودن و مادری را صرفا به تولد نوزاد تقلیل دادهاند.
🔹مادری کردن و تربیت فرزندی که ذخیرهای ارزشمند برای جامعه است، و ایفای نقش همسری و آرامِ جان بودن برای مردی که باری سنگین بر دوش میکشد ارزش محسوب نشده و ارزشگذاری به سمت معیارهای غیرانسانی غربی سوق پیدا کرده است. کسب درآمد، استقلال، رسیدگی به خود و اندام، انجام ندادن کار منزل، مصرفگرا بودن، پرهزینه بودن و... تمام چیزیست که در بسیاری از مواقع حتی در ترسیم زنان موفق انقلاب و دفاع مقدس هم رخنه کرده است.
⛔️ این آفت چنان موریانهوار وارد فرهنگمان شده که بعضا سرریز آن را در کتب منتشر شده از زندگی همسران شهدا نیز میبینیم؛ یک معشوقه پرمشغله جای زنی که آرام جان همسرش بود نشسته است...
❇️ نقش زن نقشی حاشیهای نیست که برای جذابیت بصری اثر، یا بالا بردن وزن دراماتیک، آن را در داستان جای دهیم؛ زن دقیقا در متن و بطن داستان جا دارد، اوست که با قهرمانسازیاش قهرمان اصلیست، و هموست که با تکیه بر عطوفت الهیاش، مردانگیها شکل میگیرد. ارزش زن به همین حضور پررنگیست که دیدنش کمی عمق نگاه میطلبد، نه به زرق و برق و جایگاه اجتماعی و جسارت و خودخواهیای که وصله شخصتهای داستانها شده است.
🔸زمانی میتوان مدعی ترسیم درست جایگاه فطری زن بود که بعد از تماشای اثر، یک زن در خود احساس خوشایندی تجربه کند، مسئولیت بیشتری به دوش خود حس کند و انگیزهای مضاعف برای ایفای هرچهبهتر نقش انسانسازی پیدا کند، نه حس خمودگی و رقابت بیحاصل با مردان...
⭕️ در آثار تولید شده در شبکه نمایش خانگی بهراحتی نمیتوان یک انسان وارسته پیدا کرد، این امر بهطریق اولی درمورد زن شاخص و وارسته صدق میکند. درواقع، این دست آثار بیش از هرچیز به زن نگاه جنسیتی دارند و از شخصیتها بهعنوان ابزار جذب مخاطب بهره میبرند.
وضعیت آثار سینمایی نیز تعریفی ندارد. برای نمود بیشتر این ادعا نمونههایی از فیلمهای جشنواره فجر سال ۱۴۰۱، که میتوان آن را معرف سینمای ایران دانست، کفایت میکند.
مثلا فیلم سینمایی «شهر خاموش» که نماینده ایران در بخش بینالملل بود، مادری و زنانگی و نجابت را به شکلی بیرحمانه به لجن کشید.
درباره این فیلم بیشتر بخوانید:
http://roubesh.ir/1401/11/19-4
🔺بهغیر از این اثر، کم نیستند آثاری که زن در آنها یا موجودی خائن و بیقید و بند و دردسرساز است، یا موجودی سبکمغز و ابزاری برای خوشگذرانی مردان. در اکثر قریب به اتفاق فیلمها مطابق با آموزههای فمنیستی زنها مورد ظلم و ستم مردان واقع شدهاند و در فلاکت بهسر میبرند.
🔺زنان از زن بودن و مادر بودن و همسر بودن که امور فطریست احساس بیهودگی و خمودی میکنند؛ اگر هم در این دسته جای نگیرند بهدلیل برتری مالی یا دور شدن از ماهیت زنانه خویش است که به رضایت از زندگی دست یافتهاند!!
در فیلم سینمایی توهینآمیز چرا گریه نمیکنی؟ اثری از ارزشهای اخلاقی دیده نمیشود، زنها با میزان جذابیت ظاهری ارزشگذاری میشوند، حریم خاصی برای خود قائل نیستند، نهایت کارایی آنان بچه زاییدن و آشپزی و دلربایی جنسیست.
