eitaa logo
من شیعه هستم
564 دنبال‌کننده
308 عکس
376 ویدیو
20 فایل
✅ شناخت دین اسلام : بدون تعصّب، بدون خرافه، با محوریّت تفسیر المیزان علامه طباطبایی (ره) و سخن بزرگان اهل معرفت ✅ معرفت، اعتقاد، اخلاق ✅ اینجا قم مقدّس است
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥دعوت «سید حسن نصرالله» به پویش جهانی 🔹قرائت دعای هفتم صحیفه سجادیه و دعای فرج 🔸امشب؛ ساعت ۲۲ 🔹در بیش از ۴۰ کشور جهان همراه با دیگر منتظران منجی ╔═══💌══╗ 🆔 @ishiaa ╚═══💌══╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 شبهات کرونایی و پاسخ حجت الاسلام قرائتی ❓سوال: آیا ویروس وارد امام می‌شود؟ ✅ حرم که ساختمان است، ویروس وارد بدن امام هم می‌شود. مگر امام رضا علیه‌السّلام با زهر به شهادت نرسید؟ مگر امام حسین علیه‌السّلام زیر سُم اسب نرفت؟ مگر با خنجر سر از بدن مطهر امام جدا نکردند؟ ❓نقش دین در شرایط ویروس چیست؟ ✅ چه دین داشته باشیم و چه نداشته باشیم، ویروس کار خودش را می‌کند. اگر پا روی شیشه و چاقو بگذاری، می‌بُرد. خواه آیت الله باشد یا آدم معمولی. ❓پس نقش چیست؟ ✅ دین امام خمینی می‌سازد، قاسم سلیمانی‌ها می‌سازد. ما فکر می‌کنیم که چون جمهوری اسلامی است، نباید مشکل داشته باشیم، نباید بیماری داشته باشیم، این تفکر اشتباه است. معنای دین این نیست که هیچ کس هیچ غصه‌ای نداشته باشد. این‌ها توقعات بی‌جاست. دین درمان ویروس‌های باطنی، مثل حرص و بخل و نفاق است، کارکرد دین چیز دیگری است. انبیاء و اوصیا که مؤمن‌ترین افراد بودند، گاهی بیش‌ترین سختی‌ها را داشتند، مانند حضرت ایّوب ؛ گاهی در اوج قدرت و رفاه بودند مانند حضرت سلیمان. ولی در قرآن در سوره صاد تابلویی از این دو پیامبر در کنار هم قرار گرفته، و درباره هر دو می‌فرماید :《نِعمَ العَبد》. امام حسین گاهی در کودکی روی دوش پیغمبر بود، و در کربلا زیر سُم اسب. ولی آنچه امام حسین را عزّت بخشید، راضی بودن به همه شرایط تلخ و شیرین بود. ✔️باید هوشیار باشیم و فریب افرادی را که در این روزهای کُرونایی، دین و اسلام و ائمه(ع) و اماکن مقدسه را نشانه رفته اند نخوریم. ╔═══💌══╗ 🆔 @ishiaa ╚═══💌══╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 مرد جوانی از تراس منزلش در قاهره مصر با صدایی زیبا به مدت چند دقیقه ندای سر میده و تنها پس از چند دقیقه تمام محلات اطراف به تقلید از این کار زیبا، ندای "لبیک یا حسین" رو سر میدن.. ╔═══💌══╗ 🆔 @ishiaa ╚═══💌══╝
متن سخنرانی کامل رهبر معظم انقلاب-نیمه شعبان.pdf
309.7K
🔰 متن کامل سخنرانی زنده رهبر معظم انقلاب به مناسبت 🔺بیانات بازتاب ویژه جهانی داشته است ✔️حتما مطالعه کنید ╔═══💌══╗ 🆔 @ishiaa ╚═══💌══╝
9.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸نماهنگی بسیار جالب ودیدنی از سرود خیابانی نوجوانان درباره و رجعت حاج قاسم سلیمانی با ایشان ╔═══💌══╗ 🆔 @ishiaa ╚═══💌══╝
