eitaa logo
🇵🇸 ایثـار رضـوی 🇮🇷
8.6هزار دنبال‌کننده
61.8هزار عکس
21.9هزار ویدیو
539 فایل
کانال رسمی بنیاد شهید و امور ایثارگران خراسان رضوی: @isaar_razavi پاسخگویی به سئوالات: @bonyad_shahid_kh سایت: https://www.isaar.ir/fa/khorasan_razavi نوید شاهد: eitaa.com/navideshahed_kh اشتغال و کارآفرینی: @eshteghalll
مشاهده در ایتا
دانلود
۳۰ سال گذشته بود، اما حسن نتوانسته بود به چیزی که می‌خواهد برسد۳۰ سال تمام همه خطرها و سختی‌ها را به جان خریده بود. چه آن زمان که نوعروسش را تنها رها کرد و عازم جبهه شد، چه زمانی که هیچ کسی حاضر نبود برای خدمت به بندر عباس برود و گرمای سخت آفتابش را به جان بخرد و او داوطلبانه رفته بود. همه این سال‌ها با نفسش مبارزه می‌کرد. بعدازظهرها که همه از محل کار به خانه می‌رفتند، حسن آستین‌ها را بالا می‌زد و به کمک خدمه اتاق‌ها را مرتب می‌کرد تا به خودش بیاموزد مبادا درجه‌ها لحظه‌ای او را به خود غره کند و از یاد خدا غافل شد. حالا به روزهای آخر ۳۰ سالگی خدمت رسیده بود و باید لباس سبز سپاه را از تن در می‌آورد. حسن داشت بازنشسته می‌شد بدون اینکه به هدفش رسیده باشد. عازم کربلا شد تا شاید آنجا گره‌ای از کارش باز کنند. از امام حسین (ع) خواسته بود خودش راه را برای حسن باز کند و لااقل بشود مدافع حرم خواهرش زینب (س). وقتی از سفر بازگشت به یکی از دوستانش گفت: مطمئنم در این سفر آنچه می‌خواستم به من عنایت شد. درست یک روز بعد از بازنشستگی بود که ساکش را بست و عازم سرزمین شام شد دیده‌بان سال‌های دفاع مقدس که حالا فرقش با آن سال‌ها تنها موهای سپید شده‌اش بود، رفت و روز دوازدهم نبرد در حومه حلب و با هدایت دقیق گلوله‌های توپخانه، بیش از ۲۰۰ نفر از تکفیری را به هلاکت رساند و خودش نیز در ۱۷ اسفند سال ۹۴ به آرزویی که سال‌ها بی‌سر و سامانش کرده بود رسید و شهید شد. www.basetaregan.ir 🌷@isaar_razavi