فیلم آه سرد، با اینکه بازیگر زن ندارد، اما در پس چهره آن، با زنهای خیانتکاری روبرو هستیم که از قضا بسیار مظلوم نمایانده میشوند که با آنان باید کنار آمد!
فیلم جنگل پرتقال زن را از پایبندی عاطفی نهی میکند و برای بهبود وضعیت روحی زنان نسخه ولنگاری، آزادی روابط و پارتی شبانه میپیچد.
در یادگار جنوب معشوقهای افسانهای به تصویر کشیده میشود که با ظلم مردانِ زندگیاش به زندگی پایان داده. سایر زنها نیز قربانی زن بودن خویشند و تنها ابزار دست قدرت مردانند و چیزی جز جاذبههای جنسیتی به آنها ارزش نمیدهد.
فیلم سیاه وابل فارغ از نگاههای نمادین آن سرشار از بدبختیست، زنی که در شهری دیگر کار میکرده مورد غبطه بقیه زنان است. ازدواج تنها یک دلیل دارد: گرفتن خانه از خیرین!
در فیلم «بعد از رفتن» زنی را شاهد هستیم که از همسری و مادری احساس رضایت نمیکند، از اینرو همسرش برایش نسخه کار اقتصادی و بیزینس میپیچد تا حس مفید بودن را در او زنده کند!
در فیلم «روایت ناتمام سیما» تمام ارزش زن به جایگاه اجتماعی و ثروت اوست، مرد داستان برای اثبات خود، مجبور به رقابت و تلاش مضاعف است.
«کت چرمی» نیز مادرانی دارد که از پس مادری برنیامدهاند و از آن جز فلاکت و حس بدبختی چیزی برایشان نمانده است.
🔸لازم به توضیح است که بسیاری از فیلمها، دارای ابعاد گوناگونی هستند و بهدلیل برجستهتر بودن موضوعی، بیشتر به آن پرداخته شد.
🔅 اما یکی از فیلمهایی که میتوان آن را متفاوت از روند حاکم بر نمایش خانواده و زن در سینمای ایران دانست و با تماشای آن به آینده این راه امیدوار شد فیلم عطرآلود است. در این فیلم با یک زن مواجهیم که روح و محور خانواده است، تنها معشوقه یک مرد و مادر فرزند او نیست، بلکه با همسری و مادری به خانواده جان میبخشد. گذشت، پشتیبانی از مرد و تزریق آرامش به او، مدیریت امور روزمره زندگی، دقت به ورودیهای مالی خانه و حلال و حرام، تلاش و تکاپو برای حفظ فرزند، قدرت زنانه در اوج لطافت و رضایت داشتن از زندگی حسهای خوشایندیست که مخاطب را همراهی میکند. البته که عطرآلود خالی از اشکال نیست، اما میتوان آن را فیلمی برای تبیین جایگاه فطری زن دانست.
علاوه بر عطرآلود، در فیلم «در آغوش درخت» نیز از یک مادر و همسر تصویر خوبی ارائه شده است.
◀️ علی ای حال...
مسئولین اگر به ماجرا واقفند و دم نمیزنند که خدا از سر تقصیراتشان بگذرد، اما اگر ارادهای برای اصلاح امر و قرار گرفتن در مسیر صحیح وجود دارد باید بدانند که بازنمایی تصویر درست و منطقی از زن بسیار مهم است. در طی این سالها عرصه هنر نه تنها در تبیین جایگاه زن عملکرد درستی نداشته بلکه با تمام وجود آن را تخریب کرده است. آثار ارائه چنین تصویری، در موضوع پوشش زنان نیز نمود داشته است. واضح است که عفاف و حجاب و به تبع آن غیرت و حیا که این روزها از معضلات جامعه است زمانی به جایگاه اصلی خود باز میگردد که شان و ارزش زن به جایگاه اصلی خود بازگردد.