🌀 کرونایی ✔️عملیات حمام بردن پیرمرد 87 ساله بیمارستان امام رضا(ع) که از سایت کرونایی ها خارج شد، خدا خواست و بیکار نشدم و توفیق پیدا کردم تا در نقاهتگاه جمکران در خدمت بیماران کرونایی باشم. این بار حاج آقا برام شیفت صبح رد کرده بود آماده شدم و رفتم سمت نقاهتگاه. پلیس همه ورودی های جمکران رو بخاطر نیمه شعبان بسته بود، بجز یکی که اونم به لطف هماهنگی های خوبی که نشده بود اجازه ندادن با ماشین شخصی رد بشم. بالاخره هماهنگ شد و با ماشینی که سپاه برامون فرستاد اومدیم جبهه. لباس رزم پوشیدم و عملیات با رمز «یا مهدی» شروع شد. قرار بود اتاق 119 رو بطور ویژه پوشش بدم. اتاقها رو یه رسیدگی کلی کردم و نوبت رسید به اتاق 119 همه خواب بودند و یواش یواش داشت خیالم راحت میشد که یهو یکی شون صِدام زد! رفتم بالای سرش گفتم چی شده پدر؟ کاری داری بگو برات انجام بدم با یه لحن ناراحتی گفت میخوام برم حموم، جون هر کی دوست داری منو ببر حموم، خیلی روحم در عذابه، 25روزه حموم نرفتم و.. گفتم حاجی یه لحظه صبر کن تا بیام رفتم و ماجرا رو به مسئول بخش گفتم تا ببینم که بیمار میتونه بره حموم یا نه. مسئول بخش گفت این مریض خطری آ، چون هپاتیت هم داره. ولی باز بذار از دکتر بپرسم ببینم چی میگه. زنگ زد. دکتر گفت حموم نبرید. منم تو دلم یه جورایی گفتم: بَدم نشد آ، حموم بردنش برای خودمم خطری بود، چون جدا از کرونا، هپاتیت هم داشت که میگن از راه بزاق هم منتقل میشه و حموم هم جون میده برای بزاق دهان و تُف و فین.. برگشتم بهش گفتم دکترت اجازه نداد بری حموم خلاصه یه جورایی داشتم با چرب زبونی قضیه حموم رفتنش رو ماستمالی میکردم که از یادش بره یه مدتی گذشت.. اومدم دیدم پیرمرده داره گریه میکنه و حال روحیش خرابه.. چندتا از بچه های کادر درمانی هم این حالشو دیده بودند با خودمون گفتیم بابا اینجوری که نمیشه، بیشتر پیگیر حموم رفتنش شدیم و بالأخره دکتر اجازه حمام رو صادر کرد و تذکرات احتیاطی رو داد (داخل پرانتز بگم که مریض به تنهایی نمی تونست حموم کنه و دکتر بخاطر خطری که برای ما هنگام شستن و نظافت مریض وجود داشت اجازه حمام کردن به اون بنده خدا رو نمیداد و احتیاط میکرد. دمت گرم دکتر که به فکر سلامتی همه مون هستی) تجهیزات اومد منم که داوطلب اتاق 119 شده بودم تجهیزات رو (شیلد، دستکش لاتکس، ماسک اضافی و..) مسلح کردم و به پیرمرده که چشماشو بسته بود گفتم: حاجی پاشو بریم حموم چشماشو از خوشحالی باز کرد.. سر از پا نمی شناخت حوله ام اونجاست بردارش.. خودم لیف و کیسه دارم بردارش.. لباس برام بیار.. زود باش.. صابون ندارم حالا چیکار کنم.. ببین شامپو کجاست... واقعا احساس خیلی خوبی داشتم از اینکه میتونم بهش کمک کنم و مشکلی از مشکلات دوران طول درمانش کم کنم.. میدونم احساساتی شدی و داری به حال و روز خوب من غبطه