eitaa logo
کنگره ملی بزرگداشت ۲۴هزار شهید استان اصفهان
2.2هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
1.2هزار ویدیو
53 فایل
🇮🇷«شهیدان مظهر عزت ایران» تنها پایگاه اطلاع‌رسانی کنگره ملی بزرگداشت ۲۴هزار شهید استان اصفهان ارسال پیشنهادات و نظرات: @admin_isf24000
مشاهده در ایتا
دانلود
✅حسن ختام مسابقات ایر هاکی،جام رمضان،رده سنی نونهالان_نوجوانان با حضور شورای تربیت بدنی پایگاه به نیابت از شهید ابراهیم زائری 🗓شنبه ۲۶ اسفند ماه ۱۴۰۲ •┈┈••••✾🍃🌸🍃✾•••┈┈• 🇮🇷 رسانه بسیج اردستان 👇 🔊@basij_ard
✅بازدید و خرید نمازگزاران مسجد اهل البیت(ع)به نیابت از شهید رضا موحد،از غرفه فرهنگی 🗓شنبه ۲۶ اسفند ماه ۱۴۰۲ •┈┈••••✾🍃🌸🍃✾•••┈┈• 🇮🇷 رسانه بسیج اردستان 👇 🔊@basij_ard
✅ فضاسازی درب پایگاه و روبه روی مسجد اهل البیت(ع) به نیابت از شهید حسن محدثی،توسط نوجوانان پایگاه با کاشت گل و نهال درخت 🗓شنبه ۲۶ اسفند ماه ۱۴۰۲ •┈┈••••✾🍃🌸🍃✾•••┈┈• 🇮🇷 رسانه بسیج اردستان 👇 🔊@basij_ard
✅برگزاری مسابقات والیبال،جام رمضان، به نیابت از شهید سید فضل الله طباطبایی،میان رده سنی جوانان و بزرگسالان‌پایگاه 🗓 شنبه ۲۶ اسفند ماه ۱۴۰۲ •┈┈••••✾🍃🌸🍃✾•••┈┈• 🇮🇷 رسانه بسیج اردستان 👇 🔊@basij_ard
💠"راه کربلا باز شد برمیگردم" 🏴اوایل محرم سال ۱۳۷۶ بود. ظهر بعد از خواندن نماز راهی خانه شدم. به محض اینکه وارد شدم مادرم با عجله و با هیجان جلو آمد. مثل همیشه نبود، رنگش خیلی پریده بود خیلی ترسیدم، فکر کردم اتفاقی افتاده با تعجب گفتم: «مادر چی شده!؟ 🔹با صدایی لرزان گفت: باورت نمیشه گفتم: «چی رو؟! نفس عمیقی کشید و گفت: «علیرضا برگشته! احساس میکردم بیخودی اینقدر ترسیده کمی تو صورتش نگاه کردم خیره شدم تو چشماش و گفتم آخه مادرم چرا نمیخوای قبول کنی که پسرت شهید شده همه رفیقاش هم دیدن که عراقیا زدنش از اون موقع هم این همه سال گذشته، بس کن دیگه... 🔸یک دفعه مادرم گفت: ساکت، الان بیدار میشه. با تعجب گفتم: «کی؟! گفت: «علیرضا وقتی اومد تو خونه بعد از سلام و احوالپرسی دستم رو بوسید و گفت خیلی خسته ام میخوام بخوابم. بعد هم رفت پتوش رو از تو انباری برداشت و رفت تو اتاق و خوابید. تو دلم میگفتم پیرزن ساده دل یا خواب دیده یا دوباره خیالاتی شده، اما پتوى علیرضا!! این پتو حالت عجیبی داشت بوی عطر علیرضا را می داد. 🌷 اوایل شهادتش مامان همیشه این پتو را بر می داشت، بغل می کرد و با پسرش حرف میزد و گریه میکرد. ما هم برای اینکه اذیت نشه پتو را داخل انباری زیر رختخواب ها مخفی کردیم. کسی هم خبر نداشت. 🤔 تو همین فکرها بودم کسی نمیدانست پتو کجاست، خودمان مخفی اش کرده بودیم. پس مادر از کجا فهمیده؟ نکنه واقعاً علیرضا برگشته!؟ یک دفعه و با عجله دویدم سمت اتاق و در را باز کردم خیره خیره به وسط اتاق نگاه میکردم 😶‍🌫 رنگم پریده بود و پاهام سست شده بود. همانجا نشستم مادرم هم وارد اتاق شد کمی به من نگاه کرد و با تعجب گفت:کجا رفته؟ علیرضا کو؟! وسط اتاق پتوی علیرضا پهن بود گوشه پتو کنار رفته بود. انگار یکی اینجا خوابیده بوده و حالا پتو را کنار زده و رفته بوی عطر عجیبی اتاق رو پر کرده بود جلوتر آمدم بالشی روی زمین بود روی آن یک دایره به اندازه یک سر فرو رفته بود کاملاً مشخص بود که یک نفر اینجا خوابیده بوده مو بر بدنم راست شده بود اصلاً حال خوشی نداشتم. مادرم با تعجب می پرسید: «کو، کجا رفت؟! از اتاق آمدم بیرون با تعجب این طرف و آن طرف می رفتم. گیج شده بودم نمی دانستم چکار باید بکنم بعد از کمی قدم زدن و آرام کردن مادر برای اینکه حال و هوا عوض شود. 📻به سراغ اخبار ساعت دو عصر رفتم. خبر دوم یا سوم بود که گوینده اخبار اعلام کرد: «امروز به طور رسمی اولین کاروان راهی کربلا شد این کاروان شامل خانواده شهدا و ... است. دوباره ذهن من به سالها قبل برگشت. همان زمانی که علیرضا مشغول خدا حافظی بود و برای آخرین بار راهی جبهه می شد. ✅ دقیقاً جلوی همین در ایستاد و گفت: «راه کربلا که باز شد، بر می گردم.» حالا راه کربلا باز شده علیرضا هم که امروز برگشته تو همین فکرها بودم که گوینده اخبار اعلام کرد: جمعه این هفته پیکرهای مطهر شهدا پس از نماز جمعه تهران تشییع می شوند. با خودم گفتم حتماً علیرضا با این سری از شهدا برگشته. 📞سریع گوشی تلفن را برداشتم و شماره شوهر خواهرم را گرفتم. او کارمند بنیاد شهید بود. بعد از سلام و احوالپرسی گفتم: اسامی شهدایی که قراره تشییع بشن رو دارین؟ بعد ادامه دادم من مطمئنم علیرضا در بین اونهاست با تعجب گفت: «از کجا این قدر مطمئنی؟! گفتم: «بعداً توضیح میدم. گفت: «نه، اسامی رو ندارم ولی الان پیگیری میکنم و بهت زنگ میزنم یک ربع بعد خواهرم زنگ زد به سختی حرف میزد و مرتب 😭گریه میکرد اما بالاخره گفت: «علیرضا برگشته. 🌷💠🌷💠🌷💠🌷 📎منبع:مسافر کربلا(زندگی نامه و خاطرات شهید علیرضا کریمی )ص ۷۰ 📝راوی:حمید رضا کریمی ، برادر شهید 📌مزار شهید:گلستان شهدای اصفهان 🌙⭐️🌙💫⭐️🌙 🌷🎍🌷🎍🌷 ᨖᨖᨖᨖᨖ❥ᨖᨖᨖᨖ  @golzreshd  ᨖᨖᨖᨖᨖ❥ᨖᨖᨖᨖ
👈 ذیل کمیته مساجد کنگره ملی ۲۴۰۰۰ شهید استان اصفهان 🟢 پویش شهدا میهمان مساجد 🟢 🌹🌹شهدایی کردن برنامه های مساجد استان به مناسبت کنگره ملی شهدا استان اصفهان 🌹🌹 پذیرایی افطاری از نمازگزاران مسجد فاطمه الزهرا شهرک ابشار توسط پایگاه بسیج شهید خرازی به یاد شهید مهدی نوروزی ___________________ حوزه مقاومت بسیج امام رضا ع سمیرم
برگزاری جلسات هفتگی قران حلقه طیبه شجره صالحین روستای شهید پرور کهنگ ✅ماه مبارک رمضان هر شب یک جزء از قرآن کریم توسط نونهالان و نوجوانان و قاریان گراتقدر ✅ شب هفتم منزل آقای محمود نظری فرزند مرحوم مغفور علی محمد شادی ارواح مومنین ‌و مومنات ارواح پاک و طیبه شهدا و بانیان جلسات اردستان