⬅️ جامعهای که در آن مادرها عزیز و همسرها محترمند کمتر به فساد، بیحیایی و بیحجابی روی خواهد آورد و چاره کار تبیین و ترسیم جایگاه درست زن در جامعه است و رسانههای تصویری از مهمترین ابزار این تبیین هستند.
❎ گرچه وخامت اوضاع بسیار است، اما از آنجا که مادری و همسری یک امر فطریست و بهاندازه کافی نمونه و الگوی واقعی برای آن در اعصار مختلف وجود دارد تنها یک همت بلند میطلبد تا به یاری خدا به نتیجه منجر مطلوب شود.
📝 معصومه عمرانی
📡 روبش/وایپ را در پیامرسانها دنبال کنید
@irwipe
"چپ، راست" بهانهای برای زدن مذهب از چپ و راست
🔰فیلم سینمایی "چپ، راست" به کارگردانی و نویسندگی حامد محمدی، که سال گذشته در سینماها به نمایش درآمد، اکنون با پخش ویژه و بلیط فروشی در سکوهای فیلیمو و نماوا مجددا انتقادهایی را برانگیخته است. فیلم با صحنهای پرهیجان شروع میشود؛ دو نوزاد در اتاق زایمان با یکدیگر جابجا میشوند؛ پدرها پشت پنجره اتاق نوزادان مشتاقانه در انتظار دیدن فرزند خود هستند، اما غافل از اینکه با اشتباهی سهوی دخترانشان با یکدیگر جابجا شدهاند.
⚠️سکانس ابتدایی فیلم نویدبخش کمدی احتمالا فاخریست که بیننده مشتاقانه منتظر ادامه داستان است؛ ولی هرچه که فیلم جلوتر میرود ناامیدی از روند ادامه فیلم جای شوق اولیه را میگیرد. رفته رفته فیلم به ابزاری برای عقدهگشایی تبدیل میشود. "بشیر کشاورز" با بازی رامبد جوان مرد مذهبی است که آرمانهای انقلابی در رفتارهای ظاهریاش نمود دارد. شعارهای انقلابی، نوع کلماتی که در صحبت هایش به کار میبرد و ...
🚫اما شخصیت پردازی این بازیگر بسیار مرموزانه انجام شده است. رامبد جوان با نوع حرف زدن خود این شخصیت را به یک نماد چندش آور تبدیل کرده است. نحوه سخن گفتنی که بعضی حروف به درستی ادا نمیشود، نوع لباس پوشیدن، نوع ارتباط با اطرافیان،... همه و همه دست به دست هم داده است تا نقش اول به ظاهر مذهبی این تحلیلگر سیاسی راستگرا به فردی ذاتا مضحک تبدیل شود. در مقابل شخصیت "اصلان دهقان" با بازی پیمان قاسم خانی فردی متشخص به تصویر کشیده شده که مترجم است و تحلیلگر مسائل سیاسی جناح چپ است. در موقعیتهای مختلف این دو فرد در تقابل با یکدیگر قرار گرفتند و آنکه رفتار منطقیتر و شسته رفته تری را از خود بروز میدهد "اصلان" است تا جایی که برای حفظ آبروی بین المللی کشور، "بشیر" به "اصلان" احتیاج پیدا میکند. داستان بدسلیقگی کارگردان و نویسندهی "چپ، راست" به اینجا ختم نمیشود. در چندین کنش و واکنشی که این دو فرد با یکدیگر انجام میدهند این "بشیر" است که توسط "اصلان" مورد تمسخر قرار میگیرد؛ در حالی که بشیر در مقام پاسخ، به حرفهای سطح پایین بدون اقناع بسنده میکند. کار همین جا تمام نمیشود. شخصیت مذهبی دیگری هم در این فیلم وجود دارد که از آماج حملات نویسنده و کارگردان به قشر مذهبی در امان نمانده است. سروش صحت نقش قاضی را بازی میکند که با دیدن یک دختر دست و دلش میلرزد و به خاطر به دست آوردن او به شکل آبکی موضوع جابجایی دو نوزاد را که بعد از هفت سال افشا شده فیصله میدهد.