میخوری ولی.. اینایی که براتون تعریف کردم روی خوش قضیه است.. اگه خودتون با افراد مسنّ نشست و برخاست داشته باشین متوجه میشین چی دارم میگم خلاصه اینکه بعضی هاشون فوق العاده لجباز، یک دنده و رو اعصاب حرفه ای هستن ولی ما که وِل کنشون نیستیم، تمرین صبر میکنیم و اتفاقا تمرین خیلی خوبی هم هست برای خودسازی و خوش اخلاقی.. پیرمرد حمومیِ ما هم با تمام خوبی هایی که داشت جزو همین دسته از افراد بود، لذا عملیات بسیار سخت و نفس گیری داشتیم دستشو گرفتم و از تخت اومد پایین دستور داد که: حوله مو بردار حوله خیلی بزرگی بود، بیشتر پتو بود تا حوله.. برداشتم دستور بعدی: کیسه حمومم بردار نمیشد بردارم، باید دوباره بر میگشتم و براش میبردم چون یه دستم درگیر خودش بود که مواظب باشم نیفته و دست دیگه هم درگیر حوله (پتو حوله ای یا حوله پتویی).. ولی تا دستورات کامل اجرا نمیشد دیگه راه نمیرفت.. همش میگفت کیسه مو بردار، کیسه مو بردار، زود باش بردار، کیسه مو بردار.. به زور مهربونی و قربون صدقه رفتنش راضی شد بریم تو حموم بشینه تا برگردم وسایلاشو براش ببرم آدم ویلچر لازمی هم نبود که براش ویلچر بیارم تا وسایلا رو خودش بغل کنه بریم.. اصلا ویلچر میاوردم چی میشد.. وای.. بگذریم صندلی گذاشتم نشست و وسایل حمومشو آوردم.. یهو یادم افتاد که تا لخت نشده بپرم براش لباس بیارم، لباس تمیز یادم رفته بود.. همین که در حموم رو باز کردم گفت کجا؟ من تنهایی نمیتونم حموم کنم.. گفتم میرم برات لباس تمیز بیارم، زودی میام فدات شم آقا یعنی چشمتون روز بد نبینه، شروع کرد به گفتن حرفای... و اینکه چرا همون اول نیاوردی که معطل نشیم ..واویلایی شد که نگو.. 25 روز بی حمامی رو تحمل کرده بود ولی این دو دقیقه رو.. صبرش تموم شده بود.. بهش حق می دادم.. ولی خب یادم رفته بود چیکار میکردم..خودمم ناراحت شدم که چرا فراموشش کردم.. ادامه دارد.. ╔═══💌══╗ 🆔 @ishiaa ╚═══💌══╝
🌀 کرونایی ✔️عملیات حمام بردن پیرمرد 87 ساله (البته همین 25 روزی هم که میگفت، جزو عملیات فریب و بزرگنمایی بود، چون آمارشو گرفته بودم، جمع بستری بیمارستان و نقاهتگاهش دو هفته هم نمیشد) ازش عذرخواهی کردم و سه سوته پریدم و یه دست لباس تمیز براش آوردم کمکش کردم که لباسهاشو در بیاره ازش اجازه گرفتم و آب رو باز کردم.. با نظر خودش میزان گرمای آب رو براش تنظیم کردم صندلی رو بردم زیر دوش آب.. همین که نشست و آب بهش خورد یهو با یه حالتی و با تمام وجودش گفت : اوووفِیْیییش...اوووووفِیْیییییییشش...اوووفِییییییییش.. با خودم گفتم یاااااا ابالفضل دیگه چی شد؟