🌹🌹🌹
#ishia
#جامعه_اسلامی
#قسمت46
#آیه200_سوره_آل_عمران
❇️ حرّيت و #آزادی در اسلام به چه معنا است؟
💠 كلمه حرّيت به آن معنايى كه مردم از آن در ذهن دارند، عمر و دورانش بر سر زبانها بيش از چند قرن نيست، و اى چه بسا اين كلمه را نهضت تمدّنى #اروپا كه سه چهار قرن قبل اتفاق افتاد بر سر زبانها انداخت، ولى عمر معناى آن بسيار طولانى است، يعنى بشر از قديم ترين أعصارش خواهان آن بوده، و به عنوان يكى از آرزوهايش در ذهنش جولان داده. و ريشه طبيعى و تكوينى اين معنا يعنى آن چيزى كه حرّيت از آن منشعب مى شود جهازى است كه انسان در وجودش مجهّز به آن است. يعنى جهاز حرّيت و آن عبارت است از : اراده اى كه او را بر عمل واميدارد، چون #اراده حالتى است درونى كه اگر باطل شود حسّ و شعور آدمى باطل مى شود و معلوم است كه باطل شدن حسّ و شعور به بطلان انسانيّت منتهى مى گردد.
💠 چيزى كه هست انسان از آنجايى كه موجودى است #اجتماعى و طبيعتش او را به سوى زندگى گروهى سوق مى دهد و لازمه اين سوق دادن اين است كه يك انسان اراده اش را داخل در اراده همه و فعلش را داخل در فعل همه كند، و باز لازمه آن اين است كه در برابر قانونى كه اراده ها را تعديل مى كند و براى اعمال، مرز و حدّ درست مى كند خاضع گردد، لذا بايد بگوئيم همان طبيعتى كه #آزادى در اراده و عمل را به او داد، دوباره همان «طبيعت» بعينه، اراده اش و عملش را محدود و آن آزادى را كه در اوّل به او داده بود مقيّد نمود.
💠 از سوى ديگر اين محدوديّت ها كه از ناحيه «قوانين» آمد، بخاطر اختلافى كه در قانون گذاران بود مختلف گرديد. در تمدّن عصر حاضر از آنجا كه پايه و اساس احكام قانون، بهره مندى از #مادّيات است - كه شرحش گذشت - نتيجه اينگونه تفكر آن شد كه مردم در امر معارف اصلى و #دينى آزاد شدند، يعنى در اينكه معتقد به چه عقايدى باشند و آيا به لوازم آن عقايد ملتزم باشند يا نه، و نيز در امر اخلاق و هر چيزى كه قانون درباره اش نظرى نداده آزاد باشند. و معناى حرّيت و آزادى هم در #تمدّن_عصر_ما همين شده است كه مردم در غير آنچه از ناحيه قانون محدود شدند آزادند، تا هر اراده اى كه خواستند بكنند و هر عملى كه خواستند انجام دهند. به خلاف اسلام كه ...
ادامه دارد...
📚 #تفسیر_المیزان
💌 کانال " آی💚شیعه " :
🆔@ishiaa 👈
✅علامه طباطبایی
✔️افعال خارق العاده، سحر، كهانت، احضار ارواح، علوم غریبه
#بخش_دوم
در اين ميان افعال خارق العاده ديگرى است، كه مستند به هيچ سبب از اسباب طبيعى و عادى نيست، مانند خبر دادن از غيب و مخصوصاً آنچه مربوط به آينده است، و نيز مانند ايجاد محبّت و دشمنى و گشودن گره ها، و گره زدن گشوده ها، و به خواب كردن، و يا بيمار كردن، و يا خواب بندى و احضار و حركت دادن اشياء با اراده و از اين قبيل كارهايى كه مرتاض ها انجام ميدهند، و به هيچ وجه قابل انكار هم نيست، يا خودمان بعضى از آنها را ديده ايم، و يا برايمان آن قدر نقل كرده اند كه ديگر قابل انكار نيست. و اينك در همين عصر حاضر از اين مرتاضان هندى و ايرانى و غربى جماعتى هستند، كه انواعى از اينگونه كارهاى خارق العاده را مى كنند.
و اينگونه كارها هر چند سبب مادى و طبيعى ندارند، و لكن اگر بطور كامل در طريقه انجام رياضت هايى كه قدرت بر اين خوارق را به آدمى مى دهد، دقت و تامّل كنيم، و نيز تجارب علنى و اراده اينگونه افراد را در نظر بگيريم، برايمان معلوم ميشود: كه اينگونه كارها با همه اختلافى كه در نوع آنها است، مستند به قوّت #اراده، و شدّت ايمان به تأثير اراده است، چون اراده تابع علم و ايمان قبلى است، هر چه ايمان آدمى به تاثير اراده بيشتر شد! اراده هم مؤثرتر ميشود، گاهى اين ايمان و علم بدون هيچ قيد و شرطى پيدا ميشود، و گاهى در صورت وجود شرائطى مخصوص دست ميدهد، مثل ايمان به اينكه اگر فلان خط مخصوص را با مدادى مخصوص و در مكانى مخصوص بنويسيم، باعث فلان نوع محبّت و دشمنى ميشود، و يا اگر آينه اى را در برابر طفلى مخصوص قرار دهيم، روح فلانى احضار مى گردد، و يا اگر فلان افسون مخصوص را بخوانيم، آن روح حاضر ميشود، و از اين قبيل قيد و شرطها كه در حقيقت شرط پيدا شدن اراده فاعل است، پس وقتى علم به حدّ تمام و كمال رسيد و #قطعى گرديد، به حواس ظاهر انسان، حس درك و مشاهده آن امر قطعى را ميدهد، تو گويى چشم آن را مى بيند، و گوش آن را مى شنود.
و خود شما خواننده عزيز مى توانى صحت اين گفتار را بيازمايى، به اينكه به نفس خود تلقين كنى: كه فلان چيز و يا فلان شخص الان نزد من حاضر است و دارى او را مشاهده مى كنى، وقتى اين تلقين زياد شد، رفته رفته بدون شك مى پندارى كه او نزدت حاضر است، بطورى كه اصلا باور نمى كنى كه حاضر نباشد، و از اين بالاتر اینکه اصلا متوجه غير او نمى شوى، آن وقت است كه او را به همان طور كه مى خواستى روبروى خودت مى بينى و از همين باب تلقين است كه در تواريخ مى خوانيم: بعضى از اطباء امراض كشنده اى را معالجه كرده اند، يعنى به مريض قبولانده اند كه تو هيچ مرضى ندارى، و او هم باورش شده، و بهبود يافته است. خب، وقتى مطلب از اين قرار باشد و ...
ادامه دارد..
📚ترجمه تفسیر المیزان ج1،ص364
#معرفت
╔═══💌══╗
🆔 @ishiaa
╚═══💌══╝