قاضی و "بشیر" هر دو به نحوی در مواجهه با همسران خود شهوتران به تصویر کشیده شدهاند، به گونه ای که مسائل جنسی برای آنها با اهمیت زیاد جلوه داده شد.
🔴از مردهای فیلمنامه که بگذریم نوبت به بازیگران نقش زنان است. سارا بهرامی که نقش همسر "بشیر" را بازی میکند زنی ست با حجاب کامل و چادر. دائم در حال ذکر و بسیار مراقب اعمال و رفتار خود و خانوادهاش. تا اینجای کار ظاهرا همه چیز درست است. ولی در طول فیلم شاهد سخت گیریهای بیمنطق این زن نسبت به امر به معروف دیگران، حجاب دخترش، گوش ندادن به موسیقی، ارتباط با نامحرم و ... هستیم. به طوری که این سخت گیریها از او نیز شخصیت مذهبی کاریکاتوری ساخته است. در مقابل همسر "اصلان" با بازی ویشکا آسایش در موقعیتهای کمیک خوبی قرار میگیرد و تقریبا نقش بامزهای را ایفا میکند.
🔶در تمام طول فیلم شاهد نبرد این دو خانواده که نمایندگی دو جناح سیاسی را بر عهده دارند هستیم. خانوادهای مذهبی و انقلابی که به صورت غلو شده و مضحکی به نمایش درآمده است در مقابل خانوادهای جنتلمن و امروزی.
🔶ضربه نهایی نیز در گروکشی خانوادهها و اعمال شیوه تربیتشان برای دخترها رقم میخورد. دو دختر در صحنه آخر فیلم بدحجاب هستند! و "بشیر" و همسرش در تربیت دخترشان شکست میخورند؛ دختری که در کودکی چادر بر سر داشت در جوانی بدحجاب است!
مسئله مهم دیگری که در این فیلم به سخره گرفته شده کلید واژه نفوذ است. مسئولان بالادستی "بشیر" و "اصلان"، با هم بودنهای اجباری دو خانواده را با پروندهسازی تعبیر به نفوذ و نفوذی میکنند! و به همین راحتی این پدیده خطرناک و جدی را به سوءتفاهم و اسناد دروغین تنزل میدهند. دست آخر نیز هر دو نفر در مواجهه با روسای بالادستی قید آینده و آرمانها را میزنند و به آنها اعلام میکنند که مصلحت خویش را بهتر میدانند و ترجیح میدهند به مسائل خود بپردازند و با هم باشند! فیلم در لفافه به گونهای به مخاطب القا میکند که حاکمیت سبب ایجاد دو قطبی شده وگرنه مردم علاقه دارند با هم باشند!!
🟥با این تفاسیر باید خسته نباشید گفت به عوامل سازنده که بسیار مشهود و عیان عقدهی دل باز کردند و بخش عمدهی جامعهی ایرانی را به سخره گرفتند و خسته نباشید جانانه خدمت مسئولینی که به این فیلمنامه اجازه ساخت و به این فیلم اجازه پخش دادند و اکنون نیز به صورت ویژه در سکوها با فروش بلیط برای مخاطب نمایش میدهند! آن هم درست زمانی که موضوع حجاب در جامعه به مسئله ملتهبی تبدیل شده است و در پایان بندی فیلم، مغلوب شدن حجاب اعلام میشود.
با این نوع عملکرد مسئولین و داشتن سیاست دوگانه برخورد با بیحجابی در ظاهر و حمایت از چنین فیلمهایی که قطعا اثر بیشتری دارد در عمل، کاری از پیش نخواهد رفت! آیا میتوان انتظار داشت همه مردم با دیدن این فیلمها قدرت تشخیص و تحلیل داشته باشند و پیام فیلم را از غیر حاکمیت بدانند؟؟
📝 عالیه بهرامزاد
📡 روبش/وایپ را در پیامرسانها دنبال کنید
@irwipe