واویلا..!! که متوجه شدم «اوفیش» گفتن هاش از شدت خوشحالیه و داره کِیف میکنه.. اینجا بود که منم با تمام وجودم خوشحال شدم و کِیف کردم دعاهاش شروع شد، الهی خیر از جوونیت ببینی.. عاقبت بخیر بشی.. همیشه سالم باشی و.. نوبت رسید به شستشو بازم با قربون صدقه راضیش کردم کیسه نکشه چون از قبل میدونستم پوستش حساسه و کیسه کشیدن ممکنه موجب خونریزی بشه و کار دستمون بده با صابون و شامپو حسابی شستمش (البته برای شستن جاهای خصوصی از خودش کمک میگرفتم و خودشم تو کار شستشو همکاری خوبی داشت) کار شستشو تموم شده بود ولی.. از حموم بیرون نمی اومد و از زیر دوش تکون نمیخورد با خودم گفتم بذار خوش باشه، خیلی وقته آب به تنش نخورده، بذار لذتشو ببره.. چند دقیقه ای به همین حالت گذشت.. چندباری بهش گفتم: حاجی تموم شد دیگه میخوام آب رو ببندم اجازه نمیداد.. اگر هم بدون اجازه و رضایتش آب رو می بستم واویلا می شد (البته اینم بگم آ اگر کاری یا چیزی برای مریض ضرر داشته باشه با کمال احترام و خوشرویی قاطعانه کارم رو انجام میدم و در این موارد با هیچ بیماری شوخی ندارم) بالأخره به کمک صلواتهای پشت سر همی که فرستادم راضی شد که آب رو ببندم و بیاد بیرون خشکش کردم.. لباس پوشید و راه افتادیم به طرف اتاق 119 تختش رو براش مرتب کردم و دراز کشید و دو تا پتو و دعا به جون ما.. همش میگفت تو چقدر خوش اخلاقی، چقدر خوبی، چقدر مهربونی.. رفتم بیرون و بعد یه مدتی برگشتم حفاظ تختش بالا نبود.. حفاظش رو بردم بالا.. گفت نبر بالا.. دوست ندارم.. خوشم نمیاد.. گفتم نمیشه فدات شم.. باید بالا باشه تا خدای نکرده یه وقت نیفتی پایین و براش توضیح دادم که نمیشه چندباری تکرار کرد که دوست ندارم و حفاظ نمیخواد.. منم قبول نکردم یعنی کلّا نمیشه اینجور جاها کوتاه اومد.. اصلا اتاق 119 برای بیمارانی تدارک دیده شده که نیاز به مراقبت بیشتری دارند.. و کوتاه اومدن یعنی نادیده گرفتن سلامتی اونا.. شروع کرد به بنده نوازی.. حالا دیگه میگفت تو چقدر بد اخلاقی، تو چقدر لجبازی، تو چقدر آدم جَری هستی، بد اخلاق..😂 جالبه .. توی یه مدت کوتاه.. ظرف چند دقیقه برام اتفاق افتاده بود: هم و هم ... ولی حموم خیلی برای روحیه ش خوب بود.. چند ساعتی تخت خوابید و حالش خیلی بهتر شده بود. ❤️خاطره از: طلبه جهادی ✅ تعجیل در ظهور آقا امام زمان(عج) و سلامتی همه مریضا و دفع بلای کرونا «صلواااااات» ╔═══💌══╗ 🆔 @ishiaa ╚═══💌══╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ روایتی از آزمایشات بیولوژیکی و پخش باکتری باسیلیس در شهر توسط ارتش امریکا! 🔯 اینا به هموطنای خودشون هم رحم نمیکنن تا چه برسه به کشورهای دیگه.. الانم ماجرا همینه البته در مقیاسی وسیعتر و جهانی! ╔═══💌══╗ 🆔 @ishiaa ╚═══💌══╝
✅ نظر یکی از اعضای کانال درباره کرونایی 👈صداقت تون و از اون بالاتر تصمیمی که گرفتید فوق العاده تحسین برانگیزه..حتما میتونید حتما.. 🌹👌 ╔═══💌══╗ 🆔 @ishiaa ╚═══💌══╝
✅ یکی دیگر از نظرات کرونایی 👈بله ، واقعا به همه مدافعین سلامت خدا قوت میگیم که در جبهه سلامت هم ایثار و انسانیت بر گرفته از اسلام را به رخ تمدن مادی و وحشی کشیدند ╔═══💌══╗ 🆔 @ishiaa ╚═══💌══╝