‍ 🔵 ترکش خمپاره جگرم را سوزاند و شکمم را آتش زد عباس حیدری فرزند حسن تاریخ ۲۸ مرداد ۱۳۴۵ در شهر نراق از توابع شهرستان دلیجان متولد شد . شانزده ساله بود که راهی سرحدات استان خوزستان جهت مقابله با تهاجمات ارتش بعث عراق به ایران گردید . تاریخ ۲۲ تیر ۱۳۶۱ طی عملیات رمضان در جبهه پاسگاه زید از ناحیه شکم به سختی مجروح شد و با اینکه تصور می شد به شهادت رسیده ولی امدادگران جنگ او را نجات داده و نهایتا به بیمارستان شهید بهشتی شیراز استان فارس منتقل گردید . وی ۵۳ روز دوران پُر ستمی را سپری کرد تا اینکه معالجات پزشکان متعهد و پرستاران فداکار به بار نشست و خداوند او را برای ما نگهداری کرد . 🌹منبع : سلحشوران شهرستان دلیجان ادامه پست بعد ... #جانباز_عباس_حیدری #عملیات_رمضان #ایثار_دلیجان #بنیاد_شهید_و_امور_ایثارگران_شهرستان_دلیجان 🌷@isaardelijan 🌷http://eitaa.com/isaardelijan

ادامه... جانباز سرافراز عباس حیدری ، لباس سبز رنگ سپاه بر تن کرد و مجددا در مناطق عملیاتی جنوب و غرب کشور خدمت نمود . ایشان الگویی از ایثار ، فداکاری ، مردانگی و کشور دوستی است . رفتار و عواطف وی باعث شده مردم این جانباز ۳۵ ٪ دفاع مقدس را دوست داشته باشند . مقابل بیمارستان بهشتی شیراز خاطرات ۴۱ سال پیش مرور می شود . 💁‍♂️ جانباز عباس حیدری نراقی از مجروحیت خود طی عملیات رمضان می گوید : قبلا برای اعزام به جبهه ثبت نام کرده بودم ولی به دلیل صغر سن و کوچک بودن قد و قیافه موفق نشدم . برای اولین بار ۳۰ خرداد ۱۳۶۱ با جمعی از بسیجیان نراق از طریق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان محلات عازم جبهه های نبرد نور علیه ظلمت شدم . پاسدار غلام محمد ابوالحسنی آن مقطع فرمانده بسیج نراق بود که با تبلیغات شایسته توانست در فاصله کوتاه سه گروه قریب به ۴۰ نیروی مستعد را به سرحدات میهن اسلامی اعزام کند و جملگی در پدافندی یا عملیات رمضان شرکت داشتند . من در گروه اول بودم که روبروی پاسگاه زید مقابل ارتش عراق سازماندهی شدیم . کمک آر . پی . جی زن بودم . گرمای بالای ۴۵ درجه خوزستان تاب و تحمل زیادی می خواست .روزها چفیه را مرتب خیس می کردیم و روی صورت می انداختیم تا تب گرما کمی فرو بنشیند . 🕺سه شنبه ۲۲ تیر ۱۳۶۱ مصادف با ۲۱ رمضان ۱۴۰۲ عملیات رمضان با رمز یا صاحب الزمان(عج) ادرکنی در شرق بصره به مدت دو هفته آغاز شد. گردان ما خط شکن بود و در مرحله اول عملیات من به همراه محمد عضایی ، علی قاسمی ، پسر دایی ام مهدی جعفری – محمد جواد مهدی زاده محلاتی(مرحوم) و ... مجروح و یک سرباز نیز به شهادت رسید . خمپاره ۶۰ میلی متری در ورودی سنگر ما فرود آمد . احساس کردم میخ آهنین سرخ داخل شکمم رفت و جگرم را سوزاند . صدای جز جز آن هنوز در گوشم زمزمه می کند . همزمان یک ترکش کوچک به اندازه نخود رگ دست راستم را پاره کرد و خون مثل فواره بالا می جهید . پسر خاله ام محمد رضا بخشی(دو روز بعد شهید شد) آمد بالای سرم و ضمن اینکه به من روحیه می داد بغلم کرد تا به سمت ماشین حمل مجروح برد . مداوای موقت و پد گزاری انجام و متوجه شدند بوی الرحمن من بلند است فلذا سریعا نسبت به اعزامم به شیراز مرکز استان فارس اقدام کردند . کمتر از دو ماه در بیمارستان شهید بهشتی شیراز بستری و تحت مداوا قرار گرفتم . بعد دو هفته در بیمارستان آیت الله گلپایگانی قم و یک هفته در بیمارستان کامکار قم و سپس مدتی در بیمارستان فیروزآبادی شهر ری به مداوا مشغول بودم . دکترها تلاش زیادی کردند تا شرایط نسبی بهبودی حاصل شد . از بیمارستان فیروزآبادی ترخیص شدم و در شهر ری منزل عمویم آقای طوقان حیدری استراحت می کردم . 💎مادرم سرکار خانم سکینه جعفری و پدرم حسن حیدری و خواهرهایم زحمات وافری برای مداوای تک فرزند ذکور خانواده کشیدند . ۲۲ تیر ۱۴۰۲ 🌹منبع : سلحشوران شهرستان دلیجان #جانباز_عباس_حیدری #عملیات_رمضان #ایثار_دلیجان #بنیاد_شهید_و_امور_ایثارگران_شهرستان_دلیجان 🌷@isaardelijan 🌷http://eitaa.com/isaardelijan